اللَّهُمَّ انّی اسْئَلُک مِنْ عُلُوِّک بِا عْلاهُ وَ کلُّ عُلُوِّک عالٍ؛ اللَّهُمَّ انّی اسْئَلُک بِعُلُوِّک کلِّه.
تفسیر ادبی
«علوّ» به معنای «رفعت» است پروردگار عالم را «علی» می گویند، چون رفعتش از همه چیز بیش تر است و هیچ وصف کننده ای نمی تواند او را وصف بکند...یکی از اسماء پروردگار عالم «علی» است. روایتی از حضرت رضا علیه السلام است که در آن، اولین اسمی که پروردگار عالم برای خود انتخاب کرد، صفتِ «علی» است: «اوَّلُ ما اخْتارَ(لِنَفْسِهِ)، الْعَلِی الْعَظیمُ.»[1]
شرح عرفانی
عارف، یعنی کسی که به درخانه خدا می رود، وقتی درک کند که پروردگار عالم به حسب ذات و اسما و صفات، علوّ و رفعت دارد، و یکی از اسمای او علی است، می گوید: «اللَّهُمَّ انّی اسْئَلُک مِنْ عُلُوِّک بِاعْلاهُ؛ خدایا! به درخانه ات آمده ام، نظرم به رفعت توست. به اعلاترین رفعت های تو و به ذات مقدست که ارفع همه رفعت هاست تو را قسم می دهم.» عارف وقتی منغمر در عالم وحدت شود و درک کند که صفات عین ذات خداست، می گوید: «وَ کلُّ عُلُوِّک عالٍ اللَّهُمَّ انّی اسْئَلُک بِعُلُوِّک کلِّه؛ خدایا! همه رفعت هایت عالی و عین ذات توست. ای خدا! به درخانه ات آمده ام، و تو را به همه رفعت هایت قسم می دهم؛ یعنی تو را به ذات مقدست که رفیع است قسم می دهم.» عارف اگر به عالم وجود توجه کند، و عالم وجود را با کثرت ببیند، و علوّ پروردگار عالم را به حسب فعل، و به واسطه فیض مقدس و واسطه فیضش مشاهده کند، در این نظر می گوید: «اللَّهُمَّ انّی اسْئَلُک مِنْ عُلُوِّک بِاعْلاهُ؛ خدایا! به درخانه ات آمده ام، نظرم به رفعت توست. در عالم وجود، تو را به اعلاترین رفعت هایت؛ یعنی پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله قسم می دهم.» عارف وقتی به وحدت فعل و وحدت فیض توجه کند، می گوید: «وَ کلُّ عُلُوِّک عالٍ اللَّهُمَّ انّی اسْئَلُک بِعُلُوِّک کلِّه؛ خدایا! علوّ و رفعت تو در عالم هستی عالی است. ای خدا! به درخانه ات آمده ام، و تو را به علوت در این عالم هستی قسم می دهم.»
درس ولایی
عارف وقتی با توسل به درخانه خدا برود و با نظر به اهل بیت علیهم السلام این دعا را بخواند، می بیند که اهل بیت تجلی یی از علوّ حق اند، و مظهر آن اسم، علی است، چنان که در روایت است وقتی امیرالمؤمنین علیه السلام درخانه خدا به دنیا آمد به مادرش خطاب شد: «اسم این نوزاد را از اسم من مشتق کن. اسم من اعلی است. اسم او را هم علی بگذار.»[2] عارف وقتی می بیند که اهل بیت علیهم السلام مظهر اسم «علی» هستند، و تجلّی علوّ به واسطه آن ها است؛ بنابراین اعلا و ارفع آن ها پیغمبر اکرم است، می گوید: «اللَّهُمَّ انّی اسْئَلُک مِنْ عُلُوِّک بِاعْلاهُ؛ خدایا! به درخانه ات آمده ام، نظرم به اهل بیت علیهم السلام و رفعت آن ها است، و تو را و به اعلاترین آن ها، یعنی به پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله قسم می دهم.» و وقتی توجه کند که همه آن ها رفیع اند و فرقی بین آن ها از نظر رفعت نیست می گوید: «وَ کلُّ عُلُوِّک عال اللَّهُمَّ انّی اسْئَلُک بِعُلُوِّک کلِّه؛ خدایا! همه اهل بیت رفیع هستند. ای خدا! به درخانه ات آمده ام، و افرادی را که علوّ و رفعت دارند شفیع آورده ام. تو را به اهل بیت علیهم السلام قسم می دهم.»
تذکر اخلاقی
عُلُوّ مختص به ذات خداست و هر کس که با خدا در این وصف مشارکت کند، خدا او را به زمین می زند. در روایتی داریم: «مَنْ تَواضَعَ لِلَّهِ رَفَعَهُ اللَّهُ وَ مَنْ تَکبَّرَ خَفَضَهُ اللَّهُ؛[3] هر کس که تواضع کند، خدا او را بلند می کند و هر کس که روح تکبر داشته باشد خدا او را به زمین می کوبد.» قرآن می فرماید: «تِلْک الدَّارُ الاخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لایریدونَ عُلُوًّا فِی الأرْضِ وَ لافَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ»؛[4] آن سرای آخرت را برای کسانی قرار می دهیم که در زمین خواستارِ علوّ و برتری و فساد نیستند و فرجامِ خوش و نیکو از آنِ پرهیزگاران است.
قرآن می فرماید: «انَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الارْضِ وَ جَعَلَ اهْلَها شِیعاً یسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِّنْهُمْ یذبِّحُ ابْنآءَهُمْ وَیسْتَحْیی نِساءَهُمْ انّهُ کانَ مِنَ الْمُفْسِدین»؛[5] فرعون در سرزمینِ مصر، تکبر ورزید و سر برافراشت و مردم آن را گروه گروه کرد. گروهی از آنان را زبون می داشت: پسرانشان را سر می برید و زنانشان را برای بهره کشی زنده بر جای می گذاشت که وی از فساد کاران بود. قرآن شریف می فرماید: «قالَ یا ابْلیسُ ما مَنَعَک انْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِیدَی اسْتَکبَرْتَ امْ کنْتَ مِنَ الْعالینَ»؛[6] فرمود: ای ابلیس، چه چیز تو را مانع شد که برای چیزی که به دستانِ قدرت خویش خلق کرد سجده آوردی؟ آیا تکبر نمودی یا از جمله برتری جویانی؟
«قالَ انا خَیرٌ مِنْهُ، خَلَقْتَنی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طینٍ»؛[7] گفت: خدایا! من برتر از او بودم. من از آتش بودم و او از گِل بود. «قالَ فَاخْرُجْ مِنها فَانّک رَجیمٌ* وَ انَّ عَلَیک لَعْنَتی الِی یوْمِ الدّینِ»؛[8] فرمود: پس از آن مقام بیرون شو که تو رانده شده ای و تا روز جزا لعنتِ من بر تو باد. و بالاخره، در روایات می خوانیم: «قالَ رسُوُل اللَّهِ: لا یدْخُلُ الْجَنَّةَ مَنْ فی قَلْبِهِ مِثْقالُ ذَرّةٍ مِنَ الْکبْرِ؛[9] پیامبر فرمود: اگر کسی ذره ای در قلبش تکبر باشد وارد بهشت نمی شود.»
اسرار عبادت
یکی از اسرار عبادت ها این است که انسان عبد شود و روح سرکشی و علوّ را از خود دور کند، و در مقابل خدا، دوستان خدا و افرادی که بنده خدا هستند، متواضع باشد. علوّ مختص خداست، و پروردگار عالم، این علوّ و رحمت را به بنده های خالصش می دهد. انسان هر چه رابطه اش با خدا محکم تر باشد، این علوّ برای او بهتر پیدا می شود، اما اگر بخواهد علوّ بی جا برای خود فراهم کند به غیر از بدبختی در دنیا و آخرت چیزی ندارد.
پی نوشت ها:
[1] کلینی، کافى، ج 1، ص 113،(باب حدوث الأسماء)، ح 2.
[2] مجلسی، بحارالأنوار، ج 35، ص 8 و 35،(باب 1)، ح 11 و 37؛ الامام على علیه السلام، ص 760.
[3] مجلسی، بحارالأنوار، ج 16، ص 265،( باب 9)، ح 64.
[4] قصص، آیه 83.
[5] قصص، آیه 4.
[6] ص، آیه 75.
[7] اعراف، آیه 12.
[8] ص، آیه 77 و 78.
[9] مجلسی، بحارالأنوار، ج 70، ص 194،(باب 130)، ح 7.