نکته: «بدان که ضدِّ اصرار بر معاصی، توبه و پشیمانی است و اصل توبه، به معنای بازگشت و رجوع است و مراد در اینجا بازگشت به خداست، به خالی ساختن دل از قصد معصیت، و رجوع از دوری از درگاه الهی به قرب و نزدیکی، و حاصل آن ترک معاصی است در حال و عزم بر ترک آنها در آینده.[1]
و تصفیه دل ترک معاصی باشد و ترک معاصی اعراض[2] است از هوا و احتراز.[3]
از امتثال[4] امرهای شیطانی و جستن نصیب هوای نفسانی، و این احتراز از معاصی، هم اشتغال آرد، بلکه چنان باید که آدمی دیده دل باز کند و نور طاعت از ظلمت معصیت بازشناسد، و بداند که هر لذّتی که امروز از معاصی برسد فردا حسرت و نِقْمَتی[5] خواهد بود در قیامت، پس رجوع کند از جمله معاصی و بازگردد و با راه طاعت آید».[6]
عزّالدین محمود کاشانی نیز در تعریف توبه چنین می گوید:
نکته: «اساس جمله مقامات و مفتاح جمیع خیرات و اهل همه منازلات[7] و معاملات قلبی و قالبی، توبت است و معنی توبه، شرعاً رجوع است از معصیت الله _سبحانه_ با طاعت او».[8]
ملّا احمد نراقی در معراج السعاده در مورد توبه چنین می گوید:
نکته: «بدان که توبه از معاصی، سرمایه سالکین و اوّل مقامات دین است. مشرق[9] و نور قرب پروردگار عالمیان، و کلید استقامت در راه دین و ایمان است. موجب محبت حضرت باری، و سبب نجات و رستگاری است».[10]
و شیخ محمد غزالی در کتاب کیمیای سعادت توبه را این طور تعریف می کند:
نکته: «توبه اوّل قدم مریدان است و بدایت راه سالکان است و هیچ آدمی را از این چاره نیست؛ که پاک بودن از گناه، از اول تا آخر، کار فرشتگان است... پس توبه ضرورت آدمیان است و اوّل قدم سالکان است و پس از بیداری که حاصل آید از نور عقل و شرع، تا بدان راه از بیراهه بشناسد. هیچ فیضه[11] نیست جز توبه، که معنی وی بازگشتن است از بیراهی و بازآمدن با راه».[12]
پی نوشت: [1]. معراج السعادة، ص 655.
[2]. اعراض: روی گردانیدن.
[3]. احتراز: پرهیز کردن.
[4] . امتثال: بجا آوردن.
[5] . نقمت: عقوبت.
[6] . قطب الدین اردشیر عبّادی، صوفی نامه (التصفیه فی احوال المتصوفه)، تصحیح: غلام حسین یوسفی، تهران، انتشارات علمی، 1368، صص 50 و 51.
[7] . منازلات: مکنت و ثروت.
[8] . عزّالدین محمود کاشانی، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة، تصحیح و توضیحات: عفّت کرباسی و دکتر محمدرضا برزگر خالقی، تهران، زوّار، 1381، ص 255.
[9] . مشرق: محل تابش نور.
[10] . معراج السعاده، ص 656.
[11] . فیضه: روانی اشک.
[12] . کیمیای سعادت، ص 317.