انواع گوناگون از شکلهای خانواده در جوامع مختلف در سراسر جهان به جای مانده است. در بعضی نواحی، مانند مناطق دوردست آسیا، آفریقا یا اقیانوس آرام شکلهای سنتی خانواده شامل خانواده های گسترده، کلانها، و چندهمسری چندان تغییری نکرده اند. اما، در بیشتر کشورهای جهان سوم، تغییرات گسترده ای در حال وقوع است. منشأ این تغییرات پیچیده است، اما چند عامل را می توان به عنوان عوامل به ویژه مهم در ایجاد این دگرگونیها برگزید. این عوامل، در درجه ی اول، همانند دوره های پیشین در غرب، شامل تأثیر صنعت و زندگی شهری امروزی می گردد. به طور کلی، این تغییرات حرکتی جهانی در جهت تفوق خانواده ی هسته ای، ایجاد می کنند، و نظامهای خانواده ی گسترده و انواع دیگر گروههای خویشاوندی را از هم می پاشند. این موضوع نخستین بار به طور مستند توسط ویلیام گود(1) در کتابش انقلاب جهانی در الگوهای خانواده(2) مطرح گردید. (1963) شاید گود بعضی از این تغییرات را بیش از حد ساده کرده باشد، اما این ادعای او که تغییری کلی در جهت تفوق بیشتر خانواده هسته ای در حال رخ دادن است با تحقیقات بعدی اثبات گردیده است.
راستاهای تغییر
مهمترین تغییراتی که هم اکنون در سراسر جهان رخ می دهند را می توان در موارد زیر خلاصه کرد.
1- کلانها و دیگر گروههای خویشاوندی به هم پیوسته نفوذ خود را از دست می دهند. تاریخ دوره ی بعد از جنگ چین نمونه ی گویایی است. هنگامی که حکومت کمونیستی در سال 1949 به قدرت رسید، کوشش کرد نفوذ تسو را بر زندگی خانوادگی و امور اقتصادی از میان ببرد. اراضی متعلق به تسوها خُرد شده و مجدداً میان دهقانان توزیع شد. کمونها تا اندازه ی زیادی جانشین سازمان سنتی تسو شدند. از آن زمان تاکنون، وقوع تغییرات دیگری در زندگی اجتماعی و اقتصادی نفوذ آن را بیشتر کاهش داده است.
2- روندی کلی در جهت انتخاب آزادانه همسر مشاهده می شود. اگرچه به هیچ وجه همبستگی کاملی وجود ندارد، اما نظامهای خانواده ی گسترده معمولاً با ازدواجهای تنظیم شده(3) ربط دارند. تعهدات نسبت به گروه خانوادگی در برقراری پیوندهای ازدواج اهمیت زیادی دارند. تا اندازه ای به علت نفوذ اندیشه های غربی، که بر فردگرایی و عشق رمانتیک تأکید می ورزند، و تا اندازه ای به واسطه ی عوامل دیگری که نظامهای خانواده گسترده را تضعیف می کنند، ازدواج تنظیم شده محدود می شود. اعضای نسل جوان به ویژه آنها که در نواحی شهری کار و زندگی می کنند- اغلب خواهان حق انتخاب شریک زناشویی خودند.
3- حقوق زنان، هم از نظر حق انتخاب در ازدواج و هم تصمیم گیری در خانواده بیش از پیش به رسمیت شناخته می شود. میزان زیادتر اشتغال برای زنان در خارج از خانه، همراه با آسان تر شدن طلاق، با این تغییرات در ارتباط هستند. در بعضی جوامع، شوهران به طور سنتی تقریباً اختیار کامل طلاق همسرانشان را داشتند- برای مثال، تنها لازم بود در حضور شهود به زن بگویند که دیگر او را نمی خواهند. سازمانهای زنان اکنون به طور گسترده ای برای حقوق مساوی در مورد طلاق فشار می آورند- اگرچه جوامع بسیاری هستند که در این جهت پیشرفت چندانی نکرده اند.
4- بیشتر ازدواجها در فرهنگهای سنتی "ازدواجهای خویشاوندی" بود. از افراد انتظار می رفت، یا مجبور بودند که با شریک زناشویی انتخاب شده از میان افراد خاصی، که به وسیله ی روابط خویشاوندی معین می شد، ازدواج کنند. برای مثال هرجا گروههای کلان نیرومندی وجود داشت، معمولاً به افراد اجازه داده نمی شد که با فردی که عضو همان کلان بود ازدواج کنند، حتی اگر ارتباط خویشاوندی دور بود. این روش برون- همسری نامیده شده است. درون- همسری عکس آن است، و افراد مجبورند با دیگران در درون گروه خویشاوندی ازدواج کنند. در هر دو مورد، عضویت در گروه خویشاوندی عامل سازمان دهنده برای تشکیل روابط زناشویی است. این جریان به طور کلی روز به روز کمتر می شود.
5- آزادی جنسی در جوامعی که بسیار سختگیر بودند بیشتر رواج می یابد. گاهی این فرایند پیشرفت زیادی نکرده است، و تغییراتی در جهت معکوس نیز رخ داده اند، مانند آنچه به دنبال انقلاب اسلامی در ایران در اواخر دهه ی 1970 روی داد. (مقامات مسئول ایران درصدد برآمده اند قوانین و رسومی را که آزادی جنسی را محدود می سازد احیا کنند). با وجود این، این گونه موارد استثنایی هستند. در واقع، بسیاری از جوامع سنتی تا دوران کنونی و از جمله در دوران حاضر، از نظر روابط جنسی به مراتب بیش از غرب آزاد بوده اند.
6- روندی کلی در جهت گسترش حقوق کودکان وجود دارد. در بسیاری از کشورها کودکان هنوز دستخوش محرومیت شدید هستند، یا از نظر جنسی مورد بهره برداری و سوء استفاده واقع می شوند. بیشتر حکومتها چارچوبهای قانونی برای حمایت از حقوق کودکان ایجاد کرده اند، اگرچه راه درازی در پیش است تا این قوانین عمومیت پیدا کنند.
اشتباه خواهد بود که در مورد این روندها مبالغه کنیم، یا تصور کنیم که خانواده ی هسته ای در همه جا به شکل مسلط خانواده تبدیل شده است. در اکثر جوامع در دنیای امروز، خانواده گسترده متداول است و شیوه های عمل خانواده سنتی ادامه دارد. به علاوه، نظامهای خانوادگی گوناگون اند، و دگرگونی اشکال آنها از انواع مبدأها در این فرایند دگرگونی آغاز می شود. در سرعت وقوع دگرگونی تفاوتهایی وجود دارد، و موارد متعدد واگشت و روندهای مخالف نیز مطرح است. برای مثال، در یک بررسی در فیلیپین، نسبت خانواده های گسترده در نواحی شهری بیش از مناطق روستایی اطراف بود. این خانواده ها تنها شکل تحول یافته ای از خانواده های گسترده ی سنتی نبودند، بلکه پدیده ی جدیدی را نشان می دادند. پسرعموها، دخترعموها، پسرخاله ها و دخترخاله ها، برادرزاده ها و خواهرزاده ها که نواحی روستایی را ترک کرده و برای استفاده از فرصتهای شغلی موجود به شهرها می آمدند، با خویشاوندان خود زندگی می کردند. نمونه های همانندی نیز در جاهای دیگر در کشورهای جهان سوم ملاحظه گردیده اند. (Stinner, 1979)
فرایندهای مشابهی در برخی ملل صنعتی مشاهده شده اند. به عنوان مثال، در بعضی مناطق لهستان تجدید حیات خانواده ی گسترده به طور مستند نشان داده شده است. بسیاری از کارگران صنعتی در لهستان دارای مزارعی هستند که به طور نیمه وقت به آنها رسیدگی می کنند. پدربزرگها و مادربزرگها با خانواده فرزندانشان زندگی کرده و به اداره ی خانه و پرورش کودکان کمک می کنند، در حالی که نسل جوان تر به کار خارج از خانه اشتغال دارد. (Turowski, 1977)
پی نوشت ها :
1. William J. Goode
2. World Revolution in Family Patterns
3. arranged marriages
منبع مقاله :
گیدنز، آنتونی، (1376)، جامعه شناسی، ترجمه ی منوچهر صبوری، تهران: نشر نی، چاپ بیست و هفتم: 1391