ماهان شبکه ایرانیان

شرایط و آداب عرفانی امر به معروف و نهی از منکر

امر به معروف و نهی از منکر، شرایط و آداب و مراتب زیادی دارد که در کتاب های اخلاقی و عقیدتی بدان ها اشاره شده و رعایت آن ها بر تک تک آمران به معروف و ناهیان از منکر، لازم و بایسته است

امر به معروف و نهی از منکر، شرایط و آداب و مراتب زیادی دارد که در کتاب های اخلاقی و عقیدتی بدان ها اشاره شده و رعایت آن ها بر تک تک آمران به معروف و ناهیان از منکر، لازم و بایسته است.
پیشوای عارفان حضرت صادق علیه السلام در روایتی به این امر مهم اشاره کرده، وظایف و بایسته های اخلاقی آمران به معروف و ناهیان از منکر را چنین بر می شمرد:
«صاحب امر به معروف، باید دانای حلال و حرام باشد، به آنچه امر می کند، خود عامل باشد و از آنچه نهی می کند، باز ایستد. خیر خواه مردم و مهربان و با رفق و مدارا باشد. با گفتار نیک مردم را بشناسد، تا با هرکس به فراخور حال و منزلت او رفتار نماید. به مکر نفس و کیدهای شیطان بصیر و بینا باشد. بر آنچه به او می رسد، صبر کند. در پی انتقام جویی و شکایت بر نیاید، عصبیت وحمیت به کار نبرد. نیت خود را برای خدا خالص کند. از او کمک بخواهد و خشنودی او بجوید. اگر با او مخالفت و جفا شد، شکیبایی ورزد و اگر با وی موافقت شد و امر و نهیش پذیرفته گشت، سپاس گوید، کار خود را به خدا واگذارد و از عیب خود غافل نشود (14) .»
در این جا به پاره ای از آداب و شرایط اخلاقی و عرفانی «امر به معروف » و «نهی از منکر» اشاره می شود که بیشتر آن ها مربوط به مبلغان و عالمان دین است و رعایت آن ها بر ایشان ضروری تر و بایسته تر است و از ذکر سایر شرایط و مراتب - که در کتاب های اخلاقی بیان شده - پرهیز می گردد.
یکم: عدالت
عدالت و گناه نکردن، صفت و ویژگی اصلی مبلغان آمر به معروف و ناهی از منکر است. این شرط و وظیفه، برای سایر افراد واجب نیست; اما ضرورت و لزوم آن برای مبلغان و عالمان دین، امری روشن و بدیهی است.
در این رابطه عالم ربانی مولی مهدی نراقی رحمه الله می نویسد:
«کسی که امر به معروف و نهی از منکر می کند، لازم نیست عادل باشد و یا به آنچه امر ونهی می کند، حتما عمل نماید; زیرا اولا دلایل وجوب آن مطلق و بدون قید و شرط است. ثانیا بر کسی که فعل حرامی را انجام می دهد و در دیگری نیز آن را مشاهده می کند، دو چیز واجب است: یکی ترک آن و دیگر نهی از آن. و اگر یکی از آن دو را ترک کرد، وجوب دیگری از میان نمی رود; زیرا در غیر این صورت، امر و نهی جز بر معصوم، واجب نخواهد بود و بنابراین باب امر به معروف و نهی از منکر، به کلی بسته می شود.... آنچه درباره لازم نبودن شرط عدالت در امر به معروف و نهی از منکر یاد کردیم، در مورد افراد رعیت و مردم معمولی است که از منکر آگاه می شوند. اما شخصی که خود را در منصب اصلاح حال مردم و ارشاد و هدایت آنان و بیان احکام الهی به نیابت از رسول الله صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام قرار داد، ناچار باید دارای عدالت و تقوا و علم به کتاب خدا و سنت (احادیث) و دیگر شرایط... باشد. بنابراین انکار و تقبیح [وارد شده در روایات]، مخصوص او است و نه عامه مردم (15) .»
دوم: اصلاح و خودسازی
یکی دیگر از آداب و شرایط امر به معروف و نهی از منکر این است که مبلغان، قبل از مبادرت به این فریضه الهی، به تزکیه و تهذیب نفس و خودسازی بپردازند.
کسی که بدون اصلاح نفس خود، درصدد راهنمایی و هدایت دیگران باشد، بهره ای از این کار نخواهد برد و سخنان و مواعظ او تاثیری در شنوندگان نخواهد داشت.
عارف ربانی حاج شیخ محمد بهاری همدانی در رابطه با مراحل و مراتب امر به معروف می نویسد:
«بدان که در حدیث آمده است که دانشمندان، وارثان پیامبران اند. شکی نیست و بی گمان که مراد از این ارث، درهم ها و دینارها نیست، بلکه ارث بردن از حیث رسالت و تبلیغ احکام و بازگرداندن مردمان از راه های کج به سوی جاده مستقیم و تا آن جا که امکان دارد، حفظ و نگه داری آنان در راه مستقیم است. بنابراین شخص دانشمند، باید اموری را مراعات کند تا این وراثت برای او محقق شود... یکی از آن امور این است که وقتی می بیند مردم بر انجام دادن امور ناپسند مواظبت دارند، اگر با اجتماع تمامی شرایط، قادر بر دفع آن ها می باشد، در خانه خویش ننشیند و به این ترتیب عمل کند که:
ابتدا بر خود او واجب است که از اصلاح نفس خود آغاز کند و بر انجام دادن طاعات و ترک محرمات مواظبت کند. سپس اهل محل و شهر و پس از آن حومه شهر و اهل روستاها و بادیه ها و هم چنین تا دورترین نقاط عالم، به مقداری که توان دارد... (16) .»
علامه راغب اصفهانی نیز نوشته است:
«بزرگ ترین قبایح آن است که انسانی فرمان ناپذیر، به دیگران دستوری دهد و با بی خیالی، دیگران را از بدی باز دارد. کسی که در نظر دیگران به آلودگی شهره است، دعوت به حکمت کند و در خود عیوبی ببیند ولی به اصلاح آن ها نپردازد و غیر خود را نصیحت نماید، اما به خود خیانت کند!؟
پس اولین مرحله نصیحت آن است که نسبت به نفس خود انسان باشد; چون کسی که به خود خیانت کند، کمتر می تواند دیگران را نصیحت کند (17) .»
اصولا بهترین امر به معروف و نهی از منکرآن است که با عمل و رفتار باشد. عالم ربانی سید جعفر کشفی رحمه الله نقل می کند:
«وارد شده است که «العالم من یؤدب الناس بفعله قبل قوله; یعنی; عالم آن کسی است که تادیب بنماید مردمان را به کردار خودش، پیش از گفتار خود (18) .»
در این رابطه داستان جالب و شگفت انگیزی از عالم الهی، مرحوم آخوند ملاعباس تربتی نقل شده است.
یکی از محافظان فرزند آخوند ملا کاظم خراسانی نقل می کند:
«در ایام زمستان برای سرکشی به املاک آقا، به نیشابور رفته بودیم. در مراجعه به مشهد در راه، بین شریف آباد و مشهد برفگیر شدیم و در قهوه خانه «حوض حاج مهدی » ماندیم... غیر از ما جمعی دیگر نیز به همان قهوه خانه پناه آورده بودند. شب فرا رسیده بود که اتومبیلی از طرف مشهد رسید و چهار نفر از جوانان پولدار و خوشگذران مشهد که چهار خانم را با خود داشتند به سبب برف و تاریکی به همین قهوه خانه آمدند.
آمدن آن ها در آن شب تاریک برفی در میان کوهستان، بزم عشرتی مجانی برای مسافران به وجود آورد. جوانان بطری های مشروب و خوراکی ها را چیدند و زنان، بعضی به خوانندگی و بعضی به رقص پرداختند. در گرماگرم این بساط، در قهوه خانه باز شد و مرحوم حاج آخوند، با سه چهار نفر که از تربت به مشهد می رفتند و مرکبشان الاغ بود، از ناچاری برف و تاریکی شب، رو به همین قهوه خانه آورده بودند و از صاحب قهوه خانه اجازه می خواستند که به آن ها جایی بدهد و او گفت: سکوی آن طرف خالی است. حاج علی اکبر می گفت: من با مشاهده این وضع هراسان شدم و گفتم که نکند از جانب حاج آخوند نسبت به این ها تعرضی بشود یا از جانب این ها به آن مرد اهانت گردد. آماده شدم که اگر خواستند به حاج آخوند اهانت کنند، در مقام دفاع برآیم... لکن حاج آخوند وارد قهوه خانه شد، به طوری که گویا نه کسی را می بیند و نه چیزی می شنود. به سوی آن سکو رفت و چون نماز مغرب و عشا را نخوانده بودند، از قهوه چی پرسیدند: قبله کدام طرف است؟ و او سمت قبله را نشان داد.
حاج آخوند به نماز ایستاد و آن چهار نفر به وی اقتدا کردند. یکی اذان گفت و حاج آخوند اقامه گفت و وارد نماز شدند. من هم غنیمت دانستم، وضو گرفتم و اقتدا کردم. چند نفر دیگر نیز از مسافران، از بزم عشرت رو برگردانده و به صف جماعت پیوستند. قهوه چی نیز گفت: غنیمت است یک شب اقلا نمازی پشت سر حاج آخوند بخوانیم.
خلاصه وقتی که از نماز فارغ گشتیم، از جوان ها و خانم ها اثری نبود. بساط خود را جمع کرده بودند و نفهمیدیم که در آن شب برفی، به کجا رفتند (19) .»
سوم: پذیرش نصایح دیگران
آمران به معروف و ناهیان از منکر - به خصوص علما و دانشمندان - باید حرف دیگران را در مورد خود بپذیرند و از ارشاد و امر به معروف آن ها، ناراحت نشوند.
دانشمند اخلاقی، سید عبدالله شبر درباره صفت ناپسند برخی از علما و ارشاد کنندگان می نویسد:
«گروه دیگری مشغول امر به معروف و نهی از منکر مردم شده و خود را فراموش کرده اند. و هنگامی که کسی او را به معروفی امر کند، ناراحت شده، ریاست طلبی می کند و خود را برتر از آن می داند که دیگری او را راهنمایی کند! و اگر در هنگامی که مرتکب عمل ناشایستی شد، کسی او را نهی کند، غضب می کند که من خودم دیگران را امر و نهی می کنم ; حالا تو مرا نهی می کنی؟ ! این گروه از این کار خود، هدفی جز ریاست ندارند (20) .»
حاج میرزا علی آقا شیرازی نمونه ای واقعی از علما و عارفان ربانی است که با دل و جان، پذیرای سخنان و نصیحت های دیگران بود و از آن استقبال می کرد.
«حاج میرزا علی آقا ضمن آن که دیگران را موعظه می نمود و با بیاناتش به اصلاح افراد مبادرت می ورزید، خیلی مشتاق بود که توسط اشخاص، خطاهای خودش تصحیح گردد و برخورد تلخ صادقانه را بر سخن های شیرین و توام با تملق کاذبانه ترجیح می داد.
او با آن مراتب علمی و کمالات ایمانی، خویشتن را محتاج می دید که از جانب ناصحان و برادران ایمانی، دوستانه و صمیمانه سخن حق را بشنود و به آن گوش بسپارد و اگر در عمل به دستورات دینی و خصوصیات اخلاقی، کاستی دارد، به وی تذکر دهند.
خود را مبرای از لغزش نمی دانست و می گفت: بنده ای از عباد پروردگار هستم که اگر خدای مرا کفایت نکند، موفق نخواهم شد، و به دوستان و آشنایان از علما و افرادی که با آن ها انس داشت، گوشزد می نمود که ملاحظاتی در برابرش نداشته باشند (21) .»
چهارم: نرمی و مدارا
برخورد نیک و پسندیده، خوش خلقی در گفتار و رفتار، نرمی و مدارا و نصایح دوستانه، از ارکان اساسی امر به معروف و نهی از منکر به شمار می رود و تاثیرات و نتایج آن را فزون تر می کند.
ابو حامد غزالی می نویسد:
«واعظی [یکی از خلفا را] با درشتی و خشونت نصیحت می کرد، خلیفه به او گفت: «ای مرد! مهربان باش، زیرا خداوند کسی را بهتر از تو، پیش کسی بدتر از من فرستاد و به او دستور داد که به نرمی و مهربانی با او گفت و گو کند. «و قولا له قولا لینا لعله یتذکر او یخشی » (22) » .
عالم ربانی علامه نراقی رحمه الله توصیه می کند:
«کسی که امر به معروف و نهی از منکر می کند، باید خوشخو و بردبار و شکیبا و قوی النفس باشد تا اگر نسبت به وی ناسزا گفته شد، پریشان خاطر و مضطرب نگردد; زیرا بیشتر مردم، پیرو هوا و هوس اند و اگر از میل و خواستشان باز داشته شوند، بر آنان گران می آید و چه بسا درباره بازدارنده، زبان بگشایند و سخنان درشت و زشت گویند و حتی کار را به بی ادبی و دشنام گویی بکشانند.
و نیز باید با مردم به رفق و مدارا رفتار کند که موعظه با رفق و ملایمت و نرمی در دل بیشتر مردم اثر بهتر و بیشتری دارد (23) .»
البته بر مبلغ و آمر به معروف است که در عین نرمی و مدارا، جدی و کوشا باشد و در اجرای این دستور الهی سستی و کوتاهی نکند. درباره عالم ربانی مرحوم بافقی آمده است:
«این مرد بزرگ درامر به معروف و نهی از منکر، فوق العاده کوشا بود و در تمام شهر قم، ریش تراشی را قدغن کرد و از سلمانی های قم تعهد گرفته بود که ریش نتراشند. رضا خان که از نهی از منکرهای مرحوم بافقی به ستوه آمده و آن را مخالف با منویات خود می دید، دستور داد آگهی کنند که کسی حق نهی از منکر را ندارد و مردم در اعمال و کارهای خود آزادند.
پس از آن به مناسبت فرا رسیدن ایام عید و تحویل سال، خانواده سلطنتی، بدون رعایت حجاب و با وضع زننده ای در حرم حضرت معصومه علیها السلام جلوی مردم ظاهر شدند. مرحوم بافقی پیام داد: اگر شما مسلمانید، چرا به این صورت به حرم آمده اید و اگر مسلمان نیستید، این جا جای شما نیست و اعلام کرد مردم بعد از ظهر آن روز در حرم تجمع کردند و خود سخنرانی کرد و با صدای رسا، بانگ برآورد که آیا در میان شما یک نفر برخورد نیک و پسندیده، خوش خلقی در گفتار و رفتار، نرمی و مدارا و نصایح دوستانه، از ارکان اساسی امر به معروف و نهی از منکر به شمار می رود و تاثیرات و نتایج آن را فزون تر می کند.
مرد رشید نیست که جلوی این اهانت ها و جسارت ها به احکام قرآن را بگیرد. اکنون کار به جایی رسیده که به طور علنی با امر به معروف و نهی از منکر مخالفت می کنند... .
این کار منجر به این شد که رضا شاه خود به قم بیاید و با مرحوم آیت الله بافقی روبرو شود و او را مورد ضرب و شتم قرار دهد (24) .»
پنجم: پرهیز از غرور و خود فریفتگی
امر به معروف و نهی از منکر مراتبی دارد که یکی از آن ها منع و انکار به زبان است. در این جا ممکن است برخی از مبلغان و عالمان، دچار آفتی شوند که صاحب «جامع السعادات » بدان اشاره کرده، می نویسد:
«[یکی از مراتب امر به معروف و نهی از منکر] منع و انکار به زبان است یعنی، ابتدا با پند و نصیحت و اگر اثر نکرد با ترساندن و باز داشتن تا آن جا که نوبت به سخنان تند و درشت برسد. مثل این که بگوید: ای نادان! با پروردگارت مخالفت مکن! در اینجا دامی بزرگ برای شیطان هست که بسا بیشتر واعظان را شکار می کند. بنابراین هر عالم اندرزگویی، باید این دام را با نور بصیرت ببیند. آن دام این است که شیطان هنگام وعظ و ارشاد، در نزد او حاضر می شود و خود بینی و برتری او را به سبب علمی که دارد، در دلش وسوسه می کند و کسی را که مورد موعظه قرار می دهد، نادان و خوار و پست می نماید. و چه بسا قصدش از وعظ، خوار ساختن و جاهل شمردن طرف و اظهار بزرگی و شرافت خویش به داشتن علم باشد.
این حالت آفتی است بزرگ و متضمن کبر و ریا می باشد. سزاوار است که هر واعظ دینداری از این آفت غفلت نکند و با نور بصیرت، عیوب خود و زشتی درون خویش را بشناسد و نشانه پاک بودن نفس از این آفت، این است که اگر آن گناهکار با پند شخصی دیگر، پند پذیرد، یا خود از معصیت باز ایستد، دوست تر دارد تا به وسیله وعظ او پند گیرد (25) .»
عارف کامل امام خمینی قدس سره می گوید: «سزاوار است که آمر به معروف و ناهی از منکر در امر و نهی و مراتب انکارش مانند پزشک معالج مهربان و پدر با شفقت که مراعات مصلحت مرتکب را می نماید، باشد... قصدش را فقط برای خدای متعال و رضایت او قرار دهد و این کارش را از آلودگی های هواهای نفسانی و اظهار بزرگی، خالص نماید و نفس خودش را منزه نداند و برای آن بزرگی یا برتری بر مرتکب نبیند; که چه بسا برای شخص مرتکب گناه - ولو گناهان کبیره باشد - صفات خوب نفسانی باشد که مورد رضایت خدا می باشند و خداوند متعال او را به خاطر این صفات دوست دارد، اگر چه کار او مورد بغض خداوند می باشد و چه بسا آمر و ناهی عکس او باشد، اگر چه بر خودش پوشیده است (26) .»
ششم: داشتن علم و دانش
یکی دیگر از شرایط امر به معروف و نهی از منکر، داشتن دانش و آگاهی لازم درباره انواع گناهان و حرام های الهی و شناساندن دقیق آن ها به مردم است. از آن جایی که مبلغان و واعظان، نسبت به دیگران علم و اطلاع زیادتری نسبت به احکام و فرمان های الهی دارند، باید اهمیت بیشتری نیز بدان قائل شوند و جلوی اشتباه و بد فهمی دیگران را بگیرند.
عالم ربانی مولی مهدی نراقی رحمه الله می نویسد:
«[یکی از شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر] علم به معروف و منکر بودن فعل است; تا از غلط و اشتباه در امان باشد... بنابراین هر که به وجوب یا حرمت هر امری علم قطعی دارد و می داند که در آن اختلافی نیست و ضروری دین یا مذهب یا اجماع قطعی یا از کتاب و سنت و یا از قول علما است، بر او است که امر و نهی کند (27) .»
پی نوشت ها:
14) جامع السعادات، ج 2، ص 326.
15) همان، ص 324 و 325.
16) تذکرة المتقین، ص 129.
17) بر کرانه سعادت، ص 261 و 167.
18) میزان الملوک و الطوائف، ص 175.
19) فضیلت های فراموش شده، ص 128 و 129.
20) الاخلاق، ص 326 و 327.
21) ناصح صالح، ص 205.
22) الاربعین، ص 94 و 95.
23) جامع السعادات، ج 2، ص 325.
24) حکایات گزیده، ص 106.
25) جامع السعادات، ج 2، ص 327 و 328.
26) تحریرالوسیله، ج 2، ص 321.
27) جامع السعادات، ج 2، ص 321.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان