سیاست و جلوه های اخلاقی آن در اندیشه و رفتار حضرت امام خمینی رحمه الله

از نظر حضرت امام خمینی رحمه الله : «مکتب اسلام، یک مکتب مادی نیست؛ یک مکتب مادی ـ معنوی است. اسلام برای تهذیب انسان آمده است، مقصد اسلام و مقصد همه انبیا این است که آدم ها را تربیت کنند

پیوند اخلاق و سیاست در اسلام

از نظر حضرت امام خمینی رحمه الله : «مکتب اسلام، یک مکتب مادی نیست؛ یک مکتب مادی ـ معنوی است. اسلام برای تهذیب انسان آمده است، مقصد اسلام و مقصد همه انبیا این است که آدم ها را تربیت کنند. بر اساس چنین تفکری، خاستگاه هر رویکرد سیاسی، باید اخلاق باشد و توجه به معنویت اجتناب ناپذیر است؛ «چون اساس، معنویات است. سیاست، امتداد اخلاق است و اخلاق، زیرساز سیاست. ازاین رو، امام راحل، اخلاق و سیاست دینی را یگانه می شمارد و می فرماید:

اسلام، احکام اخلاقی اش هم سیاسی است. همین حکمی که در قرآن هست که مؤمنین برادر هستند، این یک حکم اخلاقی است، یک حکم اجتماعی است، یک حکم سیاسی است. اگر مؤمنین، طوایف مختلفه ای که در اسلام هستند و همه هم، مؤمن به خدا و پیغمبر اسلام هستند، اینها با هم برادر باشند، همان طوری که برادر با برادر نظر محبت دارد، همه قشرها با هم نظر محبت داشته باشند؛ علاوه بر اینکه یک اخلاق بزرگ اسلامی است و نتایج بزرگ اخلاقی دارد، یک حکم بزرگ اجتماعی و نتایج بزرگ اجتماعی دارد.

از نظر امام راحل، معضل جهان امروز، معضل اخلاقی است و اگر حل نشود، جهان در سراشیبی سقوط پیش خواهد رفت:

آن چیزی که دنیا را تهدید می کند، سلاح ها و سرنیزه ها و موشک ها و امثال این نیست. آن چیزی که دارد این انسان ها را و این کشورها را رو به هلاکت و رو به انحطاط می کشاند، این انحطاط هایی است که در سران کشورها و در دست به کارهای این حکومت ها، [پس [از انحطاط اخلاقی دارد تحقق پیدا می کند.

بنابراین، حضرت امام بر این باور است که سیاست باید در کنار اخلاق باشد؛ زیرا سیاست، چیزی جز امتداد اخلاق و در عرصه گسترده تر تحقق آرمان ها و اهداف دین نیست.

پیام متن:

سیاست، امتداد اخلاق و تلاشی برای تحقق آرمان ها و اهداف دینی است و با پیوند سیاست و اخلاق، نتایج بزرگ معنوی به دست می آید.

اسلام؛ دینی سیاسی

حضرت امام خمینی رحمه الله ، در دورانی می زیست که بر اثر تبلیغات دامنه دار دیگران و عملکرد ضعیف خودی ها، تردیدهای جدی درباره اسلام و کارکرد آن در ذهن ها پدیدار شده بود. یکی از این تردیدها، جدایی دیانت از سیاست بود که امام راحل رحمه الله به شدت در مقابل این تفکر ایستاد. از منظر ایشان، اسلام را نمی توان دینی فردی و مربوط به حوزه خصوصی افراد دانست. این پندار باطل که می توان سیاست را ازدین جدا کرد، یا ناشی از کج فهمی اصل دین است یا بر اثر تبلیغات بدخواهان رواج یافته است. اگر بپذیریم انسان، موجودی اجتماعی و سیاسی است و دین اسلام، دینی جامع که برای همه جنبه های زندگی او برنامه دارد، نتیجه منطقی این مقدمه آن است که دین، از سیاست جدا نیست. پس صحبت جدایی دین از سیاست، صحبت مشکوکی است. امام خمینی رحمه الله در این باره می فرماید:

این را که دیانت باید از سیاست جداباشد و علمای اسلام در امور اجتماعی و سیاسی دخالت نکنند، استعمارگران گفته و شایع کرده اند. مگر زمان پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله ، سیاست از دیانت جدا بود؟ مگردر آن دوره عده ای روحانی بودند و عده دیگر سیاست مدار و زمام دار؟ این حرف ها را استعمارگران و عمال سیاسی آنها درست کرده اند تا دین را از تصرف امور دنیا و از تنظیم جامعه مسلمانان برکنار سازند.

از دیدگاه حضرت امام رحمه الله ، اسلام، مکتبی است که برخلاف مکتب های غیر توحیدی، در تمام شئون فردی و اجتماعی، مادی، معنوی، فرهنگی، سیاسی، نظامی و اقتصادی دخالت و نظارت دارد و از هیچ نکته هرچند بسیار ناچیز که در تربیت انسان و جامعه و پیشرفت مادی و معنوی نقش دارد، فروگذار نکرده است. با چنین رویکردی، آن که از جدایی دین و سیاست دم می زند، در حقیقت هیچ کدام را به درستی نشناخته است؛ زیرا «اصولاً اساس اسلام، از سیاست است».

پیام متن:

1. از منظر امام خمینی رحمه الله ، اسلام یک دین سیاسی است. اخلاق و عبادت نیز در این دین جلوه های سیاسی دارند.

2. جامعیت دین، از دخالت آن در حوزه سیاست نیز خبر می دهد.

نگاه اخلاقی به سیاست

با اصالت بخشیدن به اخلاق و با اعتقاد به آموزه یگانگی اخلاق و سیاست، امام خمینی رحمه الله کوشید در توصیه های مختلف به کارگزاران و مسئولان نظام، تصویری از سیاست اخلاقی مطلوب خود یا به تعبیر دیگر، سیاست اسلامی ارائه کند. در دهه نخست انقلاب اسلامی ایران، کمتر پیش می آمد که ایشان در سخنان و پیام هایشان، به محوریت اخلاق در سیاست، تأکید نکند. در حقیقت این گونه نگاه اخلاقی به سیاست، ادامه همان سنتی است که ایشان در شرح چهل حدیث خود داشت؛ یعنی ایشان اصلاح جامعه را از راه اصلاح درون ممکن می دانست و معتقد بود، تنها با تهذیب نفس و نظارت همیشگی بر خود، می توان جامعه ای صالح پدید آورد و سیاستی اصیل پی افکند.

حضرت امام به مناسبت های مختلف، به سیاست مداران گوشزد می کرد که هر انسانی در درون خود، فرعونی دارد و در باطن خود، نوعی دیکتاتوری هست، ولی باید هوشیار باشد که این فرعون نیرو نگیرد و این دیکتاتور پرو بال پیدا نکند. این همه تأکید کردن بر اینکه «انسان هماره در محضر خداوند است»، ناشی از نگاه ایشان به جایگاه اخلاق است. البته این به معنای دوری از مسئولیت پذیری نیست؛ زیرا از دید امام راحل، اصل قدرت، یک صفت کمالی است. پس نباید از قدرت کناره گرفت، بلکه باید آن را فهمید و حساب شده از آن بهره مند شد و راه بهره مندی درست نیز از نگاه ایشان، تهذیب درون است. ازاین رو می فرماید: «قدرت اگر به دست اشخاص غیر مهذب برسد، خطر دارد. اگر چنانچه قدرت بدست اشخاص غیر مهذب برسد، همین کمال، او را به فساد می کشاند. آری ازمنظر روح اللّه خمینی رحمه الله :

همه فسادهایی که در عالم پیدا می شود، از خودخواهی پیدا می شود. از حب جاه، از حب قدرت، از حب مال، از امثال اینهاست و همه اش برمی گردد به حب نفس و این بت، از همه بزرگ تر است و شکستنش هم از همه مشکل تر است.

پیام متن:

در منظومه فکری امام، نباید از قدرت و سیاست هراسید، بلکه باید آن را به دست گرفت، پرورد و پیراست و درمسیر درست به دیگران خدمت کرد.

جلوه های صداقت در سیاست مداران

صداقت به عنوان فضیلتی اخلاقی، میان همه اقوام و در طول تاریخ، همواره ارجمند و پسندیده بوده است. خداوند در قرآن کریم، درباره ارزش نهادن به مسئله صداقت به یکی از رسولان الهی می فرماید:

وَ اذْکُرْ فِی الکِتابِ اِدْریسَ اِنَّهُ کانَ صِدِّیقا نَبِیّا.

در این کتاب از ادریس یاد کن. او بسیار راستگو و پیامبر بزرگی بود.

راستی و صداقت، ارزش اجتماعی و سیاسی نیز دارد. سیاست مدار صادق، کسی است که خود را آن گونه که هست، به مردم نشان می دهد. همچنین تا وقتی خود را مفید احساس می کند، در عرصه سیاست باقی است، ولی هر زمان که پی برد دیگر نمی تواند به وظایف خود عمل کند، با شهامت، از مسئولیتش کناره می گیرد و به این توصیه حضرت امام رحمه الله جامه عمل می پوشاند که:

هر یک در هر مقام احساس ضعف در خود می کند؛ چه ضعف مدیریت و چه ضعف اراده، دلاورانه و با سرافرازی، نزد صالحان از مقام خود استعفا کند؛ که این عمل، صالح و عبادت است.

سیاست مدار صادق، خود را در همه حال خدمت گزار مردم می داند و هر جا اشتباهی کرد، عذرخواهی می کند. حضرت امام خمینی رحمه الله در رهنمودی به این گونه کارگزاران می فرماید:

فقهای شورای نگهبان و اعضای شورای عالی قضایی هم باید این طور باشند که اگر در مسئله ای اشتباه کردند، صریحا بگویند اشتباه کردیم و حرف خود را پس بگیرند؛ ما که معصوم نیستیم. بنابراین، از منظر امام خمینی رحمه الله اعتراف به اشتباه، نه تنها نقض به شمار نمی رود، بلکه ارزش و جلوه ای است از درست کاری سیاست مدار با خویشتن و در ارتباط با دیگران.

پیام متن:

صداقت، یک ارزش اخلاقی، سیاسی، اجتماعی برای کارگزاران است و کناره گیری از پست ها در صورت نداشتن کارآیی و نیز اقرار به اشتباه، نشانه صداقت سیاست مداران است.

2. عدم کناره گیری برخی از مسئولین از مقامی که شایستگی آن را ندارند به معنای صادق نبودن آنها و خیانت به جامعه است.

انتقادپذیری کارگزاران

در فرهنگ دینی ما، انتقاد همچون هدیه ای قلمداد شده است و حتی هدیه کردن عیب های برادران ایمانی، گاه تکلیف به شمار می آید. امام صادق علیه السلام دراین باره می فرماید:

اَحَبُّ اِخْوانی اِلَیَّ مَنْ اَهْدی اِلَیَّ عُیُوبی.

محبوب ترین برادرانم، کسی است که عیب های مرا به من هدیه کند.

با این حال، متأسفانه در بعضی فرهنگ ها چیزی بدنام تر از انتقاد نداریم و مردم آن می کوشند هیچ گاه انتقاد نشوند. این حقیقت، در عرصه سیاست آشکارتر است و مردم جامعه، عملکرد سیاست مداران را به دیده نقد می نگرند. باید دانست که انسان، آمیزه ای از خصلت های نیک و بد است و نیازمند تربیت درونی و اصلاح نفسانی. پس کسی که طالب کمال است، نه تنها از انتقاد نمی هراسد، بلکه جویای آن است. پرهیز از انتقاد؛ یعنی داشتن ادعای کمال و بی نقصی و این، فقط مخصوص خداوند است. حضرت امام خمینی رحمه الله درباره پذیرش انتقاد و عمل به آن برای اصلاح می فرماید:

هیچ کسی و هیچ دستگاهی و هیچ فردی نمی تواند ادعا کند که من هیچ نقصی ندارم. اگر کسی ادعا کرد این را، این بزرگ ترین نقصش همین ادعاست. کسی نیست که بتواند بگوید، من دیگر بی عیب هستم. بی عیب ما نداریم در دنیا و ما باید همیشه توجه مان به آن عیوب خودمان باشد.

از نظر حضرت امام، کسی که در پی رشد و کمال خویشتن است، باید بدبینانه و خرده گیرانه در پی یافتن عیب های خودش باشد و در مقابل، به دیگران، خوش بین و منصف باشد. در اخلاق و ادبیات اخلاقی ما نیز از این نکته غفلت نشده است، چنان که سعدی در این باره می گوید:

مرا شیخ دانای مرشد شهاب دو اندرز فرمود بر روی آب
یکی آنکه بر خلق بدبین مباش دگر آنکه بر نفس خوش بین مباش

پیام متن:

1. با انتقاد کردن، زمینه رشد افراد و به ویژه دولت مردان را فراهم می آویم.

2. در کنار انتقادپذیری، خودارزیابی نیز برای کارگزاران لازم و راه گشاست.

انتقاد؛ وسیله اصلاح و کمال

نخستین شرط کمال جویی، آن است که انسان، هوشیارانه برای تعالی خویش بکوشد و نقادانه به رفتار خود بنگرد. حضرت امام رحمه الله در توصیه ای گران بها می فرماید:

انسان که بخواهد برای خدا کار کند و به مقام انسانیت برسد، باید همیشه دنبال این باشد که ببیند چه عیبی دارد؛ دنبال این نباشد که ببیند چه حُسنی دارد.

نکته دیگر اینکه باید هر کس که با نیتی خیر، از مسئولان و اطرافیان خود انتقادی دارد، آن را مطرح کند و در پی اصلاح جامعه برآید. حضرت امام رحمه الله در سفارش به مردم درباره ضرورت انتقاد در جامعه، می فرماید:

انتقاد باید بشود. تا انتقاد نشود، اصلاح نمی شود. عیب هم در همین جا هست. سر تا پای انسان عیب است و باید این عیب ها را گفت، انتقادات را کرد؛ برای اینکه اصلاح شود جامعه.

انسان بنا به طبیعتش، از نقد و انتقاد می گریزد، ولی اگر آدمی از پیروی غرایز و خودخواهی درآید و خود را به دست تربیت درست بسپارد، با آغوش باز از انتقادها ـ هرچند تلخ و گزنده ـ استقبال می کند، چنان که امام می فرماید: «اگر انسان خودش را ساخته بود، هیچ بدش نمی آمد که یک رعیتی هم به او انتقاد کند؛ اصلاً بدش نمی آمد، از انتقاد بدش نمی آمد.» به عقیده امام رحمه الله ، انتقاد را باید از دشمن نیز شنید و پذیرفت؛ زیرا دوستان، بیشتر وقت ها از دیدن عیب ها غفلت می ورزند. با توجه به این دیدگاه، حضرت امام رحمه الله می فرماید:

انسان باید یک کسی که دشمن او هست، پیش او برود، ببیند قضاوت او نسبت به این چه هست، تا عیب های خودش را بتواند بفهمد. انسان نمی تواند از دوستان خودش تعلیم بگیرد، انسان باید از دشمنان خودش تعلیم بگیرد.

شاید اقبال لاهوری نیز با نگاهی به این حقیقت سروده است:

راست گر بینی عدو هم خیر توست هستی او رونق بازار توست
کشت انسان را عدو باشد سحاب ممکناتش را برانگیزد ز خواب

پیام متن:

مسئولان افزون به وارسی رفتار خود، باید از دوستان و دشمنان پذیرای انتقاد باشند و آن را وسیله ای برای دست یابی به کمال به شمار آورند.

ساده زیستی مسئولان

ساده زیستی در زندگی شخصی، فضیلت اخلاقی است، ولی در عرصه سیاسی، ضرورت اساسی است. کسی می تواند پا به عرصه سیاست گذارد و پای بند سیاست های اخلاقی باشد که به مادیات و جاه و مقام دل بستگی نداشته باشد. به همان اندازه که انسان به این گونه زرق و برق ها وابسته می شود، امکان تحرک و پیشرفت او کاهش می یابد. کسی که وابستگی های فراوان مالی، عاطفی، اجتماعی و اقتصادی دارد، کمتر می تواند خویشتن داری کند. شجاعت سیاسی، استقلال فکری، درایت و قدرت ابتکار عمل، هنگامی آشکار می شود که سیاست مداران، وارسته باشند و نه وابسته. در این صورت منشأ اثرند و بر دیگران اثرگذار. حضرت امام، نمونه کامل چنین سیاست مداری را در مرحوم مدرس جست وجو می کرد و درباره نیاز مجلس آن زمان به ضرورت حضور وی می فرمود:

کانّه مجلس منتظر بود که مدرس بیاید. با اینکه با او بد بودند، ولی مجلس کانّه احساس نقص می کرد وقتی مدرس نبود. وقتی مدرس می آمد، مثل اینکه یک چیز تازه ای واقع شده؛ این برای چه بود؟ برای اینکه یک آدمی بود که نه به مقام اعتنا می کرد و نه به دارایی و امثال ذلک و هیچ اعتنا نمی کرد و نه مقامی او را جذبش می کرد؛ این چه بود؟ برای اینکه وارسته بود، وابسته به هواهای نفس نبود، از هیچ کس هم نمی ترسید، برای این بود که از هواهای نفسانی آزاد بود، وارسته بود وابسته نبود.

حضرت امام، نمونه اعلای ساده زیستی را در سیره رسول اللّه یافته بود و می فرمود:

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که توانست همه جزیرة العرب را از لوث شرک پاک سازد، جدای از امدادهای غیبی، به این دلیل توانست که از تعلقات گوناگون رها بود، وارسته و آزاد بود و با همه اقتدارش و با اینکه خلیفة اللّه بود، همه او را قبول داشتند. وقتی که در مسجد می نشست، نمی شناختندش و کسی که از خارج می آمد، نمی شناخت؛ برای اینکه بالا و پایینی در کار نبود.

پیام متن:

حضرت امام خمینی رحمه الله ، نمونه اعلای ساده زیستی را رسول اللّه صلی الله علیه و آله و مرحوم مدرس را از پیروان ایشان می دانست و به عقیده او: نفوذ سیاست مدار وارسته در مردم و امکان موفقیت او، در هر حال فراهم است.

زهد، رمز موفقیت سیاست مداران

در منظومه اخلاقی حضرت امام، جایگاه زهد و ساده زیستی چنان والاست که می تواند محور و سنگ پایه هر نوع حرکت استقلال طلبانه و عزت خواهانه باشد. از منظر امام، ساده زیستی، رمز کام یابی و سرافرازی در دنیا و آخرت است. ایشان می فرماید:

اگر بخواهید بی خوف و هراس در مقابل باطل بایستید و از حق دفاع کنید و ابرقدرتان و سلاح های پیشرفته آنان و شیاطین و توطئه های آنان در روح شما اثر نگذارد و شما را از میدان به در نکند، خود را به ساده زیستن عادت دهید و از تعلق قلب به مال و منال و جاه و مقام بپرهیزید. مردان بزرگ که خدمت های بزرگ برای ملت های خود کرده اند، اکثر ساده زیست و بی علاقه به زخارف دنیا بوده اند. آنها که اسیر هواهای پست نفسانی و حیوانی بوده و هستند، برای حفظ یا رسیدن به آن، تن به هر ذلت و خواری می دهند و در مقابل زور و قدرت های شیطانی، خاضع و نسبت به توده های ضعیف، ستمکار و زورگو هستند، ولی وارستگان، به خلاف آنند؛ چرا که با زندگی اشرافی و مصرفی، نمی توان ارزش های انسانی ـ اسلامی را حفظ کرد.

ایشان در نفی تجمل گرایی، در جای دیگر با سخنی بازدارنده می فرماید: «ما باید به گونه ای زندگی کنیم که اگر چنانچه آن را از ما گرفتند، حسرت نخوریم».

پاره ای به خطا می پندارند که تجمل، نماد قدرت است و ما هر چه بتوانیم در زندگی تحمل بیشتری داشته باشیم، به همان اندازه قدرتمندتر هستیم. داشتن این گونه نگاه به رابطه تجمل و اقتدار سبب شده است که در بحث های مدیریتی و روابط بین الملل، مسئله تشریفات یا به اصطلاح، نمادهای قدرت، به میان کشیده شود. کسی که به تجمل از این منظر و به عنوان ضرورتی سیاسی یا مدیریتی می نگرد، می کوشد تا همه نمادهای قدرت همچون میز و صندلی های گران قیمت، اتومبیل های پرطنطنه و کاخ های مجلل را در اختیار بگیرد و از آنها برای نمایش قدرت شخصی یا ملی خود استفاده کند. اینان در حقیقت، خود را می فریبند و بر هوس های نهان خود سرپوش می گذارند.

پیام متن:

1. عزت دنیا و آخرت، در گرو وارستگی از زخارف دنیوی است و توصیه حضرت امام به سیاست مداران، ساده زیستی است.

2. در حقیقت، این ساده زیستی است که می تواند نماد قدرت باشد، نه تجمل پرستی.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان