قم پایگاه تشیع

این شهر مهم ترین شهر شیعیان و پایگاه تشیع در ایران محسوب می شد. سابقه تشیع در شهر قم، که شهری اسلامی بود و به قولی در زمان حجاج بن یوسف ثقفی در سال ۸۳ هجری احداث شده بود، به زمان مهاجرت عده ای از اشعریان کوفه به شهر قم می رسد

این شهر مهم ترین شهر شیعیان و پایگاه تشیع در ایران محسوب می شد. سابقه تشیع در شهر قم، که شهری اسلامی بود و به قولی در زمان حجاج بن یوسف ثقفی در سال 83 هجری احداث شده بود، به زمان مهاجرت عده ای از اشعریان کوفه به شهر قم می رسد. در اواخر قرن اول هجری، گروهی از خاندان اشعری، که از دیرباز دارای گرایش های شیعی بودند، به شهر قم هجرت کردند و با آمدن آنها اولین بارقه های تشیع در این شهر درخشید.(1) تشیع قم از چنان شهرتی برخوردار بوده که در تمامی آثار جغرافی دانان قرن چهارم و پس از آن، بدان اشاره شده است، بلخی در المسالک و الممالک نوشته است که «اهل قم همه مذهب تشیع دارند و اصل ایشان بیشتر از عرب است(2)»
مقدسی نیز گفته است: «و اهل قم شیعه غالیه هستند(3)»
آدام متز در تمدن اسلامی در قرن چهارم شهر قم را به عنوان یکی از شهرهای مهم شیعی ذکر کرده است.(4)
روابط گسترده شیعیان قم با ائمه (ع) حاکی از این است که از نیمه قرن سوم هجری این شهر مهمترین مرکز تشیع در فلات ایران بوده است.
روایات بسیاری از امام صادق (ع) و سایر ائمه (ع) در فضیلت قم و اهل آن بیان شده است که مبین همین موضوع است. در روایتی امام صادق (ع) فرموده است: قم سرزمین و ما و سرزمین شیعیان ماست.(5)
همچنین نقل شده است که امام عسکری (ع) برای مردم «قم» و مردم «آبه» نامه نوشته و برای آنها آرزوی هدایت الهی کردند.(6)
در دوران امام عسکری (ع) مکاتبات و مراودات اهل قم با امام بسیار زیاد بود. معمولا گروه هایی به خدمت امام می رسیدند تا مسائل خود را بپرسند و وجوهات خود را بپردازند.(7)
تشیع یکپارچه مردم قم در تمام ممالک شناخته شده بود و دلیل عمده اش این بود که هیچ شهری در آن زمان وجود نداشت که مردمش این چنین به طور کامل شیعه دوازده امامی باشند و از همین رو بود که این شهر پناهگاه و ماوای علویانی بود که از ظلم و ستم حکام و امراء عباسیان گریزان بودند و به این شهر پناه می آوردند. نمونه بارز این امر آمدن فاطمه معصومه دختر موسی بن جعفر (ع) و موسی مبرقع فرزند امام جواد (ع) به این شهر بود که مورد توجه خاص مردم این شهر قرار گرفتند.(8) در کتاب تاریخ قم شرح مفصلی از ساداتی که به قم عزیمت کرده و خاندان هایی به وجود آوردند ذکر شده است. مؤلف کتاب چنین به دست می دهد که گویا سادات، شهر قم را حتی به طبرستان و ری نیز ترجیح می دادند.

***

تشیع در قم با مهاجرت گروهی از اشعریان کوفه به این شهر رواج یافت. اشعریان از خاندان های بنام و شیعه مذهب کوفه بودند. با گسترش تشیع در قم، مناسبات شیعیان با امامان (ع) گسترش یافت و این شهر خیلی زود به صورت یکی از مراکز اصلی تشیع و قطب های علمی آن در آمد و علوم اهل بیت به طور وسیعی در آن رواج یافت. درباره نقش اساسی عالمان قم در حفظ و ترویج دین، روایاتی نقل شده است.(53) در آغاز غیبت صغری، قم مجمع عالمان شیعه و محدثان بود و چندین خاندان علمی برجسته علاوه بر عده کثیری از دانشمندان شیعه در این شهر می زیستند. مهم ترین آن ها اشعریان بودند که از دیرباز زعامت دینی و علمی قم را به عهده داشتند. در اوایل عصر غیبت، احمدبن محمدبن عیسی اشعری، محدث بزرگ، عهده دار این امر بود. او روایات بسیاری از ائمه نقل کرد، و تالیفاتی نیز در عقاید و علوم قرآنی داشت.(54) محمدبن احمد اشعری، از دیگر محدثان بزرگ قم، موسوعه «نوادرالحکم» را شامل 23 کتاب فقهی بود به رشته تحریر درآورد.(55) از همین خاندان می توان به سعدبن عبدالله اشاره کرد که موسوعه فقهی دیگری به نام «کتاب الرحمه» نوشت. (56) خاندان بابویه نیز از خاندان های علمی معروف قم بودند. چهره شاخص این خاندان در عصر غیبت صغری، علی بن حسین بابویه (متوفی 329ه) بود که پایه گذار مکتب جدید فقهی در این عصر بود. او تالیفات بسیاری در فقه و عقاید داشت که کتاب ارزشمند او به نام «الامام و التبصره من الحیره» در دسترس می باشد.(57) احمد بن محمد بن خالد برقی نیز از محدثان بزرگ قمی بود که شیخ طوسی نزدیک به یکصد کتاب در موضوعات مختلف فقهی و قرآنی از وی نام برده است. (58) از دیگر دانشمندان حوزه قم باید به ابن قولویه، محمدبن حسن الصفار (متوفی 290ه)، عبدالله بن جعفر حمیری (متوفی 298ه) و علی بن ابراهیم قمی اشاره کرد که هر یک دارای تالیفات متعددی بودند که برخی از آن ها به جای مانده است. عالمان قمی پیرو مکتب حدیثی بودند و جو علمی قم کاملا متاثر از این مکتب بود، به طوری که اندیشه های کلامی در آن وجود نداشت. عالمان قم به شدت با مظاهر انحرافات عقیدتی و افراطی گری مقابله می کردند. آن ها از نقل روایات ضعیف و احادیثی که شائبه غلو داشت جلوگیری می کردند و راویانی را که به غلو و انحرافات اعتقادی متهم بودند از شهر اخراج می کردند.(59) جو حاکم بر حوزه علمی قم موقعیت علمی ثابت و مقبولی را پدید آورده بود که می توانست مرجع حل و فصل مسایل علمی باشد؛ به عنوان مثال - همان گونه که قبلا اشاره شد - حسین بن روح نوبختی کتابی را برای بررسی صحت و سقم مطالب آن به نزد علمای قم فرستاد.(60)

***

قم مهم ترین شهر شیعیان و پایگاه تشیّع در نواحی شرقی به شمار می رفت. بنای این شهر را در دوره اسلامی دانسته اند.(32) سابقه تشیّع در قم به زمان هجرت گروهی از طایفه اشعری های کوفه به این شهر می رسد. اشعریان عقاید شیعی داشتند و با آمدن آنان، اولین بارقه های تشیّع در این شهر درخشیدن گرفت(33) و به زودی در این شهر انتشار وسیعی یافت و تقریبا همگانی شد، به گونه ای که در تمامی آثار جغرافی نویسان قرن چهارم هجری و پس از آن بدان اشاره شده است.
بلخی در المسالک و الممالک نوشته است که اهل قم همه مذهب تشیّع دارند و اکثریت آن ها عرب نژاد هستند.(34)
مقدسی در این باره گفته است: مردم قم شیعیان غالی می باشند.(35)
اصطخری اظهار داشته اکثریت مردم آن شیعه مذهبند.(36)
یاقوت حموی با تأکید بر اینکه مردم قم همه شیعه امامی هستند، اظهار کرده که هیچ سنّی مذهبی در میانشان پیدا نمی شود.(37)
شیعیان قمی ارتباط علمی عمیقی با امامان و نایبان امام دوازدهم داشتند و بسیاری از عالمان بزرگ شیعه در این شهر به سر می بردند و شماری هم به آنجا مهاجرت کردند.
پی نوشت ها:
1 . ر . ک: جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، انصاریان، قم، 1375، ج 1، ص 186.
2 . البلخی، احمدبن سهل، المسالک و الممالک، لیدن، بریل، 1935 م، ص 305.
3 . المقدسی، محمدبن احمد، احسن التقاسیم، دار صادر، بیروت، 1411 ق، ص 395.
4 . متز، آدام، تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، ترجمه علیرضا ذکاوتی، امیرکبیر، تهران، 1364، ج 1، ص 77.
5 . قمی، عباس، سفینة البحار، ج 2، 447.
6 . همان، ج 1، ص 55.
7 . ر . ک: کمال الدین و تمام النعمة، 476.
8 . ر . ک: جعفریان، رسول، همان، ج 1، ص 198، به نقل از تاریخ قم، ص 98 و 209 .

***

53. ر.ک: جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ج 1، ص 52.
54. طوسی، فهرست، ص 61.
55. نجاشی، رجال، ص 245.
56. ر.ک: خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث مطبعه الآداب، نجف، ج 9، ص 80.
57. ر.ک: ابن بابویه علی بن حسین، الامامه والبصره من الحیره، آل البیت، 1407ه ، ص 142.
58. طوسی، فهرست، ص 51.
59. تفرشی، نقدالرجال، ج 1، ص 155.
60. طوسی، الغیبه، ص 240.

***

32. یاقوت حموی، معجم البلدان، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1417 ق، ج 7، ص 88.
33. رسول جعفریان، تشیّع در ایران، قم، انصاریان، ج 1، ص 186.
34. احمد بن سهل بلخی، المسالک و الممالک، لیدن، بریل، 1890 م، ص 35.
35. ابوعبدالله مقدّسی، پیشین، ص 395.
36. ابراهیم اصطخری، مسالک و ممالک، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1347، ص 209.
37. یاقوت حموی، پیشین، ج 7، ص 88.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر