چهارمین پسر حاج میرزا حسن آشتیانی مرحوم آیه الله حاج میرزا احمد است که کوچکترین فرزند میرزای آشتیانی بوده و هنگام وفات پدر حدود بیست سال داشته است.
آقای سید جلال الدین آشتیانی در شرح حال ایشان می نویسد: استاد، میرزا احمد آشتیانی به سال 1300هجری قمری در تهران دیده به جهان گشودند و پس از فرا گرفتن ادبیات فارسی و عربی، در خدمت پدر بزرگوارشان به خواندن سطوح فقه و اصول پرداختند و پس از فوت والد مرحومشان در نزد اعلام دیگری مانند مرحوم آقا میرزا هاشم رشتی، مرحوم آقا میرزا حسن کرمانشاهی، مرحوم آقا شیخ محمد رضا نوری و مرحوم آقا سید محمد یزدی علوم عقلیه و نقلیه را به کمال فرا گرفتند آن گاه در مدرسه سپهسالار قدیم و سپس در مدرسه سپهسالار جدید مشغول تدریس علوم معقول و منقول گردیدند و ضمنا اوقات فراغت از تدریس علوم مجمعی به عنوان تدریس اصول عقاید برای عموم طبقات علاقمند تشکیل می دادند و با بیاناتی ساده به ارشاد و هدایت همگان می پرداختند.
به سال 1340هجری قمری، به منظور تکمیل علوم نقلیه و درک فیض محاضر اساتید نجف اشرف، رهسپار عراق گردیدند و در حدود ده سال در آن ناحیت اقامت گزیده و به افاده و استفاده علمی مشغول بودند، به ویژه با مرحوم آیه الله آقا میرزا محمد حسین نایینی غروی مأنوس گشته و از محضرشان بهره می برده اند.
استاد در سال 1350هجری قمری به ایران مراجعت فرمودند و در تهران مستقر شدند و از آن هنگام تاکنون (سال 1385هجری قمری) اغلب اوقات معظم له صرف تالیف و تدریس کتب و رسالات علمی و رسیدگی به امور اهل فضل و ضعفا و مومنین می گردد...حضرت استاد از پنج نفر از بزرگان علما و مراجع عالی قدر یعنی:
1.آیه الله نائینی (میرزا حسین).
2.آیه الله حائری یزدی (شیخ عبدالکریم).
3. آیه الله آقا شیخ ضیاء الدین عراقی.
4.آیه الله اصفهانی (سید ابوالحسن).
5.آیه الله بروجردی (حاج آقا حسین).
رضوان الله علیهم اجمعین اجازه در نقل احادیث و روایات و گواهی وصول به درجه اجتهاد گرفتند.
مرحوم آقای آشتیانی در ابتداء آمدن مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری به قم و تاسیس حوزه علمیه، مدت کوتاهی هم به قم آمده اند و در درس آقای حائری شرکت می کردند ولی اقامت در قم ظاهرا خیلی کوتاه بوده و در همان سالها به نجف مشرف شده اند.
آیه الله آقای حاج میرزا محمد باقر آشتیانی در مقدمه رساله تفسیر آیه قل الروح نوشته اند مرحوم آقای والد قدس الله نفسه الزکیه الراضیه المرضیه پیوسته به قرآن کریم و عترت عشق می ورزید و ابراز علاقه می فرمود تا حدی که در اعیاد هم دستور می دادند یک نفر از رجال سخن، ذکر مناقب و مصائب اهل بیت نبوت و مثالب اعداء آن ها را بنماید و گاهی به نفس نفیس خود چند روایت تلاوت و به بیان مختصر نافعی حضار را مستفیض می فرمودند و در زمانی که حال حضور در مسجد برای اقامه جماعت داشتند بین دو نماز یا بعد از فراغ از نماز به حاج عبد قاری ضریر که به وجه معجزه آسائی به وسیله توسل به مقام مقدس صدیقه کبری حضرت فاطمه زهراء ـ سلام الله علیها ـ حافظ قرآن شده بود می فرمودند چند آیه از قرآن تلاوت نماید.
و همواره به ما توصیه می کردند از قرائت قرآن همه روزه ولو چند آیه غفلت ننمایید که موجب سعادت دنیا و نجات آخرت است.
و در جلسات شبانه که برای برادران دینی و ایمانی داشتند هفته ای یک شب اختصاص به تفسیر داشت و در خلال این اوقات تفسیر چند سوره را مرقوم نمودند ولکن چون اوراقش غیر منظم است تاکنون موفق به طبعش نشدیم...
و نیز آقای حاج میرزا باقر می فرمایند: از مرحوم مبرور پدرم طاب ثراه جویا شدم که آیا در مدت عمر خویش به شرف لقاء ولی عصر امام زمان علیه افضل الصلاه و السلام رسیده اند یا خیر. پس از تامل و شاید تبسمی فرمودند «گاهی آثاری مشاهده نمودم که غیر از آن وجود مقدس شایسته آن نبود» در آن لحظه نه من اصرار بر ذکر مواردش نمودم و نه ایشان بیانی فرمودند ولکن در مواقعی قضایائی اتفاق افتاد که به گمان این جانب مورد انطباق بود:
1.دستور به مداومت دعای مشروط به طهارت به جهت حفظ از مرض وبا در سنه 1321هـ ق (معروف به سال وبایی) که ابتدا به ایشان نام دعا القاء می شود بعد دسترسی به آن دعا به نحو غیر منتظره (به وسیله شخصی بعد از ادای نماز و در مسجد به ایشان) و مداومت بر آن و حفظ کلیه افراد خانواده و کسانی که مداومت به خواندن آن کردند از ابتلاء به آن مرض و مبتلا شدن دو نفر از اعضای خانواده و شفای آنها.
2.در اثر توسل به ائمه اطهار در نجف اشرف و به امام زمان به جهت وسعت رزق و اداء دیون در مسجد هندی پس از فراغ از بحث مرحوم میرزای نایینی قدس سره الشریف پیرمرد ناشناسی بدون سوال و اظهار حال نزد ایشان می آید و می گوید ما در موقع شدت و ابتلاء این آیه را در شب نیمه شعبان (تولد حضرت قائم ـ علیه السلام ـ) می نویسیم و در محل هایی که پول به جهت مخارج می گذاریم نگهداری می کنیم خداوند متعال وسعت می دهد و متن دعا را به ایشان می دهد و می رود بر همین دستور اولین مرتبه شب نیمه شعبان در کربلای معلی دستور العمل را انجام و از آن پس من حیث لا یحتسب وسعت و برکت مرحمت شد.
3.در مورد نامگذاری جزوه دعای «هدیه احمدیه» که فرمودند: «در فکر تسمیه آن بودم سیدی ناشناس وارد منزل شد پس از آن که جویای حال شدند به من فرمودند شنیدم که کتاب دعایی مرقوم داشته اید گرفتند و ملاحظه کردند و فرمودند نام کتاب دعایی را که تدوین کرده اید «هدیه احمدیه» بگذارید پس از خروج آن سید از اطاق با توجه به این که کسی از نوشتن آن کتاب اطلاعی نداشت به دنبال ایشان فرستادم که جویا شوم از کجا مستحضر شده اند که من تالیفی در این باره نموده ام هر چند گشتند کسی را نیافتند از مستخدمین منزل سوال نمودم که این آقا کجا رفتند گفتند ما کسی را ندیدیم نه ورودا و نه خروجا.
بعضی از تالیفات ایشان عبارتند از:
1.حاشیه مکاسب شیخ انصاری، فقه، عربی.
2.حاشیه رسائل شیخ انصاری، اصول فقه، عربی.
3.حاشیه کفایه آخوند خراسانی، اصول فقه، عربی.
4.حاشیه شرح لمعه شهید ثانی، فقه، عربی.
مرحوم آقا آشتیانی شعر هم می سروده اند و تخلص ایشان «واله» بوده است. از اشعار ایشان قصیده ای است در میلاد رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و قصیده ای دیگر در میلاد امام زمان ـ علیه السلام ـ.
و نیز آن مرحوم در حسن خط نمونه بوده اند و در این زمینه نیز آثاری درخشان از ایشان به یادگار مانده است.
و بالاخره روز سه شنبه سوم تیر ماه 1354 هجری شمسی مطابق با چهاردهم جمادی الثانیه 1395 هجری قمری این عالم پرهیزکار و عارف پروردگار در سن نود و پنج سالگی پس از حدود هشتاد سال تعلیم و تعلم و تربیت انسان ها و خدمت به اسلام و مسلمین چشم از جهان فروبست و روز بعد در حالی که مردم اشک می ریختند جنازه او را تشییع، و در مقبره خانوادگی ایشان در صحن حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد و از طرف تمام طبقات به بهترین وجه به ساحت قدس ایشان اداء احترام گردید.