یکی از ویژگی هایی که در تحقق سازگاری نقش بسزایی دارد و می توان گفت: کمتر عاملی یافت می شود که در این حد بتواند در ایجاد و تثبیت سازگاری نقش ایفا کند، رفق و مداراست.
تعریف رفق و مدارا
رفق، عبارت است از نرم برخورد کردن با دیگران، به آن ها جا دادن و در حق آنان خشونت روا نداشتن (1) که در پیدایش سه زاویه خوش اخلاقی یعنی نرم برخورد کردن، همدمی نیکو و تحمل کردن دیگران به گونه ای که از انسان فرار نکنند، نقش فراوانی دارد. (2) دو مقوله مدارا و رفق، بسیار به هم نزدیک هستند و نمی توان از جهت رفتاری، این دو را از یکدیگر جدا کرد. این دو ویژگی در زندگی اجتماعی به طور عام و در نهاد خانواده به طور خاص، از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
اهمیّت مدارا
مدارا هم به لحاظ معنوی و هم به لحاظ بهره های مادی در معاشرت اجتماعی، جایگاه بالایی دارد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید:
مداراة الناس نصف الایمان و الرفق بهم نصف العیش؛ (3) مدارا با مردم، نیمی از ایمان و نرم خویی با آنان، نیمی از زندگی است.
اساساً بدون رفق و مدارا نمی توان از زندگی بهره برد و زندگی بدون بهره مندی از این حالت، تنها از شکل برخوردار و فاقد روح و معناست. کمال زندگی مشترک، در ترکیبی از شکل و معنای زندگی است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در حدیثی می فرماید:
ثلاثٌ من لم یکن فیه لم یتمَّ له عمل، ورعٌ یحجزه عن معاصی الله و خُلق یداری به الناس و حلمٌ یردُّ به جهل الجاهل؛ (4) سه چیز است که اگر در کسی نباشد، کار او کامل نیست: تقوایی که او را از معصیت خدا باز دارد، حالتی که به وسیله آن با مردم مدارا کند و بردباری ای که به وسیله آن نادانی نادان را برطرف سازد.
این ویژگی برای عموم مردم - به ویژه برای کسانی که در سِمَت مدیریت و تربیت جوامع کلان و غیر کلان انجام وظیفه می کنند - ضروری و حیاتی است. پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید:
اَمَرَنی ربّی بمداراة الناس کما اَمرنی باداء الفرائض؛ (5) خدای من مرا به مدارای با مردم فرمان داد، همان گونه که مرا به ادای واجبات دستور داد.
این پیام به قدری مهم بود که جبرئیل امین خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و گفت:
یا محمّد ربّک یُقرئک السلام و یقول لک دارِ خَلقی؛ (6) ای محمّد، خدای تو به تو سلام می رساند و پیامش به تو این است که با خلق من مدارا کن.
این فرمان نه تنها درباره ی پیامبر گرامی اسلام، بلکه برای موسای کلیم نیز بوده است. در حقیقت، همه ی انبیا در ادای وظیفه رسالت راهی جز مدارای با مردم نداشتند. امام باقر (علیه السّلام) می فرماید: در مناجات میان خدا و موسی (علیه السّلام) در تورات آمده است:
یا موسی، اُکتُم مکتومَ سِرّی فی سریرتک و اَظهِر فی علانیتک المداراة عنّی لعدوّی و عدوّک من خلقی؛ (7) ای موسی، مسائل سرّی را در درون وجود خود حفظ کن و در ظاهر با دشمنان من و دشمنان خودت از میان مردم مدارا کن.
این اصل از مهم ترین اصول سیاسی در مدیریت، رهبری و تربیت مردم است. در نهاد خانواده، اجرای این اصل از قوانین بسیار فراگیر است. به طور کلّی در برخورد با حالات درونی همسر و موقعیت های بیرونی زندگی باید مدارا کرد. یکی از اصحاب امیرالمؤمنین (علیه السّلام) از همسران خود شکایتی را پیش حضرت مطرح کرد. حضرت پس از پذیرش نقص هایی که در میان آنان وجود دارد، به او سفارش فرمودند: « فداروهنّ علی کلّ حال؛ (8) در تمام حالات با همسران مدارا کنید ». مدارا، بیشترین تأثیر را در اصلاح یا دست کم کاستن ناسازگاری همسران دارد. حال با توجه به اهمیّت فراوان مدارا، به پیامدها و کارکردهای آن می پردازیم.
پیامدهای رفق و مدارا
آثار ذیل را می توان برای مدارا بر شمرد:
أ. خیر و برکت
تأثیر مدارا در یُمن و برکت زندگی به حدّی زیاد است که در روایتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رفق را مجسمه ی برکت و خشونت را مجسمه ی شومی معرفی کرده و فرموده اند: « الرّفق یُمنٌ و الخُرق شؤم؛ (9) رفق و مدارا برکت و خشونت، بی برکتی و شومی است، معیار خیر و محرومیت از آن را باید در مدارا جست و جو کرد. افزایش در بعد کمّی و برکت در بُعد کیفی، به مدارا وابسته است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید:
انّ فی الرّفق الزّیادة و البرکة و مَن یُحرَمِ الرّفق یُحرم الخیر؛ (10) به درستی که در رفق و مدارا افزایش و برکت است و کسی که از رفق محروم باشد، از خیر محروم است.
نه تنها مدارا معیاری است برای تشخیص خیر از شر، بلکه هر کاری زمانی که از چتر مدارا بر آن سایه افکند، زینت پیدا می کند و کار خوب اگر تاج مدارا از سر آن برداشته شود زشت می شود. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:
انّ الرّفق لم یوضَع علی شیءٍ الّا زانه و لا نُزِعَ من شیء الّا شانه؛ (11) رفق بر کاری نهاده نشد مگر این که آن را زینت داد و از هیچ چیز کنده نشد مگر این که آن را زشت ساخت.
در کنار زشتی ها باید با مدارا زیبایی تولید کرد؛ بنابراین، برای دریافت خیر، جدایی از شر، پیدا کردن زینت و دوری از زشتی در زندگی، یکی از بهترین راه ها مداراست؛ چرا که در زندگی نوع مردم، سازگاری بر اساس ویژگی های همخوان همسران حاصل نیست؛ بلکه باید آن را به دست آورد. کمتر اتفاق می افتد زن و شوهر به لحاظ ویژگی های شخصیتی و ظاهری به گونه ای دلخواه یکدیگر باشند که به طور طبیعی سازگاری میان آنان حاصل باشد. نوعاً باید به سمت سازگاری حرکت کنند؛ یعنی از طریق مدارا و امثال آن خود را به سمت سازگاری سوق داهند و آن را به دست آورند.
ب. بهره مندی و خوشبختی
یکی از پیامدهای مدارا این است که به وسیله آن می توان از زوایای مثبت زندگی بهره مند شد. کسی که مدارا نمی کند، نه تنها از آن چه دلخواه اوست و در زندگی وجود ندارد، محروم است، بلکه از آن چه هست نیز نمی تواند بهره بگیرد؛ ولی کسی که مدارا می کند، دست کم از این نیمه موجود بهره مند می شود. امام کاظم (علیه السّلام) می فرماید: « الرفق نصف العیش؛ (12) رفق و مدارا، نیمی از زندگی است ». کسی که مدارا می کند اگر زندگی کامل ندارد، دست کم بخشی از آن او را بهره مند می سازد. پس با مدارا می توان از نیمی از زندگی بهره مند شد. امیرمؤمنان علی (علیه السّلام) می فرماید: « الرفق مفتاح النجاح؛ (13) رفق و مدارا، کلید خوشبختی است ». باز حضرت می فرماید: « من استعمل الرفق غنم؛ (14) کسی که رفق و مدارا پیشه سازد، سود می برد ». پس کسی که در زندگی مدارا پیشه کند، خوشبخت است و از زندگی رضایتمند خواهد بود.
بعضی می پندارند با مدارا کردن در حقیقت نیمی از زندگی خود را از دست می دهند و عاقلانه نیست انسان با این نقص کنار بیاید؛ بلکه باید راهی پیدا کند تا از همه ظرفیت زندگی بهره گیرد. واقعیت این است که هیچ کس از افراد عادی بشر نمی تواند مطمئن باشد وضعیت جدیدی که برای خود بر می گزیند، حتماً بهتر از وضعیتی است که در آن قرار دارد. با پندارهای واهی نمی توان تصمیم گرفت. وانگهی، همه کمالات و پیشرفت ها که در محاسبات عقل بشری نمی گنجد. چه بسا کمال شما در این باشد که با بسیاری از خواسته های خود مقابله کنی، نه این که به آن برسی. آیا می توان گفت: هر کس دارایی بیشتری دارد، خوشبخت تر است؟ اگر از خدا دارایی می خواهی، نخست ظرفیت داشتن آن را از خدا بخواه. اگر ظرفیت نداشته باشیم و خدا آن را به ما نداده باشد، بدانیم دارایی ما عین فقر است و دارایی سرابی بیش نیست. ما باید از یک سو به وظایف خود عمل کنیم و از سوی دیگر به دانایان وحی الاهی تمسک بجوییم تا آنچه را که از پیامدش آگاه نیستیم، از طریق آنان اطلاع پیدا کنیم. پس به سخن معصومان (علیهم السّلام) تکیه می کنیم تا حتماً خوشبخت شویم.
ج. امنیت
زندگی اجتماعی به گونه ای است که هیچ کس نمی تواند به بازتاب رفتارهای دیگران نیندیشد و کاملاً خواسته های خود را در نظر بگیرد. در این عالم، از منافعی که دیگران ایجاد می کنند، همه بهره مند می شوند. هر کس در این فضا قرار گیرد، مشمول این منافع است. همان گونه که اگر دیگران مرتکب زشتی شوند، پیامد رفتار آنان تنها دامن گیر خودشان نخواهد شد. از سوی دیگر، ما می توانیم - نه به طور عام، بلکه به طور خاص - برای دیگران سود یا ضرر ایجاد کنیم. در چنین مواردی، ضرورت مدارا برای برخورداری از سود و ایمن بودن از ضرر، چشمگیرتر است. امیر مؤمنان علی (علیه السّلام) می فرماید:
من دَاریَ الناس اَمن مکرَهم؛ (15) کسی که با مردم مدارا کند، از مکر آنان در امان می ماند. همه ی شیرینی زندگی در سایه امنیّت معنا پیدا می کند و کسی که می خواهد ایمن باشد، باید مدارا را سرلوحه زندگی خود قرار دهد وگرنه زندگی با ناپسندی هایش به او رو خواهد کرد. امام جواد (علیه السّلام) می فرماید:
من هجر المداراة قاربه المکروه؛ (16) کسی که مدارا را کنار بگذارد، ناخوشی ها به او نزدیک می شود.
پس برای فرار از ناخوشی و برخورداری از امنیّت که عامل بسیار مهمی در سازگاری است، پوشیدن لباس مدارا ضروری است.
د. محبّت، مسالمت و کینه زدایی
بهترین الگوی رفاقت، خداست و نمونه ی رفق او، از بین رفتن کینه هاست. امام صادق (علیه السّلام) می فرماید:
انّ الله تبارک و تعالی رفیق یحبّ الرّفق فِمن رفقه بعباده تسلیله اضغانهم؛ (17) به درستی که خداوند متعال رفیق است و رفق را دوست دارد. از نمونه های رفق او نسبت به بندگانش، این است که کینه های میان آنان را از بین می برد.
بی شک چنانچه بندگانش از رفق برخوردار باشند، خداوندی که الگوی رفاقت است، نمونه رفق خود را در حق آنان روا خواهد داشت. امیر مؤمنان علی (علیه السّلام) می فرماید:
الرّفق یؤدّی الی السّلم؛ (18) رفق و مدارا به زندگی مسالمت آمیز منتهی می شود.
هیچ کس به زندگی پر تنش و پر اضطراب علاقمند نیست. همه به دنبال انواع آرامش در زندگی هستند و این خواسته با مدارا حاصل می شود. حضرت امیر (علیه السّلام) می فرماید:
ما استجلب المحبّة بمثل السخاء و الرفق و حسن الخلق؛ (19) چیزی به اندازه سخاوت، مدارا و خوش اخلاقی محبّت به وجود نمی آورد.
پس مدارا نقش مهمی در جلب محبت دارد.
در زندگی، بسیاری از کارها در نهایت سختی انجام می گیرد. آنچه مهم است، احساس ما نسبت به کیفیت انجام دادن کار است. گاهی یک کار برای کسی با نهایت سختی انجام می گیرد و برای دیگری همین کار، این احساس تند را به همراه ندارد. مدارا عاملی است که کارها را آسان می کند. امیر مومنان علی (علیه السّلام) می فرماید:
الرفق یسیّر الصّعاب و یسهّل شدید الاسباب؛ (20) رفق سختی ها را آسان می کند و اسباب و عوامل دور دست را تسهیل می کند.
و باز می فرماید:
کم من صعبٍ تُسهل بالرفق؛ (21) چه بسیار سختی هایی که با رفق و مدارا آسان می شود.
مشکلاتی که در زندگی برای انسان پدید می آید، بیش از این که به واقعیت بیرونی یک متغیّر مربوط باشد، به نوع نگاه و نظام فکری ما نسبت به آن مربوط است. دو نفر می توانند در یک موقعیت خاصی قرار گیرند، در حالی که یکی به شدّت از آن موقعیت احساس رضایتمندی مو دیگری احساس نفرت داشته باشند. پس احساس ما است که در سختی و آسانی یک کار نقش اساسی دارد. با مدارا می توان احساس راحتی کرد و از سختی ها فاصله گرفت.
هـ . کامیابی و پایداری
هر کس از زندگی هدفی را دنبال می کند که رسیدن به آن نشانه کامیابی اوست و با این توفیق، او خود را در رفاه و کمال می بیند. این نتیجه در سایه مدارا به دست می آید. حضرت علی (علیه السّلام) می فرماید: « الرفق توفق؛ (22) مدارا کن موفق می شوی ». و به بیان دیگر می فرماید: « بالرفق تدرک المقاصد؛ (23) با رفق و مدارا نتایج کسب می شود ».
بی شک یکی از خواسته های زن و شوهر در زندگی مشترک، بقا و پایداری زندگی است. آن ها به دنبال این هستند که تضمینی برای ثبات زندگی پیدا کنند و نگران تغییر منفی زندگی نباشند. با رفق و مدارا می توان به این مقصود دست یافت. حضرت امیر (علیه السّلام) در این باره می فرماید:
بالرفق تداوم الصحبة؛ (24) با رفق و مدارا، همدمی و همراهی در زندگی مشترک پایدار می ماند.
پس برای رسیدن به یک زندگی بادوام و پایدار، رفق و مدارا ضروری است.
و. رزق و روزی
از نعمت هایی که خانواده ها به شدّت طالب آن هستند، افزایش روزی است. امیر مؤمنان علی (علیه السّلام) می فرماید:
من استعمل الرفق استدر الرزق؛ (25) کسی که رفق و مدارا به کار گیرد، روزی فراوان پیدا می کند.
فروشنده ای که با مشتریان خود مدارا می کند، مشتری بیشتری دارد و این در افزایش روزی او مؤثر است. همچنین همسری که مدارا پیشه می کند، شریک زندگی خود را از مخالفت خارج می سازد و زمینه ی انس در او ایجاد می کند. وقتی انس ایجاد شد، موافقت و راحتی به وجود می آید.
در این جا چند پرسش پیش می آید که مناسب است پاسخی هر چند کوتاه برای آن ارائه شود:
پرسش اوّل: جایگاه رفق و مدارا کجا است؟
پرسش دوّم: حدّ و مرز آن چیست؟
پرسش سوّم: گاهی مدارا می تواند با آسیب هایی از قبیل فراوانی نافرمانی، گستاخی، بی پروایی و ... همراه باشد. راه مقابله با این آسیب ها چیست؟
جایگاه رفق و مدارا
انسان در زندگی فردی و اجتماعی وظایف و تکالیفی دارد که باید آن ها را انجام دهد و چنانچه در ادای آن ها کوتاهی کند، مقصّر و مسئول است؛ بنابراین در اصل ادای وظایف چیزی به نام مدارا وجود ندارد؛ ولی در راهکارها و کیفیت ادای وظیفه، مدارا یک اصل انکارناپذیر است که برای رسیدن به هدف، رعایت آن ضروری است. به تعبیر دیگر، جایی نوبت به مدارا می رسد که وظیفه اوّلی خود را انجام داده و درصدد دعوت به خیر، موعظه، امر به معروف، نهی از منکر و ... برآمده باشیم و در صورتی که سطح دلخواه از کار خیر عملی نشد، دست کم برای تحقق سطوح پایین تر به مدارا رو آوریم. معنای مدارا این نیست که وقتی از کسی تخلّفی می بینیم، او را به خیر نخوانیم، موعظه نکنیم، امر به معروف و نهی از منکر نکنیم و نام آن را مدارا بگذاریم. این معنای مدار نیست؛ بلکه نوعی بی تفاوتی و بی مبالاتی به امور دینی است. نمی توان فرار از مسئولیت را مدارا نامید. سستی، بی اراده بودن و تزلزل افراد را باید از مجموعه مدارا خارج دانست. برای مثال خداوند متعال در آیه 34 سوره مبارکه نساء درباره ی زنانی که بیم سرکشی و نافرمانی در آنان وجود دارد، فرموده است:
آنان را موعظه کنید؛ اگر موعظه کارگر نیفتاد، در بستر آنان به نوعی نگرانی خود را به آن ها نشان دهید. چنانچه این نیز تأثیر نداشت، با نوعی تنبیه که نشانه ناراحتی کسی است که به شدّت دل سوز و عاشق اوست، همچون مادری که فرزند خود را متنبّه می کند، او را تنبّه دهید.
این دستور خداوند متعال به مردانی است که با چنین زنانی رو به رو هستند. نمی توان به بهانه مدارا از ادای تکلیف سرپیچی کرد؛ البته در صورتی که ادای هیچ کدام از وظایف رفتار او را تغییر ندهد، حال این پرسش مطرح می شود که آیا باید به رفتار شدیدتری رو آوریم، او را در خانه زندانی کنیم، طلاق او در دستور کار قرار گیرد یا این که از همه این ها صرف نظر کرد، و به مدارا رو آوردیم تا به خواست خدا به مرور زمان رفتارهای او تعدیل شود؟ کدام یک مطلوب است؟ این جاست که مدارا در دستور کار قرار می گیرد.
به دیگر سخن، ارتکاب کار خلاف، مصداق و نمونه مدارا نیست. مرد یا زن هیچ کدام حق ندارند تحت عنوان مدارا با همسر به کار خلاف رو آورند. مردی که برای به اصطلاح حفظ زندگی از وظیفه خود دوری می کند یا زنی که برای حفظ جایگاه خود نزد همسر به کار خلافی که دلخواه اوست با عنوان مدارا با شوهر بدان رو می آورد، در حقیقت جایگاه مدارا را درست تشخیص نداده است. هرگز نمی توان با بهانه قرار دادن مدارا به نافرمانی حق پرداخت. هم رنگی با جماعت، پایبندی به بعضی از سنّت ها و حفظ موقعیّت به هر قیمت، نمی تواند نمونه ای از مدارا باشد. کاری که شارع مقدس مجوّزی برای انجام دادن آن صادر نکرده است، به بهانه مدارا مجوّز پیدا نمی کند.
حدّ و مرز مدارا چیست؟
بی شک، زندگی باید با تدبیر همراه باشد. چنانچه مدیر خانواده تدبیر نداشته باشد، مشکلات فراوانی در زندگی او ایجاد می شود. مدّبر کسی است که به همه راه ها بیندیشد و راهی که بیشترین خیر و کمترین ضرر را دارد، برگزیند.
اندیشه در متون دینی چنین نتیجه می دهد که همسران باید با یکدیگر مدارا کنند و به طور خاص مردان به جهت تفاوت هایی که با زنان دارند، باید با آنان مدارا کنند و آن را یک اصل فراگیر در زندگی به شمار آورند؛ البته به ندرت مواردی یافت می شود که اسلام مدارا را به جهت عوارضی شایسته نمی داند؛ از جمله آن جا که مدارا، مرد را به انزوای بی غیرتی جا دهد و او را در برابر انجام دادن کار زشت همسر بی تفاوت کند. در چنین جایی مدارا مطلوب نیست. باید چاره ای اندیشید تا از ننگ بی غیرتی خارج شد. در روایتی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید:
انّ الجنّه لیوجد ریحها من مسیرة خمسمأة عام و لایجدها عاقٌ و لا دیوّثٌ. قیل: یا رسول الله و ما الدیوث قال: الذی تزنی امرأته و هو یعلم بها؛ (26) بوی بهشت از مسیر پانصد سال احساس می شود؛ امّا دو کس که آن را استشمام نمی کنند: یکی عاقّ والدین و دیگری دیّوث. سوال شد: ای رسول خدا، دیوث کیست؟ حضرت فرمودند: مردی که همسرش زنا دهد و او آگاه باشد.
در اینجا مدارا کردن سزاوار نیست و سزاوار است که اگر زن از کار خلاف خود دست نمی کشد، مرد از او جدا شود. به همین دلیل، حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) در روایت دیگری فرمودند:
أوصانی جبرئیل (علیه السّلام) بالمرأة حتی ظننت اَنّه لا ینبغی طلاقها الّا من فاحشة مبیّنه؛ (27) جبرئیل درباره زن آن قدر سفارش کرد که من احساس کردم جز در جایی که زن فاحشه ی آشکاری انجام دهد، طلاق او شایسته نیست.
بنابراین در صورتی که مدارا مرد را به بی غیرتی بکشاند مدارا جایز نیست. همچنین اگر مدارای با همسر باعث شود فضای گناه فراگیر شود و مدارا کننده را نیز در برگیرد، اینجا نیز به دلیل وظیفه ای که مرد در مقابله با گناه دارد، نمی تواند مدارا کند تا گناه او را نیز دامنگیر شود. برای مثال منزل مکان زنگی زن و شوهر است. حال اگر زن بر اثر تسامح همسر وسایل گناهی را بخرد و در منزل محفل گناه راه بیندازد، مرد نیز سرانجام در معرض گناه قرار می گیرد؛ جای مدارا نیست. پس به طور کلّی هر جا مدارا باعث ارتکاب گناه مدارا کننده شود، مدارا مطلوب نیست.
مقابله با آسیب ها
به طور طبیعی، مدارا می تواند زمینه افزایش رفتار خلاف متخلّف را فراهم کند و فراوانی آن را به دنبال داشته باشد. برای مقابله با این آسیب، تدبیر و آشنایی با روان شناسی مفید است. مدارا در برابر رفتار نامناسب، راهکاری است که از یک سو می خواهد به زندگی آرامش بخشد و از سوی دیگر در دراز مدّت زمینه رفتار مثبت را فراهم سازد؛ بنابراین برای رسیدن به این اهداف، تدبیر لازم است. چنانچه در برابر رفتار منفی عکس العمل نشان ندهیم، جبهه گیری نکنیم و درصدد تهیّه مقدّمات تحقق رفتار مثبت و ترک رفتار منفی برنیاییم، دیگران ما را به زعم غلطشان خودی تلّقی خواهند کرد و نه تنها خلاف کاری خود را ادامه خواهند داد که ما را نیز از مخالفان دیروز و موافقان امروز به شمار خواهند آورد. پس ضمن این که مدارا می کنیم، دیگران باید همواره از رفتار ما در برابر کار خلافشان نگران بوده، خاطر امنی نداشته باشند و از این که شاید رفتار امروز ما کاسه صبر او را لبریز کند و ما را از آرامش دور کند، دلهره داشته باشند. پس الگوی اجرای مدارا را باید با تدبیر برگزید. گاهی ممکن است مدارای ما در برابر کسی با سکوتی معنادار همراه باشد که طرف ما تحمّل آن سکوت را نداشته و این در تغییر رفتار او مؤثر واقع شود؛ البته در زمینه الگوی رفتار نمی توان یک قاعده کلی داد؛ بلکه هر کس باید با توجه به تیپ شخصیتی و احساسات حاکم بر همسر خود بهترین الگو را برگزیند.
مهارت هایی برای دست یابی به مدارا
برخی از فنونی را که برای سازگاری میان همسران از راه مدارا می توان بدان دست یافت و زمینه هایش تنش را حذف کرد یا آن را به حدّاقل کاهش داد، عبارت است از:
أ. مرموز سازی (28)
مرموز سازی، تلاشی است برای پرهیز از تعارض و از آن برای حفظ وضعیت کنونی استفاده می شود. مرموز سازی به شخص این امکان را می دهد که پرده ای از ابهام را روی موضوع تعارض بکشد یا آن را با ساتری بپوشاند و گرچه آن را در درون خود انکار نمی کند، آن را مبهم می گذارد. مرموز سازی، فرآیندی است که از انکار یا منفی جلوه دادن چیزی خبر می دهد. (29)
وقتی کسی از حالتی که شما در جمعی از افراد جامعه به خود گرفته اید یا سخنی که در میان اعضای فامیل می گویید یا رفتاری که به هنگام تدریس، تحصیل یا خرید مایحتاج زندگی از خود نشان می دهید، راضی نیست و از آن خوشش نمی آید، گاهی احساسات تندی را به شما نشان می دهد و تعبیرات تند و به عقیده ی شما بچّه گانه ای را در برابرتان به کار می برد. در چنین موقعیتی ممکن است شما او را به ناسپاسی، خودخواهی و حتی دیوانگی متهم کنید و این برخورد تنش غیرقابل مهاری را در میان شما پدید آورد.
وقتی کسی احساسات خود را به گونه ای بیان می کند که شما آن را قبول ندارید و فضا را آبستن حادثه می بینید، برای دوری از تنش، گاهی با خود می گویید: او احساسات خود را بیان کرده است و آنچه ابراز کرده، تصوری است که از حالت، گفتار یا رفتار کسی دارد. شما احساس او را ندارید و در حقیقت منکر احساسات او هستید؛ ولی به این صورت مرموزسازی می کنید که نگاه خود را پنهان سازید و می کوشید از دید او به موضوع نگاه کنید. در حقیقت شما با این کار از فضای ارزش گذاری برای کار او خارج می شوید و آن را مبهم می گذارید. وقتی به تصوری که او از موقعیت دارد، توجه کنید، به اصل مشکل پی خواهید برد؛ چرا که در بسیاری از موقعیت ها، مشکلات واقعی آن هایی نیست که ابراز می شود؛ بلکه مشکل همان نوع نگاهی است که این رفتار را به وجود آورده است و در حقیقت آن مشکل زیر چتر سخن خود را پنهان کرده است. با چنین رویکردی شما می توانید به جای این که فقط آرزو کنید که « ای کاش او چنین احساساتی نداشته باشد تا برای ما مشکلی پیش آید »، با یکدیگر درباره ی مشکلات بحث می کنید و با دستیابی به زوایای دید همسرتان به زبان رفتار او بهتر پی می برید. پس بکوشید از قضاوت های قبلی درباره ی رفتار او بپرهیزید و انگشت ابهام یا علامت سؤالی را روی رفتار او بگذارید، علایم ظاهری او در رفتار را انکار کنید و به معنای دیگری که پشت این پرده است، فکر کنید تا بتوانید با او و رفتارش کنار بیایید. به هر حال، مرموز سازی، پنهان سازی تعارض به واسطه پرده ای است که تعارض را نشان نمی دهد، گرچه می دانید تعارض وجود دارد، و این فرآیند به کنار آمدن شما با همسر بسیار کمک می کند.
ب. قلاب کردن (30)
مفهوم قلاب کردن، شامل همراه سازی احساس ها و افکار خاصی با محرک های بینایی، شنوایی و جنبشی است. به عبارت دیگر قلاب کردن، مهار کردن واکنش های انعکاسی است. چنانچه اعضای خانواده از واکنش های خودکار خود به محرک ها مطلع باشند، آن گاه می توانند همیشه ابتکار عمل داشته باشند، نه این که عکس العمل حساب نشده از خود نشان دهند. همچنین آنان می توانند بیاموزند که برای فراخواندن واکنش های مطلوب دیگر اعضای خانواده از محرک ها استفاده کنند. (31)
به طور طبیعی، انسان در برابر بعضی از حالت ها یا رفتارها واکنش خودکار نشان می دهد. وقتی یک نفر با لحن خاصّی به صورت عصبی با شما حرف می زند، واکنش تند شما به صورت خودکار در برابر این نوع لحن گفتاری امری معمول است و شما نیز پاسخی در همان جهت از خود نشان می دهید. امّا باید بدانیم واکنش های خودکار می تواند تغییر الگوی تعامل خانوادگی را بسیار دشوار سازد. برای آن که آسان تر بتوانید تغییر مطلوب و سالمی را پدید آورید، باید این معنا را در ذهن خود مرور کنید که لحن تند و گفتار همراه با عصبانیّت او همیشه به این معنا نیست که او درباره ی چیزی با شما بحث می کند تا شما را عصبانی کند. همین قدر که شما بتوانید امکان این معنا را در ذهن خود زنده کنید، از واکنش خودکار جلوگیری خواهید کرد. اگر شما بتوانید فحوای کلام او را از لحن گفتارش جدا سازید و مطلبی را که می خواهد القا کند از سبک گفتار و نحوه ی تند ارائه آن جدا کنید، آن گاه قادر خواهید بود منظور وی از نحوه ی ارتباطش را خیلی بهتر درک کنید. با این که لحن گفتار او شما را عصبانی می کند، شاید او قصد دارد حرف تازه ای بگوید. وقتی از واکنش خود که دیگر خودکار نیست و شما آن را صید کرده اید، آگاهید، آن گاه می توانید واکنش خودکار را تغییر دهید. افزون بر این، شما یاد می گیرید که روحیه خود را حفظ کنید.
ج. تبرئه (32)
تبرئه، فرآیند تأثیر دوباره ی اعمال یکدیگر است. کسی که ممکن است شما در گذشته او را مستحقّ سرزنش دانسته باشید، اینکه به سبب درک تازه ای، می توانید وی را مستحق سرزنش ندانید. (33)
انسان با احساسات خود زندگی می کند و خوشی ها یا تلخی ها را بر اساس احساس خود در می یابد. واقعیت ها نه آن گونه که هستند، بلکه آن گونه که بر ما رُخ می نمایند، ما را تحت تأثیر قرار می دهند. اگر به دلیلی احساس شما تغییر کند و کسی را که مستحق سرزنش می دانستید، اکنون او را مستحق سرزنش ندانید، می توانید او را تحمل کنید.
فرزندی که در نظر بگیرید که احساس می کرده است والدین او از وی بهره کشی جسمی یا عاطفی می کرده اند و او به شدّت از آنان گله مند و خشمگین است. اکنون به دلیل تغییر احساس خود، اعتقاد دارد تلاش ها و محدودیّت هایی را که والدین در حقّ او اعمال می کرده اند، از سر دلسوزی آنان بوده و عمیقاً از آن ها سپاسگزار است و آن ها را با دید تازه نگاه می کند. این تغییر احساس حالت خوشایندی را به وجود می آورد.
همچنین همسری که رفتاری به ظاهر نامطلوب در برابر شما انجام داده است، چنانچه شما می کوشید درک تازه ای از ادله نهفته برخی از اعمال و رفتار او پیدا کنید، می توانید او را از رفتاری که فکر می کردید کاملاً نامطلوب است، تبرئه کنید. شما نیاز دارید احساسات او را بشناسید و از احساس منفی خود بپرهیزید و به نحوی از تقصیر او صرف نظر کنید. این تغییر احساس گاهی از طریق پیدا کردن احساسات فرد مقابل یا درک ادله پنهان یا رفتارهای مبتنی بر احساس دلسوزی او حاصل می شود؛ بنابراین برای این که انگیزه ی مدارا پیدا کنیم، باید زمینه ای برای تبرئه او بجوییم.
د. بخشودگی (34)
بخشش، عبارت است از رویارویی منطقی با تألّم ناشی از جراحت روحی و بازسازی احساس ها و باورهای شخصی. فرآیند بخشش، شامل سه مرحله است: أ. فراموش کردن آنچه که قبلاً روی داده است؛ ب. تشخیص آنچه فعلاً در حال روی دادن است؛ 3. آینده نگری. (35)
گاهی دیگران به شدّت احساسات شما را جریحه دار می کنند، به ویژه کسانی که دوستشان دارید و به دلیل احساس خوبی که در دل خود برای آنها دارید، طبیعتاً از آن ها بیشتر انتظار دارید و نمی توانید از آن چه اتّفاق افتاده است، صرف نظر کنید. در این راه حل، فرض این است که شما از هیچ یک از فنون مرموزسازی، قلاب کردن، تبرئه و ... نتوانسته اید خود را برای مدارای با اوآماده کنید تنها یک راه برای برقراری ارتباط میان خود می بینید و آن این که او را ببخشید. ممکن است بگویید: چنین چیزی خیلی واقعی نیست و چگونه ممکن است انسان بدون هیچ انگیزه ای او را ببخشد؟! اگر چنین کاری برایتان غیر ممکن می نماید، دست کم تصمیم بگیرید درصدد انتقام جویی نباشید؛ البته عمل به این تصمیم - به ویژه در ابتدای کار - دشوار است؛ زیرا برای این که احساس بخشش شکل بگیرد، وقت لازم است. شما تصمیم بگیرید مراحل خاصّ بخشش را طی کنید. این مراحل عبارتند از فراموش کردن چیزی که قبلاً رخ داده است، تشخیص دادن آنچه فعلاً در حال وقوع است و پیش بینی آنچه در آینده اتفاق می افتد.
اگر هم اکنون تصمیم بگیرید او را ببخشید، می توانید خود را از لطمه روحی ای که بر شما وارد شده است، رها کنید.
هـ. شوخی (36)
تعریف شوخی دشوار؛ امّا تشخیص آن آسان است. شوخی، سرچشمه طبیعی در خانواده هاست که در بسیاری از مواقع به ندرت اتفاق می افتد. شوخی می تواند موقعیت تحمل ناپذیر را تحمل پذیر و موقعیت های ناگوار را گوارا کند. (37)
زندگی چند سویه است: گاهی اوقات ما چنان در جدّی بودن گرفتار می شویم که سویه روشن تر زندگی را فراموش می کنیم و توجه خود را کاملاً به ساحت های تاریک زندگی متمرکز می سازیم. زندگی بیش از این که به دید منطقی مورد مداقّه قرار گیرد، باید از سرچشمه عواطف سیراب شود. چهره بیش از اندازه جدّی در خانواده می تواند منشأ آسیب های فراوان باشد. همسر بیرون از منزل ممکن است در محدوده قواعد و مقررات به سمت و سوی جدّی بودن سوق داده شود؛ اما باید بداند که منزل محل کار نیست؛ بنابراین اگر شوهر یک نظامی است و در پادگان، خود و دیگران را در چارچوبه ی تند مقرّرات می بیند یا خانم مدیر شرکت یا مرکز درمانی است و با دیگران در یک چارچوب خاصّی مطابق قواعد ارتباط برقرار می کند، باید جریان منزل و روابط خانوادگی را از قواعد بیرون از خانه جدا سازد. او خارج از منزل هر که هست، در داخل خانه یک همسر مهربان و پرعطوفت است؛ بنابراین باید از فنّ شوخی استفاده کند. شوخی خواه خود جوش باشد یا مرحله ای، سبکبالی و احساس خوبی ایجاد می کند و به ما می آموزد که از چشم انداز بسیار ضروری تر به مسائل و مشکلات خود نگاه کنیم. بر اساس این شیوه راحت تر می توانیم با دیگران مدارا کنیم. « وقتی یکی از زوجین شوخ طبع باشد، میزان تضاد در آنان 67 درصد کمتر است. » (38)
و. رفتار متقابل یا نظیر به نظیر (39)
رفتار نظیر به نظیر در فرهنگ واژه ها، به معنای « چیزی به عوض چیزی » است و وصف کننده ی فرآیند عمل متقابلی است که در روابط میان افراد اتفاق می افتد. رفتار نظیر به نظیر در خانواده، شامل توقعاتی است که هر شخص با توجه به قواعد ارتباط، از طرف مقابل دارد. (40)
زندگی تعاملی است دست کم میان دو نفر که هر یک دارای نقش و انتظاری است. نقش ها بر اساس حقوقی که هر یک دارند، تجسّم پیدا می کند و انتظارات بر اساس تکالیفی که بر دوش آن هاست، معنا می یابد. هر یک از زوجین از این دو بُعد برخوردارند. این قاعده در طول زندگی در نوسان است.
هر یک از زن و شوهر مایلند واضع برخی از قواعد باشند؛ بنابراین هر دو وارد یک معامله می شوند. حال باید درباره برخی از این معامله ها سخن بگویند. از طرفی همیشه این گونه نیست که ما در رعایت قواعدی که دیگران وضع کرده اند، موفّق باشیم. پس بیاییم حقوق و تکالیف خودمان را بر هم ساده کنیم. اگر جایی من حقّی داشته ام و رعایت آن صورت نگرفته، او نیز جایی حقّی داشته و مراعات نشده است و اگر در زمینه ای او تکلیف خود را انجام نداده است، من نیز گاهی در ادای آن کوتاهی کرده ام. محدودیت های ما عین یکدیگر نیست؛ اما مشابه یکدیگر است. آنچه ما را آرام می سازد این است که واقع بینانه همه ی جهان را ارزیابی کنیم. نباید حق خودمان را بزرگ و تکلیفمان را سبک و بالعکس حقّ دیگری را سبک و تکلیف او را بزرگ در نظر بگیریم. این روشی است که ما را از بُعد روانی برای بهره مندی از مدارا آماده تر می سازد.
ز. سپربلاسازی (41)
والدینی که با یکدیگر احساس تعارض می کنند، امکان دارد کودک خود را به عنوان عضو سوّم وارد میدان کنند و به اصطلاح با کودک مثلث سازی کنند؛ چون درگیر شدن با کودک می تواند توجّه آنان را از تعارض میان خودشان منحرف سازد. سپر بلاسازی، یکی از شکل ها یا راه هایی است که توجه والدین را از استرس زناشویی میان خودشان دور می کند و آن ها را به جای پرداختن به تعارض میان خود به رفتار پرخاشگرانه کودک توجه می دهد؛ چون آنها حداکثر تلاش خود را به عمل می آورند تا به کودک دشوارشان توجه کنند. (42)
حضور یک فرزند در خانواده می تواند زمینه مدارا میان همسران شود؛ چرا که اکنون همه توجّه ها به یکدیگر نیست؛ فرد سوّمی مطرح است که بسیاری از نگاه ها را به خود متوجه ساخته است. این حدِّ از آرامش نه تنها آسیبی ندارد، بلکه باعث تقویت و ثبات خانواده می شود و از تمرکز زن و شوهر بر مسائل ساده ای که ارزش درگیر شدن ندارد، جلوگیری می کند؛ امّا گاهی اوقات والدین در تجربه ی مشکلات یا تعارض خود ناآگاهانه پای کودک را به موقعیّت خود می کشند و بر این اساس است که توجه آنان از مشکلات زناشویی منحرف می شود. در چنین حالتی، والدین به هم ملحق می شوند و می کوشند که کودک را مهار کنند. در ضمن کودک نیز از طریق مشکلات رفتاری خود و دور کردن پدر و مادر از تعارض میان خودشان، عملاً از والدین خود محافظت می کند. در چنین وضعیّتی مشکل کودک که خود برخاسته از تعارض حاکم بر رابطه میان والدین است، عاملی برای نزدیک شدن آن ها می شود تا مشکل کودک خود را حل کنند. حال آیا واقعاً این سازوکار برای سازگاری مناسب است؟ زن و شوهر در این هنگام به مشکلات فرزند خود توجه می کنند و کمتر میان خودشان تنشی را می بینند؛ امّا متأسفانه این نزدیکی به قیمت آسیبی است که در دراز مدّت بر شخصیّت کودک وارد می شود. او که رفتار خود را زاییده ارتباط نامطلوب پدر و مادر خود می بیند، اکنون نیز درون این معمّا گرفتار است که آنها به جای اصلاح خطاهای خود باز او را مورد حمله قرار داده اند؛ گویا خودشان هیچ مشکلی ندارند. این سپر بلایی است که همراه خود بلایی را ایجاد می کند که خطرناک تر است. چنانچه حضور فرزند در خانواده سپر بلایی باشد که همراه خود بلایی بزرگ تر ایجاد نکند، راهکار خوبی برای مدارا میان زن و شوهر است.
ح. تغییر مرتبه دوّم (43)
عضو خانواده با تغییر دادن مداوم قواعد و مقررات نمی تواند مشکل را حل کند. برای این که تغییر واقعی رخ دهد، باید ساخت خانواده تغییر کند. این تغییر، شامل دگرگون سازی نحوه نگریستن به موقعیت است. عضو خانواده باید از مبنای داوری دیگری به مشکل نگاه کند، درباره ی آن بیندیشد و آن را درک کند. نیازی نیست که قواعد یا نقش های تازه ای پدید آید؛ بلکه رفتارها به دلیل دید تغییر یافته ی عضو خانواده تغییر می کند. (44)
میان تغییر دادن رفتارها و تغییر دادن نگرش ها تفاوت وجود دارد. تغییر در رفتار، ممکن است صرفاً تغییری ظاهری باشد، بدون اینکه تغییری زیربنایی روی دهد. آنچه مهم تر و پایدارتر است، تغییری است که در نگرش فرد ایجاد می شود. گاهی زن از این مسئله نگران است که چرا همسرش وقت بیشتری برای بیرون رفتن با دوستان یا کارهای اجرایی بیرون از خانه صرف می کند و کمتر وقت می گذارد تا با همسرش حرف بزند. تازه اگر در خانه هم باشد، کار خاصّی برای همسر خود انجام نمی دهد و چنانچه مدّت زمان زیادی را در خانه بماند، رفتارش تغییر می کند و تحمل او سخت تر می شود. در چنین وضعیّتی مقابله کردن مستقیم زن با رفتار او اثر مطلوبی ندارد؛ چون با نگاهی که مرد دارد، همین رفتار همخوان است گرچه به عقیده ی زن این کار نامطلوب است. چنانچه زن پی ببرد که شوهرش چون فکر می کند تنهاست، مایل است با دوستان خود خارج از خانه به گشت و گذار بپردازد و با رفتار خود نشان دهد که مایل است همسرش در کنار او باش - نه این که آمرانه بخواهد او را در منزل نگه دارد - ممکن است نگرش او تغییر کند و دست کم شوهرش را در برخی از بیرون رفتن هایش همراهی کند بدون این که به کارهایش بهانه بگیرد. زن به تدریج می تواند کاری کند که نگرش همسر نسبت به تنهایی خود تغییر کند و این به کنار آمدن آنها با یکدیگر کمک می کند.
ط. رفع تعارض با نگاه به زمان حال (45)
افرادی که می توانند در قالب نقش های مشخّصی با هم ارتباط برقرار کنند، بهتر می توانند از تعارض و کشمکش پیشگیری کنند. چندین مهارت به رفع تعارض کمک می کند که یکی از آن مهارت ها بحث کردن در زمان و مکان فعلی، نه زنده کردن و به میان کشاندن موضوعات گذشته است. (46)
به طور طبیعی نمی توان یک زندگی را بدون هیچ گونه تعارضی در نظر گرفت؛ چرا که زندگی سراسر ارتباط است و ارتباط افکار، سلیقه ها و رفتارهای متفاوت به طور معمول می تواند تعارض هایی را پیش آورد. به همین جهت، در اکثر مواقع ارتباط میان همسران به علّت تعارض هایی که پیش آمده است، با مانع رو به رو می شود. این امری طبیعی است؛ اما برای این که بتوانیم با یکدیگر کنار بیاییم، باید یک قاعده را مبنای زندگی خود قرار دهیم و آن این که وقتی می خواهیم درباره ی موضوعاتی که احتمالاً ما را نگران کرده است، سخن بگوییم و باید هم سخن بگوییم، درباره ی چیزی صحبت کنیم که هم اکنون اتفاق افتاده است. میان آنچه اکنون رخ می دهد و آنچه در گذشته یا آینده مطرح است، زنجیره ای ایجاد نکنیم و از بحث امروز به بحث های گذشته و موضوعاتی که می تواند احتمالاً در آینده رخ دهد، صحبت نکنیم. نباید درباره آنچه که در گذشته اتفاق افتاده است یا ممکن است در آینده اتفاق بیفتد، وارد بحث شوید. این فن ( بحث درباره ی آنچه در زمان و مکان فعلی اتفاق می افتد ) را رفع تعارض می گویند. با این روش شما بهتر می توانید با همسرتان کنار بیایید؛ چرا که کوهی از موانع و تعارضات در برابر شما مطرح نیست تا کنار آمدن با آن سخت باشد. انباشته شدن تعارض ها در ذهن، آمادگی انسان برای مدارا را کم می کند.
ی. تمرکز بر نقاط قوّت (47)
کسی که می خواهد آثار نامطلوب رفتارهای ناخوشایند را مهار کند، جنبه های سالم عملکرد خانواده را در نظر می گیرد. خانواده ای که دچار مشکل شده، ممکن است نخست نتواند جنبه های مثبت روابط خود را ببیند. افراد این خانواده به درمانگری نیازمندند تا در میان اعضای خانواده ارتباط و همدلی برقرار کند و نقاط قوّت را یادآور شود. (48)
ما در میان خانواده هایی که می شناسیم و با آنان ارتباط داریم، عموماً حالت مطلقی را نمی بینیم؛ یعنی این گونه نیست که یک خانواده سفید سفید و خانواده دیگر سیاه سیاه باشد. طیفی از سیاهی و سفیدی در میان همه ی خانواده ها دیده می شود؛ البته این طیف دارای نوسان است. شدّت و ضعف و مراتب مختلف در آن دیده می شود؛ امّا خوشبختی مطلق یا بدبختی مطلق دیده نمی شود حال برای این که گذر از سیاهی ها برای انسان آسان گردد، یکی از مهارت ها تمرکز بر نقاط قوّت است. در بسیاری از خانواده های پر تنش نیز می توان نقطه های مشترکی را پیدا کرد. وقتی همه ی اعضای خانواده کنار یکدیگر می نشینند و نظر می دهند - گرچه دیدگاه های آنان از یکدیگر بسیار متفاوت باشد - نشان دهنده ی یک امر مثبت است و آن این که همه آن ها با اتّحاد و همدلی تصمیم گرفته اند برای پیشبرد خانواده تلاش کنند و تصمیم بگیرند. این نشان می دهد این خانواده، خانواده ای بی تفاوت نیست و سرد و بی روح درباره ی مسائلی که بر آنان می گذرد، برخورد نمی کند. در نظر داشتن نقاط مثبتی از این قبیل آرامش انسان را افزایش می دهد.
ک. ایفای نقش مقابل (49)
نوع انسانها دست کم در ابتدای امر فقط نیاز خود را می بینند و بر اساس نیازی که دارند، برای دیگران وظیفه ی حمایتی قائل می شوند. آنچه را اکنون در نظر دارند، محدودیت ها و تنگناهایی است که خود با آن رو به رو هستند. گویا یک مشکل بیشتر وجود ندارد و آن هم مشکل آنهاست و به هیچ روی به محدودیت های دیگران توجه نمی کنند.
برای این که انسان حسّاس شود و موقعیت دیگران را نیز در توانایی ها و محدودیت ها درک کند تا احساس بهتری از وضعیّت موجود داشته باشد، لازم است نقش طرف مقابل را ایفا کند. وانمود کند که به جای فرد مقابل نشسته است، درست همانند او رفتار کند و نهایتاً بر اساس این که جایگاه فرد مقابل را دارد، تمایل پیدا کند که بحث را به نفع او تمام کند. « ایفای نقش مقابل با اجازه دادن به خانواده برای درک نگاه دیگران از چشم انداز مساعدی، به آنان کمک می کند تا دید تازه ای پیدا کنند. از هر یک از همسران خواسته می شود تا نقش همسرش را ایفا کند. در همین نمایش از او خواسته می شود با توجه به نقشی که اکنون پذیرفته است، مشکل خاصّی را به بحث بگذارد ». (50) آنچه در این فن جایز اهمیت است، این است که انسان ها عمدتاً از پر آسیب ترین عامل برای خوشبختی یعنی غفلت رنج می برند، گرچه خودشان در بسیاری از اوقات متوجه نیستند. خروج از غفلت و توجه به شرایط و محدودیت هایی که طرف مقابل دارد، او را در خواسته هایش متعادل و زمینه رضایتمندی او را به وضعیّت موجود افزایش خواهد داد. بالا رفتن رضایت مندی، کنار آمدن با محدودیت ها را آسان تر خواهد کرد.
ل. خودآرام سازی (51)
پیش از تاریخ، انسان ها با استفاده از « گریز » یا « ستیز » (52) با چالش ها و تهدیدها مواجه می شدند. واکنش گریز یا ستیز، در تاریخ بشر اولیه بسیار مؤثر بوده است؛ زیرا انطباقی ترین پاسخ به انواع خطرهایی بوده که انسان با آن ها مواجه می شده است. امروزه، این پاسخ قسمت زیادی از کارآیی خود را از دست داده است؛ زیرا چالش ها و فشارهایی که ما با آن رو به رو هستیم، اغلب روان شناختی نیست. (53)
پاسخ گریز یا ستیز، برای تهدیدهایی مناسب است که می توان از این راه با آنها مبارزه کرد و به نتیجه رسید. وقتی به حیوانات نگاه می کنیم، می بینیم برای آن ها در مواقعی چاره ای جز این نیست که بستیزند یا بگریزند و راه سوّمی وجود ندارد. اگر می خواهند مورد شکار قرار نگیرند، تنها از همین روش می توانند استفاده کنند؛ امّا بشر امروزی برای مقابله با آلودگی هوا یا گرفتار شدن در ترافیک شهری یا تعارض هایی که در میان افراد وجود دارد و نمی توان آن را ریشه کن کرد، نمی تواند از این روش بهره بگیرد. سرانجام ما به طور طبیعی اجتماعی آفریده شده ایم و باید به لوازم آن پایبند باشیم. پاسخ مناسب برای این وضعیّت، خود آرام سازی است. خود آرام سازی روش ساده ای است برای سازگاری، گرچه به تمرین و حوصله نیاز دارد.
این پاسخ از سه گزینه تشکیل شده است: محیط (54)، بدن (55) و ذهن (56) (57)
مهارت آرام سازی در یک محیط آرام، آسان تر است. جایی که عوامل مزاحم وجود نداشته باشد، بدن نیز در وضعیت راحتی باشد، تنفّس آهسته و عمیق باشد و عضلات بدن حالت انقباضی نداشته باشد، بهتر می توان خود را آرام کرد. با مدیریت ذهن، ذهن را از افکار روزمرّه جدا کنید یا دست کم برای آرام سازی، هر نوع قضاوت درباره ی کارهایتان را موقتاً به حالت تعلیق درآورید.
معنای خودآرام سازی این نیست که لزوماً هیچ گونه احساس خشمی وجود نداشته باشد؛ بلکه حتی گاهی اظهار خشم می تواند زمینه مناسب تری برای آرام سازی فراهم کند. اگر احساس می کنید فریاد زدن یا عمل پرخاشگرانه وظیفه و به نفع شماست، این کار را انجام دهید، چرا؟ برای این که این برون ریزی حالت انتخابی دارد. شما با فکر صحیح این رفتار را انتخاب کرده اید. عمل پرخاشگرانه در صورتی که نتیجه خشم مهار نشده باشد، محکوم است؛ البته به صورت عام خود آرام سازی وظیفه است و در موارد نادری خشم انتخاب شده در دستور کار قرار می گیرد و در زندگی زناشویی بسیار کم به چشم می خورد.
پینوشتها:
1. مجمع البحرین، ماده رفتن.
2. لسان العرب، ماده رفتن.
3. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج 2، ص 117.
4. همان، ج 2، ص 116.
5. همان، ج2، ص 117.
6. همان.
7. همان.
8. محمدبن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 20، ص 180.
9. محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج 2، ص 119.
10. همان.
11. همان.
12. همان، ص 120.
13. عبدالواحد آمدی، غررالحکم، ص 244.
14. همان.
15. همان.
16. همان.
17. محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج 2، ص 118.
18. عبدالواحد آمدی، غررالحکم، ص 244.
19. همان.
20. همان، ص 244.
21. همان.
22. همان.
23. همان.
24. همان.
25. همان.
26. محمدبن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 20، ص 154.
27. محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج 5، ص 512.
28. Mystification
29. دیویس کنث، خانواده، راهنمای مفاهیم و فنون برای متخصص یاوری، ترجمه فرشاد بهاری، ص 92.
30. Anchoring
31. دیویس کنث، خانواده، راهنمای مفاهیم و فنون برای متخصص یاوری، ترجمه فرشاد بهاری، ص 34.
32. Exoneration
33. دیویس کنث، خانواده، راهنمای مفاهیم و فنون برای متخصص یاوری، ترجمه فرشاد بهاری، ص 68.
34. Forgiveness
35. دیویس کنث، خانواده، راهنمای مفاهیم و فنون برای متخصص یاوری، ترجمه فرشاد بهاری، ص 75.
36. Humor
37. دیویس کنث، خانواده، راهنمای مفاهیم و فنون برای متخصص یاوری، ترجمه فرشاد بهاری، ص 79.
38. دیوید نیون، صد راز موفقیت در زندگی زناشویی، ترجمه نفیسه معتکف، ص 84.
39. Quid Pro Quo
40. دیویس کنث، خانواده، راهنمای مفاهیم و فنون برای متخصص یاوری، ترجمه فرشاد بهاری، ص 102.
41. Scapegoating
42. دیویس کنث، خانواده، راهنمای مفاهیم و فنون برای متخصص یاوری، ترجمه فرشاد بهاری، ص 108.
43. Second - Order Change
44. دیویس کنث، خانواده، راهنمای مفاهیم و فنون برای متخصص یاوری، ترجمه فرشاد بهاری، ص 109.
45. Conflict Management
46. دیویس کنث، خانواده، راهنمای مفاهیم و فنون برای متخصص یاوری، ترجمه فرشاد بهاری، ص 104.
47. Focus on Strengths
48. دیویس کنث، خانواده، راهنمای مفاهیم و فنون برای متخصص یاوری، ترجمه فرشاد بهاری، ص 159.
49. Reverse Role - Play
50. دیویس کنث، خانواده، راهنمای مفاهیم و فنون برای متخصص یاوری، ترجمه فرشاد بهاری، ص 197.
51. Self relaxation
52. fight - or - flight
53. کریس ال. کلینکه، مهارت های زندگی، ج 1، ترجمه شهرام محمد خانی، ص 96.
54. Environment
55. Body
56. mind
57. کریس ال کلینکه، مهارت های زندگی، ترجمه شهرام محمد خانی، ج 1، ص 99.
منبع مقاله :
حسین زاده، علی؛ (1391)، همسران سازگار: راهکارهای سازگاری، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، چاپ سیزدهم