ماهان شبکه ایرانیان

اشتغال زنان در جامعه (۱)

این مقاله از دفتر مطالعات و تحقیقات زنان اخذ شده است .

این مقاله از دفتر مطالعات و تحقیقات زنان اخذ شده است .

سنت های ریشه دار اجتماعی و دینی، زنان را به سوی حفظ ارکان خانواده دعوت می کند، اما هنجارهای دنیای متجدد - از دیگر سو - آنان را به حضور هر چه بیشتر در جامعه و همکاری فعال در مراکز اشتغال فرا می خواند . حال چگونه می توان این دو را با هم جمع کرد؟ در صورت به خطر افتادن یکی، اولویت با حفظ کدام است؟ و بالاخره در مهندسی جامعه و در سیاست گذاری های کلان و خرد، برای تعیین نقش زنان و مردان، نقشه صحیح کدام است؟ اشتغال بانوان یا عدم اشتغال آنان، کدام یک در اولویت قرار دارد؟

موضوع اصلی این نوشتار، «زنان دارای همسر و در مجموعه خانواده » است و مقصود از اشتغال نیز هر گونه شغل و حرفه اقتصادی است که منشا درآمد باشد . «جامعه » نیز در این جستار، گستره وسیعی دارد که شامل بازار، کارخانه ها، مراکز اداری و خدماتی و ... و حتی خانه و کارهای خانگی می شود .

مفروضات اساسی زیر به وضوح از دیدگاه اسلام قابل استخراج هستند و در این مجموعه، به عنوان اصول موضوعه پذیرفته شده اند:

الف) تساوی زن و مرد در اصل آفرینش و گوهر اصلی انسانیت (روح)

«یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا کثیرا و نساء» (1)

ای مردم! از پروردگارتان که شما را از نفس (گوهر) واحدی آفرید و جفتش را نیز از آن خلق نمود و از آن دو مردان و زنان بسیاری پراکنده کرد، پروا دارید .

ب) تساوی در وصول به بالاترین مراتب کمال و معنویت

«من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیوة طیبة » (2)

هر مرد یا زن مؤمنی که عمل شایسته انجام دهد، قطعا او را با زندگی پاکیزه ای، حیات (حقیقی) بخشیم .

ج) مشارکت زنان و مردان در مسؤولیت اجتماعی

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: آگاه باشید که همگی شما چون چوپان و همگی در برابر هم مسؤولید .(3)

«و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر» (4)

د) استقلال اقتصادی زنان و مردان

«للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن » (5)

برای مردان از آن چه کسب کرده اند، بهره ای است و برای زنان نیز از آن چه کسب کرده اند، بهره ای است .

اصول دیگری نیز از جمله حاکمیت معنویت و قرب خدا در ارزش گذاری ها، اهمیت خانواده در تعالی و تربیت انسان ها و ... را می توان در نظر گرفت که در صورت نیاز به آن ها اشاره می کنیم .

پس از پذیرش اصول فوق، مدعای اصلی مقاله، اولویت حضور جدی زنان در اداره امور داخلی خانواده است و اشتغال به طور کلی و به ویژه در خارج از خانه، مرتبه ثانوی دارد و پس از فراغت از مسؤولیت اولیه، مطلوبیت می یابد . از جمله ادله ما در این استنتاج، عبارتند از:

1 . تحلیل ساختاری خانواده و توجه به تفاوت نقش ها

ساخت خانواده، مجموعه نامرئی انتظارات عملکردی است که شیوه های مراوده یا میان کنش های اعضای خانواده را سامان می دهد . خانواده سیستمی است که عملکرد آن از طریق الگوهای مراوده ای صورت می گیرد . مراودت یا میان کنش های تکراری، الگوهایی به وجود می آورند، مبنی بر این که چطور، چه وقت و با چه کسی رابطه برقرار می شود و همین الگوها زیر بنای سیستم را نیز تشکیل می دهند . الگوهای مراوده ای، رفتار اعضای خانواده را منظم می کند . دو سیستم مقید کننده، باعث تداوم این الگوهاست . اولی همگانی و مستلزم قواعد جهانی است که بر سازمان خانواده حکومت می کند; مانند سلسله مراتب قدرت که باید وجود داشته باشد و در آن، والدین و فرزندان از سطوح متفاوت اقتدار برخوردار باشند . هم چنین باید نقش های مکمل وجود داشته باشد; زن و شوهری که اتکای متقابل را پذیرفته و به صورت یک تیم عمل می کنند . دومین سیستم مقید کننده خاص و مستلزم انتظارات متقابل اعضای هر خانواده از یکدیگر است .

سیستم خانواده، وظایف خود را از طریق زیر منظومه های خود متمایز و اجرا می کند . اعضا، زیر منظومه های خانواده را تشکیل می دهند . جفت هایی از قبیل زن و شوهر، یا مادر و فرزند می توانند زیر منظومه باشند . زیر منظومه زن و شوهری، متشکل از دو بزرگسال با جنسیت های مخالف است که با هدف تشکیل خانواده به هم ملحق شده اند . زیر منظومه زن و شوهری دارای تکالیف یا نقش هایی است که برای عملکرد خانواده حیاتی است . مهارت های اصلی لازم برای به ثمر رسیدن تکالیف این زیر منظومه، عبارت از «مکملیت » و «برون سازی متقابل » است; یعنی زن و شوهر باید الگوهایی به وجود آورند که در آن، هر کدام عملکرد دیگری را در بسیاری زمینه ها حمایت و تکمیل کند . هم زن و هم شوهر، باید بخشی از مجزا بودن خود را برای کسب تعلق از دست بدهد . پافشاری زن و شوهر در حفظ حقوق مستقل خود، ممکن است زیر بار «به هم وابستگی » رفتن را در یک رابطه قرینه مختل کند .(6)

سالوادور مینوچین، (7) روانشناس آمریکایی و متخصص خانواده درمانی، با تحلیل ساختاری فوق از خانواده معتقد است: تداوم به هنجار یک خانواده در گرو انجام تکالیف مکمل از سوی هر یک از زن و شوهر است، و الا استرس های ناشی از عدم توجه به نقش ها، منشا اختلال در خانواده می شود . بنابراین یکی از مبانی استنتاج ها در نهایت، توجه به این موضوع است که خانواده منظومه واحدی است و هر یک از اعضای خانواده (در این جا منظور زن و شوهر است)، دارای تکالیف و نقش های ویژه است . با توجه به کارکردهای موجود در خانواده و تکالیفی که در بین هست - مانند رفتار جنسی و تولید مثل، حمایت و مراقبت، جامعه پذیری، عاطفه و همراهی، کارکردهای اقتصادی، تربیت و ... - برخی از آن ها منوط به مشارکت طرفینی است، و برخی از آن ها با نوعی تقسیم کار در انجام وظایف نیز ممکن است، مانند تربیت و کارکرد اقتصادی .

مک مستر (8) نیز مدل خود را برای خانواده مطلوب ارائه می دهد و معتقد است: کارکردهای ضروری خانواده، نقش هایی است که باید برای کارکرد سالمتر خانواده انجام گیرند . نقش ها در قالب رفتارهای توصیه شده و تکراری موجود در مجموعه ای از فعالیت های دو جانبه با سایر اعضای خانواده تعریف شده اند . انجام وظیفه نیازمند این است که تخصیص نقش متناسبی وجود داشته باشد و اعضای خانواده فعالیت های خواسته شده را بر اساس تخصیص نقش انجام دهند .

نقش ها باید تخصیص یابند، توافق صورت گیرد و به عمل در آیند; هم چنین باید با یکدیگر یکپارچه گردند . کارکردهای ضروری شامل تامین امور مادی، تغذیه، حمایت اعضای خانواده، ایجاد مهارت های زندگی و حفظ و کنترل سیستم خانواده می شود . (9)

2 . تفاوت های تکوینی زن و مرد

حلقه دوم از استنتاج در این مجموعه، بر پایه وجود تعدادی از تفاوت های روانی و جسمانی است . این تفاوت ها عبارتند از:

الف) تفاوت های زیستی: از نظر بیولوژیک (ساختار بدن) و فیزیولوژیک (کارکرد اعضا)، تفاوت های زیر بین زن و مرد وجود دارد:

1 - دستگاه تولید مثل: تمایز دستگاه تناسلی زن و مرد، خاستگاه تفاوت های بسیاری است . همین امر، منشا برخی تفاوت های زیستی و روانی دیگر هم می شود .

2 - هورمون ها: تفاوت هورمون های زنانه (استروژن) و مردانه (تستوسترون) که از غدد درون ریز ترشح می شود و در سراسر بدن انتشار می یابد، موجب اختلاف اندام های زن و مرد می گردد . از جمله تستوسترون، اثر سازنده پر قدرتی در تولید پروتئین در سراسر بدن دارد; رشد بافت های عضلانی را تحریک می کند و بر قدرت بدنی مرد می افزاید . توده عضلانی مرد، به طور متوسط، پنجاه درصد بیشتر از بدن زن است . نیز تستوسترون از عوامل رسوب کلسیم در استخوان هاست، و بر اندازه و استحکام آن ها می افزاید . از این رو، مرد برای انجام کارهای سنگین توانایی بیشتری می یابد . (10) تستوسترون حالات تهاجمی، رقابتی و پرخاشگری را بر می انگیزاند . (11) سختی بافت زیر جلدی و پوست سراسر بدن مرد ضخیم تر است . (12) تستوسترون در اعتماد به نفس و تمرکز فکر اثر دارد; از خستگی می کاهد و ادامه فعالیت ها و اجرای کارها را آسان می کند . (13)

در مقابل، ترشح هورمون استروژن در زنان، از رشد زیاد استخوان ها جلوگیری می کند . از این رو، به طور نسبی، قد زن کوتاه تر از مرد است و کاهش ترشح آن عامل پوکی استخوان است، و تحرک و نرمی مفاصل و انعطاف پذیری بیشتر بدن زنان را می توان ناشی از آن دانست . (14) از عوامل اصلی تغییر حالات زنان، نوسان سطح استروژن در خون آن هاست که در رفتار زن اثر می گذارد . وقتی ترشح استروژن تنزل می یابد، زن بی تاب می شود و آرامش روانی اش به هم می خورد . (15)

3 - مغز و اعصاب: از آن جا که کروموزوم ها در زن و مرد متفاوت است و سلول های مغز زن دارای کروموزم XX و سلول های مغز مرد دارای کروموزم X Y است، مغز مرد، مردانه و مغز زن، زنانه است . (16) به طور متوسط، وزن مغز زن 110 کمتر از وزن مرد است . (17) تمایز غده هیپوتالاموس در زنان و مردان، با توجه به ارتباط آن ها با سیستم عصبی مرکزی، به نوعی تفاوت در مغز زن و مرد می انجامد . (18)

در مورد نیم کره های مغز در پسران، یک طرفه شدن کارهای فضایی (تجسم فضایی) در شش سالگی پدید می آید، ولی در دختران این کنش ها تا سیزده سالگی در هر دو نیم کره رشد یکسان دارد . اختلالات زبانی ناشی از آسیب دیدن نیم کره چپ در مردها شدیدتر است و در مجموع، مغز زن از نظر کنش با قرینه تراز مغز مرد است و برای پردازش های کلامی آمادگی بیشتری دارد . (19)

در مورد تفاوت های زیستی دیگر نیز نکاتی قابل توجه است: عضلات یک مرد بالغ، چهل درصد بیش از زن هم سن اوست و قدرت بدنی یک پسر هجده ساله، به طور متوسط، دو برابر نیروی یک دختر هجده ساله است و از این رو، مردان در توانایی های بدنی و جسمی از زنان ماهرترند . (20) حس بینایی مردان از زنان بهتر است، و برخی گزارش ها از حساس تر بودن حس شنوایی زنان نسبت به مردان حکایت دارد . در حس لامسه، پوست زن از مرد لطیف تر و نسبت به درد و تحمل فشار حساس تر است، و زنان در کارهای دستی چابک ترند . (21)

بنابراین در بخش تفاوت های زیستی، آمادگی بیشتر مردان برای کارهای سنگین تردیدناپذیر است; به ویژه آن که این بخش از تفاوت ها، قابل تقلیل به یادگیری، فرهنگ، تربیت و انتظارات نیست .

ادامه دارد ...

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان