1 - حسن خلق و سعادت
بسیاری از مردم، سعادت و شقاوت را در اثر عواملی همچون ثروت، مقام و ریاست می دانند . اسلام، سعادت را ناشی از اموری می داند که ارزش معنوی و اخلاقی انسان را بالا می برد و در ضمن کلمات پیشوایان اسلام، اصول آن تشریح شده است . از آن جمله حسن خلق و خوشرویی می باشد .
امام صادق ( علیه السلام) می فرمایند: «من سعادة الرجل حسن الخلق » ; (1) حسن خلق یکی از عوامل سعادت انسان است .
2 - حسن خلق و عقل
امام صادق ( علیه السلام) می فرمایند: «اکمل الناس عقلا احسنهم خلقا» ; (2) هر کس خوش رفتار باشد، از دیگران عاقل تر است . آن چه در روایات ذکر شده، این است که حسن خلق باعث حفظ دین، کامل شدن ایمان، رسیدن به بهشت، باعث زیاد شدن روزی ها، بالا رفتن موقعیت اجتماعی، هموار شدن مشکلات و آمرزش گناهان می گردد . (3)
حسن خلق با کافران و مجرمان
در برخورد با گروه کافران و مجرمان نیز حسن خلق و نرم خویی پسندیده است، ولی تا زمانی که ملایمت در آنان اثری سازنده داشته و در هدایت و نجات آنان مؤثر باشد .
البته اگر این نتیجه حاصل نمی شود، حسن خلق ما نباید باعث شود که آنان بر مخالفت با دین جرات یابند . خدای متعال هنگام اعزام حضرت موسی و برادرش هارون به سوی فرعون به آنان دستور می دهد:
«اذهبا الی فرعون انه طغی، فقولا له قولا لینا لعله یتذکر او یخشی » ; (4) یعنی به سوی فرعون بروید که سرکشی و طغیان کرده است، با او به نرمی و آرامی سخن بگویید، باشد که پند گیرد یا بترسد .
حسن خلق و چاپلوسی
بعضی به دلیل عدم شناخت و آگاهی لازم، حسن خلق و رفتار نیک را با تملق و چاپلوسی اشتباه می گیرند، و به ناحق به مدح و ستایش صاحبان زور و زر می پردازند و در برابر آنان شخصیت و ارزش والای انسانی خود را لگد کوب کرده و کوچک می کنند و با کمال وقاحت نام این رفتار ناشایست را حسن خلق و مدارا می گذارند .
نشانه چنین کسانی آن است که وقتی به افراد عادی و تهی دست می رسند، گشاده رویی و نرم خویی خود را فراموش می کنند و چهره ای عبوس و خشن به خود می گیرند .
این صفت ناپسند نه تنها یک ارزش نیست، بلکه گناهی بزرگ است که موجب خشم خدا می شود . رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در این باره فرمود: «اذا مدح الفاجر اهتز العرش و غضب الرب » ; (5) «هر گاه شخص فاجری ستایش شود، عرش الهی می لرزد و خداوند خشمگین می شود» .
حسن خلق و مزاح (شوخی)
یکی دیگر از موضوعات مرتبط با حسن خلق، بحث و مزاح (شوخی) است . باید دانست که مزاح و شوخی در حدی که موجب زدودن غم و اندوه و شاد کردن مؤمن باشد و به گناه و افراط و جسارت و سخنان زشت و دور از ادب کشیده نشود، عملی پسندیده است . آن چه در این باره از پیشوایان دین به ما رسیده، در همین محدوده است . پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمود: «انی لامزح و لا اقول الا حقا» ; من شوخی می کنم، ولی جز سخن حق نمی گویم » .
شخصی به نام یونس شییانی می گوید: «حضرت صادق ( علیه السلام) از من پرسید: مزاح شما با یکدیگر چگونه است؟ عرض کردم: بسیار اندک! حضرت فرمود: «این گونه نباشید; چرا که مزاح کردن از حسن خلق است و تو می توانی به وسیله آن برادر دینی ات را شادمان کنی . پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) نیز با افراد شوخی می کرد و منظورش شاد کردن دل آنان بود» . (6)
حسن خلق و بی تفاوتی
از نظر اسلام، حسن خلق هرگز به این معنا نیست که اگر با منکری روبه رو شدیم، در برابر آن سکوت کرده، لبخند بزنیم، یا در برابر اعمال زشت دیگران واکنش منفی نشان ندهیم; زیرا برخورد منفی و توام با تندی و خشونت زمانی مذموم و ناپسند است که پای بی اعتنایی به دین و ارزش های والای آن در میان نباشد و گرنه رنجیدن نزدیک ترین افراد به انسان نیز اگر به دلیل حفظ ارزش ها و پای بندی به آن ها باشد، نه تنها زشت نیست، بلکه در ردیف مهم ترین وظایف شرعی و از مراتب نهی از منکر است . علی ( علیه السلام) در این باره فرمود: «امرنا رسول الله (صلی الله علیه واله): ان نلقی اهل المعاصی بوجوه مکفهره » ; (7) رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به ما فرمان داد تا با اهل معصیت با چهره های درهم کشیده برخورد کنیم .
تخلیه نفس از بد خلقی
تا تخلیه از صفات و خلق و خوی زشت حاصل نشود، نفس انسان مستعد درک فیوضات و بهره های قدسی نخواهد شد، چنانکه آیینه تا زنگار و تیرگی ها از چهره اش زدوده نشود، استعداد قبول صورت ها و نقش ها را نخواهد داشت .
آینه ات دانی چرا غماز نیست
زانکه زنگار از رخش ممتاز نیست
رو تو زنگار از رخ او پاک کن
بعد از آن، آن نور را ادراک کن (8)
همچنان که بدن، مادامی که در بیماری است، تصور بهبود و بازگشت به سلامتی برای آن ممکن نیست . مثل کسی که بر عبادات و طاعات ظاهری مواظبت دارد، ولی به قلب و درون خود بی توجه است، همچون خانه ای است که در و دیوارش با نقش و نگار و اندرونش پر از کثافت و تعفن است .
برای گنجاندن اخلاق نیکو هم ابتدا باید آن را از اخلاق زشت باز شناسیم و با زدودن زشتی ها، نیکویی ها را جایگزین اش سازیم .
جمال یار ندارد نقاب و پرده ولی
غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد
سوء خلق چیست؟
«سوء خلق » به معنی «بد خلقی » از جمله رذایل اوصاف اخلاق و نتایج «خشم و غضب » است .
رنج دائمی درونی، بی حوصلگی، گرفتگی چهره، بد زبانی، برخورد آزار دهنده از لوازم و آثار این صفت رذیله است .
معمولا زشتی این رذیله و بزرگی لطمات آن مورد توجه قرار نمی گیرد .
زیان های باطنی سوء خلق در حیات دنیوی و هلاکت ها و عقوبت های اخروی آن، مخصوصا عذاب های وحشتناکی که در عالم برزخ و عوالم بعد از آن برای انسان به وجود می آورد، چیزی نیست که با گفتن و نوشتن تمام شود، در عین حال، به گوشه ای از گفتنی ها درباره این صفت زشت ، اشاره می کنیم .
سوء خلق و فساد ایمان
امام صادق ( علیه السلام) فرمود: «ان سوء الخلق لیفسد الایمان کما یفسد الخل العسل » ; (9) همانا سوء خلق ، ایمان را فاسد می کند، به طوری که سرکه عسل را فاسد می نماید .
از این بیان، این حقیقت روشن می شود که با داشتن رذیله سوء خلق، ارتباط قلبی انسان با حضرت حق ، و به عبارت دیگر طریق نوری بین انسان و خدای متعال که با عنوان «ایمان » تعبیر می شود، لطمه سختی می خورد . وقتی به این ارتباط خلل وارد شد، مجاهدت های عبودی هم آنچنان که باید، به ثمر نمی رسد . لذا می بینیم امام صادق ( علیه السلام) در بیان دیگر می فرمایند: «ان سوء الخلق لیفسد العمل کما یفسد الخل العسل » . (10) روایت شده که به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) گفته شد: «فلان زن روزها را روزه می گیرد و شب ها را به عبادت و تهجد می گذراند، ولیکن بد خلق است و با زبان خود همسایگانش را اذیت می کند . آن حضرت فرمود: «لاخیر فیها من اهل النار» ; خیری در وجود او نیست، او از اهل آتش است .» (11)
سوء خلق و حرکت به سوی آتش
راه های پشت پرده، راه های بهشت ها و جهنم ها، راه های قرب و بعد، راه های عوالم و نور و ظلمت از ما مستور است و ما از آن ها در حجاب هستیم . در هر لحظه ای که می گذرد، ما در باطن امر، در راه از همین راهی هستیم و در آن حرکت می کنیم و به سوی مقصدی که در نهایت همان راه هست، می شتابیم . ما در پشت پرده، با هر فکر و عقیده ای ، با هر قصد و نیتی، با هر میل و رغبتی، با هر علامت و محبتی و هر صفت و خصلت و حالت و حرکتی، در یکی از این راه ها قرار می گیریم . از این مسائل و حقایق برای بعضی ها در این زندگی دنیوی، با کنار رفتن حجاب ها، گوشه و نمودهایی مشهود و مکشوف می شود، ولی بیشتر مردم از آن در غفلتند .
ائمه معصومین ( علیهم السلام) که از تعلیم خاص الهی برخوردار بوده و به اذن خداوند به پشت پرده اشراف داشته اند، از آن ها به ما خبر داده و هشدار داده اند .
کسی که سوء خلق دارد . در مسیر راهی از راه های جهنم است . رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «ان العبد لیبلغ من سوء خلقه اسفل درک جهنم » ; بنده از جهت سوء خلق خود تا جایی پیش می رود که به اسفل درکات جهنم (پایین ترین نقطه دوزخ) برسد . (12)
بد زبانی و فحش
در متون و منابع غنی اسلامی و روایات پیشوایان دین ( علیهم السلام)، سخن رکیک و زشت، فحش دادن و عدم عفت کلام، بسیار مذمت شده و نهی گردیده است . پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «الجنة حرام علی کل فاحش ان یدخلها» ; (13) ورود انسان بد زبان به بهشت حرام است .
از امام باقر ( علیه السلام) نیز در این زمینه، روایتی رسیده است که: «قولوا للناس احسن ما تحبون ان یقال لکم فان الله یبغض اللعان السباب الطعان علی المؤمنین الفاحش المتفحش السائل الملحف » (14) ; بهتر و زیباتر از آن گونه که دوست دارید دیگران باشما سخن بگویند، با آنان سخن بگویید، به درستی که خداوند کسی را که به مؤمنین ناسزا دهد و آنان را لعن کند و طعنه زند، دشمن دارد .
نقل شده که روزی یکی از یاران امام صادق ( علیه السلام) در خدمت ایشان به جایی رهسپار بود، غلام آن مرد از آن ها عقب افتاد، مرد او را صدا زد، ولی غلام جواب نداد . بار دوم و سوم هم او را فرا خواند ، اما باز از غلام پاسخی شنیده نشد . آن مرد به غلام دشنام داد، و گفت: «یابن الفاعله » ; ای حرامزاده با تو هستم! امام صادق ( علیه السلام) با شنیدن این ناسزا از رفتن باز ایستاد و فرمود: «چه گفتی؟» صحابی گفت: یابن رسول الله! چون پدر و مادرش مسلمان نبوده و از بلاد غیر اسلامی هستند، این ناسزا را دادم و این نسبت حقی است که گفتم . حضرت فرمودند: «مرا با پدر و مادر او کاری نیست، چرا به او فحاشی می کنی؟ دیگر حق نداری با من رفت و آمد کنی » . نقل کرده اند که امام تا زنده بودند، آن صحابی را به حضور نپذیرفته و با او رفت و آمد نکردند . (15)
نیز روایت شده که یهودیان توطئه کرده بودند تا به مقام پیامبر (صلی الله علیه واله) ناسزا بگویند . یکی یکی به حضرت وارد شده و به عنوان سلام چنین می گفتند: «السام علیک (مرگ بر شما باد)» . حضرت با متانت در پاسخ آن ها فقط می فرمودند: «علیکم (بر خودتان باد!)» .
عایشه از این گستاخی یهودیان سخت برآشفت و آنان را به باد دشنام گرفت و گفت: مرگ بر شما باد، ای فرزندان خوک و میمون! ، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عایشه را از این امر باز داشته و فرمودند: اگر حقیقت ناسزاگویی مجسم شود، زشت ترین صورت ها را دارد . از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل شده که فرمودند: فحش دادن به مؤمن موجب فسق است . (16)
درمان سوء خلق
سوء خلق و بداخلاقی، مرض لاعلاج و غیر قابل درمان نیست; زیرا دستورات اسلام، هرگز کسی را به انجام کاری غیر ممکن وادار نمی سازد، در حالی که در احادیث و روایات بسیاری، مبارزه با بداخلاقی و داشتن حسن خلق صریحا توصیه شده است .
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) با بیانی صحیح و روشن می فرمایند: «حسنوا اخلاقکم » ; اخلاق خود را نیکو کنید . (17)
در رابطه با سوء خلق، می توان افراد را به چهار دسته تقسیم کرد:
1 - افراد غافلی که فطرتی پاک و سالم دارند، اما حق و باطل و خوب و بد را از هم تمیز نمی دهند . درمان این گروه بسیار آسان است و چنانچه تحت ارشاد معلم اخلاق، از حالت غفلت بیرون آمده، برای تمیز حق از باطل، دید صحیحی پیدا کنند و انگیزه مجاهده و مبارزه با این صفت زشت در آن ها به وجود آید، در اندک زمانی موفق خواهند شد .
2 - کسانی که بدی صفات زشت را می دانند و علم به تقصیر خود دارند، اما باز به تبعیت از خواسته نفس لذت جوی خود، به سوی آن اعمال می روند، و بر خلاف عقل خود حرکت می کنند; زیرا هوای نفس بر وجودشان مستولی (چیره) شده است . درمان این اشخاص کمی دشوار است، زیرا برای تحقق معالجه اخلاق بد، دو وظیفه دارند:
اول: باید آنچه از فساد در نفس رسوخ کرده، از بین ببرند و آن را از آلودگی پاک کنند .
دوم: نفس خود را به کارهای خوب و اخلاق و صفات نیکو وادار نمایند . ولی در هر حال، اگر به مبارزه جدی با نفس برخیزند، توفیق معالجه را خواهند یافت .
3 - اشخاصی که اخلاق زشت و قبیح در نظرشان نیکو و خوب جلوه نموده، پای بندی به آن ها را واجب بدانند و خود را در تخلق به آن اخلاق ملزم کنند .
معالجه و درمان این دسته بسیار سخت و دشوارتر است; زیرا اسباب گمراهی فراوانی در آن ها وجود دارد . و موارد بسیار اندکی از اینگونه افراد موفق به معالجه می شوند .
4 - گروهی که به دارا بودن اخلاق زشت و ناپسند افتخار می کنند و فضیلت انسانی را در زیادی شر و بدی و نابودی دیگران می دانند .
به جرات می توان گفت که این دسته قابل درمان نیستند و معالجه آن ها چونان تربیت و تهذیب یک گرگ درنده، در حد محال است .
پس گروه اول فقط جاهل هستند، گروه دوم جاهل وگمراه و گروه سوم جاهل و گمراه و فاسق و گروه چهارم، جاهل و گمراه وفاسق ومشرورند . (18)
به هر حال، درمان و معالجه سوء خلق راه های گوناگونی دارد که بعضی از آن ها عبارتند از:
1 - نشست و برخاست بیشتر با افراد خوش اخلاق;
2 - تعلیم اصول اخلاق نیک از استاد;
3 - مجاهده و مبارزه با نفس در رفع اخلاق بد;
4 - وادار کردن نفس به اعمالی که برخاسته از اخلاق نیکو است;
5 - مواظبت دائم و دائم العمر بر ترک بد خلقی و کسب اخلاق خوب .