قرآن کریم، گاهی نمونه هایی از بندگان فروتن را یاد میکند که الگوی ما باشند. پیروی حضرت موسی از حضرت خضر، یکی از آن موارد است. وی که خودش مقام نبوت داشت، در پی «خضر» راه افتاد و قول سکوت و پذیرش و تبعیت و تحمل داد، تا از چشمه دانش او قطرهای بنوشد: «هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلَی أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً؟» کهف/66؛ ایا در پی تو راه بیفتم و همسفر تو شوم، تا از آنچه خدا به تو از رشد و حکمت آموخته است، به من هم بیاموزی؟
این ادب و تواضع حضرت موسی در برابر حکمت و علم خضر، به همه ما راه آموختن دانش را نشان میدهد؛ یعنی تواضع در برابر معلم و اصرار در طریق کسب دانش و معرفت و نداشتن غرور و تکبر در این راه.
در روآیات بسیاری سفارش شده است که هم در برابر استادی که از او علم آموختهایم و میآموزیم، فروتن باشیم، هم در مورد شاگردی که به او دانش میآموزیم، متواضعانه رفتار کنیم؛ از جمله در این حدیث شریف: «تواضَعوا لِمَن طَلَبتُم مِنهُ العِلمَ.»1
این برای جلوگیری از آفتی است که در چنین مواقع و مواردی سراغ انسان میاید و او را دچار «غرور علمی» میسازد. بعضیها اگر تخصص و تبحر و دانشی دارند، آن را به رخ دیگران میکشند و با حالتی مغرورانه و با خودستایی، خود را پیراسته از هر نقص و عیبی میبینند و جلوه میدهند. این از نقاط ضعف اخلاقی یک دانش اندوخته است.
قرآن کریم از چنین خودستایی و غروری با عنوان «تزکیه نفس» یاد میکند و از آن نهی میفرماید: «فَلا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ» نجم/32؛ خود را تزکیه نکنید و بیعیب مشمارید.
هر چیزی آفتی دارد. آفت علم هم غرور و خودبرتربینی است. آفتزدگانِ بوستان دانش، قابل ترحمند. بر مرکب دانش سوارند و میتازند و گرد و خاک به پا میکنند و به دیگران اعتنایی نمیکنند، و به خاطر همین حالت، از چشمها میافتند. خود را «برترین» میپندارند و از هر نقد و انتقاد و تذکری برمیآشوبند و آن را حمل بر غرضورزی و دشمنی و حسادت میکنند. خود را از هر خطا مصون و ایمن میدانند و از این رو، از هیچ تذکری پند و موعظه و درس نمیگیرند.
رعایت «حق استاد»، نخستین نشانه «ادبِ علمآموزی» است. برخورداری از تواضع و خاکساری و گم نکردن خویش، نشانه دیگری از «لیاقت معلمی» است. ایا درخت دانش ما، پربار است یا بیثمر؟ از یاد نبریم که: فروتنی، میوه درخت دانش است
پینوشت:
1. اصول کافی، ج1، ص36.