ماهان شبکه ایرانیان

امر به معروف ونهی از منکر در روایات

روایات
 
روایت معتبره مسعدة بن صدقه است که «کافی» آن را روایت می کند:
 
از علی بن ابراهیم، از هارون بن مسلم، از مسعدة بن صدقه، از ابو عبدالله [امام صادق] علیه السلام نقل شده که فرمود: پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرموده است: «چگونه خواهید بود زمانی که زنانتان فاسد و جوانانتان فاسق شوند، اما امر به معروف و نهی از منکر نکنید؟! پرسیدند: ای پیامبر خدا، آیا چنین وضعی رخ خواهد داد؟! فرمود: آری و بدتر از آن خواهد شد که به منکر بخوانید و از نیکی باز دارید! پرسیدند: ای پیامبر خدا، چنین خواهد شد؟! فرمود: آری، حتی بدتر از این، که معروف را منکر بدانید و منکر را معروف!»(26)
 
از مسعده بن صدقه در «کامل الزیارات» روایت شده، که او کثیرالروایه است. صاحب «معجم الرجال» می گوید: بدین عنوان، در اسناد بسیاری از روایات آمده است که به 139 مورد می رسد.(27) بزرگانی مانند:
 
علی بن ابراهیم و فرزندش، روایات وی را به واسطه هارون بن مسلم نقل کرده اند. افزون بر این، وحید بهبهانی قدس سره تعلیقه ای دارد و می گوید: جدم، مجلسی اول می فرماید: از خبرهای مربوط به وی در کتب بر می آید که ثقه است؛ زیرا تمام آنچه را که روایت می کند، در غایت متانت و استواری است و نیز با آنچه عالمان ثقه شیعی نقل می کنند موافق است. از این رو، طایفه شیعه به آنچه وی و دیگر سنیان مانند وی نقل کرده اند، عمل نموده اند، بلکه اگر تحقیق کنم، اخبار وی را بهتر و متین تر از اخبار امثال جمیل بن دراج و حریز بن عبدالله خواهم یافت.(28)
 
متانت و استحکام در نقل روایات زیاد، که به 139 مورد می رسد، همچنین همخوانی آنها با روایات ثقه، گواه بر این است که «مسعده» امین در نقل است.
 
روایتی که گذشت، فی الجمله دلالت دارد که ترک امر به معروف و نهی از منکر، مبغوض شارع، قبیح و شر است و همین برای اثبات وجوب کافی است.
 
2. معتبره مسعدة بن صدقه، با همان سند، به نقل از «کافی»، از ابوعبدالله [امام صادق] علیه السلام روایت کرده است که:
 
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «خدای عزّ و جلّ از مؤمن ضعیف که دین ندارد، ناخشنود است.» پرسیدند: مؤمنی که دین ندارد کیست؟ فرمود: «آن که نهی از منکر نمی کند.»(29)
 
واضح است که صرف نفی دینداری، دلالت بر حرمت [ترک نهی از منکر [نمی کند چون چنین اصطلاحی [=نفی دین] در اخلاقیات بسیار استفاده می شود. شاید این تعبیر به ضمیمه «لیبغض المؤمن» بر حرمت ترک نهی از منکر دلالت کند.
 
3. باز معتبره مسعدة بن صدقه با همان سند می گوید: «شنیدم ابو عبدالله [امام صادق] علیه السلام که فرمود:
 
«از امر به معروف و نهی از منکر پرسیده شد که آیا بر تمامی امت واجب است، فرمود: نه! عرض شد: چرا [پس بر چه کسانی واجب است] فرمود: بر توانمندی که از او حرف شنوی داشته باشند، نیز معروف را از منکر بشناسد، نه بر ضعیفی که نمی تواند به راه، هدایت کند، بلکه از حق به باطل می خواند. دلیل سخن، کتاب خدای عزّ و جلّ است که فرمود: «ولْتکن منکم اُمّة یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر»، این دستور خاص است، نه عام، چنانکه خدای عزّ و جلّ فرمود: «و مِن قوم موسی اُمّة یهدون بالحق و به یعدلون» و نگفت: «علی اُمّة موسی، یا علی کلِّ قوم» و می بینیم که امروز اینان امتهای گوناگون و بیشتر از یک امت اند، چنانکه خدای عزّ و جلّ فرمود: «اِنّ ابراهیم کان اُمّة قانتاً لله».(30)
 
از ظاهر حدیث - فی الجمله - وجوب امر به معروف و نهی از منکر استفاده می شود. استدلال امام به آیه، گویای آن است که مفاد آیه، وجوب بوده و درستی نظر ما را، که در بحث آیات گفتیم تأیید می کند.
 
4. موثقه طلحة بن زید که در «وسائل الشیعه» به نقل از «المحاسن» روایت شده، از پدر طلحه، از محمد بن سنان و عبدالله بن مغیره و این دو از طلحة بن زید از ابوعبدالله (امام صادق) علیه السلام نقل کرده اند:
 
«مردی از قبیله خثعم نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم آمد و عرض کرد: ای پیامبر خدا، بهترین عمل در اسلام چیست؟ فرمود: ایمان به خدا. عرض کرد: بعد از آن، چه چیز؟ فرمود: صله رحم. پرسید: بعد، فرمود: امر به معروف و نهی از منکر. مرد پرسید: کدام عمل نزد خداوند بدترین است؟ فرمود: شرک به خدا. پرسید: بعد چه چیز؟ فرمود: قطع رحم. عرض کرد: بعد از آن چه چیز؟ فرمود: امر به منکر و نهی از معروف!»(31)
 
دلالت روایت بر وجوب روشن است؛ زیرا امر به معروف را پس از صله رحم قرار داده است. معلوم است صله رحم از واجبات مؤکّد است، پس رتبه امر به معروف و نهی از منکر، بر رتبه واجبات دیگر مقدّم است، از آن رو که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آن را پس از صله رحم قرار داده است، چنانکه ملاحظه می شود.
 
5. معتبره مسعدة بن صدقه، که در «علل الشرائع» آمده، [به سند] محمد بن علی بن الحسین، از پدرش، از عبدالله بن جعفر، از هارون بن مسلم، از مسعدة بن صدقه، از جعفر بن محمد علیهماالسلام نقل کرده که امیر مؤمنان علیه السلام فرمود:
 
«اگر گروهی به طور پنهانی - بی آنکه همگان بفهمند - منکری را مرتکب شوند، خداوند همگان را به سبب گناه آن گروه عذاب نمی کند اما اگر آن گروه آشکارا مرتکب منکر شوند و همگان با آنان برخورد نکنند، هر دو گروه (خاص و عام) مستوجب مجازات خدای عزّ و جلّ هستند.»(32)
 
همچنین در کتاب «عقاب الأعمال» به نقل از محمد بن حسن، از محمد بن ابوالقاسم، از هارون بن مسلم مانند این روایت آمده و بر آن افزوده است که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:
 
«اگر بنده ای پنهانی مرتکب معصیت شود، جز برای فاعل زیانی ندارد اما اگر آشکارا گناه کند و دیگران با او برخورد نکنند، آسیبش به همگان می رسد.»
 
جعفر بن محمد علیهماالسلام [درباره علت چنین پیامدی] فرمود:
 
«زیرا چنین کسی با عمل خود، دین خدا را خوار کرده و دشمنان خدا در این عمل، از وی پیروی می کنند.»(33)
 
ظاهراً عبدالله بن جعفر همان حمیری است؛ که ثقه است چنانکه محمد بن ابوالقاسم در سند «عقاب الأعمال» ثقه و عالِم و فقیه و آشنا به ادب و شعر معرفی شده است. به هر روی، حدیث موثّقه مزبور، بر حرمت ترک نهی از منکر دلالت دارد؛ زیرا فقط حرام مجازات دارد، از این رو، نهی از منکر بر همگان واجب است.
 
6. موثقه سکونی: به نقل از «کافی»: از علی بن ابراهیم، از پدرش، از نوفلی، از سکونی، از ابوعبدلله علیه السلام نقل می کند که امیر مؤمنان علیه السلام فرمود:
 
«پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم به ما فرمان داد که با گناهکاران با چهره عبوس برخورد کنیم.»(34)
 
شیخ کلینی به اسناد محمد بن یعقوب، حدیث را روایت کرده، می گوید امیرمؤمنان فرمود:
 
«کمترین برخورد آن است که با چهره عبوس با گناهکاران رویاروی شود.»(35)
 
از روایت بر می آید چنین برخوردی بر همگان واجب است؛ زیرا دستور و امر به کاری، وجوب انجام آن را می فهماند.
 
7. خبر محمد بن عرفه، روایت شده در کافی: جمعی شیعی، از احمد بن محمد بن خالد، از محمد بن عیسی، از محمد بن عرفه نقل کرده اند که شنیدم ابوالحسن الرضا علیه السلام فرمود رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم می فرمود:
 
«اگر امتم امر به معروف و نهی از منکر را به یکدیگر واگذارند، بدانند به جنگ سختی با خدای متعال برخاسته اند!»(36)
 
مشابه حدیث، آیه ربا است:
 
«یا ایها الذین آمنوا اتقواالله و ذروا مابقی من الربا إن کنتم مؤمنین فإن لم تفعلوا فأذنوا بحرب من الله و رسوله»(37)
 
تفسیر «آلاء الرحمن» می نویسد: «فأذنوا» یعنی بدانید. گویا از «علم» از راه شنیدن با گوش گرفته شده است. در «مجمع البیان» است: یعنی یقین داشته و بدانید که به جنگ با خدا و رسولش برخاسته اید یعنی مطمئن باشید در دنیا مستحق کشتن هستید و در آخرت، سزاوار آتش؛ زیرا با دستور خدا و رسولش مخالفت کرده اید. اگر «فآذِنوا» خوانده شود، معنا چنین است، به هر کس دست از این کار بر ندارد اعلام جنگ کنید معنای جنگ دشمنی با خدا و رسول است، که بزرگ بودن گناه را می فهماند. افزون بر آنچه ذکر شد، شاید مقصود در این مقام آن باشد که: بدانند جنگ سختی رخ خواهد داد. به هر روی، روایت با بیانی رسا و مؤکد، بر حرمت دلالت دارد، اما سند روایت به خاطر محمد بن عرفه ضعیف است.
 
8. روایت در «کافی» است: جمعی شیعی از سهل بن زیاد، از عبدالله بن الرحمان، از ابو نجران، از عاصم بن حمید، از ابو حمزه، از یحیی بن عقیل، از حسن، که امیرمؤمنان خطبه خواند و خدا را شکر گزارد و ثنا گفت و فرمود: «اما بعد، کسانی که پیش از شما بودند هلاک شدند، چون معصیت می کردند و عالمان و دانایان آنان را از این کار باز نداشتند. آنان چون به گناه خود ادامه دادند و عالمان و دانشمندان از گناه باز شان نداشتند، گرفتار مجازات شدند. پس امر به معروف و نهی از منکر کنید. بدانید امر به معروف و نهی از منکر، مرگ را نزدیک نکرده، رزق را نمی برد، خواست خدا از آسمان به زمین فرود می آید، همچون باریدن باران به هر کس که خدا برای او زیاد یا کم را رقم زده است.»(38)
 
9. روایت در «کافی» است به نقل از جمعی شیعی، از احمد بن محمد بن خالد از برخی شیعی، از بشر بن عبدالله، از ابوعصمه «قاضی مرو»، از جابر، از ابو جعفر علیهماالسلام که فرمود:
 
«در آخر الزمان گروهی خواهند زیست که میانشان عده ای هستند ریاکار، تظاهر به خواندن قرآن(39) و انجام عبادات کرده،(40) بدعتگذار و نادانند. امر به معروف نکرده و نهی از منکر نمی نمایند مگر آنکه ایمن از ضرر و زیان باشند. برای خود عذر و بهانه می تراشند و دنباله رو لغزش و کجرویهای عالمان و عمل(41) فاسدشان هستند.(42) نماز و روزه تا وقتی به جای می آورند که برای جان و مالشان ضرری نداشته باشد، اما اگر نماز به اموری که با اموال و جسمشان انجام می دهند، ضرر رساند، نماز را نمی پذیرند، چنانکه والاترین و بهترین واجبات را نپذیرفته بودند.
 
امر به معروف و نهی از منکر، فریضه ای بزرگ بوده، دیگر واجبات به وسیله آن استوار می گردد. غضب خدای عز و جل بر مردمان، در آن جا که [فریضه ترک شود] صورت می پذیرد و همگان را گرفتار عذابش می کند، پس نیکان در سرای فاجران هلاک می شوند و خردسالان در خانه بزرگسالان [از آن رو که در برابر گناه بی اعتنا بودند]. امر به معروف و نهی از منکر، راه پیامبران و شیوه صالحان است؛ فریضه ای بزرگ می باشد که بدان واجبات برپا شده، راهها ایمن گردیده(43) کسب و کار روا گشته، مظالم بر طرف می شود. نیز زمین آباد شده، حق از دشمنان گرفته می شود و کارها سامان می یابد. پس با دلهایتان [منکر را] زشت شمرید و با زبانهایتان بگویید [و از کار ناروا باز دارید] و به وسیله امر به معروف و نهی از منکر با گناهکاران رویارویی کرده، در راه خدا از سرزنش ملامتگران نهراسید. اگر پند پذیرفتند و به راه حق باز گشتند، بر آنان مجازاتی نیست. کیفر برای کسانی است که به مردم ستم کرده، بنا حق روی زمین ظلم می کنند. برای اینان عذاب دردناک است. در این حال با تمام وجودتان با اینان جهاد کرده، در دل دشمنان باشید اما قدرت طلب نبوده غارتگر اموال نباشید و نخواهید بنا حق پیروزی و ظفر یابید تا آن زمان که تسلیم خواست خدا شده در راه طاعتش سر سپرند...»
 
امام علیه السلام افزود:
 
«خدای عزوجل به شعیب پیامبر علیه السلام وحی فرستاد که صد هزار نفر از قومت را عذاب می کنم. چهل هزار نفر از اشرار و شصت هزار نفر از نیکان را! عرض کرد: پروردگارا! اشرار که جا دارد، اما گناه نیکان چیست؟! خداوند وحی فرستاد: از آن رو که با معصیتکاران سازش کرده، به رغم خشم من، خشمگین نگردیدند.»(44)
 
10. در «کافی» روایت شده از محمد بن یحیی، از احمد بن محمد، از علی بن نعمان، از عبدالله بن مسکان، از داود بن فرقد، از ابوسعید زهری، از ابوجعفر و ابوعبدالله علیهماالسلام که فرمودند:
 
«وای بر قومی که با امر به معروف و نهی از منکر از خدا اطاعت نمی کنند!»(45)
 
روایت از زهری در «کامل الزیارات» است. بنابراین روایت معتبر است.
 
11. در «وسائل الشیعه» روایت شده، از علی بن ابراهیم (در تفسیرش) از پدرش، از بکر بن محمد که شنیدم ابوعبدالله علیه السلام فرمود:
 
«ای مردم، امر به معروف و نهی از منکر کنید که امر به معروف و نهی از منکر مرگ و اجل را نزدیک نکرده، رزق و روزی را دور ننموده است.»(46)
 
ظاهرا بکر بن محمد، ازدی کوفی بوده، ثقه و موجه است.
 
12. در نهج البلاغه، در وصیت امیرمؤمنان به امام حسن و امام حسین علیهم السلام پس از ضربت ابن ملجم آمده است:
 
«امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید و گرنه اشرار بر شما چیره می شوند. خدا را خواهید خواند اما دعایتان برآورده نمی گردد.»(47)
 
13. در «اکمال الدین» به نقل از سید فضل الله راوندی در «نوادر» به سند صحیح، از موسی بن جعفر علیهماالسلام از پدرانش، از علی بن ابی طالب روایت شده که:
 
«پیامبر خدا نزد اهل صفه می آمد و اینان میهمان آن حضرت بودند... [در دیداری] سعد بن اشجّ برخاست و عرض کرد: خدا و رسول و هر کسی را که حضور دارد، شاهد می گیرم که خواب شب بر من حرام است [از بس همیشه شب زنده داری می کنم] پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: [در این صورت] کاری نکرده ای! چگونه خواهی توانست امر به معروف و نهی از منکر کنی، اگر با مردم نشست و برخاست نداشته باشی؛ کناره گیری از مردم پس از آن که با آنان حشر و نشر داشته ای کفران نعمت است!...»
 
امام علی علیه السلام افزود:
 
«سپس پیامبر خدا فرمود: قومی که امر به معروف و نهی از منکر نکنند، قوم بدی هستند! کسانی که آمران به معروف و ناهیان از منکر را مورد تهمت قرار دهند، بد مردمانی هستند! بدند کسانی که برای خدای متعال به عدل قیام نکنند! بدند کسانی که دعوت کنندگان به بر پایی عدل و داد میان مردمان را بکشند! مردمی که طلاق نزدشان بهتر از عهد و پیمان خدایی [ازدواج] باشد بدند! اگر مردم به جای اینکه از خدا اطاعت کنند، از پیشوایان [ستمگر] خود پیروی نمایند، بدند! کسانی که دنیا را بر دین [ترجیح دهند و] برگزینند، بدند! قومی که حرام و شهوات و شبهات را حلال شمرند، بد کسانی اند.»(48)
 
14. در «کافی» روایت کرده از جمعی شیعی از سهل بن زیاد، از علی بن اسباط، از علاء بن رزین، از محمد بن مسلم که ابو عبدلله علیه السلام به شیعیان نوشت:
 
«می باید بزرگسالان شما [بر خردسالان] مهربان بوده، نادانان و ریاست طلبان را نهی [از منکر] کنند و گر نه نفرینم تمامی شما را خواهد گرفت!»(49)
 
حدیث دلالت دارد که باید به نادانان و ریاست طلبان، با امر به معروف و نهی از منکر توجه شود. معنای روایت در «مرآة العقول» چنین است که: «می باید بر نادانان رحم و توجه داشت و از منکراتی که انجام می دهند، نهی شان کرد.»
 
افزون بر این، روایات دیگری هست که تصریح دارد امر و نهی از واجبات است؛ مثل مرسله ابان بن عثمان که می گوید: «سپس بر او [یعنی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ] امر به معروف و نهی از منکر واجب شد.»(50)
 
15. از جمله روایات، معتبره عبدالعظیم بن عبدالله حسنی است که می گوید: بر سرورم علی بن محمد علیهماالسلام وارد شدم و بدو عرض کردم: ای زاده پیامبر خدا! می خواهم [عقاید] دین خود را بر شما عرضه کنم... معتقدم فرایض واجب، پس از ولایت، نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر است. علی بن محمد علیهماالسلام فرمود:
 
«ای ابوالقاسم، به خدا سوگند! این همان دینی است که خدا برای بندگانش می پسندد. بر آن ثابت قدم باش!»(51)
 
افزون بر این، روایات دیگری است که دلالت دارد: از جمله پایه هایی که اسلام بر آنها بنا شده امر به معروف و نهی از منکر است:
 
16. از جمله صحیحه زراره از ابو جعفر علیهماالسلام است که فرمود:
 
«پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: اسلام بر ده تیرک بنا شده، بر شهادت لا اله الا اللّه، امر به معروف که وفا به عهد الهی است و نهی از منکر که حجت است...»(52)
 
برای اثبات وجوب شرعی [امر و نهی] آیات و روایاتی که ذکر شد کافی و بی نیاز کننده است، افزون بر اجماع و ضرورتی [عقلی] که وجود دارد:
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان