تبلیغ، از واژه هایی است که مانند بسیاری از مفاهیم زیبا و پرمحتوا در عرف مردم و در صحنه های سیاسی، اجتماع و... دچار سرنوشت شومی شده است.
امروزه متاسفانه، عکس آن معنی و رسالتی که در آن نهفته و تحمل آن را دارد، از آن برداشت می شود، ازاین روی، لازم و ضروری است که کلمه [تبلیغ] را از این برداشت های گوناگون و ناقص و... رها ساخته و جایگاه شایسته و بایسته آن را بازیابیم .
ابلاغ و[تبلیغ] در لغت به معنای [رساندن] و [ رسانندگی] است، ولی در فرهنگ اسلام، آنچه ازاین واژه منظور بوده و هست، بیش از رساندن صرف پیام است، بلکه باید ابلاغ مبین: [ما علی الرسول الاالبلاغ المبین] صورت بگیرد. پیام، رسا و گویا و متناسب با فرهنگ هر عصر باشد، تا در دلها واندیشه ها نفوذ نماید. قید [مبین] که دراین آیه شریفه و در دیگر آیات، بیشتر، با [ابلاغ] آمده شاهد گویایی است بر این مدعا زیرا باید محتوای پیام که همان دستورات و احکام شریعت است، برای مکلفی که می خواهد بدان جامه عمل بپوشد و در روز واپسین در مورد انجام و یا عدم انجام آن مورد بازخواست قرار بگیرد، به گونه ای روشن بیان گردد، تا حجت بر وی تمام گشته و عذری برای او باقی نماند.
با توجه به مفهومی که تبلیغ در فرهنگ اسلام دارد و نیز رسالت جهانی اسلام و نقشی که تبلیغ در جهت ایفای این رسالت دارد، اسلام به امر تبلیغ بسیار توجه نموده، از آن جمله : جای دادن عنصر تبلیغ در پیکره دین، به این معنی که اسلام در قالب عبادتهای شبانه روزی : (نماز جماعت) و هفتگی (نماز جمعه) و سالیانه (مراسم حج) و نماز عیدین، که در طول سال، انجام می پذیرد و نیز مناسبتهای مختلفی که یااز همان صدراسلام وجود داشته و یااین که در طول تاریخ حیات اسلام، در جریانات حساس و در راه تکمیل گسترش اسلام اتفاق افتاده است و به عنوان ایامی با قداست و عظمت در مکتب واعتقاد پیروان شناخته شده و بر بزرگداشت آن تاکید گردیده است، مانند:
ماه مبارک رمضان، ماه محرم، اعیاد وفیات بزرگان دین، اینها همه مناسبتهایی است که اسلام بدان توصیه و ترغیب کرده است، تا تبلیغ دین، همواره به صورت مستمر و زنده پا برجا باشد واین حضور خود را در صحنه های زندگی بشر حفظ نماید واز زوال و نابودی مصون گردد و وعده خداوندی : [انا نحن نزلنا الذکر وانا له لحافظون].
[1] تحقق یابد.