نحوه ترکیب قرآن؛ ترکیب مزجی است نه ترتیبی، معنای ترکیب مزجی این است که شما چند عدد «دُر» دارید که هر کدام از اینها از جنسی هستند، هر کدام قیمت خاصی داشته و هیچ ارتباطی با هم ندارند. اگر این چه عدد «در» را در یک جا بریزیم آن را «ترکیب مزجی» گویند. ترکیب ترتیبی آن است که مثلًا صد دانه «در» دارید ده تای آنها از یک جنس است، ده تای دیگرش از یک جنس است و... برای هر کدام از اینها جدا جدا ظرفی درست می کنید. به این ترکیب، «ترکیب ترتیبی» گویند.
قرآن هم ترکیبش مزجی است یعنی در حالیکه دارد استدلال می کند یک وقت از استدلال صرف نظر می کند و وارد اخلاق می شود، در حالیکه بحث اخلاقی می کند، هنوز تمام نشده یک دانه «در» میان سایر «در» ها می نهد و وارد بحث معاد می شود، هنوز بحث معاد تمام نشده یک رنگ اخلاقی به آن می دهد، هنوز بحث اخلاقی تمام نشده دوباره شروع به استدلال می کند و در ادامه بحث استدلال برای تنبه یک جمله تاریخی می آورد و این از شاهکارهای قرآن است. یعنی در حالیکه خیلی از آیات به هم مربوط نیستند، از نظر نسق و روش هماهنگ هستند.
مثلًا فرض کنید که ما یک کتاب فلسفه، یک کتاب عرفانی، یک کتاب اخلاق، یک کتاب فقه، یک کتاب ادبیات و یک کتاب شعر را با هم مخلوط کنیم. خواه ناخواه کتاب «کشکول» مانندی خواهد شد، شبیه کشکول شیخ بهایی (ره) که ربطی به هم ندارد. یعنی وقتی که مطالعه می کنید، می بینید که اول کتاب با وسط کتاب و وسط کتاب با آخر کتاب هیچ ربطی بهم ندارد. کشکول شیخ بهایی یک ترکیب مزجی است. یعنی یک قصه نقل می کند، بعد وارد مطلب فقهی یا فلسفی می شود و بعد یک آیه قرآن نقل می کند. خود شیخ بهایی هم اسمش را کشکول گذاشته که اتفاقاً کتاب خوبی است. قرآن از نظر محتوا ترکیب مزاجی است مثل این است که شما مطالب یک کتاب فقهی را با ادب و عرفان و فلسفه بیامیزید. اما تفاوتی که قرآن با این کتاب دارد این است که با وجود تنوع مطالب، یک نسق دارد، یک سنخ است.
مطالب گوناگون است اما همه با هم هماهنگ هستند. این یکی از معجزات قرآن است و یکی از چیزهایی هم که قرآن با آن تحدی می کند، همین است. می گوید، نحوه ترکیبم ترکیب مزجی است ولی از نظر نسق و روش کاملًا هماهنگ است.
قرآن چنین است، مثل سوره «یس»، اولش استدلال است، بعدش اخلاق است،یک بحث راجع به قیامت بحث بعدی مربوط به تاریخ است و اینها از نظر محتوی خیلی با هم تفاوت دارند. فلسفه و تاریخ، تاریخ با بحث کلامی، کلامی با بحث اخلاقی. اینها اگر چه از نظر محتوی تفاوت دارد، اما از اول تا آخر صفحه هماهنگ است، از نظر فصاحت، ترکیب بندی و از نظر ادبیت یک روش است و حتی کسی هم که معنی قرآن را نمی داند مثل خیلی از ما که معانی قرآن را بلد نیستیم و فقط ظاهر کلمات را نگاه می کنیم، موقع خواندن قرآن، ناهماهنگی در آن به نظرمان نمی رسد. وقتی که قرآن می خوانیم اگر توجه به معنی داشته باشیم، اختلاف بین موضوعات کاملًا محسوس است. اگر توجه به معنی نداشته باشیم، می بینیم هماهنگ است. معنی ترکیب مزجی و هماهنگ بودن یک نحو تناقض است که در قرآن جمع شده است و یکی از شاهکارهای قرآن همین است، که توانسته این کار را انجام دهد.