در سالروز شهادت امام محمد باقر علیه السلام قرار گرفته ایم. در اینجا در صدد آنیم تا شمه ای از دریای ناب علوم اهل بیت علیهم السلام را رصد نماییم و تنی چند از شاگردان حضرت را معرفی نماییم. و در پایان سیره رفتاری امام باقر علیه السلام را بیان نماییم. شرایط زمان، برای امام باقر علیه السلام و نیز امام صادق علیه السلام زمینه ای را فراهم آورد که سایر ائمه علیهم السلام هرگز برایشان آماده نشد. آن شرایط مساعد، معلول سستی پایه های حکومت امویان بود. جنگ قدرت بین دو امپراطور خلفای بنی امیه و بنی العباس فرصت مناسبی بود. بحران های درونی نظام سیاسی در آن عصر، به حاکمان مجال نمی داد تا بر خاندان رسالت مانند حاکمان پیشین، فشار آورند و ایشان را منزوی سازند. بی تردید اگر همین زمینه برای هر یک از امامان علیهم السلام فراهم می آمد، آنان قادر به تأسیس حوزه های بزرگ درسی بودند و عالمان و فقیهان بیشتری را پرورش می دادند. این زمینه مساعد، سبب شد تا امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام بیشترین آرای فقهی، تفسیری و اخلاقی را در کتب فقهی و حدیثی از خویش بر جای گذارند. این چنین است که فردی چون محمد بن مسلم می تواند سی هزار حدیث از امام باقر علیه السلام[1]نقل کند. و شخصیتی چون جابر جعفی هفتاد هزار حدیث.[2] نقل نماید. در نزد عالمان امامیه، فقیه ترین فقیهان صدر اسلام شش نفرند که همه آنان از اصحاب امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام بوده اند. آنان عبارتند از: زرارة بن اعین، معروف بن خربوذ المکی، ابو بصیر الاسدی، فضیل بن یسار، محمد بن مسلم الطائفی و برید بن معاویة العجلی.[3]
برجسته ترین شاگردان حضرت امام محمد باقر علیه السلام
برجسته ترین شاگردان عبارتند از: جابر بن یزید جعفی، حمران بن اعین، زراره بن اعین، عامر بن عبدالله جذاعه، حجر بن زائده، عبدالله بن شریک عامری، فضیل بن یسار بصری، سلام بن مستنیر، برید بن معاویه عجلی، حکم بن ابی نعیم، محمد بن مسلم ثقفی، لیث بن بختری مرادی، عبدالله بن ابی یعفور، ابوجارود زیاد بن منذر اعمی، زیاد بن ابی رجاء که همان ابوعبیده حذاء است، زیاد بن سوقه، زیاد مولی ابی جعفرعلیه السلام، زیاد بن ابی زیاد منقری، زیاد الاحلام، ابوبصیر یحیی اسدی معروف بن خربوذ مکی.
ناگفته نماند که بسیاری از راویان احادیث امام صادق علیه السلام ابتدا شاگرد امام باقر علیه السلام بوده اند.[4] شیخ طوسی(ره) در رجال خود، اصحاب و شاگردان امام محمد باقر علیه السلام را 462 مرد و دو زن دانسته که در میان آنان برخی از نظر اعتبار و وثاقت مورد اتّفاق اهل سنّت و امامیّه اند و برخی از فقیه ترین فقیهان صدر اسلام محسوب می شوند.
ورود اسلام به ایران و گرایش ایرانیان به این دین مبین، یکی از مهم ترین حوادث تاریخی، برای ملت ایران است. گرچه اسلام با شتاب خیره کننده ای در ایران پیش رفت؛ ولی حاکمیت عقیدتی اسلام بسیار آرام و ریشه دار صورت پذیرفت و توجه اسلام به حق و عدالت اجتماعی از مهم ترین عوامل گرایش ایرانیان به اسلام بود.
ایرانیان پس از گرایش به اسلام، روح و معنی اسلام را در خاندان اهل بیت علیهم السلام یافتند و با خاطره شیرینی که از حکومت عدل حضرت علی علیه السلام داشتند، تحققّ عدالتِ اجتماعی را در مکتب فرزندان او یافتند. آنان با مشاهده سجایای اخلاقی، علمی، دینی، سادگی و بی آلایشی اهل بیت علیهم السلام و شیعیان آنان، به مکتب تشیّع گرایش پیدا کردند و برخی جزء اصحاب ائمّه اطهارعلیهم السلام شدند که به مرور زمان بر تعداد آنان افزوده شد.[5]
امام محمد باقر علیه السلام با تأسیس اوّلین دانشگاه اهل بیت علیهم السلام، شاگردان و اصحاب بسیاری را تربیت کرد و صدها فارغ التّحصیل در موضوعات گوناگون به جامعه عرضه نمود. شیخ طوسی(ره) در رجال خود، اصحاب و شاگردان امام محمد باقرعلیه السلام را 462 مرد و دو زن دانسته که در میان آنان برخی از نظر اعتبار و وثاقت مورد اتّفاق اهل سنّت و امامیّه اند و برخی از فقیه ترین فقیهان صدر اسلام محسوب می شوند.
در این میان عدّه ای از ایرانیان افتخار شاگردی و ملازمت با ایشان را داشتند. گرچه نمی توان نام تمامی اصحاب ایرانی امام باقر علیه السلام را از منابع رجالی و روایی استخراج نمود؛ ولی سعی شده چند تن از یاران ایرانی امام پنجم را به طور مختصر معرّفی و خدمات آنها را ذکر نماییم.
1. داوود بن ابی هند سرخسی
داود بن ابی عذافر قشیری سرخسی، اصالتاً خراسانی و اهل سرخس است. داود از طریق خیّاطی یا فروش خز، گذران زندگی می کرد و در کنار آن به تحصیل علم و دانش نیز می پرداخت. او از اصحاب ایرانی امام محمد باقرعلیه السلام است.[6]داود در علم تفسیر از علمای مشهور عصر بود. او تفسیری داشت معروف به تفسیر ابن ابی هند[7]که اثری از آن نمانده است. علاوه بر آن، او فقیهی کامل بود که از دوران جوانی در زمان حسن بصری فتوا می داد.
حماد بن زید می گوید: در فقه احدی را برتر از داوود ندیدم.[8] علمای اهل سنّت داوود را از راویان موثّق به شمار می آورند و علاّمه امینی وی را فردی دانسته است که همگان در ثقه بودنش اتّفاق نظر دارند.[9]
داود علاوه بر شهرت علمی، در زهد و تقوا نیز شهره بود. او چهل سال پنهان از دیگران، روزه گرفت؛ بدین ترتیب که به هنگام خروج از خانه، با تظاهر به نداشتن روزه، غذای خود را بر می داشت و به دنبال کسب روزی بیرون می رفت؛ ولی در بین راه، آن را به فقرا می داد و شب هنگام به خانه برمی گشت و افطار می کرد. مرگ داوود در سال 140 ق. در راه مکّه اتّفاق افتاد.
2.حمّاد بن ابی سلیمان
ابو اسماعیل حمّاد بن ابی سلیمان از ایرانیان مقیم کوفه است. پدرش فرمانروای اصفهان بود که در جریان فتح آن شهر در زمان خلیفه دوم به دست ابو موسی اشعری به همراه خانواده اسیر شد و سپس در حضور خلیفه دوم، اسلام آورد. وی از جمله ده موالی بود که معاویه در جریان جنگ صفّین به ابوموسی اشعری بخشید و ابوموسی او را به پسرش ابراهیم داد و ابراهیم او را آزاد کرد و سپس پدر حمّاد در کوفه ساکن گشت.[10] ابوسلیمان در کوفه به زندگی جدید خود پرداخت و فرزندش را به تحصیل علم و دانش گمارد؛ به طوری که حمّاد در زمره دانش آموختگان مشهور کوفه قرار گرفت. حمّاد پس از کسب علوم مقدّماتی وارد دانشگاه امام باقر و امام جعفر صادق علیهما السلام شد و به حدّی در کسب دانش پیش رفت که دانشمندان اسلامی از وی به عنوان امام، مجتهد و فقیه یاد کرده اند و او را به کثرت حدیث توصیف نموده اند. حمّاد پس از خدمات زیادی که در طول عمر خود انجام داد، در سال 120 ق. و در کهولت سن وفات یافت.[11]عاش سعیدا و مات سعیدا.
3.محمّد بن اسحاق
محمّد بن اسحاق بن یسار بن خیار(ابوعبدالله) از موالیانی است که پدرانش از مسیحیانی بودند که در «نُفیره»، روستایی در حوالی عین التّمر زندگی می کردند و این منطقه، جزء ایران و از نواحی تابعه عصر ساسانی بود. خالد بن ولید پس از فتح این نواحی، یسار جدّ محمّد را همراه چهل تن دیگر به اسارت گرفت و به مدینه برد. در سال 80 یا 85 ق. محمد در مدینه متولّد شد[12]و دوران کودکی و نوجوانی را در این شهر که مرکز عمده حدیثی بود، گذراند. وی سپس در 30 سالگی برای بهره گیری از اخبار سیره نویسان، به مصر رفت و پس از پیروزی عباسیان بر امویان، به عراق آمد و مدتی در کوفه و ری اقامت گزید. در زمان خلافت منصور، کتاب معروف خود مغازی را تألیف کرد و در میان مردم کوفه و سایر مناطق منتشر ساخت. کتاب سیره او اوّلین سیره نسبتاً جامعی است که به دلیل نظمِ منطقی موجود در آن، به عنوان نخستین کار اصیل در این زمینه شناخته شده است. محمد بن اسحاق، محدّث و اوّلین سیره نویسی است که زندگانی پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم را به رشته نگارش در آورده است. شیخ طوسی و برقی او را در شمار اصحاب امام باقر و امام صادق علیهما السلام نام برده اند[13] و برقی پدرش اسحاق را نیز از اصحاب امام باقرعلیه السلام دانسته است.[14] شیخ طوسی و کشّی او را از دوستداران و عاشقان اهل بیت علیهم السلام می دانند که در کتابش نیز احادیث بسیاری را در اثبات خلافت علی علیه السلام نقل نموده است؛ از جمله حدیث بلند «الجنان و النوق» را از امام باقر علیه السلام .ابن اسحاق، حافظه بسیار قوی داشته و احادیث زیادی را حفظ بوده است و به خاطر حافظه بی مانند، او را «امیرالمحدّثین» خوانده اند. او با نوشتن سیره یا مغازی، سنّت و احادیث پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم را حفظ و در اختیار مسلمانان قرار داد. وی برای جمع آوری اخبار، به بصره، کوفه، مصر، بغداد، و ری سفرهای طولانی نمود. به جز کتاب مغازی یا سیره، چند کتاب به او منسوب است. از جمله: الفتوح، سیرالعرب، اخبار صفّین و حدیث المعراج و الاسراء.[15]محمد بن اسحاق عاقبت در سال 151 ق. در بغداد در گذشت و در مقابر خیزران دفن گردید.
کلام آخر: راه سعادت در کلام امام باقر علیه السلام
روزی جمعی از شیعیان و طرفداران امام محمد باقر علیه السّلام خدمت آن حضرت حاضر شدند، امام علیه السلام به نصیحت و اندرزشان پرداخته و آنان را از گناهان برحذر می داشت، در حالی که آن جماعت بی توجّه و سرگرم خود بودند، و این موضوع امام علیه السلام را بخشم آورد، و پس از اندکی سر بزیر افکندن و درنگ، سر برداشته و خطاب به ایشان فرمودند: مسلّما اگر قسمتی از گفتار من بر دل یکی از شما نشسته بود همانا جان باخته بود. هان ای جسم های بی روح و جان، و ای فتیله های بی سو، گویا شما هم چون چوب های تکیه به دیوار داده اید، و مانند بتهای ساخته شده اید، آیا نمی خواهید طلا از معدن برگیرید؟ و یا روشنی از نور تابان بیابید؟ یا مروارید از دریا بچنگ آرید؟... هر زمان که شهوتی بر تو عرضه شود و زمینه گناه ها مهیّا گردد ] بی درنگ [ بسویش بشتابی، و از روی جهل بدان اقدام نمائی، آنچنان به آن گناه بپردازی که گویا تو در نظر خدا نیستی و از دید او پنهانی یا این که خداوند در کمین و مراقب تو نیست؟ ای خواستار بهشت چقدر خوابت طولانی و مرکبت کند و همّتت سست است پس خدا را تو از خواستار و خواسته متوجّه باش، و ای گریزان از دوزخ چقدر مرکبت بسوی آن شتابان و سریع است و اسباب فرو شدن در آن را چه با تلاش بسیار فراهم کردی.
بدین گورها بنگرید که چگونه در پس دیوار منازل نقش بسته اند، رسم هاشان به هم نزدیک؛ و مزارشان کنار هم، ولی دیدارشان بسیار از هم دور ساختند و ویران کردند، انس گرفتند آرامش یافتند و پراکنده شدند، و منزل گزیدند و رانده شدند و ساکن شدند و کوچ نمودند، جماعتی با صفاتی چنین عجیب چه کسی شنیده؟ که نزدیکی دور باشد، دوری نزدیک، هم آباد و هم ویرانه، هم آرام و هم در هراس، هم ساکن و هم آواره، هم در وطن و هم در غربت جز اهل قبور؟ ای زاده سه روز، روزی که در آن تولّد یافتی، و روزی که در آن به گور روی، و روزی که از آن به سوی پروردگارت خارج شوی، ای وای که چه روز بزرگی است؟
ای دارندگان هیکل زیبا، و ای شتران در گرد آب زانو زده، چه شده که من جسمتان را آباد بینم و دل هاتان را ویران؟ به خدا سوگند اگر آنچه را که با آن مواجه خواهید شد، و آنچه سرانجام کارتان است بنگرید] با اشاره به آیه 27 سوره انعام خواهید گفت: یا لیتنا نرد و لانکذب بآیات ربنا و نکون من المؤمنین، یعنی: ای کاش به دنیا بازگردانده شویم و آیات پروردگارمان را دروغ نشماریم و از مؤمنان باشیم، خداوند جلیل در همان سوره، آیه 28 فرماید: بل بدا لهم ما کانوا یخفون من قبل و لو ردوا لعادوا لما نهوا عنه و إنهم لکاذبون، یعنی: چنین نیست [بلکه آنچه] پیش از این پوشیده و نهان می داشتند بر آنها پدیدار شده و اگر به دنیا بازگردانده شوند بی گمان بدانچه از آن نهی شده اند باز گردند، و به راستی آنان دروغ می گویند.[16]
پی نوشت ها:
[1] مجلسی، بحار الانوار، ج 11، ص 83
[2] اعیان الشیعة 4 ق، 2/28، ائمتنا 1/ .332
[3] مناقب، ابن شهر آشوب 4
[4] مجلسی، بحار الانوار، ج 46، صفحات 343 و 345.
[5] خدمات متقابل اسلام و ایران، ص 112
[6] رجال طوسی، ص 120
[7] فهرست ابن ندیم، ص 36
[8] راویان مشترک، ج 1، ص 300
[9] علامه امینی، الغدیر، ج 8،ص 318
[10] راویان مشترک، ج 1،ص 262
[11] تاریخ خلیفه، ص 275
[12] سیر الاعلام النبلاء، ج 3، ص 5
[13] رجال طوسی، ص 281 و 311
[14] رجال برقی، ص10 و 20
[15] دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج 3، ص 9
[16] شیخ صدوق، تحف العقول، ص272