ماهان شبکه ایرانیان

جزیره ی خضرا (۱۰) - دیدگاهها

دیدگاه آیه الله حسن زاده آملی یکی از کسانی که از جزیره ی خضرا دفاع کرده و بر صحت آن اصرار ورزید، میزرا حسن نوری مشهور به « محدث نوری» (متوفی ۱۳۲۰ ق) است

جزیره ی خضرا (10) - دیدگاهها

دیدگاه آیه الله حسن زاده آملی

یکی از کسانی که از جزیره ی خضرا دفاع کرده و بر صحت آن اصرار ورزید، میزرا حسن نوری مشهور به « محدث نوری» (متوفی 1320 ق) است. ایشان این داستان را در کتاب های جنه المأوی و نجم الثاقب آورده است.
آیه الله استاد حسن زاده آملی، اندیشمند بزرگ معاصر، در کتاب نفیس هشت رساله ی عربی بحث مفصلی را در خصوص عدم تحریف قرآن در رساله ای مستقل با عنوان فصل الخطاب فی عدم تحریف کتاب رب الارباب آورده اند. این رساله مشتمل بر نکات دقیق و ارزشمندی است که مطالعه ی آن برای همه ی قرآن پژوهان لازم است.
استاد حسن زاده در خاتمه ی رساله می فرماید:
«محدث نوری به داستان ها و حکایت های سست و روایت های بی اساس، تمسک جسته است تا با ربط بعضی از آن ها به بعضی دیگر، استدلال کند قرآنی که فرود آورنده اش فرموده است: (انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون) (1) تحریف شده است، و چنین نوشتاری را از فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الارباب نام نهاده است. و اگر ناگزیر سخن از تحریف برود آیا به گوینده ی چنین حرفی، نسبت اش بدهیم سزاوار است یا به کلام خدا؟ کتاب های دیگر محدث نوری هم بهترین گواه است که ایشان هرچند محدث بوده ولی محقق و پژوهش گر نبوده است. پس بهتر آن بود که پای از گلیم خویش، بیرون ننهد و به قدر خویش سخن بگوید.
و عجیب است که محدث نوری در خطبه ی همان کتابی که ادعای تحریف قرآن می کند آورده است: «الحمد لله الذی انزل علی عبده کتابا جعله شفاء لما فی الصدور؛ سپاس خدایی را که بر بنده اش محمد صلی الله علیه و آله کتابی را نازل کرد که در آن، شفای بیماری هایی که مردم در دل دارند، قرار داده شده است. »
شاید منظور ایشان، شفا دادن مردمی است که در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله زندگی می کردند، چون قرآنی که - به زعم ایشان - پس از ارتحال رسول خدا تحریف شده است، چگونه می توانند شفا بخش بیماری ها باشد؟! »
استاد حسن زاده آملی سپس مطالبی را از یک نسخه ی خطی که متعلق به استاد خود، مرحوم آیه الله شعرانی است، می آورد که در آن، کتاب فصل الخطاب محدث نوری، نقد شده است.
در یک فراز از آن نسخه، مرحوم آیه الله شعرانی به مناسبت این که محدث نوری برای اثبات مدعای خود به جزیره ی خضرا استناد می کند، به این داستان اشاره کرده و می فرمایند:
«حکایت جزیره ی خضرا، جعلی است و در جعلی بودن آن هیچ شکی نیست. »(2)
استاد حسن زاده ی آملی در اثر دیگر خود به نام هزار و یک نکته عین همین عبارت مرحوم آیه الله شعرانی می آورند:
«داستان جزیره ی خضرا، ساختگی است و در ساختگی بودن آن هیچ شکی نیست، و اصل این فقیه، چنین است که: مردی از مشرق به مغرب دور سفر کرده است، کسی به نام «مهدی فاطمی» حکمران آن دیار بوده است و بعد از او فرزندانش حکومت می کرده اند و نام یکی از سرزمین های آن جا خضرا بوده است. این مسافر پس از بازگشت از آن جا حکایت دولت اولاد مهدی فاطمی را نقل کرده است، پس از آن برخی از عوام، به خاطر تشابه اسمی، او از امام زمان (عج) پنداشته اند و حقیقت، این چنین واژگونه گشته است. » (3)

دیدگاه استاد محمد باقر بهبودی

آقای محمد باقر بهبودی، افزون بر سی سال است که به کار بررسی احادیث، اشتغال دارد. وی تعلیقه های سودمندی بر 110 جلد کتاب بحارالانوار نوشته است، هنگامی که به جلد 52 بحارالانوار و داستان جزیره ی خضراء می رسد می نویسد:
«داستان جزیره ی خضرا تخیلی است که نویسنده ی آن به رسم قصه پردازان، آن را تنظیم کرده است. این گونه قصه پردازی، شیوه ی مشهوری است که در روزگار ما آن را «رمانتیک» می گویند. داستان های رمانتیک در خوانندگان، تأثیر زیادی دارد و آن ها را به سوی خود جلب می کند. اگر مردم بدانند که این داستان ها تخیلی و غیر واقعی است، نقل آن ها مشکل آفرین نیست. »
و در پانوشت دیگر همین جلد از بحارالانوار می نویسد:
«این قصه از ساخته های فرقه ی «حشویه» است، زیرا آنان اعتقاد دارند که: قرآن از نظر لفظی، تحریف شده است. »

دیدگاه شیخ آغا بزرگ تهرانی

یکی از آثار ماندگار اسلامی، کتاب طبقات اعلام الشیعه اثر دانشور توانا، علامه شیخ آغا بزرگ تهرانی است. وی در جلد پنجم این کتاب به نقد و معرفی «علی بن فاضل مازندرانی» قهرمان اصلی داستان جزیره ی خضرا پرداخته و می نویسد:
علی بن فاضل مازندرانی کسی است که «طیبی کوفی» از او اسطوره ی «جزیره ی خضرا» را نقل کرده است (ر. ک الذریعه، ج 5، پاورقی های ص 105 و 106 ). طیبی کوفی نیز این قصه را به واسطه دو شیخ فاضل: شمس الدین محمد بن نجیح حلی و جلال الدین عبدالله بن حوام نقل می کند. این دو نفر هم خود این قصه را از «علی بن فاضل» در سامرا شنیده اند. پس طیبی این قصه را شفاها از بازگو کننده ی آن در سامرا شنیده است. در این صورت، اگر واضع قصه، طیبی باشد پس نقل کننده و راویان، همه خیالی هستند؛ هم چنین کتاب فوائد الشمسیه (که البته در مورد این کتاب بعید است).
خلاصه، آشکار می شود که واضع قصه، آن را از زبان یک مرد خیالی که آن را «شمس الدین محمد» صاحب فوائد نامیده، جعل کرده است.
قاضی شوشتری در مجلس اول از کتاب مجالس المؤمنین هنگامی که از جغرافیای سرزمین های شیعه سخن می گوید، بر همین مطلب اشاره دارد و می نویسد:
«شهید، قصه جزیره خضرا را به علی بن فاضل مازندرانی، اسناد داده است. »
ما در الذریعه جلد 5 گفته ایم که: ساختن چنین داستان هایی برای انس گرفتن به یاد دوست است، اما اعتقادی به درستی آن نیست. (4)

دیدگاه شیخ جعفر کاشف الغطاء

شیخ جعفر کاشف الغطاء از فقیهان نامدار شیعه است. وی از شاگردان سید بهبهانی و سید بحرالعلوم و به زهد و تقوا مشهور بود. از کتاب های اوست: اثبات الفرقه الناجیه، احکام الاموات، بغیه الطالب، و کتاب های دیگراست. یکی از آثار نفیس او الحق المبین فی تصویب المجتهدین است. وی در سال 1277 ه.ق در نجف اشرف وفات نمود و در همان جا دفن شد.
وی درباره ی جزیره ی خضرا می گوید:
«و منها اعتمادهم علی کل روایه حتی ان بعض فضلائهم رأی فی بعض الکتب المهجوره الموضوعه لذکر ما یرویه القصاص من أن جزیره فی البحر تدعی الجزیره الخضراء فیها دور لصاحب الزمان فیها عیاله و أولاده فذهب فی طلبها حتی وصل ألی مصر فبلغه انها جزیره فیها طوائف من النصاری. و کأنه لم یر الأخبار الداله علی عدم وقوع الرؤیه من أحد بعد الغیبه الکبری و لا تتبع کلمات العلماء الدلاله علی ذلک. »
« و از اخبار شگفت انگیز اخباریان، اعتماد آنان به هر روایتی است.حتی برخی از فضلای آنان از کتاب های مهجور و ساختگی، حکایتی را می آوردند که افسانه سرایان نقل کرده اند: جزیره ای است در دریا به نام جزیره خضرا و در آن خانه های صاحب الزمان و خانواده و اولادش قرار دارد. او [قهرمان داستان] نیز به آنجا می رود و می بیند که در آن جزیره، گروهی از نصارا وجود دارند.
گویا او اخباری را که دلالت دارد بر عدم وقوع رؤیت در غیبت کبری ندیده و نه هم کلمات علما را که بر این مطلب دلالت می کند، تتبع کرده است. »(5)
بزرگان دیگر هم، قصه ی جزیره ی خضرا و نیز داستان ابن انباری را باطل دانسته اند؛ فی المثل آیه الله قاضی طباطبائی در پانوشت هایی که بر کتاب الانوار نعمانیه نوشته است، این دو داستان را بی اساس دانسته است.
هم چنین در کتاب الذریعه الی تصانیف الشیعه تألیف شیخ آغا بزرگ تهرانی، جلدهای 5 و 6 به مناسبت از این دو داستان جعلی، یاد شده و مصحح آن، در پاورقی توضیحی به طور مفصل آن ها را نقد کرده و «رمانتیک» و «افسانه ای» خوانده است.

حرف آخر

آقای ناجی نجار در فصل دوم کتاب خود، تحت عنوان «ردود و مناقشات (6)» و نیز آقای مهدی پور در یادداشت ششم از تحقیقات خود بر کتاب جزیره ی خضرا، تحت عنوان «پاسخ به شبهات (7)» به چند تن از دانشمندانی که داستان جزیره ی خضرا را جعلی و افسانه ای دانسته اند، تاخته اند و هر یک را - به زعم خویش - از میدان به در کرده اند. اما با تأسف باید گفت که در نقل و نقد نظریات، شرط انصاف و امانت را به جا نیاورده اند، به طوری که سخنان برخی از آن بزرگان را یا وارونه جلوه داده و یا بسیار سطحی و بی دلیل با آنها برخورد کرده اند؛ فی المثل - همان طور که در نقد دوم همین کتاب خواندید - یکی از ایرادهایی که علامه شوشتری، صاحب قاموس الرجال، بر داستان جزیره ی خضرا دارند این است که: «این داستان، سند معتبری ندارد». آقای ناجی نجار و مهدی پور در پاسخ به این ایراد ایشان گفته اند: «در یادداشت اول، در مورد اعتبار سند داستان، به قدر کافی، بحث کرده ایم» وقتی که به یادداشت اول ایشان رجوع می کنیم، می بینیم که فقط نام چند تن از نویسندگانی که این داستان را در کتاب های خود آورده اند، فهرست کرده اند. غافل از این که اکثر کسانی که ایشان برای اعتبار سند داستان، نامشان را آورده اند، مطالب خود را از مرحوم مجلسی - رضوان الله علیه - گرفته اند و مجلسی هم در جلد 52 بحارالانوار در آغاز داستان، آب پاکی را بر روی دست همه می ریزد و با صراحت و روشنی می فرماید:
«من چون این داستان را در کتاب های معتبر ندیدم، آن را در بخش جداگانه ای آوردم. »
و کسان دیگری هم چون شهید اول و محقق کرکی که جلوتر از مجلسی بوده اند و ادعا شده که آنان در کتاب های خود آورده اند، در آثارشان هیچ نامی از جزیره ی خضرا نیست و در واقع، انتساب چنین داستانی به آنان، به کلی بی اساس است.
علامه شوشتری فرموده اند: «با وجود سید الشمس الدین، نایب خاص حضرت حجت، در جزیره چه نیازی به مطرح بودن نام پنج تن از علمای بزرگوار (کلینی، ابن بابویه، سید مرتضی، شیخ طوسی و محقق حلی ) بوده است. »
آقای ناجی نجار و مهدی پور با برخوردی سبک با این عالم بزرگ، گفته اند: «این اعتراض آقای شوشتری بی مورد است، زیرا یاد آن پنج نفر برای تقلید و مراجعه نبوده است و ثانیا علی بن فاضل سالیان متمادی در آن جا نبوده است که نام همه ی دانشمندان را بشنود . »
باید به ایشان گفت که:
هر کس که تا حدودی با علوم حوزوی آشنا باشد، نیک می داند که نام این پنج عالم بزرگوار معمولا در مسائل فقهی و مقدمات مراجعه و تقلید برده می شود، البته نه این که از آنان تقلید کنند بلکه در موضوعاتی که مربوط به فقه و حدیث است از آنان فراوان یاد می شود، به طوری که بدون مدد جستن از نظریات آن ها هیچ فقیهی را توان گام زدن در میدان فقه و فقاهت نیست.
از اینان سؤال می کنیم که شما به چه دلیل می گویید که مطرح بودن نام پنج بزرگوار برای مراجعه و تقلید نبوده است؟ شاید بگویند: به این دلیل که سید شمس الدین در آن جزیره نایب خاص حضرت بوده است و همه به او رجوع می کرده اند و دیگر جایی برای مراجعه به آن پنج نفر نبوده است.
در این صورت می پرسیم: اگر برای مراجعه و تقلید نبوده پس به چه منظور بوده است؟ و شیخ مفید چه چیزی از آن بزرگواران کم داشت که نامی از او برده نمی شد؟
و دیگر این که نه هیجده روز بلکه اگر کسی یک هفته در درس های سطح بالای حوزه و گفت وگوهای فقهی و علمی آن شرکت جوید، نام علمای طراز اول قدیم و جدید را چندین و چند بار خواهد شنید و دانشمندان برجسته و مطرح را خواهد شناخت.
یکی دیگر از وارونه سازی های ایشان این است که در پاسخ به انتقاد آقای سید محمد صدر - که در همین کتاب آن را مطالعه کردید - آورده است: «آقای صدر، داستان جزیره ی خضرا را با داستان «ابن انباری» خلط کرده است و چنین خلط مبحثی از پژوهش گری چون ایشان بسیار دور است، زیرا داستان انباری در سال 522 ه. ق اتفاق افتاده و داستان علی بن فاضل در سال 690 ه.ق، راوی داستان علی بن فاضل، فردی مسلمان و پرهیزگار است ولی راوی داستان ابن انباری به شخصی مسیحی می رسد. »
خواننده ی هوشیار که در بخش اول همین کتاب، داستان جزیره ی خضرا و داستانی را که ابن انباری نقل کرده خوانده است، به خوبی دریافته که این دو داستان، مدلول مشترکی دارند و از چند جهت به هم شبیه اند؛ مثل فرزنددار بودن حضرت حجت و یا رؤیت ایشان و یا کیفیت روابط اجتماعی و نظام حاکم بر جزیره و یا... ، و آن چه را که آقای صدر بحث کرده مورد انتقاد قرار داده اند، مدلول مشترک این دو روایت است و اصلا بحثی درباره ی سند و راویان آن ها نکرده است. اما آقای ناجی نجار و مهدی پور برای لوث کردن و سبک جلوه دادن این انتقاد اساسی و عمیق، بحث را منحرف می کنند و به آقای صدر اعتراض می کنند که چرا این دو داستان را به یک چوب می رانید.
برخورد دیگر ایشان برای اعتبار بخشیدن به داستان جزیره این است که در ضمن توثیق هایی که برای آن می آورد می گوید: «فضل بن یحیی، شخصیتی است که آیه الله خوئی او را ستوده است» و از این طریق خواسته اند که از ایشان هم تأییدی برای این داستان آورده باشند و حال آن که آیه الله العظمی خوئی (ره) در جواب استفتایی درباره ی داستان می فرمایند: «الروایه المزبوره لیست معتبره (8)»

پی‌نوشتها:

1. حجر (15) آیه ی 9.
2. آیه الله حسن زاده ی آملی، هشت رساله ی عربی، ص 288.
3. هزار و یک نکته، نکته ی 990.
4. شیخ آغا بزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ج 5، ص 145.
5. حق المبین فی تصویب المجتهدین (چاپ سنگی) ص 87.
6. ناجی النجار، الجزیره الخضرا ء و قضیه مثلث برمودا ص 310 - 373.
7. علی اکبر مهدی پور، همان.
8. مسائل و ردود، ص 126.

منبع: کتاب جزیره ی خضرا افسانه یا واقعیت؟
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان