انتخاب، 19 و 20/1/81
تا چندی پیش، مطالعات اسلامی از آکادمی ها و محافل روشن فکری فراتر نرفته بود و صدای مسلمانان، در خارج از مرزهای جهان اسلام، بازتاب چندانی نداشت; اما امروزه، به یمن تحولات بزرگ تری که در جهان رخ نموده، تحولات چشم گیری در هدف، گستره و شیوه این گونه مطالعات صورت گرفته است . این تحولات چیستند؟ و تاثیر آنها در مطالعات اسلامی و تفکر دینی مسلمین چیست؟ این تحولات عمده را می توان در موارد زیر خلاصه نمود:
جهانی شدن: در فرایند جهانی شدن، به دلیل پیشرفت فناوری های اطلاع رسانی و حمل و نقل، روند ارتباط فرهنگ ها و ملت ها فزونی یافته است . مسلمانان و غرب نیز از طریق مبادلات تجاری، در نظام اقتصاد جهانی به یکدیگر وابسته شده اند . بی شک یکی از نتایج جهانی شدن، ضرورت توجه به مطالعات اسلامی است .
پراکندگی های قومی: در دنیای کنونی، پراکندگی های قومی، بیش از ادوار گذشته تاریخ، به چشم می خورد . مسلمانان، در جوامع میزبان، با بحران هویت تاریخی و دینی مواجه هستند و در این موج «خویشتن یابی » ، ضرورت ازسرگیری مطالعات اسلامی بر کسی پوشیده نمی ماند . سیاست های فزون طلبانه غرب در قبال برخی ممالک اسلامی (اشغال بوسنی توسط صرب ها، حمله نظامی آمریکا و متحدان غربی اش به عراق و . .). شک مسلمین را نسبت به سیاست های غرب برانگیخته است و همین امر، ضرورت مطالعه جوامع مسلمان در یک متن جهانی را افزایش داده است .
رسانه ها: تا کنون، رسانه های غربی، تصاویری منفی از سیمای مسلمانان در اذهان جهانیان ترسیم کرده اند; ولی ما اعتقاد راسخ داریم که مطالعات انجام شده در مورد مسلمانان بازبینی خواهد شد .
پست مدرنیسم: امروزه پست مدرنیسم تحول گرا و مصرف گرا بسیاری از سنت های سکون گرای جوامع مذهبی را به چالش کشیده است . این برای مسلمانان که این پدیده را غارت گر مواریث علمی، فرهنگی، دینی و سنتی نیاکانشان می دانند، نگران کننده است; «بنیادگرایی اسلامی » یکی از واکنش های آنها در مقابل این امر است و شاید واکنش های دیگری نیز صورت پذیرد .