در آیینهء شعر نو شعر دفاع مقدّس،شعری است زنده و پویا که با الهام از آرمانهای انـقلاب و ارزشـهای اسـلامی،در پی ثبت لحظه های روحانی حماسه آفرینیهای رزمندگان راه حق و در عرصه های دفاع شکل گرفته است.شعری که از جان و دل شاعران بر می خیزد و ریـشه در عشق و ایمان و اعتقادات شاعران دفاع مقدس دارد.به همین سبب،این شاعران در سرودن شعرها،در قید شکل،فرم و قـالب خاصی نیستند،و هریک بـه نـوبهء خود با توجه به ذوق،سلیقه،توان و علایق فردی،تلاش می کنند در قالبی مناسب و دلخواه،حماسه آفرینیهای با شکوه دلیران عرصه های خون و شرف،و جانبازیها و ایثار گریهای رزمندگان راه حق و حقیقت را به صورت شعری زیبا به تصویر بکشند.
بدین جهت از همان آغـاز جنگ تحمیلی در سال 1359، در کنار شاعرانی که در قالبهای سنّتی و کلاسیک به سرودن شعر در باب دفاع مقدس می پرداختند،شاهد تلاش شاعران نوپرداز، بویژه شاعران جوان نسل انقلاب،در سرودن شعر دفاع در قالبهای نو،اعمّ از نیمایی و سپید بوده ایم.
نتیجه ایـن تـلاشها مجموعه ای است نفیس از شعرهای نو که از همان آغاز جنگ تحمیلی،نمونه هایی از آن در نشریات و مجلات ادبی درج شده و بعدها در مجموعهء شعر شاعران گردآوری گردیده است.افزون بر این،پس از پایان جنگ با برگزاری کنگره های شعر دفاع مقدس،بخش عظیمی از ایـن شعرها در آن کـنگره ها قرائت و نیز،پس از پایان هر کنگره،در مجموعه از گردآوری و توسط بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس چاپ و منتشر شده است.
اکنون با گذشت سالها از آغاز جنگ تحمیلی و از پایان آن، با گنجینه ای نفیس و گرانبها از شعرهای خوب و بـه یـاد ماندنی دفاع مقدس در قالبهای نو،اعمّ از نیمایی و سپید روبرو هستیم، ه حاصل تلاش شاعران متعهد این مرز و بوم است و جا دارد که این شعرها یک جا و مستقل مورد بررسی قرار گیرند.
گفتنی است که سال 1359 مـصادف اسـت بـا چهلمین سال انتشار شعر«ققنوس»،نخستین شعر نـو واقـعی نـیمایوشیج، بنیانگذار شعر نو فارسی،و بدیهی است در این مدت،شیوهء نو نیما به عنوان سبکی نوین کاملا رواج یافته و تعداد زیادی از شاعران،به سرودن شعر در سبک نـو نـیمایی روی آورده اند.
افزون بـر این،در تداوم راه نیمایوشیج،شعر سپید نیز-که شعری است بی وزن-در کـنار شـعر نیمایی،تکوین یافته و با استقبال خاص شاعران و دوستداران شعر روبرو شده است،به گونه ای که گروهی از شاعران انقلاب،پیش از پیروزی انقلاب اسلامی نیز،تجربه هایی در زمینهء شـعر نـو اعـم از نیمایی و سپید داشتند و تا سال 1357 مجموعه هایی از شعر نو آنان چاپ و مـنتشر گردید.با پیروزی انقلاب،این شاعران نیز به سرودن شعر در باب انقلاب و ارزشهای اسلامی و نیز دفاع مقدس پرداختند،که از این میان،جز نگارنده،می توان از شاعرانی چون:طه حـجازی،جعفر حـمیدی،کریم رجـب زاده،مهدی رستگار،حیدر رقابی،محمد علی شاکری یکتا،ناصر شکوری،بهمن صالحی،طاهره صفارزاده،محمد رضا عبد الملکیان،تیمور گرگین،جواد محدثی،و علی مـوسوی گرما رودی نـام برد،که به شاعران نوپرداز شهرت داشتند.انتشار شعرهای این شاعران را چه دربارهء انقلاب اسلامی و ارزشهای اسلامی و چه درباره جـنگ و مـقاومت،در مـجلاّت و نشریات، نمی توان در روی آوردن شاعران جوان نسل انقلاب،به شعر نو نادیده گرفت.
ولی پیش از ورود به بحث اصلی و بـررسی شـعرهای نـو دفاع مقدس،لازم است نخست اشاره ای داشته باشیم به ویژگیهای شعر نیمایی و سپید و آنگاه از علل و انگیزه های گرایش شـاعران جـوان بـه شعر نو سخن بگوییم،و سپس به بررسی شعرها-که هدف اصلی نگارش این مقاله است- بپردازیم.
ویژگیهای شعر نـیمایی و سپید
شعری کـه امروز به شعر نیمایی معروف است،شعری است که حدود شصت سال پیش با انـتشار شـعر«قفنوس»نیما یوشیج در شـماره دوم سال دوم مجلهء موسیقی آغاز گردید و بدین ترتیب،شیوه ای نو در شعر فارسی پدید آمد،که کم کم با استقبال شـاعران جـوانتر روبرو شد و با شیوع آن،سبکی نو در شعر فارسی پدید آمد.
این شعر از نظر شکل و سـاخت،هیچ تـشابهی بـا شیوه های سنتی فارسی ندارد.شعری که در آن مصراعها فاقد نظم و ترتیب حاکم بر شعر سنتی است و نیز اگر قـافیه ای وجـود دارد،آن گونه نیست که در شعر سنتی فارسی و در پایان هر مصراع می آید.به عبارت دیگر،شعر نیمایی،دارای دو ویـژگی اصـلی اسـت که عبارتند از:
- شکل بیرونی:آزادی وزن در شعر و کوتاه و بلندی مصراعها و حذف قافیهء ثابت پایانی.
- شکل درونی:که مربوط به دید و محتوای ایـن شـعر است و بـا دید و محتوای حاکم بر اشعار سنتی،تفاوت فاحشی دارد.
امّا آنچه بیشتر اهمیّت دارد،ویژگی دوم با دیـد و مـحتواست،که ریشه در اندیشه،تفکّر،دانش و بینش شاعران دارد،و در حقیقت،مهمترین ویژگی شعر نیمایی است.به عبارت دیگر،شعر نیمایی،شعری است اجتماعی که رویکردی جامعه گـرایانه دارد و هـدف اصلی شاعر،پرداختن به مسایل اجتماعی و پیرامونی است.به همین دلیل هم شعرهای نیما یوشیج از بـهترین نـمونه های شعرهای اجتماعی اند و شاعرانی
هم که بعد از نیما یوشیج بـه پیـروی از وی شـعر گفته اند،در سرودن شعر،گرایش به مسائل اجتماعی دارند.به هـمین گـونه نیز شعر سپید که فاقد وزن عروضی حاکم بر شعر نیمایی است، و گاهی نیز از قـافیه بـه عنوان عنصر موسیقایی در شعر بـهره می برد،از نـظر شکل درونـی بـاز شـعری است اجتماعی و جامعه گرا.
با چنین ظرفیّتی که شـعر نـو،اعمّ از نیمایی و سپید دارد، بدیهی است که می تواند قالب مناسبی باشد برای شعر دفـاع مقدّس،و بـه همین دلیل نیز شاعران دفاع مـقدّس،چه آنانی که پیش از پیروزی انـقلاب و نـیز آغاز جنگ تحمیلی در قالبهای نـو شعر سـروده و دارای تجربه لازم در این زمینه بوده اند،چه آنانی که از نسل جوانتری هستند و بعدها به شعر روی آوردند،با توجه بـه چـنین ظرفیت مهم و نیز سابقهء شـعر نـو اسـت،که به آن روی آورده و تـوانسته اند بـا استفاده از امکانات و ظرفیتهای بـدیع شعر نـو،شعرهای خوب و مانایی دربارهء دفاع مقدّس بسرایند. شعرهایی که البته از نظر زبان،بیان،فرم و ساختار در یک حد نیستند،و تـنها وجـه مشترک همگی آنها،در روی آوردن به زبان و بـیان و شـکل نو اسـت.در مـورد کـم و کیف و نقاط ضعف و قـوّت این شعرها،باید در فرصتی مناسب سخن گفت،که هم گفتنی زیاد است و هم در این فرصت مختصر،جای پرداختن به تک تک ایـن شـعرها نیست.
علل و انگیزه های نوگرایی
همان طور که گـفته شـد،فضای آزاد،بـاز و گـستردهء شـعر نو و ظرفیّتهای آن بـرای بـیان مسایل اجتماعی و نیز شیوع این شیوهء شعر در جامعه و بین دوستداران شعر و استقبال شاعران در دهه های پیشین به سـرودن شـعر در ایـن قالب؛خود از مهمترین عوامل و انگیزه هایی است که شاعران جـوان انـقلاب را بـه سـرودن شعر در ایـن قـالب نو رهنمون می شود،ولی غیر از اینها،عوامل دیگری نیز می توانند در این رویکرد،دخیل باشند.این عوامل، فهرست وار عبارتند از:
- حسّ نوجویی که به طور طبیعی و ذاتی در وجود شاعران نهفته است و مهمترین عاملی است که باعث مـی شود شاعران به سوی قالبها و ظرفیّتهای جدید شعری روی آورند
- جذابیت ذاتی شعر نو به دلیل زبان و بیان نو و فضای باز و گستردهء آن.
- ظرفیّت شعر نو در زمینهء بیان مسائل اجتماعی و قابلیّت ذاتی آن،جهت سرودن شعر در زمینه های گوناگون.
- آزادی بـیان و عـدم محدودیّت،که به دلیل کوتاه و بلندی مصراعها در شعر نیمایی وجود دارد،و نیز باز و گسترده بودن بیش از حد فضای شعر در قالب سپید،گرچه اکثر شعرهای بی وزنی که به ظاهر در قالب شعر سپید،سروده شده و مـی شوند،فاقد ضـوابط شعری حاکم بر شعر سپیدند و تنها از نظر صوری در هیأت شعر سروده و یا نوشته شده اند.
- نبود قافیه یا محدودیّت پایانی مصراعی که در شعر سنتی فارسی وجود دارد،مـوجب مـی شود تا شاعر به جای قافیه انـدیشی،در پی خـلاقیّت واقعی باشد.گرچه به موقع نیز می توان از قافیه به عنوان عامل موسیقایی در شعر نو نیز سود برد،ولی نقش آن به گونه ای نیست که محدودیتی برای شاعر پیش آورد.
- نزدیکی زبان رایـج در شـعر نو،اعم از نیمایی و سپید، به زبـان مـحاوره و زبان معمول در بین مردم.
- رویکرد اکثر مجلّه های ادبی و روزنامه ها به شعر نو و استقبال مردم از این شعرها.
- شیوع شعر نو اعمّ از نیمایی و سپید،به عنوان قالبی جدید در شعر و پذیرش آن از جانب دوستداران شعر،و موفقیّت شاعران آغازگر شعر نو در ارایـهء شـعرهای خوب و مانا در این سبک.
- نبود صنایع لفظی و معنوی و یا کاربرد اندک آنها در شعر نو،که موجب گستردگی فضای شعر شده و ظاهری ساده و بی پیرایه به شعر بخشیده است.طبیعی است که این امر برای شاعران جوان و تـازه کـار-به خاطر هـمین ظاهر ساده و فریبنده- جذابیّت بیشتری دارد.
- فضای ملموس و صمیمی شعر نو و ارتباط تنگاتنگ آن با مخاطبین،به لحاظ روانی زبان و بیان مـفاهیم و قابلیّت آن برای بیان عواطف درونی شاعر.
- بدیهی است که انتشار آثار شاعران مـتعهّدی کـه پیـش از پیروزی انقلاب و حتی در دوران جنگ تحمیلی،دارای تجربه هایی در زمینه شعر نو بوده و شعرهایشان در مجلاّت و نشریات ادبی و مجموعه های شعر،چاپ و در اختیار نـسل جوان انـقلاب قرار گرفته است،می تواند عامل مهمّی در پیروی جوانان از این شیوه های نوین باشد.
بدین ترتیب،این ویژگیها روی هم رفـته،فضایی ایـجاد می کنند کـه نه تنها بر شاعران جوان،تأثیر گذار بوده،بلکه شاعران معروف و صاحب سبکی چون استاد محمد حسین شهریار و مـهرداد اوستا را نیز به شعر نو جذب کرده است.به طوری که هر دو این عزیزان،با تـمام شهرت و اعتباری که در شـعر سـنتی فارسی،از قبیل غزل،مثنوی و غیره دارند،به شعر نو روی آورده،و حتی به عنوان تجربه هم که شده،چند نمونه شعر در قالب نیمایی سروده اند.
بدیهی است در این مقال،سخن از شعر نو،صرفا محدود به شعرهای نیمایی و آزاد،و نیز شعرهایی است که در قالب سپید یا بـی وزن سروده شده اند و به همین دلیل نیز چهارپاره ها، که در حقیقت قالبی بینابین آنها بوده و اصطلاحا«نئوکلاسیک» نامیده می شوند،گرچه در روزگار نیما و پیروان وی،در دهه های سی و حتّی چهل،به عنوان شعر نو تلقّی شده و شعرهای زیادی در این قالب سـروده و مـنتشر شده اند؛ولی با توجه به کم و کیف و چارچوب محدود و فضای نسبتا بسته ای که بر آنها حاکم است،انصافا نمی توان از آنها به عنوان شعر نو- به مفهوم آزاد-نام برد،وگرنه سزاوار بود که به شعر چهار پارهـء مهرداد اوسـتا در مورد حماسه آرش نیز اشاره شود،ولی چون با توجه به تعریف و برداشت فعلی از شعر نو،چهار پاره ها جزو شعرهای نئوکلاسیک به شمار می روند،بحث در مورد آنها، فرصت و مجال جداگانه ای می طلبد که باید بموقع به بـررسی آنها پرداخت.
به طور کـلّی،شعر نو،اعمّ از نیمایی و سپید،به دلیل داشتن ظرفیّتهای زبانی،بیانی و فضایی،قالبی است مناسب برای بیان صادقانه و بی واسطهء مسائل اجتماعی و بویژه دفاع مقدّس،که به دلیل گونه گونی فضاها و افقهای بی کرانه ای که دارد،ظرف و قالب مناسبی است تا شاعران بـتوانند در آن بـه طور شایسته،آنچه را در طـول هشت سال جنگ تحمیلی در صـحنه های حـق و بـاطل گذشته و نیز مسائلی که به دنباله آن در جریان است،دقیقا و آن چنان که از زبان شعر برمی آید،به تصویر بکشند.
بنابراین شاعران نوپرداز،با گزینش چنین قالب مناسبی است که می توانند فـضاهای روحـانی و بـی کران این رویداد شگفت تاریخی سرزمین مقدّسمان را به تصویر بـکشند.از سـوی دیگر،شاعران دفاع مقدّس در کنار گزینش چنین قالبی زنده و پویا،از مفاهیم عالی اسلامی و فرهنگ گسترده و غنی اسلامی و عرفانی شعر سنتی و مـذهبی خـود نـیز غافل نبوده و بجا و بموقع تلاش کرده اند تا با به کارگیری ایـن پشتوانه های غنی فرهنگی، فضاهای جدید و نابی در عرصه شعر دفاع مقدّس به نمایش بگذارند.
به عبارت دیگر،شعرهای نو دفاع مقدّس،از یک سو، فضای تـجلّی فـرهنگ و انـدیشه غنی اسلامی و ایرانی است،و از سوی دیگر،فضایی است نو با بیانی در خـور و امـروزین برای تصویر لحظه های با شکوه و متبرّک دفاع مقدّس.
بدین گونه است که آثار نوآیین شاعران نوپرداز دفاع مقدّس،آیینه تمام نمایی اسـت کـه در آنـ،به روشنی می توان جلوه های گوناگون عشق،ایثار،ایمان و حماسه را در رنگهای گوناگون به تماشا نشست.شعرهایی که ریشه در اعـتقاد و ایـمان درونی سـرایندگان آن دارند و جلوه هایی از تداوم راه شهیدان و ایثارگران جبهه های حق و باطلند.شعرهایی که برخاسته از فطرت خداجوی،حق طلب و واقـعه گـرای ایـن شاعران است. شعرهایی با پشتوانه ای غنی از فرهنگ و اندیشه های معنوی، عاطفی و هنری بسیار ارزشمندی که در گذر از تـخیّل و انـدیشهء نوگرای این شاعران،جلوه های ناب،زیبا و دلنشینی از شعر و شعور را به نمایش گذاشته اند.
از سوی دیگر،شعرهای نو دفاع مـقدّس کـه در طـور هجده سال گذشته سروده شده اند،همگی از نظر ارزش هنری و ویژگیهای شعری و ساختاری،در یک حد نیستند و افزون بـر آنـ از نظر فضا و بیان نیز باهم متفاوتند،امّا در اینجا بررسی کمی و کیفی،و تعیین ارزش این شـعرها از نـظر هـنری موردنظر ما نیستند.
بدین جهت،شعرهای نو دفاع مقدس را تنها با توجه به تاریخ سرایش و انتشار آنها می توان به دو گـروه اسـاسی تقسیم کرد: 1-شعرهای دورهء جنگ تحمیلی 2-شعرهای پس از پایان جنگ
1.شعرهای دورهء جنگ تحمیلی
شعرهایی است که بیشتر،توسط شاعرانی سـروده شـده است کـه یا مستقیما در جبهه ها حضور داشته و با حضور فیزیکی در کنار بقیّهء رزمندگان راه حق،در عرصه های ایثار و مـقاومت، شاهد عـینی فـداکاریها،جانبازیها و شهادت طلبیهای مدافعان راه حق و حقیقت بوده اند،و یا به مناسبتهایی،در جبهه ها حضور به هـم رسـانده و از نزدیک،شاهد وقایع جبهه ها بوده اند،و یا به دلیل زیستن در مناطق مرزی و جنگی،حوادث جاری جنگ و حماسه آفرینیهای رزمندگان را بـه چـشم خود دیده اند و بدین لحاظ در حقیقت،تجربه های شخصی و مشاهدات عینی خود را در قالب شعر به تـصویر کـشیده اند،و یا برای تشویق و ترغیب رزمندگان،به سرودن شعرهای حـماسی روی آوردهـ اند.به همین دلیـل شعر این گروه از شاعران دفاع مقدس،از نـظر زبـان به بیان و نیز فضاسازی با شعر شاعران گروه دوم متفاوت است. این شعرها حاوی تصاویری زنـده و تـکان دهنده از جبهه های جنگ و ایثار و شهادت هـستند.از سـوی دیگر،شعری اسـت حسّی و عـاطفی کـه در آن حضور عاطفه،از سایر عناصر شعری،پررنگ تر است و بـرجستگی خـاصی نسبت به سایر عناصر شعر دارد.هدف این شاعران،بیشتر،روایت و تصویر حقایق و وقایع جنگی است،بنابراین کـمتر بـه ساختار و بقیّهء عناصر زیبایی شناسانه شعر تـوجّه کرده اند.شعرهای این گروه از شـاعران،بیشتر،حماسی-عرفانی اسـت،یعنی ضمن به تصویر کشیدن فضای روحـانی جـبهه های نبرد،با لحنی حماسی رزمندگان را به ادامه نبرد با دشمن تا پیروزی نهایی ترغیب می کنند،مثل: اینان هرچند بشکسته زانـوان و کمرهاشان
استاده اند فـاتح و نستوه -بی هیچ خان و مان- بر دوششان درفش قـیام است.
(شعری بـرای جـنگ:قیصر امین پور)یا: در کنار شـطی از خـون جنون والا را به تفسیر در خون خـفتی و کـارون در رگان پیشانی ات جوشید و دلم ردای سرخ یاد تو را پوشید و خورشید قطره قطره خون تو را نوشید.
(پنج سرود:حسن حسینی) یا: خونین شـهر! کوتاه نـیامده ام کوتاه نیز نمی آیم بی ریشه نمی توانم زیست ریشه هایم در توست به تـو بـاز می گردم در پشـت دروازهـ های تـو بر خون برادرانم ایستاده ام و قـلب غاصبان خانه ام را و دشمنان انقلابم را ماشه از پی ماشه می چکانم (در پشت دروازه های خونین شهر:محمد رضا عبد المـکیان) و یـا: ای مادران شهید! سوگوار که اید؟ دلتنگیتان مباد آنان درختانند بارانند آنان نـیلوفرانند که از حـمایت دسـتان خـدا بـرخوردارند (این صنوبران:سلمان هراتی)
2.شعرهای پس از پایان جنگ:
شعرهایی هـستند کـه در سالهای پس از جنگ،توسط برخی از شاعران نسل جوانتر انقلاب سروده شده است.شاعرانی که اکثرا هنگام پیروزی انقلاب،سنین کـودکی شان را مـی گذرانیده اند و در نـتیجه در سالهای جنگ تحمیلی در سن و سالی نبوده اند کـه جـبهه های جـنگ را مـستقیما درک کـنند و بـا حضور در جبهه های نبرد حق و باطل شخصا شاهد فضای روحانی جبهه ها و دلاوریها،جانبازیها،ایثارگریها و حماسه آفرینیهای رزمندگان راه حق باشند.بنابراین در شعرهایی که دربارهء دفاع مقدس می سرایند،بیشتر،تحت تأثیر خوانده ها،شنیده ها و آموزه های خویشند که براساس روایتها، خبرها،گزارشها و خاطره هایی اسـتوار است،که بعدها توسط رزمندگان برگشته از جنگ و یا جانبازان و آزادگان نقل شده اند. از سوی دیگر،این شاعران در سرودن شعر نیز از نظر زبان و بیان و بکارگیری برخی از مفاهیم،تحت تأثیر مستقیم شاعران گروه اوّلند.
شعرهای این گروه را نیز می توان بـه دو دسـته تقسیم کرد. نخست:شعرهایی که شاعرانش دارای تجربهء کافی در زمینه شعرند و توجه خاصی به ساختار و زبان و بیان تصویرپردازی در شعر دارند.دوم:شعرهایی که بیشتر در حدّ تجربه هایی شاعرانه اند و گاه حتّی هنوز با تعریف واقعی شعر،فاصلهء زیادی دارند و بـیشتر بـه بازتاب کتبی احساس و عواطف شاعرانه می مانند.
البته در کنار این گروه،باید شعر گروه دیگری از شاعران را نیز طبقه بندی کرد،که به دلایل مختلف شخصا در جبهه های جنگ حضور نداشته و بیشتر در پشـت جـبهه ها از راه خوانده ها و شنیده ها از وقایع جنگ بـاخبر شـده اند و دانش و آگاهی آنان نیز با فضای جبهه های جنگ و حماسه آفرینیهای رزمندگان هشت سال جنگ تحمیلی و ایثارگریها و جانبازیها و شهادت طلبیهای رزمندگان،دانشی تجربی و اکتسابی و غیرمستقیم است.گرچه در بین شعرهای ایـن شـاعران به دلیل تجربه های کـاذب در سـرودن شعر و آشنایی با عناصر شعر و ساختار آن،می توان نمونه های خوب و دلنشینی از شعرهای دفاع مقدس را یافت.
ولی شعر این گروه،به دلیل همان دوری از جریانهای جنگ،عاری از حسّ و عاطفهء حاکم در شعر گروه اول است و به عبارت دیگر،شعر این شاعران،کمتر،عاطفی است و بـرعکس،بیشتر،ریشه در تـخیّل و اندیشه شاعرانه دارد و نیز به دلیل دوری از هیجانهای آنی،شعرهای این گروه،از قوام و استحکام بیشتری برخوردارند.و اگر حس و عاطفه ای در این شعرها به چشم می خورد،برخاسته از شور و حال درونی و ایمان و اعتقاد این شاعران است.
نباید فراموش کرد که ایـن تـقسیم بندی،یک طبقه بندی سطحی و کـلی است،و برای طبقه بندی کامل شعرهای دفاع مقدس،به دو گروهی که در بالا ذکر شد،نیاز به اطلاعات وسیعی از قبیل تاریخ تولد،محل تـولد،آغاز دورهء شاعری، نخستین شعرهای سروده شده و چاپ شدهء شاعران و خلاصه ای از زندگینامهء هـریک از شـاعران اسـت.لذا برای گریز از چنین باور داشت و صدور حکم قطعی است،که باید به گونه ای دیگر، شاعران دفاع مقدس را به دو گروه نـسل اول و دومـ قسمت کرد. 1.نسل اول:شاعران آغازگری هستند که پیش از دیگر شاعران،به سرودن شعر در باب جنگ و حماسه و دفـاع مـقدس پرداخته اند،که پیـش از این برخی از نمونه های شعر این شاعران را جزء گروه اول شاعران دفاع مقدس خواندیم.
- نسل دوم:که از نظر سنی،جوانتر از شـاعران نسل اول دفاع مقدس هستند و به نوعی در هنگام آغاز به سرودن شعر،با تجربهء شاعران گـروه اول آشنا بوده و از تجربه های پیـشینیان بهره ها بـرده اند،گرچه از طرف دیگر،توجه خاصی به ساختار و زیبایی شناسی شعر از خودنشان می دهند و نیز از تأثیر جریانهای شعر دهه اخیر نیز به دور نیستند،به همین دلیل نیز شعرهایشان با شعر شاعران گروه اول از نظر فرم،ساخت و زبان و حتّی بهره گیری از مفاهیم اسـلامی به کلی تفاوت دارد: نشسته است ناگزیر و در ادامهء نگاه او هنوز پشت پرده های دور ستارگان شهید می شوند و چند لحظه بعد از او به جای ردپا دو خط ممتد بلند مانده است(ردپا:حمید رضا شکارسری) و یا: برخاستی از غروب چشمانی بی رنگ که غـربت آیـنه را فریاد می کرد می شنیدم که لاله را می گریستی.
(آینهء غرب:محسن آزرم) از سوی دیگر،شاعران نوپرداز دفاع مقدس را از منظر دیگری نیز می توان به سه گروه متمایز تقسیم کرد:
- شاعران شعر نو.
- شاعران شعر سنّتی و نو.
- شاعران شعر سنّتی.
با مراجعه به شعرهای دفاع مقدس که در قالبهای نـو سـروده شده است،به روشنی مشاهده می شود که تمایل اکثر شاعران- بویژه شاعران جوان-به سرودن شعر در قالب سپید است،به طوری که از 165 شعر نو که در این بررسی از جنگها،یادوراه ها و مجموعه های شعر شاعران،گردآوری و مورد مطالعه قرار گرفته اند،حدود دو سـوم شـعرها در قالب سپید-بی وزن- سروده شده اند و تنها نزدیک به یک سوم شعرها در قالب نیمایی هستند.
بدین ترتیب،به طور کلّی ملاحظه می شود،هدف شاعران دفاع مقدس،خود شعر است نه نوع آن و به عبارت دیگر برای این شاعران محتوا بر فرم و شکل شعر ارجـحیت دارد.
فرهنگ و مفاهیم
یکی از ویـژگیهای شـعرهای دفاع مقدس،به کارگیری واژگان و مفاهیم خـاصّی اسـت کـه از یک سو به این شعر،هویتی اسلامی می بخشند و از سوی دیگر،هویتی حماسی و مردمی. از کاربرد این مفاهیم اسلامی است که فضای کلی شعرهای دفاع مقدس،پدید مـی آیند؛فضایی روحـانی کـه دارای نمودی حماسی است.به عبارت دیگر،در این فضای خاص روحـانی است کـه عشق و حماسه درهم می آمیزند و حاصل چنین آمیزشی شگفت از عشق،ایثار،ایمان،حماسه و مقاومت،شعرهایی است زیبا،دلنشین و تأثیر گذار.شعرهایی که ریشه در احساس،عاطفه،ایمان و اعتقاد شاعرانش دارند.
گرچه کاربرد ایـن مـفاهیم در شـعرهای همهء شاعران دفاع مقدس،یکسان و یکنواخت نیست و هریک از شاعران به اندازهء توان،فرهنگ،اندیشه و دانـش خود از این مفاهیم در بارورتر ساختن فضای شعر خود بهره می برند،باوجوداین برخی از آنها جنبه کلیدی داشته و بیشتر از مفاهیم دیگر در شعرهای دفـاع مقدس کـاربرد دارنـد و برخی کمتر.باوجوداین،مهمترین این مفاهیم عبارتند از:
- مفاهیم اسلامی.
- مفاهیم بومی و مردمی.
شعرهای دفاع مقدس،از نظر موضوعی،بسیار مـتنوع و گـوناگون است و هر شاعری،بسته به ذوق و سلیقه و تأثیر و تأثّرات درونی و برداشتهای شخصی،در یک یا چند مورد از ایـن ابعاد گـوناگون،شعر مـی سرایند،این شعرها را از نظر زبان و بیان،به راحتی می توان به دو گروه شعرهای حماسی و شعرهای درام تـقسیم کـرد،ولی از نـظر موضوعی،موضوعهای گوناگونی در این شعرها می توان یافت که اهمّ آنها عبارتند از:حماسهء مقاومت،روحانیت حاکم بر جـبهه ها،جغرافیای جـنگ،امید به پیـروزی،حماسهء شهید،یاد شهیدان،تصویر شهید و شهادت،آرزوی شهادت،مادران شهید،وطن و حماسه، آزادی،ابزار گوناگون جنگ،صحنه هایی از جنگ،جانبازان، مفقودالاثرها،انتظار و....
افزودن بر این،شعر دفاع مـقدس،منحصر بـه وقایع داخلی کشور نیست و شعری است جهانی،که تمام کشورها و بویژه کشورهای اسلامی را دربر می گیرد.به هـمین سـبب نـیز شاعران دفاع مقدس در برابر حوادث سایر کشورهای اسلامی و سرنوشت مردم مسلمان جهان،خود را سهیم و متعهد مـی دانند و تـلاش می کنند با تصویر حوادث و وقایع این کشورها،سهم خود را به عنوان یک مسلمان ادا کنند.در ایـن مـیان،شعرهای فلسطینی کـه با یاد رزمندگان خستگی ناپذیر فلسطین اشغالی و نیز شعرهای بوسنیایی که در ارتباط با قیام مسلمانان بـوسنی و هـرزگوین و کشتار بی رحمانهء مسلمانان این سرزمین توسط صربها،سروده شده اند،جایگاه ویژه ای دارند.