هنر اسلامی

سخنان هنرمندان اسلام، این مطلب را تایید می کند که: هنر، عبارت است از ساخت و پرداخت اشیا، بر وفق طبیعتشان که خود، حاوی زیبایی بالقوّه است؛ زیرا از زیبایی خداوند، نشئت می گیرد و هنرمند، تنها باید این زیبایی را آشکار کند.2
در نظر مسلمانان، زیبایی هنر، باید غیر شخصی (و قابل درک و انتقال) باشد، مانند آسمان پرستاره. در واقع، هنر اسلامی، به نوعی کمال می رسد که در آن، گویی هر اثر هنری، مستقل از پدیدآورنده آن، عمل می کند.
از نظر مکتب جمال در عرفان اسلامی،3 هنر، پیش از آن که زاییده نیاز انسان باشد، حاصل زیبایی جویی و عشق ورزی او بوده است. با مطالعه اصول این مکتب، در می یابیم که همه هنرها در دامان آن و به بهترین نحو، قابلیت رشد و گسترش دارند. زیبایی، اساس هستی را تشکیل می دهد و مظهر صفت جمیل» خداوند است و هنرها، بهترین نمونه های زیبایی انسانی هستند. لذا این مکتب (مکتب جمال)، بیشترین اهمیت را برای همه هنرها قائل می شود.
هنر اسلامی، انتزاعی، امّا شاعرانه و پر لطف و دلنشین است؛ از تجمّل، عاری است، امّا شکوهمند است.
از دیرباز، پیروزی نهایی نور (اهورا) بر تاریکی (اهریمن)، یکی از ویژگی های اصلی ادیان قدیم ایران ( زردشتی و مانوی) بود و مطابقت و هم راستایی این ویژگی با آموزه های روشنگر اسلام، باعث پیدایش و تقویت هنری شد که تمام عالم هستی را مظهر تجلیات خداوند می بیند (هنر ایرانی اسلامی) و این دیدگاه، درست در مقابل خصلت تجسّدی و انسان مداری هنر غربی قرار می گیرد. در واقع، با ورود اسلام به ایران و درآمیختن هنر و ایین ایرانی با این کیش جدید، تحوّلی شگرف در عرصه هنر اسلامی پدید آمد و حاصل آن، میراث مستقل هنری عظیم و ماندگاری بود که ایرانیان از همان قرن های نخستین، به جهان اسلام عرضه کردند و اکنون آثار آن، از چین و هند و مالایا و برنئی در شرق، تا اسپانیا و پرتغال و مراکش و سِنِگال در غرب، گسترده است.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر