شناسه : ۳۹۳۲۸۲ - چهارشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۳۹
از زلال جام نبوت
خاموشی حکمت است و اندک است کننده آن. یعنی هر عاقلی داند که خاموشی صلاح دو جهان است و با این همه کس آن را به جای نیارد. یکی را گفتند که: چرا پیوسته خاموش می باشی؟ گفت: زبانم چون گرگ است، ترسم که چون فرو گذارم مرا بخورد.
خاموشی
«الصَمْتُ حُکْمٌ و قَلیلٌ فاعِلُهُ.»
خاموشی حکمت است و اندک است کننده آن. یعنی هر عاقلی داند که خاموشی صلاح دو جهان است و با این همه کس آن را به جای نیارد. یکی را گفتند که: چرا پیوسته خاموش می باشی؟ گفت: زبانم چون گرگ است، ترسم که چون فرو گذارم مرا بخورد.
لقمان حکیم در نزدیک حضرت داوود علیه السلام شد و وی زره می بافت. لقمان خواست که بداند، لیکن نپرسید. ساعتی بود، داوود علیه السلام آن زره را در پوشید و گفت: نیک پراهنی است برای جنگ. پس وی با خود گفت: به هر حال صبر کردن حکمت است.
رزق و روزی
«اَلرِّزْقُ أَشَدُّ طَلَبا لِلعَبْدِ مِنْ أَجلِهِ.»
روزی سخت تر می طلبید بنده را از أجلش. و فایده این خبر آن است که شخص بر طلب روزی پُر حریص نباشد، نه آن که در خانه بنشیند که روزی چون مرگ به وی رسد، بلکه باید که به وجهی هر چه تمام تر و نیکوتر طلب کند.
مدارا در زندگی
«أَلْرِّفْقُ فِی الْمَعیشَةِ خیرٌ مِنْ بَعْضِ التِّجارَةِ.»
مدارا کردن در زندگی بهتر است از بعض بازرگانی؛ زیرا که بسیاری تجارت بود که در آن الاّ درد و گفت وگو نباشد و رنج راه حاصل آید و حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام فرماید که: تجارت کننده، فاجر و بدکار بود الاّ آن که حق بود و حق دهد و حق ستاند و هر که بی فقه، تجارت کند در ربا افتد و حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام هر روز بامداد به بازارهای کوفه برگذشتی، و به هر بازار به ایستادی و آواز برآورد و بازرگانان و دُکّانداران چون آواز مبارک آن حضرت به شنیدندی آن چه در دست داشتندی به نهادندی و گوش بازداشتندی و سخن وی به جان و دل به خریدندی و او گفتی: از خدای خیر به خواهید و در تجارت سهل باشید و با خریداران نیکو خوی باشید [و بردباری را زیور خود کنید و از سوگند باز ایستید و از دروغ برکنار باشید و از ظلم پهلو تهی سازید] و انصاف هرکس به دهید، گرد ربا مگردید، و تمام پیمایید و تمام سنجید و در چیز مردم خیانت مکنید و در زمین فساد مکنید. و حضرت مصطفی علیه السلام می فرماید که بازرگانانِ راستگوی در قیامت با شهدا باشند و تجارت کن باید که دروغ نگوید و مدحِ متاع خویش نکند و اگر عیبش باشد بگوید و عیب نکند آن چیز را که می خرد و با آن کس که سهل المعامله بود هم چنان بود که با آن که استقصا کند.
رسوایی آخرت
«فُضوحُ الدُّنیا اَهْوَنُ مِنْ فُضوحِ الآخِرَة.»
رسوایی دنیا آسان تر بود از رسوایی آخرت؛ زیرا که رسوایی دنیا پیشِ خلق بود و رسوایی آخرت پیشِ حق بود و به رسوایی آخرت نتواند که صبر کند.
منزل قبر
«اَلْقَبْرُ أَوَّلُ مَنْزِلِ مِنْ مَنازِل الآخِرَةِ.»
گور، اول منزل است از منازلِ آخرت؛ هر که در این منزل نیک آید، هر منزل که پس از آن بود نیک آید، و هر که را این منزل سخت آید، هر منزل که از پسِ آن بود سخت آید.
و آورده اند که چون مؤمن را در گور نهند، زمین وی را دعا و ثنا گوید و بستاید و گوید: بر پشتِ من بودی تو را دوست داشتم و اکنون دوست تر دارم و اگر عاصی بود، زمین بر وی نفرین کند و گویدش: تا بر پشت من بودی تو را دشمن داشتم و اکنون دشمن تر دارم؛ پس بروی چنان تنگ دشوار گردد که شیری که در طفلی از مادر خورده بود از درزهایِ ناخنِ او بیرون آید.
ذکر مرگ
مصطفی علیه السلام می فرماید که: زیرک ترین مردمان آن است که ذکر مرگ بسیار کند و برگ گور بسازد و هر که چنین کند اگر توانگر بود دنیا به چشمش خوار گردد و اگر درویش یا مِحنت زده بود خوش دل و صابر گردد، و نباید که هیچ عاقل از کار خود و گور غافل باشد که گور، خانه تنهایی است و وحشت و جایگاهِ حسرت است و زندانِ ندامت و سرای تاریکی و ظلمت است و معدن کِرمان و ماران است.
و در خبر است که آن شب که مرده را در گور نهاده باشند، منکر و نکیر می آیند بر روی سیاه و چشم های ازرق (آبی) می نمایند و به دندانِ پیشین زمین می درند و هم چون رعد می غرند و از هر دو چشم انسان آتش می جهد. اگر مرده، مؤمن و طاعتکار بود عقل و هوش به جای بماند و به جواب حجت ایشان را دفع کند و گور بر وی روضه گردد از روضه هایِ بهشت و اگر عاصی و فاسق باشد، در ماند و گور بر وی گودالی گردد از گودال های دوزخ.