معمولا رسم بر این است که مردمان هر جامعه و فرهنگی در فصل یا فصول خاصی از سال دست به خانه تکانی میزنند و در ایران نیز فصل بهار مخصوص این کار است اما آیا به راستی فقط باید در مواقع مشخصی از سال دست به غبارروبی و گردگیری از خانه و زندگی زد؟
حال بیایید ببینیم که خانه تکانی واقعی به چه معنا است؟ در تعریف عام و مردمی خانه تکانی عبارت از پاکیزه و مرتب کردن محل زندگی از سر تا پا به ویژه خانه است که شامل همه قسمتهای مهمی است که در طول شبانهروز با آنها سروکار داریم. این کار در نوع خود بسیار سودمند و مفید برای سلامتی است اما با این که شرط لازم برای زندگی سالم به شمار میآید منتها کافی نیست.
چه خوب است که خانه تکانی در هر زمانی که هست با خانه تکانی روح و روان همراه باشد! میتوان گفت این نوع خانه تکانی نوعی پاکسازی رسمی و اساسی است زیرا سلامت ذهنی هر فرد ارتباط مستقیمی با شرایط روحی و روانی او دارد. در ادامه این مطلب هفت خصوصیت رفتاری که با کنار گذاشتن آنها هر کسی دست به خانه تکانی زیربنایی در وجود خود زده است معرفی میشوند. خلاصه این که این خصلتها و ویژگیهای فردی را کنار بگذارید تا از نظر روحی و روانی سالمتر و شادتر زندگی کنید و از قبل این سرزندگی و شادمانی شما دیگران و دست کم اطرافیان شما نیز نیرو و انرژی مثبت بگیرند و شما همیشه در ذهن آنها ماندگار شوید.
مقایسه کردن خود با دیگران
![مقایسه کردن](/Upload/Public/Content/Images/1396/05/25/1935290884.jpg)
یعنی آن روز از راه میرسد که دست از مقایسه خودمان با دیگران برداریم؟ دن سولیوان، استاد و مربی مدیریت استراتژیک، در این باره میگوید: «هر مقایسهای با هدف پر کردن شکاف و فاصلهی طبقاتی بین فرد یا افراد جامعه صورت میگیرد.» وقتی پای متر و معیار باطن زندگی شما با موفقیتهای ظاهری زندگی دیگران به میان میآید این شکاف و فاصله بیشتر خودش را نشان میدهد. هرگاه به چنین وضعیتی دچار شدید کافی است تا در ظرف چند دقیقه یک سال گذشته زندگی خود را با امروزتان مقایسه کنید نه با زندگی ظاهری دیگران. مطمئن باشید که سال گذشته در چنین روزی شما خیلی چیزها را نمیدانستید و یا نداشتید. واقعا غیر از این است؟ با این کار دستخوش هیجانی وصفناشدنی میشوید چون پی به این نکته میبرید که اکنون در جایی قرار گرفتهاند که تا پیش از این آروزیش را داشتید.
تسلیم حس خستگی شدن
![خستگی](/Upload/Public/Content/Images/1396/05/25/1935310265.jpg)
چرا همه این قدر از خستگی و بیحالی مینالند؟ شبها زودتر بخوابید. صبحها دوش بگیرید. مطالعه کنید. به این و آن گیر ندهید. شبها به جای شنیدن قطعات موسیقی سرسامآور، به صداهای موجود در طبیعت گوش دهید. از شب قبل مشخص کنید که فردا تصمیم دارید چه لباسهایی را به تن کنید و لازم است که چه وسایلی را در کیفتان به همراه خود به سر کار ببرید تا وقت اضافی و کافی برای انجام دیگر کارهایتان داشته باشید و برای مثال سر فرصت صبحانه مفصلی بخورید. زندگی آرام و بیدردسر با سحر و جادو و معجزه به دست نمیآید. در تمام طول هفته برای خودتان حکومت نظامی به راه بیاندازید و خود را ملزم به رعایت قوانین آن کنید تا ذهنتان از حس خستگی و درماندگی به اجرای مفاد و مقرارت حکومت نظامی معطوف شود. در این صورت هیچ جایی برای خستگی و بیحالی باقی نمیماند!
بهانه آوردن برای انجام کاری
![ورزش کردن](/Upload/Public/Content/Images/1396/05/25/1935320997.jpg)
هر چه که تا به حال خواستهاید و به دست آوردهاید مطمئن باشید که برای نخواستن و نرسیدن به آن بهانهای نیاوردهاید. برای کدام یک از این موارد حاضرید بهانه بیاورید: ارتقای شغلی، داشتن تناسب اندام، وبلاگ موفق، رابطهی مستحکم با اطرافیان، پول بیشتر و...؟
از خودتان بپرسید: «اگر باور و اعتقاد من با فلان کار جور نباشد چه؟» به دنبال یافتن کسانی باشید که ممکن است در وضعیتی مشابه به شما قرار گرفته باشند یا این که چیزهایی را میخواستند که شما خواستهاید. مهمتر از همه این که حس کنجکاوی انعطافپذیر داشته باشید. البته نه در جهت انجام مقایسه با دیگران. ببینید چه چیزی را برای شما آشکار میکند؟ آیا کار ناممکنی را برای شما ممکن میکند؟ دست آخر این که آیا اگر از این شیوه پیروی کنید ناممکنهای شما ممکن میشوند؟
احساس گناه از گذشته
![حس گناه](/Upload/Public/Content/Images/1396/05/25/1935330988.jpg)
احساس گناه کردن هر انسانی را از پا درمیآورد. همچنین دلیل و نشانی است از این که شما همچنان در گذشته زندگی میکنید. احساس گناه کردن یک احساس ناسالم، غریب و کاملا غیرضروری است. وقتی شما احساس گناه میکنید احتمالا بخش زیادی از فکر و ذهن خود را به امری اختصاص دادهاید که هیچ لزومی به انجام این کار نبوده است.
احساس پشیمانی از کوتاهی در انجام کاری
این جمله را آویزهی گوش خود کنید؛ شما با توجه به شرایطی زمانی و مکانی که در آن قرار داشتهاید بهترین تلاش و کوشش خود را برای انجام کار مورد نظر صرف کردهاید و از هیچ روش و راهی غافل نبودهاید. همهی ما همین کار را در شرایط خاص خود میکنیم. پس حالا که موفق نشدهاید بهتر است که قدری به خود فرصت بدهید تا برای تلاشی دوباره آماده شوید. از پس این کار که برمیآیید؟
کینه دیگران را به دل گرفتن
من تا همین چند وقت پیش کینهی دو نفر را در دلم داشتم. یکی از آنها رئیس بداخلاقی بود که با زیردستانش رفتار بدی میکرد و وقتی با اعتراض من مواجه شد مرا جلوی جمع ضایع و از کار اخراج کرد. دیگری عضوی از بستگان بود که دودوزهباز و ریاکار بود اما خودش را در حضور همگان قهرمان جا زده بود.
من هر بار که به رفتار این دو نفر فکر میکردم اعصابم خراب میشد. تصمیم گرفتم که دیگر به آنها فکر نکنم چون هنوز که هنوز است بخشیدن دیگران با این که کار سادهای نیست تنها خوبی و حسنی که دارد این است که خودت را به معنی واقعی کلمه آزاد و رها میکند. برای من که واقعا این گونه بود. شما وقتی کسی را میبخشید و از بدی و گناه او میگذرید دیگر دلیلی پیدا نمیکنید که به خاطرش خون خود را کثیف و مسموم کنید.
شلخته بودن
ببینید چه چیزی در اطراف شما موجب برهم خوردن اعصاب و در نتیجه شادی شما میشود. شاید کتابهای درهم و برهم قفسه کتابخانه باشد. یا شاید وسایل داخل حمام. حتی صندوق پستی ایمیلتان میتواند خوشی و شادی شما را از بین ببرد. باورتان نمیشود ولی حتی وضعیت نرمافزارهای موجود در گوشی هوشمندتان نیز میتواند ذهن شما را از لحظات شاد و فرحبخش ناب منحرف کند. پس بنابراین هر چه زودتر همهی اینها را سروسامان بدهید.
در زمینهی شلختگی از همه مهمتر میتوان به عادتهای زشت و ناپسند هم اشاره کرد؛ همان عادتهایی که شاید از وجود آنها بیخبر باشیم و پیش خودمان فکر کنیم که هیچ عادت ناجوری نداریم ولی در حقیقت داریم.
سخن آخر این که اگر روزی بیبهانه و بابهانه تصمیم به خانه تکانی گرفتید قبل از هر چیز به سراغ فکر و ذهن خود بروید و کار را از آن جا شروع کنید.
منبع: greatist