در سایه ی پارسایی
روحانی، آن وقتی سخن نافذ خواهد داشت که عملاً نشان بدهد به زخارف دنیا بی اعتناست و آن حرصی که بر دلهای دنیاداران و دنیامداران حاکم است، بر او حاکم نیست. این را باید به مردم نشان بدهیم. روحانیت، در سایه ی پارسایی بود که این حیثیت و آبرو را پیدا کرد. این پارسایی و بی اعتنایی به دنیا و به زخارف، باید حفظ شود.
بیانات در دیدار جمعی از روحانیون 22/12/1369
طلاب جوان؛ مصداقی از ترک زخارف دنیوی
بنده می خواهم بر مسأله ی تهذیب، تأکید کنم. آقایان! حوزه های علمیه ی ما، پر از جوانان پاک و طاهر است. در کمتر جایی، این همه جوان زندگی می کنند. در حوزه ی علمیه ای مثل قم، هزاران جوان پاک، صالح و کسانی که از زخارف این دنیای دنیه، به حسبِ ظاهر گذشتند و واقعاً بعضی از اینها مصداق این فقره ی شریف دعای ندبه «شرطوا علیهم الزهد فی درجات هذا الدنیا الدنیة و زخرفها و زبرجها»[1]هستند، جمع شده اند. خوب؛ اجتماع این جوانان صالح، خالص، مؤمن، پاک و نورانی در این حوزه ی علمیه، عجب موقعیت ممتازی است!
یکی از وظایف حوزه ی علمیه این است که اوّلاً این روح صفا و معنویت را که در این طلاّب جوان است، حفظ و در وجود آنها تثبیت و ماندگار و عمیق کند. ثانیاً، آن را تکمیل و بیشتر کند؛ پرورش دهد و آنها را نورانی تر کند. این، یک نکته است که من می خواهم خواهش کنم که در همه ی حوزه های علمیه به آن توجّه شود. البته توجّه هست؛ ما می خواهیم بیشتر شود. امروز دنیا، دنیای فاسدی است و فساد دنیا، به همه ی مناطق عالم سرریز می شود. دیوار و حصن و حصاری هم نیست؛ مگر تبلیغ و تبیین صحیح. این تبلیغ صحیح را چه کسانی باید انجام دهند؟ انسانهایی که خودشان استوار و محکم باشند. و آنان، همین جوانان و روحانیونی هستند که معارف دینی را می خوانند و فرامی گیرند و بیان می کنند. اینها از لحاظ اخلاقی و روحی، باید خیلی استوار، پولادین و تأثیرناپذیر باشند.
بیانات در آغاز درس خارج فقه 20/6/1373
اخلاص و قصد قربت
در همه ی شؤون روحانیت و وظایفی که علمای دین و روحانیون و ملبسان به این لباس دارند، این اصلاح نفس لازم است و ما باید این مسؤولیت را حس کنیم. قدم اول این است که ما احساس بکنیم مسؤولیت اصلاح نفس را داریم؛ اصلاح از لحاظ اخلاقی و روحی و تدارک کردن اخلاص و قصد قربت و اجتناب از گناه؛ همان که امیرالمؤمنین(علیه الصلاةوالسلام) فرمود: «و لکن اعینونی بورع و اجتهاد و عفة و سداد»؛ یعنی تلاش دایم برای درست حرکت کردن و منحرف نشدن و عفت و سداد. این احساس را باید بکنیم و به اصلاح فکر و اصلاح بینش و اصلاح سلیقه ی معوج - اگر خدای نکرده در ما هست - و اصلاح مذاق و مشرب دینی و فقهی و کلامی و سیاسی و غیره توجه کنیم.
بیانات در جمع فضلا و طلاب و روحانیون مشهد 4/1/1369
اصلاح خود، اولین مسئولیت روحانیت
روحانیون وظائف اجتماعی هم دارند. روحانیون بایستی در مسائل اجتماعی وارد شوند؛ منتها آن نکته ی اساسی این است که این ورود روحانی در مسائل اجتماعی باید ورود همراه با روحانیت باشد، نه با تحکم؛ اگر با تحکم شد، دیگر فایده ای ندارد. خصوصیت روحانی این است که با روحانیت، با اخلاق، با نصیحت، با ارائه ی راه، اطراف قضیه را آگاه کند، مشتاق کند، قانع کند، به یک کاری وادار شوند. اگر با تحکم شد، فایده ای ندارد. روحانی باید در مقام روحانی عمل کند. البته اگر شما رئیس جمهور شدید، در مقام رئیس جمهور یک وظیفه ی دیگری دارید، در مقام قاضی یک وظیفه ی دیگری دارید؛ اما در مقام روحانی، وظیفه این است که با زبان روحانیت و با زبان انبیاء با مردم حرف بزنید؛ با تحکم نباید باشد، با روحیه ی سیاسی کارانه نباید باشد.
بیانات در جمع روحانیون شیعه و اهل سنت کرمانشاه 20/7/1390
عامل اعتلای بشریت همراهی تعلیم با تزکیه
از همین جا شما جوانهای عزیز توجه کنید که ورود در میدان معرفت علمی - حالا هر علمی؛ چه علوم انسانی، چه علوم قرآنی، چه علوم طبیعی یا انواع و اقسام علومی که امروز شماها در آن تلاش و کار می کنید - و ورود در میدان تحقیق علمی باید شما را از غور و پیشرفت در میدان معرفت دینی، تمرین اخلاقی و کسب فضیلت باز ندارد؛ باید اینها را با هم داشته باشید. این آیه یی که این برادر عزیزمان در ابتدا قرائت کردند: «و یزکیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة»[2]، خدای متعال پیغمبر را فرستاد، تا او تعلیم بدهد و تزکیه کند. بنابراین، تعلیم و تزکیه با یکدیگر است؛ این دو را از هم جدا نکنید. این باور که هر کسی وارد میدان علم شد، به طور طبیعی بایستی از فضیلت و معنویت و اخلاق کناره بگیرد، فکری کاملاً غلط و وارداتی و متکی به پیشینه یی است که در اروپای مسیحی به وجود آمد و بکلی با محیط اسلامی و با فهم و تعالیم اسلامی سازگار نیست؛ چرا که اگر دانشمند بافضیلت و بااخلاق باشد؛ در هر رشته ای، از آن می توان امید برای اعتلای بشریت و اعتلای کشور خودش داشت؛ این دانشمند هدفها را هدفهای ارزشمند می کند و حرکتش حرکت به نفع انسانیت و به نفع عدالت و به نفع فضیلت و در جهت مقابلِ نابسامانی های عجیب دنیای امروز خواهد شد. شما سعی کنید این جور دانشمندانی در آینده باشید و هدف خودتان را این مسائل قرار دهید؛ انسانهایی باشید که می توانند چرخ دنیا را در جهت درست به حرکت دربیاورند؛ این را برای خودتان هدف قرار دهید؛ و این ممکن است؛ البته باید کارهای مقدماتی فراوانی برای رسیدن به آن هدف انجام بگیرد.
بیانات در دیدار جمعی از نخبگان علمی 5/7/1383
مقدم بودن تزکیه، عامل جلوگیری از انحراف علم
آن علمی که ما میخواهیم، همراه با تزکیه است. همین آیاتی که اول این جلسه تلاوت کردند، به این نکته اشاره دارد: «هو الّذی بعث فی الأمّیین رسولا منهم یتلوا علیهم ایاته و یزکیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة».[3]اول، تزکیه است. تربیت دین، تربیت قرآن، تربیت اسلام این است. چرا اول تزکیه؟ برای اینکه اگر تزکیه نبود، علم منحرف میشود. علم یک ابزار است، یک سلاح است؛ این سلاح اگر در دست یک انسان بدطینت، بددل، خبیث و آدمکش قرار بگیرد، جز فاجعه چیز دیگری نمی آفریند؛ اما همین سلاح میتواند در دست انسان صالح، وسیله ی دفاع از انسانها، دفاع از حقوق مردم، دفاع از خانواده باشد. این علم را بایستی آن وقتی در دست گرفت که با تزکیه همراه باشد. این توصیه ی من به شماست.
بیانات در دیدار نخبگان جوان 14/7/1389
نظام رفتاری و اخلاقی
مسئله ی نظام رفتاری و اخلاقی حوزه هاست؛ که همین تحول - اگر تحولی انجام میگیرد - باید ناظر به این جهت هم باشد. چند تا سرفصل در این خصوص وجود دارد که من اینجا یادداشت کرده ام: تکریم اساتید. نظام رفتاری و اخلاقی ما در حوزه ها باید در این جهت حرکت کند؛ تکریم استاد، تکریم عناصر فاضل، بخصوص تکریم مراجع تقلید. هر کسی آسان به حد مراجع معظم تقلید نمیرسد؛ صلاحیتهای زیادی لازم است. غالباً مراجع قله های علمی حوزه های علمیه محسوب میشوند. بنابراین احترام مراجع بایستی محفوظ باشد؛ باید تکریم شوند.
مسئله ی دیگر در نظام رفتاری و اخلاقی حوزه ها، فیض بردن از معنویات است، تهذیب است؛ این خیلی مهم است. جوان امروز حوزه بیش از گذشته به مسئله ی تهذیب نیازمند است. کسانی که رشته های رفتارشناسی عمومی را مطالعه میکنند و کار میکنند، این را تأیید میکنند. امروز در همه ی دنیا اینجور است که وضع نظام مادی و فشار مادی و مادیت، جوانها را بی حوصله میکند؛ جوانها را افسرده میکند. در یک چنین وضعی، دستگیر جوانها، توجه به معنویت و اخلاق است. علت اینکه می بینید عرفانهای کاذب رشد پیدا میکند و یک عده ای طرفشان میروند، همین است؛ نیاز هست. جوان ما در حوزه ی علمیه - جوان طلبه؛ چه دختر، چه پسر - نیازمند تهذیب است. ما قله های تهذیب داریم. در همین قم، مرحوم حاج میرزا جواد آقای ملکی، مرحوم علامه ی طباطبائی، مرحوم آقای بهجت، مرحوم آقای بهاءالدینی (رضوان اللَّه تعالی علیهم) قله های تهذیب در حوزه بودند. رفتار اینها، شناخت زندگی اینها، حرفهای اینها، خودش یکی از شفابخش ترین چیزهائی است که میتواند انسان را آرام کند؛ به انسان آرامش بدهد، روشنائی بدهد، دلها را نورانی کند. در نجف بزرگانی بودند؛ سلسله ی شاگردان مرحوم آخوند ملاحسینقلی تا مرحوم آقای قاضی و دیگران و دیگران؛ اینها برجستگانند. به نحله های فکری و عرفانی اینها هم کاری نداریم. در اینجا مسئله، مسئله ی نظری نیست. بعضی ها نحله های مختلفی هم داشتند. مرحوم سید مرتضی کشمیری (رضوان اللَّه تعالی علیه) یکی از اساتید مرحوم حاج میرزا علی آقای قاضی است؛ اما نحله ی فکری اینها بکلی از هم متفاوت است. ایشان از داشتن یک کتابی بشدت منع میکند، ایشان به آن کتاب عشق میورزد؛ منافاتی ندارد. همین بزرگانی که در مشهد بودند، مردمانی بودند که ما اینها را به تقوا و طهارت و پاکیزگی شناختیم؛ مرحوم حاج میرزا جواد آقای تهرانی، مرحوم حاج شیخ مجتبی و امثال ایشان؛ اینها هم همین جورند. عمده این است که این دل زنگار گرفته را یک زبان معنوی، یک سخن برخاسته ی از دل شفا ببخشد و این زنگار را برطرف کند. بنابراین ما اینجا بحث عرفانهای نظری را نداریم.
یک مسئله ی دیگر در زمینه ی نظام رفتاری و اخلاقی حوزه، مسئله ی گرایشها و احساسات انقلابی در حوزه است. عزیزان من! فضای انقلابی در کشور دشمنان عنودی دارد، دشمنان کینه ورزی دارد. با حاکمیت فضای انقلابی در کشور مخالفند؛ میخواهند این فضا را بشکنند. شما دیدید در یک دوره ای شهادت را زیر سؤال بردند، جهاد را زیر سؤال بردند، شهید را زیر سؤال بردند، نظرات امام را زیر سؤال بردند، پیغمبران را زیر سؤال بردند! مسئله این نیست که فلان زیدی با این مفاهیم مخالف است؛ مسئله این است که این مخالفت از نظر دشمن باید در جامعه مطرح شود؛ فضاسازی شود و فضای انقلابی بشکند. در حوزه ی علمیه همه باید به این مسئله توجه کنند. در متن جامعه اینجور است، طبعاً در حوزه های علمیه هم اینجور است. میدانند که شُمای روحانی فقط یک فرد نیستید؛ مستمع دارید، علاقه مند دارید؛ بنابراین در محیط پیرامون خودتان اثر میگذارید. میخواهند فضای انقلابی را بشکنند، روحانی انقلابی را منزوی کنند. تحقیر بسیج، تحقیر شهید، تحقیر شهادت، زیر سؤال بردن جهاد طولانی این مردم اگر خدای نکرده در گوشه و کنار حوزه به وجود بیاید، فاجعه است. بزرگان حوزه بایستی مواظب و مراقب باشند و مانع بشوند.
بیانات در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم 29/7/1389
تهذیب نفس راه رسیدن به لقاءالله
بحثِ لقاءاللَّه و ملاقات با خداست. هدف آفرینش بشر و هدفِ «انّک کادحٌ الی ربّک کدحاً»[4]- همه ی این تلاشها و زحمتها - همین است که «فملاقیه»: ملاقات کند. اگر کسی موطّن در لقاءاللَّه است و بر لقاءاللَّه توطین نفس کرده است، «فلیرحل معنا»[5]: باید با حسین راه بیفتد. نمی شود توی خانه نشست. نمی شود به دنیا و تمتّعات دنیا چسبید و از راه حسین غافل شد. باید راه بیفتیم. این راه افتادن از درون و از نفس ما، با تهذیب نفس شروع می شود و به سطح جامعه و جهان می کشد.
بیانات در دیدار جمعی از روحانیون 3/3/1374
آسان شدن تعلیم غیر درصورت تعلیم خود
همچنین یاد کنیم از مرحوم آقای نجومی (رضوان اللَّه علیه)؛ عالم، فاضل، درس خوانده، زحمت کشیده، در عین حال یک قله ی هنری و حقیقتاً یک هنرمند. بعد از انقلاب، قبل از دوره ی ریاست جمهوری، من یکی از سفرهائی که به کرمانشاه آمدم، منزل ایشان رفتم و کارهای هنری اش را از نزدیک دیدم. بعد هم پس از رحلت امام، ایشان یکی از کارهایش را برای من فرستاده بود. من از ایشان درخواست کردم که این حدیث شریف را: «من نصب نفسه للنّاس اماما فلیبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره»[6] برای من بنویسید تا جلوی چشم من باشد؛ فراموش نکنیم وظیفه ی تعلیم خودمان را. ایشان با یک خط بسیار زیبائی نوشتند، من هم تابلو کردم و توی اتاق جلوی چشم من است. «من نصب نفسه للنّاس اماما فلیبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره»؛ اگر این تعلیم انجام گرفت، تعلیم غیر، آسان خواهد شد؛ مشکل کار ما این است.
عزیزان من! برادران من! فرزندان من! جوانان! طلاب دختر و پسر! اگر میخواهید مثل بوته ی گلی عطر شما فضا را معطر کند، اگر میخواهید معنویت مثل چشمه ای از شما سرازیر شود و بدون اجبار، بدون اکراه، تشنگان بنوشند و به سوی آن بشتابند، راهش این است: «فلیبدأ بتعلیم نفسه».
بیانات در جمع روحانیون شیعه و اهل سنت کرمانشاه 20/7/1390
برتری جایگاه تزکیه نسبت به تعلیم
به قدر تعلیم، یا شاید بیش از تعلیم، به تربیت بیندیشید. بجز در یک جا در قرآن، که «یعلّمهم» جلوتر از «یزکیهم» است،همه جا «یزکیهم» - تزکیه - بر تعلیم مقدم است؛«یزکیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة».[7] این شاید نشان دهنده ی این است که تزکیه جایگاه برتری دارد. مخاطبان خودتان را تزکیه کنید، تربیت کنید. این تربیت هم همین طور که عرض کردیم، «من نصب نفسه للنّاس اماما فلیبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره»، سخت است. این کار سخت را هم باید انجام داد.
در لایه های عمیق ذهن مخاطب اثر بگذارید. اکتفاء نکنید به این که احساسات او یا عواطف او جلب شد، راضی بشوید؛ نه، سعی کنید در آن لایه های عمیق ذهن اثر بگذارید تا با حوادث گوناگون از دست نرود.
بیانات در جمع روحانیون شیعه و اهل سنت کرمانشاه 20/7/1390
چالش های مواجه امروز روحانیت
عبارت از:تبین و تعلم دین و تزکیه امروز روحانیت ما با دو گونه چالش مواجه است. شاید در بعضی از ادوار تاریخی هم همین طور بوده است؛ لیکن در اکثر ادوار تاریخی، روحانیت با یک چالش مواجه بود؛ آن چالش امروز هست، یک چالش دیگر هم وجود دارد. اشتغال و چالش اصلی روحانیت - که در ادوار مختلف، حوزه های علمیه و علمای ما با آن مواجه بودند - تبیین و تعلیم دین به معنای واسع کلمه بوده است؛ تعلیم فقه اللَّه، فقه الدین. فقه فقط فروع نیست؛ فقه اکبر، توحید و معارف است؛ چیزهایی است که با غور در مسائل عقلی باید آنها را به دست آورد و فهمید و با تهذیب نفس آنها را صیقل داد. می خواستند دین را فرابگیرند و آن را به مخاطبان خودشان تعلیم بدهند. تعلیم دین هم ابعادی دارد؛ یکی از ابعاد، رشد دادن فکر و عقل مردم است - که «و یثیروا لهم دفائن العقول»[8] یکی دیگر از آن ابعاد، رفع شبهات است. شبهات همیشه بوده، اما نوع شبهات متفاوت بوده است. در دوره های مختلف، علمای بزرگ ما را ملاحظه کنید؛ یکی از مسؤولیتهای خودشان را این می دانستند که با شبهات مقابله کنند. مقابله هم یا به نحو پیشگیری است یا به نحو درمان. پیشگیری، بهتر از درمان است. این که کلام را تعلیم می دادند، فلسفه را تعلیم می دادند و شخصیتی مثل علامه ی حلی - که فقیه عالیقدری است - هم در کلام کتاب دارد، هم در فلسفه کتاب دارد، به خاطر این بود که با باور کردن عقلیت مخاطبانِ خودشان بتوانند از ورود یا جایگیر شدن شبهه ها در ذهن پیشگیری کنند. مخاطب آنها - چه انسان معمولی یا طالب علم، یا شخص فرزانه و تحصیلکرده - در مقابل شبهه یی که به ذهن او می رسید یا دیگری به ذهن او وارد می کرد، درنمی ماند. کار دیگر هم این بود که شبهه را درمان کنند؛ اگر شبهه یی پیش می آمد، مجالس کلامی و بحث و پاسخ به سؤالات تشکیل دهند و کتاب بنویسند تا شبهه ها را برطرف کنند. برای این کار، فقه و فلسفه و کلام و تفسیر و علوم مقدماتی می خواندند؛ از تاریخ مطلع می شدند و بسیاری از علوم عصر خود را فرا می گرفتند تا بتوانند دین را تبلیغ کنند؛ «لقد منّ اللَّه علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم ایاته و یزکیهم و یعلّمهم الکتاب والحکمة». یکی هم تزکیه است. تعلیم با تزکیه متفاوت است. اگرچه تعلیم چنانچه به شیوه ی صحیح و با متد درست انجام بگیرد، تزکیه را هم در خود دارد؛ اما تزکیه جریان مستقلی است.
شما امروز با این چالش مواجه اید و مسأله ی شما مهمتر و دشوارتر است از مسأله ی علامه ی حلی یا مسأله ی علامه ی مجلسی یا مسائل علمای بزرگی که در طول تاریخ بوده اند؛ با آنها قابل مقایسه نیست.
بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان همدان 15/4/1383
منش طلبگی
یکی از چیزهائی که به نظر من به شما کمک میکند، این چیزی است که در مورد نبی مکرم، امیرالمؤمنین فرمود: «طبیب دوّار بطبّه قد احکم مراهمه و احمی مواسمه». نباید پشت میز و توی اتاق حبس شد. شکل اداری پیدا کردنِ ما مجموعه ی روحانی و مجموعه ی آخوند، به نفع ما نیست. هر مسئولیتی هم در هر جا داریم، این حالت طلبگی خودمان، حالت آخوندی خودمان، حالت روحانی خودمان را - که انس با مردم، رفتن میان مردم، گفتن به زبان مردم، شنیدن درددل مردم است - باید از دست ندهیم.
البته ما هر دو جورش را در بین روحانیون دیده ایم. کسانی بوده اند که هیچ سمت رسمی و اداری و اینها هم نداشتند، در عین حال رفتارشان با مردمی که با آنها مواجه بودند، مثل رفتار یک آدم اداری، خشک، بی انعطاف، بی توجه، بی محبت و بی لبخند بوده است. عکسش را هم دیده ایم. کسانی هم بوده اند که مسئولیتهای اداری داشتند، اما در همان گوشه ای و ضلعی که با مردم تماس پیدا میکردند، رفتار محبت آمیز، رفتار پدرانه، رفتار مشفقانه و دلسوزانه با مردم داشتند؛ این خوب است، این درست است. پس این هم یک مسئله است؛ یعنی حبس نشدن مجموعه در قالبهای سازمانی. نه اینکه من با سازماندهی مخالف باشم؛ نه، بدون سازماندهی، بدون تشکیلات، مدیریت امکان ندارد و کار هم پیش نمیرود. نخیر، بنده معتقد به نظم سازمانی هستم؛ اما معتقدم که این نظم سازمانی نباید ما را از هویت خودمان خارج کند. ما در همه صورت روحانی هستیم. بایستی با همان منش روحانی، به شکل روحانی ای که در عالم شیعه وجود دارد، مشی کنیم. البته این حالت در مذاهب و ادیان دیگر هم بکلی منتفی نیست؛ یک جاهائی وجود دارد، برای آنها خیلی هم خوب است؛ اما حالا در بین شیعه یک سنتی است. این حالتی که در بین روحانیت شیعه وجود داشته - اینکه با مردم مأنوس است، از مردم مرتزق است، نسبت به مردم مشفق است، دردهای مردم دردهای اوست - این را باید حفظ کنید؛ این چیز خیلی مهمی است.
بیانات در دیدار اعضای نمایندگی رهبری در دانشگاه ها 20/4/1389
تقدس روحانیت
روحانیت دارای قداست است. مردم به من و شما که نگاه می کنند، به خاطر لباسمان، شأنمان و شغلمان، حساب خاصی برای ما باز می کنند و یک تقدسی قائلند. بعضی از گناهانی که خودشان می کنند، خیال می کنند ماها نمی کنیم؛ بعضی از کارهای خیری که خودشان انجام نمی دهند، خیال می کنند ما انجام می دهیم؛ خیال می کنند ماها دائم در حال ذکر الهی و توجه به پروردگار - که غالباً از آن غفلت می شود - هستیم؛ یک چنین تصوراتی درباره ی ما دارند. البته این تصورات را نباید تقویت کرد. امام سجاد (سلام اللَّه علیه) در یکی از ادعیه ی صحیفه ی ثانیه ی سجادیه از خدای متعال شش چیز می خواهد، که یکی اش این است: «و لبّاً راجحاً»؛ باطنم از ظاهرم بهتر باشد. ماها در این زمینه گرفتاریم. باید باطنمان از ظاهرمان بهتر باشد. این قداست را چگونه حفظ کنیم؟ حفظ قداست با سلامت مالی، سلامت اخلاقی و حفظ زی طلبگی است. نمی گوییم عبای پاره به دوشمان بیندازیم؛ معنای زی طلبگی این نیست. معنایش این است که در دنیاطلبی مثل دنیاطلبان عمل نکنیم؛ هر چه هوس کردیم، بخواهیم. من قبلها روایتی دیدم که هر کس هر چه دلش خواست بپوشد، هر چه دلش خواست بخورد و هر مرکوبی که دلش خواست سوار شود، این شخص پیش خدای متعال ملعون است. این شأن پولدارها و پول پرستهاست. ما هم فلان چیز را هوس می کنیم، اما حالا پول نداریم، به مجردی که پول گیرمان آمد، فوراً می رویم آن را تهیه می کنیم؛ منتظریم که از این صد جزء اشرافیگری، وقتی این یک جزئش فراهم شد، نود و نه جزء دیگر را هم در فرصتهای دیگر همین طور بتدریج فراهم کنیم. این شأن طلبگی نیست. شأن طلبگی این است که انسان یک زی متوسطی همراه با قناعت، سلامت مالی و سادگی به طور نسبی برای خودش نگه دارد. سلامت اخلاقی، خیلی مهم است. آن وقت قداست حفظ خواهد شد.
بیانات در دیدار روحانیون استان سمنان 17/8/1385
نقش روحانیون، نقش هدایت و دستگیری معنوی است
حضور مجموعه یی به نام عقیدتی، سیاسی در نیروهای مسلح، یکی از الهامات الهی و از برکات پروردگار بر امام بزرگوار ما و مجموعه ی دست اندرکار امور کشور بود. نقش روحانیون، نقش هدایت و دستگیری معنوی است. همه به روحانی احتیاج دارند - همچنان که به طبیب احتیاج دارند - و اگر روحانی در هر نقطه یی به وظایف خود عمل کند، آن جا را از لحاظ معنوی آباد خواهد کرد. گاهی وجود ما عمامه یی ها در جاهایی بی اثر می شود، یا احیاناً خدای ناکرده اثرهای منفی بر جای می گذارد؛ این به خاطر این است که ما در آن مورد با وظایف و هویت و منش یک روحانی ظاهر نشده ایم. در طول سالهای متمادی عمر روحانیت شیعه، هرجا روحانیون با منش و هویت روحانی خود ظاهر شده اند، برکاتی بر جای گذاشته اند؛ چه در میدان سیاست، چه در میدان معنویت، چه در میدان های مربوط به رزم و دفاع از کشور و امنیت، و چه در هر میدان دیگری. شأن روحانی این است. نمی خواهم ادعا کنم که حضور روحانیون در نیروهای مسلح در سالهای بعد از انقلاب صددرصد همان طوری بوده است که از ماها انتظار می رفته؛ اما می خواهم این را عرض کنم که در مجموعه ی بزرگ نیروهای مسلح، هرجا علما، روحانیون، فضلا و طلاب جوان با همان منش روحانی حضور داشته اند، تأثیرات بسیار گرانبهایی برجای گذاشته اند.
بیانات در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی 23/10/1383
مردمی بودن روحانیت عامل جذب به دین است
منش روحانی نباید فرماندهی باشد؛ هرچند تشریفات فرماندهی اصلاً مردمی محض است. شما فرض کنید در فلان محله ی تهران یا هر شهر دیگری پیشنماز یک مسجد هستید. پیشنماز یک مسجد چگونه رفتار می کند؟ با امر و نهی و پَسرو و پیشرو رفتار می کند؟ اگر بکند، مردم به نمازش نمی آیند. همیشه گرم ترین نماز جماعت ها متعلق به پیشنمازهای مردمی است: با مردم گرم می گیرند؛ با مردم خوش اخلاقی می کنند؛ بی حوصلگی نشان نمی دهند؛ بدخلقی نشان نمی دهند، جواب مسأله شان را می دهند؛ یک وقت اگر کسی بیماری و مشکلی داشته باشد، اگر با پول نتوانند، با اخلاق آن مشکل را تسکین می دهند. گفت:
چو وا نمی کنی گرهی خود گره مباش
ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست
به عنوان آخوندی، دست ما گشاده نیست؛ اما ابرویمان که می تواند گشاده باشد. بنده خودم سالها پیشنمازی کرده ام؛ می دانم انسان چگونه باید با مردم رفتار کند. وقتی نماز تمام می شد، برمی گشتم رو به مردم می نشستم. تسبیحات حضرت زهرا را هم که می گفتم، افراد می آمدند و می دیدند راه باز است. جوان می آمد، مزلّف می آمد، بازاری می آمد، ریش دار می آمد، بی ریش می آمد. آن زمان، پوشیدن پوستین های وارونه در میان جوانهای بیتل مد شده بود. یک روز رفتم نماز، دیدم یکی از همین جوانهای آلامد که موهایش را روغن زده، آمده و صف اول کنار متدینین و بازاری های خوب و افراد محاسن سفید نشسته. احساس کردم این جوان با من حرفی دارد. نشستم و به او پاسخِ نگاه دادم؛ یعنی اجازه دادم بیاید حرفش را بزند. جلو آمد و گفت آقا! من صف اول بنشینم، اشکال دارد؟ گفتم نه، چه اشکالی دارد؟ شما هم مثل بقیه. گفت: این آقایان می گویند اشکال دارد. گفتم: این آقایان بیخود می گویند! این جوان، دیگر از این مسجد پا نمی کشد. این جوان، دیگر از این پیشنماز دل نمی کند. همین طور هم بود؛ از ما دل نمی کندند. بنده وقتی مسجد می رفتم، در میان صد نفر، اقلاً نود نفرش جوانها بودند. بنده هیچ چیز خاصی نداشتم؛ نه یک مایه ی آن چنانی معنوی، نه یک مایه ی دنیوی؛ اما با مردم بودم.
بیانات در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی23/10/1383
علم توام با عمل
مبلّغِ دین و مبینِ معارف دینی، باید به زبان اکتفا نکند؛ بلکه عمل او هم باید ایمان و اخلاص و صفایش را در بیان این حقیقت برای مخاطب ثابت کند و نشان دهد. این که مشاهده می کنید در هر کاری که علمای دین پیشگام باشند، مردم پاسخ مثبت می دهند و اجابت می کنند و جمع می شوند و عمل می کنند - چه جبهه باشد، چه امر سیاست و چه خودِ انقلاب - به خاطر این است که این لباس و شغل و زی، به خاطر عمل اخیار و نیکانی که قبل از ما بوده اند، توانسته است ایمان مردم را به خود متوجّه و جلب کند. این، اخلاص علمای گذشته و بزرگان ماست و سرمایه ی ارزشمندی محسوب می شود. باید این را حفظ کنیم. وقتی علمای دین، چنین ایمان و اخلاصی را از خود نشان می دهند و عملاً برای مردم ثابت می کنند،کار هدایت آنها را آسان می سازند.
بیانات در دیدار جمعی از روحانیون 27/10/1374
جدیت توام با زی طلبگی
رعایت ظواهر نظامی، خیلی مهم است. بدون شک، در امر نظامی، ظواهر عنوان بواطن است. یعنی اگر آن شخص نظامی که جلوی شما می آید، چنانچه دیدید یقه اش باز است، یا دکمه اش افتاده، بدانید که او قطعاً در میدان جنگ کم خواهد آورد. نه این که اگر یقه اش بسته بود و دکمه اش نیفتاده بود، کار را تمام خواهد کرد؛ نه، این جزو موضوع است؛ تمام موضوع نیست. یعنی اگر همه چیزش تکمیل باشد، اما مثلاً وقتی پیش شما می آید، ببینید بند پوتینش باز یا شُل است، یقین کنید که او در میدان جنگ، آن کاری که شما می خواهید، نخواهد کرد. باید کارش شسته، رُفته، مرتب، منظم و پُروپیمان - در همان زی یی که از او متوقع است - باشد. البته ممکن است از طلبه ی نظامی زی خاصی متوقع باشد؛ آن زی را مشخص کنید، تا همان زی را داشته باشد.
بیانات در دیدار روحانیون تیپ مستقل 83 امام جعفر صادق 11/9/1370
طلب توفیق زی مقدس روحانی
خداوند ان شاءاللَّه توفیق انجام وظیفه و اهتدا به وظیفه به ما عنایت کند؛ ما را هرگز از این زی مقدس روحانی جدا نکند؛ ما را در راه خدمت به دین و خدمت به این رشته ی مقدس و افتخارآمیز، زنده بدارد و در همین راه هم بمیراند.
بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان 30/5/1370
زی طلبگی الماسی گرانبها
اگر خدای نکرده بر اثر بی توجهی ها، غفلتها، وقت نشناسی ها، وظیفه نشناسی ها و منحرف شدن از خط معمولی روحانیت در طول هزار سال، آن ذخیره ی هزارساله آسیب ببیند؛ آن الماس گرانبهایی که بر اثر گذشت قرن ها و عصرها و دوره ها و مجاهدت ها و اخلاص ها به وجود آمده بود، خدشه دار شود، یا بشکند، باز روزگار زیادی لازم خواهد بود، تا بشود آن چنان ذخیره یی را فراهم آورد. پس در این روزگار، اولین بایدِ ما معممان و مترییان به زی علم و روحانیت، حفظ آن آبرو و حیثیت هزارساله است که بحمداللَّه در طول دوران انقلاب، این آبرو مضاعف شد و چهره ی روحانیت شیعه، به خاطر گذشت و فداکاری، درخشندگی پیدا کرد.
بیانات در دیدار جمعی از روحانیون 22/12/1369
امام خمینی؛ رهبر جهان اسلام؛ در اوج زی طلبگی
در همه جای عالم، فاصله ی میان زندگی رؤسای کشور با مردم کوچه و بازار، فاصله ی شاه و گداست و حتّی حکومتهایی هم که داعیه ی توده یی داشتند، نتوانستند از زندگی مسرفانه ی شاهان برای خود صرف نظر کنند. افتخار نظام اسلامی آن است که امام عظیم الشأنش تا پایان عمر در زی طلبگی زندگی کرد و مسؤولان کشور بدون استثنا، دامان خود را از طرز زندگیهای رایج مسؤولان در سایر کشورها پاکیزه نگهداشتند و مانند قشرهای متوسط مردم خود زندگی کرده اند. مردم میان خود و مسؤولان، آن فاصله ی عمیقی را که در همه جای دنیا میان مردم و مسؤولان هست، مشاهده نکردند.
پیام به مناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی 103/1369
زی طلبگی محور و مرکز امید مردم
هر چند که ورود در رشته ی تحصیل علوم دینی و طلبه شدن، یک مرحله ی سرنوشت ساز و مهمی محسوب می شود و طلبه ی با عمامه و بی عمامه، هر دو گونه اش را داریم؛ لیکن نفس تلبّس به لباس روحانیت و اهل علم دینی و گذاشتن عمامه هم خودش مرحله یی است و بسیار حایز اهمیت می باشد. تا شما عمامه سرتان نیست، مردم یک طور از شما توقع دارند؛ اما وقتی عمامه بر سر گذاشتید، این توقع طور دیگری خواهد شد.
این لباس، هزار سال است که لباس علم می باشد. نمی گوییم که فقط علما این لباس را داشتند؛ نه، هزار سال است که زی اهل علم در روحانیت شیعه، از زمان شیخ مفید و شیخ طوسی تا حالا، محور و مرکز امید مردم برای امور بوده است.
بیانات در مراسم عمامه گذاری جمعی از طلّاب 26/10/1368
روحانیون مظهر اسلام
امروز، اگر روحانیت از زی خود خارج بشود و قدرت طلبی و قدرت نمایی و سوء استفاده بکند و اگر عملی از او سر بزند که حاکی از ضعف تقوا و ورعی باشد که مردم در او سراغ کردند و به او اعتماد دارند، هر کدام از اینها لطمه اش غیرقابل جبران است. از این جهت هم، امروز وضع ما روحانیون استثنایی است؛ یعنی با دوره ی قبل از انقلاب فرق می کند. البته، در دوره ی قبل از انقلاب هم، اگر از یک روحانی کاری سر می زد، ضایعه بود و به همه ی روحانیت سرایت می کرد؛ اما امروز چون نظام، نظام اسلامی است و روحانیون مظهر اسلام هستند، ضایعه فقط متوجه جمعی از روحانیون - یا حتّی جمع روحانیت - نمی شود؛ بلکه ضایعه متوجه اسلام می شود و به این زودی هم قابل جبران نخواهد بود.
در این زمینه، امام بزرگوارمان خیلی توصیه های آموزنده کردند. باید حفظ زی روحانیت و همان رابطه های قدیمی و معمولی با مردم و همان اعمال و حرکاتی که انتزاع تقوا و ورع و ایمان و پایبندی شدید به دین از آن می شد و اجتناب از هر چیزی که این اصل را مخدوش بکند، مورد تأکید و توجه قرار بگیرد.
بیانات در دیدار جمعی از روحانیون در آستانه ی ماه محرّم 11/5/1368
زی طلبگی سبب استحکام معنوی جامعه علمی روحانیت
تکلیف ما جامعه ی روحانیت - که بنده هم طلبه یی در این مجموعه ی عظیم روحانی هستم - این است که هرچه توان داریم، بر استحکام معنوی جامعه ی علمی روحانیت بیفزاییم. علمای محترم در این زمینه، عملاً و فکراً و مشیاً و زیاً وارد شوند؛ زیرا آبروی روحانیت، آبروی اسلام و انقلاب - بخصوص آبروی امام – است.
بیانات در مراسم بیعت روحانیون استان مازندران و اصفهان و طلاب کشورهای خارجی 4/4/1368
نظام رفتاری و اخلاقی در حوزه های علمیه
مسئلۀ بعدی، مسئلۀ نظام رفتاری و اخلاقی حوزه هاست؛ که همین تحول - اگر تحولی انجام می گیرد - باید ناظر به این جهت هم باشد. چند تا سرفصل در این خصوص وجود دارد که من این جا یادداشت کرده ام: تکریم اساتید. نظام رفتاری و اخلاقی ما در حوزه ها باید در این جهت حرکت کند؛ تکریم استاد، تکریم عناصر فاضل، به خصوص تکریم مراجع تقلید. هر کسی آسان به حد مراجع معظم تقلید نمی رسد؛ صلاحیت های زیادی لازم است. غالباً مراجع قلّه های علمی حوزه های علمیه محسوب می شوند. بنابراین احترام مراجع بایستی محفوظ باشد؛ باید تکریم شوند.
بیانات در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم 29/7/ 1389
نیاز جوان به تهذیب نفس
مسئلۀ دیگر در نظام رفتاری و اخلاقی حوزه ها، فیض بردن از معنویات است، تهذیب است؛ این خیلی مهم است. جوان امروز حوزه بیش از گذشته به مسئلۀ تهذیب نیازمند است. کسانی که رشته های رفتارشناسی عمومی را مطالعه می کنند و کار می کنند، این را تأیید می کنند. امروز در همۀ دنیا این جور است که وضع نظام مادی و فشار مادی و مادیت، جوان ها را بی حوصله می کند؛ جوان ها را افسرده می کند. در یک چنین وضعی، دستگیر جوان ها، توجه به معنویت و اخلاق است. علت این که می بینید عرفان های کاذب رشد پیدا می کند و یک عده ای طرفشان می روند، همین است؛ نیاز هست. جوان ما در حوزۀ علمیه - جوان طلبه؛ چه دختر، چه پسر - نیازمند تهذیب است. ما قلّه های تهذیب داریم.
بیانات در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم 29/7/ 1389
پرهیز از مادیات در حوزه
امروز، حوزه قم، بر قلّه جوامع روحانیت است. در طول تاریخ و در عرض زمان، در هیچ برهه ای، حوزه ای با این کمیّت و کیفیتِ کاری و با این هدفهای بزرگ و امیدهای درخشان وجود نداشته است. در گذشته، طلاّب در حوزه های علمیّه، افق را تیره و تار می دیدند. آماج تبلیغات آنها، گاهی به یک جماعت چند ده نفری محدود می شد. حوزه ها به جهان نمی اندیشیدند. به پایگاههای رفیع سیاسی، اقتصادی و انسانی در اکناف گیتی نمی اندیشیدند. امروز در نگاه طلبه جوان، یک روستا نه به عنوان یک محیط محدود، بلکه جهان گسترده ای است که در آن، سیاست، استکبار، ابرقدرتها و صفوف به هم فشرده باطل وجود دارند و طلبه در دل و با عزم راسخ خود، به پیشواز این دنیا می رود تا علی رغم میل دشمنان، در عرصه گیتی، سخن حق را زنده کند و به کرسی بنشاند. اگر به روستا می رود، به چشم بخشی از آن دنیای بزرگْ به آن نگاه می کند. در آن دنیا، روستا، شهر، شهر بزرگ، کارخانه، دانشگاه، محیط های اسلامی و غیر اسلامی و بلکه ضدّاسلامی هم وجود دارد. این، امید طلبه امروز و آفاق دید اوست (ما در چه زمان چنین شرایطی را داشتیم؟!) و صفای طلبگی، همان دریاچه زلال آرامی است که توفان های مادّیگری، سکون و طمأنینه الهی آن را آشفته نکرده است.
بیانات در دیدار روحانیون و طلّاب ایرانی و خارجی در مدرسه فیضیه قم 16/9/1374
حوزه و معنویت
در بین جلساتی که عدّه ای گرد هم می آیند و ما شاهد آن هستیم، شاید جلسه ای برای این حقیر، به شیرینی و زیبایی این جلسه نباشد. جمعی که جوان و اهل علم و تحصیل دانش هستند و در راه صلاح انسانیّت و رضای خدا کوشش می کنند،گرد آمده اند. این جمع، ترکیب بدیع، زیبا و با شکوهی از ارزشهای گوناگون است و بنده مکرّر عرض کرده ام که بیشترین صفا، معنویّت و حقیقت، روی هم در مجموعه طلبگی حوزه های علمیّه است. خدا می داند که در این حجره ها و مجموعه ها و در بین جمع انسانهای مؤمن، چه دلها، روحها و اخلاصها و چه عشقهایی با ارزشها، و چه صفاهایی وجود دارد، که هر کس چند صباحی را در عالم طلبگی گذرانیده باشد، از آن بی خبر نیست.
بیانات در دیدار روحانیون و طلّاب ایرانی و خارجی در مدرسه فیضیه قم 16/9/1374
اخلاق و تهذیب در حوزه
عزیزان من! وقتش حالاست. از این فضای معنوی، مواریث و یادگارهای معنوی ای که در این فضا انباشته است، استفاده کنید. مرحوم سیّد حسین رضوی، از همین آستان مقدّسه و از علمای اوایل قرن چهاردهم است که از حالاتش نقل می کنند، مثلاً در قنوت نماز وتر، دعای «ابی حمزه» را از ابتدا تا انتها می خوانده است! چنین عابدان و زاهدانی رااین حوزه تربیت کرده است. من از بزرگان حوزه خواهش می کنم، درس اخلاق و تهذیب را برای جوانان مستعد، روشن و نورانی - که در این حوزه فراوان هستند - جدّی بگیرند. پس، نکته اوّل مغتنم شمردن این فضا، جوانی، فراغت و نورانیّتی است که بحمداللَّه در شما وجود دارد، و این فرصتْ پایه همه چیز است.
بیانات در دیدار روحانیون و طلّاب ایرانی و خارجی در مدرسه فیضیه قم 16/9/1374
ساده زیستی، صفای طلبگی
صفای طلبگی، همان معنویّت و حجره ساده، تواضع و کم توقّعی آن است، یا خانه ای که از حجره، چندان بهتر نیست. به همین دلیل است که بنده در دل خود، این جمع را بسیار ارج می نهم و قدر می دانم و از خدا می خواهم که آنچه رضای او و به سود این جمع و حوزه های علمیّه و طبعاً به سود جهان اسلام است، در این فضا منعکس کند و به دلها و گوشها برساند.
بیانات در دیدار روحانیون و طلّاب ایرانی و خارجی در مدرسه فیضیه قم 16/9/1374
سنت حسنه تواضع در مقابل استاد
احترام به استاد هم یک مسئله است. یکی از سنت های رائج حوزه های علمیه، تواضع شاگرد در مقابل استاد بود؛ احترام به استاد. «آداب المتعلمین» می نوشتند، که متعلم در مقابل معلم چه وظائفی دارد و معلم چه حقوقی بر او دارد؛ همچنان که متقابلاً متعلم بر معلم حقوقی دارد. این که استاد بیاید بگوید و برود، نه؛ حرف شاگرد را میشنفتند، گوش می کردند. اینها از قدیم معمول بوده است. در همین زمان ما بعضی از بزرگان بودند، الان هم هستند؛ شاگرد بعد از درس، تا خانۀ استاد او را همراهی می کرد؛ بحث می کرد، صحبت می کرد، سؤال می کرد. گعده، گعدۀ علمی؛ نشست، نشست تحقیقی و سؤال و جواب؛ اینها سنت های خوب حوزۀ ماست. دیگران می خواهند اینها را از ما یاد بگیرند، ما بیائیم اینها را تبدیل کنیم به روش های دیگران که منسوخ و کهنه است؟! پس این سنتها باید باقی بماند و تقویت شود. تحول به معنای تغییر اینها نیست.
یکی از چیزهائی که در تحول مثبت حتماً لازم است، این است که ما خودمان را و تلاش و فعالیت علمی خودمان را با نیازها منطبق کنیم. یک چیزهائی هست که مردم ما به آنها احتیاج دارند، پاسخش را از ما می خواهند؛ ما باید آنها را فراهم کنیم. یک چیزهایی هم هست که مردم احتیاجی به آنها ندارند؛ زیاد کار شده، زیاد تلاش شده؛ خودمان را سرگرم آنها نکنیم. اینها خیلی مسائل اساسی و مهمی است.
بیانات در دیدار جمعی از طلاب و روحانیون حوزه علمیه قم 29/7/1389
پی نوشت:
[1] إقبال الأعمال، سید بن طاووس، ص295؛ بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج99، ص 104؛ مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص532، دعای ندبه.
[5] اللهوف علی قتلی الطفوف، سید بن طاووس، ص60؛ بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج 44، ص 366.
[6] نهج البلاغه، کلمه قصار 73.