گنج داریم و گدایی می کنیم! کار ما به این جا رسیده که با داشتن قرآن، زیر بار کفّار می رویم! خدا لعنت کند به کسانی که با رشوه خواری، کفار را بر بلاد اسلامی مسلط و مسلمانان را تسلیم بهایم و درندگان کردند!
چه رشوه ای که یکی بدهند و هزار بگیرند، آیا این رشوه است؟! غلط است که اسم رشوه بر آن بگذاریم.
آیا این کارها از روی اضطرار و ناچاری است تا گفته شود: « رُفِعَ مَا اضْطُرُّوا إِلَیْهِ. »(1)؛ (آن چه امّت من در انجام آن ناچارند... از آنان برداشته شده است.) آن را شامل می شود؟! آیا نمی توانیم در خانه ها و بلاد خود بنشینیم؟
آیا ناچاریم که با آن ها هم پیمان شویم؟! آیا بزرگان و مشایخ ما مسلمانان(در صدر اسلام.) از روی ناچاری چنین کاری کردند؟!
ما مسلمانان با این که چنین گنجی(قرآن کریم.) داریم، گویا نداریم و از دست داده ایم! و از سوی دیگر دشمنان خود را هم کَالْعَدَم حساب کرده ایم.
سنی ها قرآن را کَالْعَدَم شمردند و ما شیعیان، امام و عترت را! اعتقاد داریم ولی عملاً کَالْعَدَم حساب کرده ایم و تابع سازمان ملل و فرمان او که تابع زور است هستیم.
فضیلت قرائت و تلاوت قرآن در منزل
در روایت آمده است:
خانه هایی که در آن ها تلاوت قرآن می شود: «تُضِیئُ لاِءَهْلِ السَّمآءِ کَما یُضِیئُ النَّجْمُ [أَلْکُوکَبُ الدُّرِّیُّ] لاِءَهْلِ الاْءَرْضِ.» چنان که ستاره یا ستاره ی درخشنده برای اهل زمین می درخشد، برای آسمانیان می درخشد.
در گذشته صدای قرآن از منازل بلند می شد.
در حالات اصحاب سیّدالشهدا علیه السّلام در شب عاشورا آمده است:
«لَهُمْ دَوِیٌّ کَدَوِیِّ النَّحْلِ.» زمزمه ای همانند صدای زنبور عسل داشتند.
هم چنین آمده است که ایشان:
«مَا بَیْنَ راکِعٍ وَ ساجِدٍ وَ قائِمٍ وَ قاعِدٍ.» در حالات مختلف: برخی در رکوع و برخی در سجده و برخی ایستاده و بعضی نشسته [به عبادت و راز و نیاز و مناجات و انس با خدا مشغول بودند].
و در خطبه ی همّام در شمار ویژگی های متّقین آمده است:
«فَصافُّونَ أَقْدامَهُمْ یَتْلُونَ آیاتِ اللّه ِ آناءَ اللَّیْلِ و أَطْرافَ النَّهارِ.»(4) مرتّب به نماز ایستاده و در لحظات شب در آغاز و پایان روز، آیات خدا را تلاوت می کنند.
ما با تلاوت قرآن، مانند جبرئیل قرآن را ایجاد می کنیم!
عجیب است که ما از قرائت قرآن غفلت داریم. آیا گوش دادن به کلام خدا لازم تر از گوش کردن به سخن شخصیّت های مهم نیست؟!
تلاوت آیات قرآن از قبیل کیف مسموع و خود قرآن کیف مُبْصَر است. هنگامی که قرآن را از حفظ می خوانیم، صوتش حاکی از قرآنِ واقعی و وجود مسموعِ آن است یعنی در هنگام خواندن قرآن، قرآن را ایجاد می کنیم و به آن وجود می دهیم و هستی می بخشیم، و قرائت و تلاوت ما وجودات قرآن و حاکیات از یک قرآن واقعی است.
با این همه، ما این قدر تلاوت قرآن را حقیر و کوچک می شماریم! مانند حضرت جبرئیل علیه السّلام قرآن را ایجاد می کنیم، منتهی جبرئیل در اوّل و برای اولین بار ایجاد صوت نمود، ما حالا در این زمان ایجاد صوت و ایجاد قرآن می کنیم.
بلکه اگر حساب کنیم و بفهمیم که اصوات از ما نیست بلکه از آن خداست و ما فاعلِ ما بِهِ الوجودیم، نه ما مِنْهُ الْوُجُود، می فهمیم که ایجادِ افعال هم مِنَ اللّه است: «وَ الحَقُّ أنْ فاضَ مِنَ الْحَقِّ صُوَرٌ.»
و حقیقت این است که صُوَر [مخلوقات] از حضرت حق افاضه شده است. تمام اشیا مخلوقات او هستند. اگر وسایط را اسقاط کنیم، اضافه ی مخلوق است به خالق. اگر گفته می شود: از ابر، باران می بارد، ابر مُوجدِ باران نیست، و یا وقتی گفته می شود: زن فرزند می زاید، زن مُوجد فرزند نیست. بلکه علت مُعِدّه و زمینه ساز و واسطه ی ایجاد معلول از علت و فاعل حقیقی است. «کَرَّرْتُها حَتّی سَمِعْتُها مِنْ قائِلِها.» (مشابه: مستدرک الوسائل، ج 4، ص 106؛ بحارالانوار، ج 47، ص 58؛ ج 81، ص 247.)؛ (تکرار نمودم تا این که آن را از گوینده اش [حضرت حق] شنیدم.)، یعنی وقتی وسایط الغا شد، مخلوق می ماند و خالق، و فعل است و فاعل.