«صیدا» تیره ای از بنی اسد است. قیس میان تیره صیدا شخصیتی بزرگوار، انسانی دلیر و نسبت به اهل بیت علیهم السلام خالصانه عشق می ورزید.
هنگامی که امام حسین علیه السلام به منطقه «حاجر» در بطن الرمّه رسید، نامه ای به مسلم و شیعیان کوفه مرقوم فرمود و آن را توسط قیس، بدان سامان فرستاد. قیس توسط حُصین بن تمیم دستگیر شد. این حادثه پس از شهادت حضرت مسلم علیه السلام رخ داد. عبیداللَّه نیروهای سواره نظام خویش را حد فاصل «خفّان»[1] تا قادسیه و «قطقطانه»[2] و «لعلع»، مستقر کرد و حُصین را به فرماندهی آن ها گمارده بود. به گفته راوی: وقتی حُصین، قیس را دستگیر کرد، وی را نزد عبیداللَّه فرستاد، عبیداللَّه ماجرای نامه را از وی جویا شد.
قیس گفت: آن را پاره کرده ام.
عبیداللَّه گفت: چرا؟
قیس گفت: برای این که تو بر مضمون آن آگاه نشوی.
عبیداللَّه گفت: نامه برای کی بود؟
قیس گفت: به کسانی که نام آن ها را نمی دانم.
عبیداللَّه گفت: اگر حاضر نیستی آن ها را نام ببری، بر فراز منبر برو و حسین را ناسزا بگو! قیس بر فراز منبر رفت و اظهار داشت: مردم! حسین بن علی علیهما السلام برجسته ترین آفریده خدا و پسر فاطمه دخت رسول خدا صلی الله علیه و آله است و من فرستاده او نزد شما هستم. در منطقه «حاجر»، از آن بزرگوار جدا شدم، به ندای او پاسخ دهید». سپس عبیداللَّه بن زیاد و پدرش را لعنت کرد و بر امیرالمؤمنین علیه السلام درود فرستاد. ابن زیاد فرمان داد او را بالای دارالاماره برده و به زیر افکندند، پیکر مقدمش قطعه قطعه شد و به شهادت رسید[3]. طبری می گوید: زمانی که امام حسین علیه السلام در اثر جلوگیری حُرّ از حرکت آن حضرت، به «عُذَیب الهِجانات»[4] رسید، چهار تن به اتفاق راهنمای آنان طرماح بن عدی طایی که اسب نافع مرادی را همراه داشتند، نزد حضرت شرفیاب شدند. امام علیه السلام وضعیت مردم کوفه و فرستاده خویش را از آنان جویا شد. آن ها وضعیت مردم را به اطلاع حضرت رساندند و پرسیدند فرستاده شما چه کسی بود؟ فرمود: قیس. مجمّع عائذی عرض کرد: حُصین، او را دستگیر نمود و نزد ابن زیاد فرستاد و او به قیس فرمان داد تا شما و پدر بزرگوارتان را ناسزا گوید، ولی قیس، شما و پدرتان را مورد ستایش قرار داد و به ابن زیاد و پدرش لعنت فرستاد و ما را به یاری شما فراخواند و تشریف فرمایی شما را به اطلاع ما رساند، ابن زیاد فرمان داد او را از بلندای دارالاماره به زیر افکندند و به شهادت رسید. چشمان امام علیه السلام پر از اشک شد و فرمود: «فَمِنْهُم مَّن قَضَی نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَن ینتَظِرُ»[5] خدایا! بهشت را جایگاه ما و آنان قرار ده و در پایگاه رحمت خویش و به مرغوب ترین ثواب های ذخیره شده ات، نایل گردان».
پی نوشت ها
[1] محلى در شمال کوفه نزدیک قادسیه
[2] محلى در شمال قادسیه در مسیر کسانى که از طریق کوفه به شام مىروند
[3] تاریخ طبرى، ج 3، ص 301
[4] محلى در شمال کوفه و در چهار میلى قادسیه قرار دارد و مرز عراق به شمار مىآید
[5]احزاب/ 23