خوشبختی در گذشته، حال، آینده

گذشته ی ما چه تأثیری بر احساس خوشبختی ما دارد؟ به احتمال زیاد، یکی از دلایلی که بعضی ها در زندگی خود، روزهای خوشی ندارند این است که آنان به زنده نگاه داشتن روزهای تلخ و پر از ناکامی گذشته ادامه می دهند و به هر بهانه ای این ها را یادآوری می کنند و ترجیح می دهند با درد و رنج گذشته دمخور باشند

خوشبختی در گذشته، حال، آینده

گذشته ی ما چه تأثیری بر احساس خوشبختی ما دارد؟

به احتمال زیاد، یکی از دلایلی که بعضی ها در زندگی خود، روزهای خوشی ندارند این است که آنان به زنده نگاه داشتن روزهای تلخ و پر از ناکامی گذشته ادامه می دهند و به هر بهانه ای این ها را یادآوری می کنند و ترجیح می دهند با درد و رنج گذشته دمخور باشند.
شما نمی توانید آن چه را که تاکنون برای تان اتفاق افتاده است تغییر دهید اما می توانید از آن عبرت بگیرید. درس گرفتن از گذشته به معنای یادآوری و تکرار آن نیست بلکه به معنای آگاهی، بیداری و عدم تکرار اشتباهات است. گذشته، یعنی تجربه و آینده، یعنی ساختن. به خودتان بگویید: «امروز نخستین روز از بقیه ی عمر من و شروعی زیبا برای ساختن دوباره است»، تلاش کنید که هر روزتان بهتر از دیروز باشد. این همان تعبیر زیبا از خوشبختی است، مفهومی که به سادگی می توان به آن دست یافت، به شرطی که کمی اراده و همت داشته باشیم و باور کنیم که «گذشته ارزش عبرت، حال ارزش زیستن و آینده ارزش ساختن را دارد».
از گذشته عبرت گرفتن یعنی پیدا کردن نکات مفید و سازنده ی آن. حتی اگر در نگاه اول، این گذشته سراسر رنج و سختی باشد. یعنی در پی سازندگی بودن با استفاده از تجربیات گران بهایی که به دست آمده است. ما با عبرت گرفتن از گذشته می توانیم به زندگی خود جهت و هدف ببخشیم. تجربیات گذشته، میراث های ارزشمندی هستند که به دستمان رسیده اند. تلخ یا شیرین، فرقی نمی کند، می توانیم از آن ها برای تعریف و تعیین هویت خود استفاده کنیم و بپذیریم که: « من خود را با گذشته ای که داشته ام، با کمبودها و دارایی ها، توانایی ها و نقطه ضعف ها، یقین ها، دودلی ها و... می پذیریم و با همه ی این ها می توانم به زندگی خود مفهوم و جهت بدهم.»
از گذشته عبرت گرفتن یعنی پذیرفتن اصل و ریشه و سرنوشت خویش، آشتی کردن با معیارهای واقعی خود، پذیرفتن ضعف های والدین و افرادی که در آموزش و تربیت ما نقش داشته اند و بخشیدن کسانی که شاید به نوعی علت مشکلات و سختی هایی هستندکه اکنون با آن ها روبه رو هستیم.

اگر فقط در حال زندگی کنیم آیا در آینده افسوس کارهای نکرده را نخواهیم خورد؟

در زیر بخش هایی از سخنرانی دکتر سر ویلیام اوسلر مؤسس دانشکده ی معروف پزشکی جان هاپکینز را مرور می کنیم:
گذشته را به فراموشی بسپارید و فردا را دفن کنید. امروزتان را زندگی کنید، سنگینیِ بار آینده را همراه با گذشته به دور بریزید و فقط بار امروز را به دوش بکشید. به دوش کشیدن هر سه ی آن ها هم زمان قطعاً شما را به زمین خواهد زد.
فردا همین امروز است، فردایی وجود ندارد. از دست رفتن انرژی، ناآرامی ذهنی و نگرانی ها، همه در افرادی دیده می شوند که به فردا فکر می کنند. پس زندگی را به بخش هایی منحصر به روزها تقسیم کنید. در زمان حال زندگی کردن را به صورت یک عادت درآورید.
به فردا فکر نکنید چون چیزی که امروز شما را شاد می کند، احتمال دارد فردا از نظر شما ناخوشایند باشد.
اما آیا نباید برای فردا کاری انجام دهیم؟ اگر می خواهیم برای فردا به بهترین شکل ممکن آماده باشیم، باید بر روی کارهای امروز خود تمرکز کنیم. در آن صورت قطعاً برای فردا هم آماده خواهیم بود.
مسئله ی مهم این است که هدف از لذت بردن از حال، فراموش کردن آینده و عدم برنامه ریزی برای آینده نیست. و در ضمن به معنی آن نیست که به گذشته ی خود بی تفاوت باشیم و آن را فراموش کنیم، بلکه باید از گذشته عبرت بگیریم و در ضمنِ استفاده از فرصت های حال، برای آینده برنامه ریزی کنیم.
ما باید هر کاری که در توان داریم، برای بهتر کردن آینده ی خودمان انجام دهیم. و این منافاتی با در حال زیستن و لذت بردن از زندگی ندارد. به عنوان مثال: دانش آموزی که در حال تحصیل است، نباید با تفکر در حال زندگی کردن به جای انجام تکالیف درسی به تفریح بپردازد و هیچ زحمتی به خودش ندهد، بلکه بر عکس چنین دانش آموزی می تواند علی رغم سختی هایی که ضمن درس خواندن متحمل می شود، با تجسم آن چه از درس خواندن نصیبش خواهد شد احساس شادکامی داشته باشد. بنابر این شما باید به فکر آینده باشید، چون بقیه ی عمرتان را باید در آینده بگذرانید ولی در عین حال طوری برنامه ریزی کنید که ضمن انجام تعهدات اجتماعی و شغلی از زندگی خود نیز لذت ببرید. در غیر این صورت آن چه به دست می آورید خیلی کم ارزش تر از چیزی خواهد بود که از دست می دهید.
پس اوقات زندگی خود را خوب مدیریت کنید تا از زندگی لذت بیش تری ببرید و در آینده نیز پشیمان نشوید که چرا وظایفی که به عهده داشتید به خوبی انجام ندادید.

آیا برای خوشبختی باید منتظر آینده بمانیم؟

دانش آموز دبیرستانی با خود می گوید: وقتی مدرسه ام را تمام کنم و دیگر مجبور نباشم تکلیفی انجام دهم، آن وقت زندگی ایده ال خواهد بود.
مدرسه تمام می شود، حالا او تشخیص می دهد که تا وقتی خانه ی مستقل نداشته باشد، خوشبخت نخواهد بود. خانه را ترک می کند، وارد دانشگاه می شود و به خود می گوید: وقتی مدرکم را بگیرم دیگر غمی نخواهم داشت. بالاخره مدرکش را هم می گیرد و آن وقت است که می بیند تا شغل مناسبی نداشته باشد نمی تواند خوشبخت باشد.
کاری اختیار می کند... درست حدس زدید، هنوز هم نمی تواند خوشبخت باشد. با گذشت سال های پیاپی، او خوشبختی و شادی و آرامش ذهنی خود را تا نامزد شدن، تا ازدواج کردن، تا خرید خانه، تا گرفتن کار بهتر، تا تشکیل خانواده، تا بردن بچه ها به مدرسه، تا تمام شدن مدرسه ی بچه ها، تا ازدواج بچه ها، تا بازنشستگی و... به تعویق می اندازد. و قبل از آن که به خود اجازه ی شادی سعادتمند شدن را بدهد از دنیا می رود. تمام لحظات حال او صرف نقشه کشیدن برای آینده ی دیگر می شود که هرگز از راه نمی رسد.
ولی برای شاد زیستن باید مشغول و درگیر زمان حال شد، اما ما به جای آن که از لحظات امروز زندگی خود لذت ببریم نقشه ی شادی های سفر سال آینده را می کشیم.
حقیقت این است که برای خوشبختی، هیچ زمانی بهتر از اکنون وجود ندارد. اگر الان نه، پس کی؟ زندگی همواره پر از چالش است.
بهتر است که این واقعیت را بپذیریم و تصمیم بگیریم که با وجود همه ی این مسائل، شاد و خوشبخت زندگی کنیم.
برای رسیدن به زندگی دلخواه منتظر کنار رفتن موانع از سر راه مان نباشیم، تجربه به ما می آموزد که زندگی همان چیزهایی است که ما آن ها را موانع می شماریم.
این بصیرت به ما یاری می دهد تا دریابیم که جاده ای به سوی خوشبختی وجود ندارد. خوشبختی، خود همین جاده است. پس بیایید از هر لحظه لذت ببریم. برای آغاز یک زندگی شاد و سعادتمند لازم نیست که در انتظار بنشینیم.
خوشبختی یک سفر است، نه یک مقصد. هیچ زمانی بهتر از همین لحظه برای شاد بودن وجود ندارد. زندگی کنید و از حال لذت ببرید. کمی بیندیشید، زندگی خیلی کوتاه است.
کلید شادی و احساس خوشبختی متمرکز ساختن ذهن بر لحظه ی حال است. یکی از نکات جالب درباره ی کودکان همین است که آن ها خود را به تمامی در زمان حال غرق می کنند. آن ها کاملاً درگیر فعالیت کنونی خود می شوند، این فعالیت می تواند دوچرخه سواری، نقاشی کشیدن، تماشای یک کارتون، خوردن یک بستنی و یا هر چیز دیگر باشد.
اما وقتی بزرگ می شویم به راحتی لحظه ی اکنون خود را می بازیم، چرا که بر مشکلات گذشته و مسائل آینده متمرکز می شویم و لذایذ و شادی های خود را به تعویق می اندازیم و به امید آینده ای متفاوت می نشینیم.
در واقع تمام دارایی ما این لحظه است. میزان آرامش ذهن و کارایی فردی ما بر اساس میزان توانایی ما برای زیستن در لحظه ی حال مشخص می شود. صرف نظر از آن چه دیروز رخ داده است و آنچه فردا ممکن است اتفاق بیفتد، حال جایی است که شما در آن ایستاده اید.
زیستن در زمان حال هم چنین بدین معناست که ما از هر کاری که در حال انجام آن هستیم به خاطر خود آن لذت ببریم و نه این که تنها به دنبال هدف نهایی آن باشیم.
باید زندگی خود را همیشه در زمان حال بگذرانیم و به خاطر اتفاقات آینده و اتفاقاتی که هنوز نیامده است نگران نباشیم.
خوشبختی تنها در زمان حال دست یافتنی است، تنها در زمان حال است که می توانیم به معنای واقعی خوشبخت باشیم. ولی متأسفانه افراد اندکی از زمان حال لذت می برند. اکثر انسان ها آن قدر در امور اقتصادی غرق شده اند که زمان حال را رها کرده اند.
حقیقت این است که برای احساس شادکامی و خوشبختی لزومی ندارد که اتفاق خاصی بیفتد. می توانید هم اکنون احساس شادی کنید بدون این که به دلیل خاصی نیاز باشد. در حالی که اگر احساس خوشبختی خود را به وقوع اتفاق خاصی موکول کنید و آن اتفاق به هر دلیلی از جمله این که امری خارج از اختیار است، حادث نشود در آن صورت احساس رنج و بدبختی خواهید کرد.
منبع مقاله :
امیری، شاهرخ؛ (1387) خوشبختی- بدبختی انتخاب با توست! تهران: نشر قطره، چاپ اول.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان