شرح مناجات شعبانیه (فقره دوازدهم)

این فراز از مناجات شریفه، به شناخت ذلّ و فقر عبودی که سراپرده ربوبی است، اشارت دارد

شرح مناجات شعبانیه (فقره دوازدهم)

شناخت ذلّ عبودیت، سراپرده عزّ ربوبیت است

این فراز از مناجات شریفه، به شناخت ذلّ و فقر عبودی که سراپرده ربوبی است، اشارت دارد. معرفت ذلّ عبودیت، کلید ابواب همه مقامات، و گذرگاه جملگی احوال نشاط انگیز و توفنده رهروان الی اللّه است، معرفت ذلّ عبودیت بالهای براق عرش پیمای انسان بلند اختر است که صفیر محبوب را از کنگره عرش لبیک گویان استقبال می نماید و فقط با این بالها است که در آن سرزمین عشق افزا «عند ملیک مقتدر» نزول می کند.

معرفت ذلّ عبودیت، شبستان و سراپرده عزّ ربوبیت است، زیرا شناسایی فقر و ربط و حاجت و تعلّق و تدلی که حقیقت هر ممکن الوجودی است، ملازم با شناسایی غنی بالذات و مربوط إلیه است. پس شناخت ذلّ عبودیت، سراپرده عزّ ربوبیت است و نیروی سلوک هر سالکی با این میزان سنجیده می شود و هر اندازه این شناخت قویتر باشد، سالک در سلوک إلی اللّه نیرومندتر است و هر اندازه این جنبه، ضعیفتر باشد، خودبینی و خودخواهی، قویتر خواهد بود و طبعا از قرب به سراپرده عزّ ربوبی، دورتر است و این حجاب خودبینی است که از همه حجابها ضخیمتر است، بلکه حجابی بین خدای تعالی و بین بشر جز خودبینی نیست، چنانکه از امام موسی بن جعفر علیه السّلام روایت شده«و لا حجاب بینه و بین خلقه الاخلقه. »

معرفت ذلّ عبودیت، همان میثاق و اعترافی است که در عالم ذرّ بر همگان عرضه گردید و جملگی از سعید و شقی بر آن گردن نهادند و این میثاق فطری از همه آنان مأخوذ شد و بدون هیچ استثنایی همگی در جواب: «أ لست بربکم» جمله«قالوا بلی شهدنا» گفتند و اعتراف به ذلّ عبودی خویش و عزّ ربوبی پروردگار متعال نمودند، و با اشهاد و احضار حق تعالی، آنان را بر حقیقت وجودشان دریافتند که جز فقر و ربط محض به حضرت واجب الوجود تعالی چیز دیگری نیستند، و در افق بیکران هستی، هیچ فاعل و مؤثری بالاستقلال جز حضرت پروردگار متعال نیست و همه ممکنات چنانکه در اصل وجود، آویخته و متدلّی به واجب الوجودند، در همه افعال و آثار وجودشان نیز به حضرتش آویخته اند و در ذیل آیه اخذ میثاق و اقرار بر ذلّ عبودیت و عزّ ربوبیت، علی بن إبراهیم به سند صحیح از عبد اللّه بن مسکان نقل می کند که گفت: به امام صادق علیه السّلام راجع به این آیه«و اذ اخذ ربک من بنی آدم. . . » عرض کردم: «معانیة کان هذا؟ قال علیه السّلام: نعم فثبتت المعرفة و نسوا الموقف. . . »

«آیا این اخذ میثاق از بنی آدم و اعتراف آنان به ذلّ عبودیت و عزّ ربوبیت، به نحو عینی و شهودی انجام گرفته؟ فرمودند: بلی، این معرفت در وجودشان ثبت شده، ولی موقف و موطن اخذ میثاق را فراموش کردند».

بلی نسیان موقف الهی و خدا فراموشی، خود فراموشی و کوردلی است که ضخیم ترین حجاب از قرب الهی است بلکه در خبر مروی از امام کاظم علیه السّلام یگانه حجاب، همین حجاب خودبینی و خودفراموشی است و با خرق این حجاب است که همه مسافتها را مهاجر إلی اللّه طی می کند و به سراپرده عزّ ربوبی تشرّف می یابد و بالعیان می بیند که همه ممکنات در اصل وجودشان و رشحات

و آثار آن متدلّی به قیوم مطلقند و همگی در موقف میثاق مترنّم به «لا حول و لا قوة الا باللّه» می باشند و تأویل این آیه کریمه را عینا مشاهده می کنند:

«انَّ الَّذینَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ لَنْ یخْلُقوا ذُبابا وَ لَو اجْتَمَعُوا له و انْ یسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شیئا لا یستَنْقِذوهُ مِنْهُ ضعْفَ الطّالِبُ وَ المَطْلُوبُ، ما قَدَروا اللّه حَقَّ قَدْرِهِ انَّ اللّهَ لَقوی عزیزٌ به آنهایی که با دیده استقلال در تأثیر می نگرید، و برای رفع نیازتان، آنها را که غیر خدایند می خوانید، و نزدشان دریوزگی می کنید هرگز نمی توانند مگسی بیافرینند و گر چه همگی بر آفرینش آن اجتماع کنند و اگر مگس چیزی از آنها برباید، از پس گرفتنش از آن عاجزند، زهی ناتوانی طالب و مطلوب. آنچنان که باید قدر خدای تعالی را نشناختند، فقط خداوند است که توانا و عزیز مطلق و بالاستقلال است.

حدیث قدسی لطیفی، امام المحدثین مولانا الکلینی قدّس سرّه در اصول کافی از امام رضا علیه السّلام نقل می کند که ما به نقل و ترجمه آن اکتفا می کنیم و شرح آن موکول به ظرف توفیق است.

ایشان از احمد بن محمد بن ابی نصیر - علیه الرحمه - روایت فرموده که گفت امام رضا علیه السّلام فرمودند:

قال اللّه: یا ابن آدم بمشیئتی کنت أنت الذی تشاء لنفسک ما تشاء و بقوّتی ادیت فرائضی و بنعمتی قویت علی

معصیتی، جعلتک سمیعا بصیرا قویا، ما اصابک من حسنة فمن اللّه و ما اصابک من سیئة فمن نفسک و ذاک أنّی أولی بحسناتک منک و أنت اولی بسیئاتک منّی و ذاک. أنّنی لا أسأل عمّا أفعل و هم یسألون.

خدای تعالی می فرماید: ای فرزند آدم این تویی که با خواست من می خواهی هر چه که برای خود می خواهی، با توانایی من فرایض مرا انجام می دهی و با نعمت من بر نافرمانی من توانایی، من تو را شنوا و توانا و بینا کردم، هر نیکی که به تو می رسد از خداوند است و هر بدی که به تو می رسد از خودت است، زیرا من ولی حسناتم و از تو سزاوارتر به حسناتت هستم، و به سیئاتت از من سزاوارتری، زیرا آنچه که من انجام می دهم، مورد سؤال نیستم و آنان هستند که مسئول افعال خویشند.

بیداری در جهت حبّ الهی

حاصل آنکه، در دائره امکان، فاعل بالاستقلال غیر معقول است و هر فاعل و مؤثّری در فعل و اثرش با امداد و حول و قوّه الهی، فاعل و مؤثر است و حتی در انصراف و بازگشت از معصیت، نیز محتاج به حول و قوّه الهی است که در این فراز از مناجات، با لطیف ترین عبارت بیان فرموده، و یقظه و بیداری در جهت حبّ الهی را خاستگاه حول و قوّه ربوبی در انصراف از نافرمانی حق تعالی می شناساند، و با تعبیر: «أیقظتنی لمحبتک» یادآور می شود که ایقاظ و بیدار کردن، ابتدا از خداوند متعال افاضه می شود و به دنبال این بیداری و قیام، از خواب غفلت در گاهواره طبیعت، افق دلکش محبّت الهی را که مدخل تماشاگه راز است، با چشم بصیرت مشاهده می کند و با فطرت بیدار شده، ادراک می نماید که: ایقاظ الهی، خود محبتی است از سوی حضرتش که بدون هیچ عوض و غرضی به وی ارزانی گردیده است و به دنبال خود، محبّت عبد به خداوند - عزّ و جلّ - است که لازمش اتّباع و پیروی از رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله است که جزا و پاداش آن محبّت خدای تعالی است و بنا بر این محبّت عبد به خداوند متعال، محفوف به دو محبّت از جانب خدای کریم است:

1- محبت ابتدایی، که همان ایقاظ و بیداری بخشیدن به عبد است از خواب غفلت در مهد بدن.

2- محبّت جزایی، که مترتّب بر متابعت از رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله در انجام فرائض و نوافل می شود، و در همه امور به حضرتش که اسوه حسنه است، تأسّی می کند، و در میان این دو محبّت ربوبی (ابتدایی و جزائی) محبّت عبد واقع گردیده همانند توبه عبد که محفوف به دو توبه از خدای توّاب است، یکی توبه ابتدایی و دیگری توبه جزائی یعنی قبول توبه که بر توبه عبد، مترتّب می گردد، چنانکه قرآن مجید تصریح بدان فرموده: «ثم تاب علیهم لیتوبوا انّ اللّه هو التواب الرحیم. »

باری، در نیازآباد مکان، فاعل مستقل، ممتنع است و هر فاعل ممکن، همانطور که در اصل وجود، محتاج به واجب تعالی است، در فروع و آثار وجودش نیز محتاج به حضرت اوست و به یک کلام:

«لا مؤثّر فی الوجود الا اللّه» ولی نکته باریک در فراز مذکور از مناجات مورد شرح، این است که: ایقاظ و بیدارکردن از غفلت را منشأ حول و قدرت بر بازگشت از معصیت اعلام می نماید، و افق دید این بپا خاسته از خواب را، محبّت خدای تعالی می داند، و همین حبّ الهی است که عبد را به پیروی از رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله موفّق می سازد و احیانا در دو بعد، اتّباع از نبی اکرم صلّی اللّه علیه و آله توفیق سلوک می یابد: در بعد اداء فرائض و در بعد ملازمت نوافل که از ثمرات آنها، قرب فرضی و نفلی همراه با حبّ فرضی و نفلی است، و به این واقعیت ناظر است آیه شریفه: «قل ان کنتم تحبّون اللّه فاتّبعونی یحببکم اللّه» و حدیث شریف معراج: «ما یتقرّب إلی عبد من عبادی بشی ء احبّ إلی ممّا افترضت علیه و انّه لیتقرّب إلی بالنافلة حتّی أحبّه. . . »

تفسیری است از آیه مزبور.

اشاره ای به اصناف محبوبین خدای تعالی

آیه مذکوره دارای مدلول گسترده و عمیقی است، زیرا محبوبیت هر بنده سالکی را عند اللّه تعالی، مشروط به اتبّاع از رسول اللّه صلّی اللَّه علیه و آله و آله اعلام فرموده است و سیاق«فاتّبعونی یحببکم اللّه» ظاهر در حصر است و مفاد آن چنین می شود که: هر صفتی را که حق تعالی به جهت آن، صاحبش را محبوب خود، اعلان فرموده است، ناگزیر حصول آن صفت، از طریق متابعت از رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله است و اصناف محبوبین عند اللّه تعالی با ذکر صفاتشان در قرآن مجید آمده اند، مانند: «ان اللّه یحبّ التوابین و یحبّ المتطهرین» و«یحبّ المحسنین»و«یحبّ الصابرین»و«یحبّ المتّقین» و«یحبّ المتوکلین» و «یحبّ الشّاکرین» و غیر این ها آیات دیگری که در آنها محامد صفات أحبّاء اللّه تعالی بیان گردیده، و جملگی از وحی الهی تلقّی شده است، چه آن حضرت هیچ گاه به هوای نفسانی سخنی نمی فرموده: «و ما ینطق عن الهوی، ان هو الا وحی یوحی»و چنانکه خود مطاع در همه امور برای امّت است، خود نیز مطیع وحی الهی بوده است، و این حقیقتی است روشن که متکرّرا در سوره هایی از قرآن کریم اعلان شده است.

در سوره های انعام، اعراف و یونس آمده است: «ان اتّبع الا ما یوحی إلی»و در سوره احقاف، آیه نهم می فرماید: «ما أدری ما یفعل بی و لا بکم ان اتّبع الا ما یوحی إلی» و این چنین مأمور شدند که موقعیت خویش را اجهار کنند و علی رءوس الاشهاد اعلان نمایند که به آنچه درباره او و امّت انجام می گیرد، علمی از خود ندارد و همه فرائض و سنن «ما یفعل. . . » از جانب وحی و او پیرو و مطیع وحی است و نتیجه این تبعیت تام از وحی الهی، ظهور آیات و کرامات بدست پیرو و مطیع است و به عبارتی: تبعیت تام از افعال و آداب تشریعی، منتج مظهریت برخی از افعل اللّه تکوینی می گردد، و حبیب اللّه تعالی چنانکه خدای تعالی، سمع و بصرش در قرب نافله ای می گردد، او نیز سمع اللّه تعالی و عین اللّه الناظرة در قرب فریضه ای می شود.

رزمندگان، محبوب خدایند

از محبوبترین اصناف نزد خدای متعال، مجاهدین و مقاتلین فی سبیل اللّه هستند که جهاد و قتالشان در صف واحدی فشرده که هیچ گونه شکافی در آن نباشد و همانند بنیانی فراهم آمده از سرب مذاب باشد، انجام گیرد، چه شکاف تنازع و تفرّق، مدخل شیاطین بوده و وحدت سبیل اللّه با آن ممکن نیست، و از این احبّاء اللّه تعالی قرآن مجید چنین یاد می کند: «انّ اللّه یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفّا کانَّهم بنیانٌ مرصوص. » بلی، همانطور که در روایت آمده: «خیر الناس من ینفع الناس»

قیام برای اعزاز دین و علوّ کلمة اللّه تعالی، مقامی است که بهای آن محبوبیت عند اللّه تعالی است، و در حدیث است که مردی به رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله عرض کرد: غاری سراغ دارم در کوهی، خوشم می آید که در آن برای عبادت و صلاة، رحل اقامت افکنم تا اجلم برسد. در جواب فرمودند: «لمقام احدکم فی سبیل اللّه خیر من صلاته ستّین سنة فی أهله - اقامه فی سبیل اللّه بهتر است از شصت سال نماز در خانه و اهل خویش»، زیرا اقامه فی سبیل اللّه - و گرچه نوبتی هم باشد - نفع آن، عامّ بوده و در آن اعزاز دین و علوّ کلمة اللّه است و به این ملاحظه در حدیث نبوی صلّی اللّه علیه و آله آمده است: «الجهاد سنام الدین -بلندا و قله رفیع دین، جهاد است» و حتّی مرابطه و مرزبانی که آن همه فضیلت دارد، به خاطر اعزاز دین و نفع عموم مسلمین است و از وجود اقدس رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله روایت گردیده:

لرباط یوم فی سبیل اللّه صابرا محتسبا من وراء عورة المسلمین فی غیر شهر رمضان، افضل عند اللّه من عبادة مائة سنة صیام نهارها و قیام لیلها، و لرباط یوم فی سبیل اللّه صابرا محتسبا من وراء عورة المسلمین فی شهر رمضان، افضل عند اللّه تعالی من عبادة ألف سنة، صیام نهارها و قیام لیلها، و من قتل مجاهدا و مات مرابطا فحرام علی الأرض أن تأکل لحمه و دمه و لم یخرج من الدنیا حتّی یخرج من ذنوبه کیوم ولدته أمّة و حتّی یری مقعده من الجنّة و زوجته من الحور العین و حتّی یشفّع فی سبعین من اهل بیته و یجری له اجر الرّباط إلی یوم القیامة. »

هر آینه یک روز مرزبانی از ممالک اسلام در راه خدا با مقاومت و بدون چشمداشت به مادیت، در غیر ماه رمضان، نزد خدای تعالی برتر است از یک صد سال عبادت که روزها را صائم و شبها را به قیام بگذراند، و هر آینه یک روز مرزبانی از ممالک اسلام در راه خدا با

مقاومت و بدون طمع مادّی، در ماه رمضان، نزد خدای تعالی برتر است از یک هزار سال عبادت که روزها را صائم و شبها را به قیام بگذراند و کسی که در جهاد شهید شود و یا در هنگام مرزبانی بمیرد، خون و گوشت او بر زمین حرام است و از دنیا نمی رود مگر از گناهانش پاک شود، همانند روزی که از مادرش زاییده و قبل از مردن، جایگاه خود را در بهشت و همسرش از حور العین را می بیند و برای گروهی از خاندانش شفیع می گردد و اجر مرزبانی تا روز قیامت برای او جاری است.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر