ماهان شبکه ایرانیان

ارکان و شرائط توبه قسمت سوم

از مشکلاتی که همواره دامن گیر بشری مخصوصاً جوامع اسلامی بوده است منحرف شدن برخی واژه های مقدس از معنی و مفهوم حقیقی خود بوده است. در موارد بسیاری با وارونه شدن واژه ها و ارائه معنی و تفسیر نادرست از آن، انسان ها و جوامع نیز به انحراف کشیده شده اند، به عنوان نمونه «آزادی» از آن الفاظی است که با فطرت بشر عجین شده است ولی این واژه در دست هر کسی به گونه ای تفسیر می شود قدرت طلبان آن را به گونه ای، روشنفکران غرب زده آزادی را مساوی با بی بند و باری و آزادی مطلق و حیوانی می گیرند، و اصلاح طلبان به گونه ای دیگر، همین طور واژه «سهل بودن دین» به معنای یله ورها انگاری تفسیر شده و به نام «تسامح و تساهل» در دین هر کاری که می خواهند انجام می دهند، و همین طور کلمه «فرهنگ»، «عرفان» و... «توبه» نیز از الفاظی است که در اذهان مسلمانان بر آن ستم شده است، عدّه ای می پندارند توبه یک لفظی بیش نیست که با گفتن آن انسان از هر گناهی پاک و منزه می شود، گویا این انحراف در زمان حضرت امیر مؤمنان نیز وجود داشته، که حضرت مجبور شده معنای درست توبه، ارکان و شرائط آن را بیان دارد. 
 
مردی که گویا از او گناهی سرزده بود، و می پنداشت که با گفتن لفظی پاک می شود، خدمت آن حضرت رسید، و خواست از گناه خود توبه کند، گفت: «استغفر اللّه» و حتّی لفظ «ربّی و اتوب الیه» را هم نگفت، قاعدتاً حضرت به او نگاهی انداخته و از چهره او متوجّه شد که نسبت به معنای «توبه» و «استغفار» جاهل است، با این که علی(ع) جز در میدان جنگ کمتر عصبانی می شد و حتّی معروف بود که انسان خنده رو هست و به همین بهانه او را از خلافتش محروم کردند، این جا سخت بر آشفت درست به آن اندازه که بر عقیل برادرش که درخواست سهم بیشتری از بیت المال نموده بود. پرخاش کرد و همان جمله را که به او گفته بود به این مرد فرمود، گویا به نظر علی(ع) تاراج بیت المال، و تحریف الفاظ مقدّس از معنای خود در یک سطح قرار دارند، فریاد برآورد: «ثکلتک امّک اتدری، ما الاستغفار؟» مادرت به عزایت گریه کند، آیا (تو اصلاً) می دانی (معنای) استغفار چیست؟ تو فکر کرده ای توبه «استغفراللّه» گفتن است و بس، با گناه سر خود کلاه گذاشتی، نه نه، توبه یک لفظ نیست، توبه یک حرکت است، یک انقلاب است بلکه برترین مقامی است که در گام اوّل انسان به آن راه می یابد. لذا حضرت فرمود: «الاستغفار درجة العلّیین ؛ همانا استغفار (و توبه) درجه والا مقامان است.»
 
فکر کردی به همین سادگی می توانی به مقام توبه راهیابی، توبه یک مکتب تربیت است نیاز به برنامه و شرائط دارد، محتاج تلاش و رنج و زحمت است، چرا که تربیت بدون برنامه و تلاش بدست نمی آید، آنگاه شروع فرمود به بیان ارکان، شرائط قبولی، و شرائط تکمیلی توبه و فرمود: «و هو اسمٌ واقعٌ علی ستّة معانٍ اوّلها النّدم علی ما مضی، و الثّانی العزم علی ترک العود الیه ابداً؛ و آن استغفار (و توبه) اسمی (و لفظی) است که به شش معنی (و رکن و شرائط بستگی دارد که با بودن آنها) واقع می شود: اوّل آنها پشیمانی برگذشته (و آنچه که از گناه ها از انسان سرزده) است، دوّم، عزم (و تصمیم جدّی) بر برگشت ننمودن به آن گناه تا ابد است» آن گاه حضرت ادامه داد: «و الثّالثٌ ان تؤدّی الی المخلوقین حقوقهم حتی تلقی
 
در حدیث فوق حضرت امیر(ع) به شش امر اشاره فرموده است که با توجّه به روایات دیگر باب توبه می توان گفت دو امر اوّل یعنی پشیمانی از گذشته، و تصمیم بر عدم برگشت تا ابد، دو رکن اساسی توبه است که بدون آن دو، توبه تحقق نمی یابد، این امر را خود امیر مؤمنان در موارد دیگر تذکّر داده است، از جمله فرمود: «التّوبة ندمٌ بالقلب و استغفارٌ باللسان و ترک بالجوارح و اضمار ان لاتعود؛ توبه پشیمانی قلبی، و استغفار (و طلب غفران) زبانی، و ترک با (اعضاء) و جوارح و عزم بر بازگشت نکردن (برگناه) است.»(2)
 
دو امر سوّم و چهارم بیان گر شرط قبولی توبه است، یعنی بخواهد توبه او پذیرفته شود، اولاً حقوق مالی، عرضی، بدنی مردم را باید ادا کند یا رضایت آنها را به دست آورد و گرنه توبه او پذیرفته نمی شود، پیرمردی از قبیله نخع می گوید: به امام باقر(ع) عرض کردم: من از زمان حجّاج بن یوسف تا امروز همیشه حاکم (بر مردم) بوده ام آیا برای من توبه ای هست؟ امام (ع) ساکت شدند و جوابی نفرمودند، من دوباره از ایشان سؤال کردم، در جواب فرمودند: «لا، حتّی تؤدّی الی کلّ ذی حقّ حقّه ؛ خیر، مگر این که حق هر صاحب حقی را به او برگردانی.»(3)
 
و ثانیاً حقوق الهی که نیاز به قضا دارد، ترک شده باید قضای آن را انجام دهد، مانند ترک نماز، روزه، حج و... این امور باید قضا شوند، امّا در مسائلی که ارتکاب گناه در آنها نیاز به قضا ندارد مثل این که شخصی خدای نکرده مرتکب شرب خمر شده است و یا نگاهی به نامحرم کرده و.... توبه این امور آن است که از گذشته پشیمان باشد و تصمیم بگیرد که دوباره برنگردد.
 
امّا امر پنجم و ششم جزء شرائط کامل توبه به حساب می آیند، یعنی اگر انسان بخواهد، توبه جامع الشرائطی داشته باشد که علاوه بر اصل اسکلت و ارکان توبه و شرائط قبولی آن، دارای تزیین هم باشد که زیبا جلوه کند باید امر پنجم و ششم و امثال آن را نیز انجام دهد. 
از این گذشته در ذائقه روح صورت لذات طبیعه و مادی موجود است و تا آن صورت ها وجود دارد و از بین نرفته است با ریاضت و طاعت، نفس امّاره متمایل به آن ها و قلب عاشق آن هاست، و اگر از بین نرود ترس آن می رود که خدای نخواسته باز نفس امّاره سرکشی کند و عنان از دست تائب بگیرد و به حال اوّل برگردد.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان