روابط خانوادگی در گروههای خویشاوندی بزرگتر همیشه شناخته شده است. عملاً در همه ی جوامع می توانیم آنچه را که جامعه شناسان و مردم شناسان خانواده ی هسته ای نامیده اند تشخیص دهیم، که شامل دو بزرگسال است که با هم در خانواده ای با فرزندان خود یا کودکانی که به فرزندی پذیرفته اند زندگی می کنند. در اکثر جوامع سنتی، حتی هنگامی که هیچ گونه کلانی وجود ندارد، خانواده ی هسته ای در گونه ای از شبکه های بزرگتر خویشاوندی جای گرفته است. در جایی که خویشاوندانی غیر از یک زوج متأهل و کودکان یا در یک خانواده، یا در تماس نزدیک و مداوم با یکدیگر به سر می برند، ما از خانواده ی گسترده سخن می گوییم. خانواده ی گسترده را می توان گروهی مرکب از سه نسل یا بیشتر دانست که یا در یک مسکن و یا در نزدیکی یکدیگر زندگی می کنند. این خانواده ممکن است شامل پدربزرگها و مادربزرگها، برادران و همسرانشان، خواهران و شوهرانشان، عمه ها و خاله ها، عموها و داییها، خواهرزاده ها و برادرزاده ها باشد.
خواه خانواده ها هسته ای باشند یا گسترده، تا آنجا که به تجربه هر فرد مربوط می شود، آنها را می توان به خانواده های راهیابی و خانواده های فرزندزایی تقسیم کرد. اولی خانواده ای است که شخص در آن متولد می شود؛ دومی خانواده ای است که فرد به عنوان بزرگسال به آن وارد می شود و نسل جدیدی از کودکان در آن پرورش می یابد. یک تمایز مهم دیگر مربوط به محل اقامت است. در بریتانیا هنگامیکه زوجی ازدواج می کنند معمولاً از آنها انتظار می رود که خانه ای جداگانه تشکیل دهند. این خانه ممکن است در همان ناحیه ی سکونت والدین عروس یا والدین داماد باشد، اما می تواند در جای دیگری باشد. ولی در بسیاری از جوامع انتظار می رود کسی که ازدواج می کند نزدیک مسکن والدین عروس یا داماد، یا در همان مسکن با آنها زندگی کند. هنگامی که زوج متأهل در نزدیکی پدر و مادر عروس یا با آنها زندگی کنند، این شیوه مادر بومی نامیده می شود. الگوی پدر بومی در جایی وجود دارد که زوج متأهل نزدیک پدر و مادر داماد یا با آنها زندگی می کنند.
تک همسری و چندهمسری
در جوامع غربی، ازدواج و بنابراین خانواده با تک همسری پیوستگی دارد. مرد یا زن قانوناً نمی تواند در یک زمان با بیش از یک نفر ازدواج کند. تک همسری معمول ترین سبک ازدواج در تمام جهان نیست. در یک مطالعه ی تطبیقی شامل 565 جامعه، جرج مرداک دریافت که چند همسری در بیشتر از 80 درصد آنها مجاز بود. (Murdock, 1949) چندهمسری هر نوع ازدواجی را توصیف می کند که اجازه دهد شوهر یا زن بیش از یک همسر داشته باشند. دو نوع چندهمسری وجود دارد: چند زنی، که یک مرد می تواند در یک زمان با بیش از یک زن ازدواج کند؛ و چندشوهری (که خیلی کمتر معمول است)، و زن ممکن است به طور همزمان دو شوهر یا بیشتر داشته باشد.
چندشوهری
مرداک دریافت که تنها در چهار جامعه از 565 جامعه ای که او بررسی کرد چند شوهری رایج بود- یعنی کمتر از یک درصد. چندشوهری وضعیتی را ایجاد می کند که در چند زنی وجود ندارد- پدرِ خونی کودک معمولاً معلوم نیست. در میان تودا (1)های جنوب هند که فرهنگ چندشوهری وجود دارد، به نظر می رسد شوهران به تعیین پدرِخونی(2) علاقه ای ندارند. این که چه کسی پدر کودک دانسته شود به وسیله ی مراسمی تعیین می شود که طی آن یکی از شوهران یک تیر و کمان اسباب بازی به زن باردار هدیه می دهد. اگر شوهران دیگر بعداً بخواهند پدر شوند، این مراسم در دوران بارداریهای بعدی دوباره اجرا می شود. به نظر می رسد چندشوهری تنها در جوامعی وجود دارد که در فقر شدید به سر می برند و در آنها کشتن نوزادان دختر(3) رواج دارد.
چندزنی
در واقع بیشتر مردان در جوامع چندزنی تنها یک همسر دارند. حق داشتن چندین زن اغلب محدود به افرادی است که دارای منزلت والایی هستند؛ در جایی که این گونه محدودیتها وجود ندارد، نسبت جنسی(4) و عوامل اقتصادی مانع چندزنی می شوند. بدیهی است، جوامعی وجود ندارند که در آنها تعداد زنان آن قدر بیشتر از مردان باشد که اکثریت مردان بتوانند بیش از یک همسر داشته باشند.
در خانواده های چندزنی، هَوو(5) ها گاهی در یک مسکن با یکدیگر زندگی می کنند، اما اغلب خانه های جداگانه دارند. اگر خانه های جداگانه ای باشد که هر یک فرزندان یک همسر را در برگیرد، در واقع دو یا چند واحد خانوادگی وجود دارد. شوهر معمولاً یک خانه به عنوان مسکن اصلی خود دارد، اما ممکن است تعداد معینی از شبها را در هر هفته یا ماه به نوبت با هر زن بگذراند. هووها اغلب با یکدیگر روابط دوستانه و همکاری دارند؛ اما بدیهی است وضعیت آنها وضعیتی است که می تواند به رقابت و تنش بینجامد، زیرا آنها ممکن است خود را رقیبانی بدانند که درصدد به دست آوردن الطاف شوهر هستند. در میان قوم رواندا(6) در شرق آفریقا، واژه ی "هوو" با واژه "حسادت" یکی است. (Macquet, 1961) اختلافاتی که با چندزنی برانگیخته می شود گاهی با یک سیستم درجه بندی سلسله مراتبی در میان همسران تخفیف می یابد. اقتدار همسر یا همسران ارشد در تصمیمات خانوادگی بیشتر از غیر ارشدهاست.
مبلغان مذهبی غربی همواره به شدت مخالف چندزنی بوده اند، و از دوران استعمار به بعد درصدد ریشه کن کردن آن برآمدند. چندزنی هنوز در بسیاری از نقاط جهان وجود دارد، اما هر جا نفوذ غرب نیرومند است، نگرشها اغلب مختلط شد اند. جان بیتی، یکی از انسان شناسان، مورد معلم جوانی را نقل می کند که هنگامی که در بونیورو(7) در اوگاندای غربی کار می کرد با او آشنا شده بود. این مرد زنی داشت که در کلیسای مسیحی با او ازدواج کرده بود، و هنگامی که در مدرسه زندگی می کرد با او همخانه بود. او زن دیگری و دو فرزند در روستای خانوادگیش داشت. او با این زن به شیوه ی سنتی قوم خود ازدواج کرده بود. وی وجود همسر دوم را از رؤسای مافوق خود در مدرسه پنهان کرده بود، و از بیتی درخواست کرد که موضوع را کاملاً مخفی نگه دارد. (Beattie, 1964; p.255)
پی نوشت ها :
1. Toda
2. biological paternity
3. female infanticide
4. sex ratio
5. co-wife
6. Ruanda
7. Bunyoro
منبع مقاله :
گیدنز، آنتونی، (1376)، جامعه شناسی، ترجمه ی منوچهر صبوری، تهران: نشر نی، چاپ بیست و هفتم: 1391