نشانه های ظهور ماشیح
عالمان یهود با یادآوری علائم پیش از ظهور برای دلداری افراد و بالا بردن روحیه ی مقاومت تلاش می کردند. آنان از « دردهای زایمان دوره ی ماشیح» سخن می گفتند(1) و به مردم یادآور می شدند که پیش از ظهور ماشیح، آشفتگی و فساد در جهان به نهایت خواهد رسید. برخی از این علائم در اخلاق انسان ها و برخی در طبیعت آشکار خواهد شد. بر این اساس، بی بند و باری افزایش خواهد یافت و جوانان احترام والدین، صالحان و سالمندان را رعایت نخواهند کرد؛ روابط خویشاوندی به سردی خواهد گرایید و بسیاری از مردم دچار فقر و تنگدستی خواهند بود؛ (2) کارگزاران شریعت، اعتباری نخواهند داشت و بسیاری از مردم مورد تهمت واقع خواهند شد؛ هرج و مرج بر همه چیز مسلط خواهد شد(3) و حتی میان حکیمان جنگ و ستیز پدید خواهد آمد.(4) در تلمود می خوانیم:
در دوره ای که ماشیح ظهور می کند، جوانان به پیران بی احترامی کرده، آنان را خجالت خواهند داد و پیران در جلوی جوانان بپا خواهند ایستاد. دختر با مادر خود و عروس با مادر شوهر مخالفت خواهد کرد و فرزند از پدر خود خجالت نخواهد کشید. محل تحصیل و مطالعه به اماکن فساد تبدیل، و دانش دبیران فاسد خواهد شد. کسانی که از خطا کردن بترسند، منفور خواهند بود.(5)
هنگامی که دیدید نسل ها کاهش می یابند و مشکلات بسیاری بر بنی اسرائیل فرو می ریزند، منتظر آمدنش باشید... ماشیح در دوره ای ظهور خواهد کرد که همه ی مردم آن یا معصوم باشند یا مجرم.(6)
طی دوران هفت ساله ای که ماشیح در آن ظهور خواهد کرد، این آیه به وقوع خواهد پیوست:« بر یک شهر بارانیدم و بر شهر دیگر نبارانیدم»( عاموس 4: 7). در سال دوم تیرهای قحطی رها خواهند شد. در سال سوم قحطی شدیدی حکمفرما خواهد شد؛ مردان و زنان و کودکان و اشخاص متقی و پارسا و قدیسی خواهند مرد و آموزندگان تورات آن را فراموش خواهند کرد. در سال چهارم، سیری و وفور نعمت خواهد بود؛ ولی نه به طور کامل. در سال پنجم سیری و فراوانی عظیمی حکمفرما خواهد شد و مردم خواهد خورد و خواهند نوشید و شاد خواهند بود و تورات به سوی آموزندگانش باز خواهد گشت. در سال ششم صداهایی ( آسمانی) به گوش خواهد رسید. در سال هفتم جنگ ها در خواهند گرفت، و در پایان این دوران هفت ساله، پسر داوود ظهور خواهد کرد.(7)
روزگار ماشیح موعود
در لا به لای نوشته های یهود، از روزگاری که درد و رنج به سر آید و صلح پایدار فراگیر شود، سخن به میان آمده است .برخی با استناد به کتاب های عهد عتیق، آن دوران باشکوه را دوران ماشیح دانسته اند و آن زمان را این گونه به تصویر کشیده اند:
ذات قدوس متبارک ده چیز را در دوران ماشیح تازه خواهد کرد:
1. او خود جهان را به نور خویش روشن خواهد کرد؛
2. خداوند از اورشلیم آب روان جاری خواهد ساخت و هرکسی را که بیماری داشته باشد، به واسطه آن شفا خواهد داد؛
3. درختان را وادار می کند تا هر ماه میوه بیاورند؛
4. تمام شهرهای ویران را از نو آباد خواهد کرد؛
5. خداوند اورشلیم را با سنگ های یاقوت کبود از نو بنا خواهد کرد؛
6. صلح جاویدان در سراسر طبیعت حکمفرما خواهد شد؛
7. خداوند همه ی حیوانات و خزندگان را فراخوانده، با آنها و با تمام اسرائیل عهد خواهد بست؛
8. گریه و شیون و زاری در جهان نخواهد بود؛
9. دیگر مرگ در دنیا وجود نخواهد داشت؛
10. نه غم و اندوهی وجود خواهد داشت و نه آه و ناله ای به گوش خواهد رسید.(8)
در روزگار ماشیح، مردم از نظر حسن اخلاق و انجام اعمال نیک به کمال خواهند رسید. با فرا رسیدن آن دوران فرخنده، انسان ها نیازی به پیامبران نخواهند داشت؛ زیرا مردم از نظر عقلانی و اخلاقی کامل خواهند بود و به درجه ای خواهند رسید که وحی الاهی بر آنان فرود خواهد آمد. چنان که گفته شده است:« و بعد از آن، روح خود را بر همه ی بشر خواهم ریخت و پسران و دختران شما نبوت خواهند نمود و پیران شما و جوانان شما رؤیاها خواهند دید.»(9) آری، در آن زمان گرگ با بره زندگی خواهد کرد و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید؛ زیرا جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود.(10)
اندیشه ی آمدن موعود برگزیده در کتاب های سوداپیگرافایی( 11)( نوشته های جعلی) نیز یافت می شود. این آثار از قرن دوم قبل از میلاد در جوامع یهودی رایج شده است.(12) در یکی از آن نوشته ها چنین می خوانیم:
و در آن روزگار، زمین چیزهایی را که به آن سپرده اند، برخواهد گرداند و شئول چیزهایی را که به آن سپرده اند و او آنها را دریافت کرده است، برخواهد گرداند و هلاکت دیون خود را پس خواهد دا د و او[ یعنی شخص برگزیده] نیکان و مقدسان را از میان آنان برخواهد گزید؛ زیرا روزی فرا رسیده است که باید آنان را نجات داد و در آن روزگار آن شخص برگزیده بر تخت خویش خواهد نشست و همه ی رازهای حکمت از اندرزهای دهانش جاری خواهند شد؛ زیرا خداوند روح ها او را نصب کرده و به وی جلال داده است. در آن روزگار، کوه ها مانند قوچ ها پرش خواهند کرد و تپه ها مانند بره های شیر مست خواهند پرید و همه ی فرشته های آسمانی خواهند شد. چهره هایشان از شادی خواهد درخشید؛ زیرا در آن روزگار شخص برگزیده برخواهد خاست و زمین شادی خواهد کرد و نیکان در آن ساکن خواهند شد و آن برگزیده روی آن راه خواهد رفت.(13)
در بخش هایی از تلمود از شریعت تازه ای سخن گفته شده است که ماشیح آن را عرضه خواهد کرد. برخی از حکیمان یهود بر این باور بودند که در روزگار ماشیح قربانی ها، به جز قربانی شکرانه، منسوخ خواهند شد و نمازهای روزانه به جز نماز شکرگزاری، برداشته خواهند شد.(14)
رستاخیز مردگان
تصور دنیای پس از مرگ در آثار قدیم دین یهود وجود ندارد. رستاخیز مردگان در هیچ یک از اسفار پنج گانه ی تورات نیامده است. بر این اساس، تعبیر کلی « آخرت» را در آنها باید به معنای « عاقبت دنیوی» دانست:« تو را در بیابان « منّ» را خورانید که پدرانت آن را ندانسته بودند، تا تو را ذلیل سازد و تو را بیازماید و بر تو در آخرت احسان نماید».(15)
در میان یهودیان، فرقه صدوقیان منکر رستاخیز مردگان بودند(16) و می گفتند با مردن جسم، روح نیز معدوم می شود و مرگ پایان موجودیت انسان است. علت انکار صدوقیان این بود که می گفتند در اسفار پنج گانه ی تورات، یادی از رستاخیز مردگان نشده است.(17) در سنت یهودی برای اثبات وجود عقیده به زندگی پس از مرگ در تورات، به تعبیر « به قوم خود ملحق شد»استناد می شود. این تعبیر بارها در تورات در مورد مرگ افراد به کار رفته است.(18) پیامبران بنی اسرائیل آخرت شناسی یهودی را گسترش دادند. در کتاب هایی از عهد عتیق که پیش از اسارت بابل نگاشته شده است، « روز خداوند» پایان جهان به شمار نمی رود و در آنها از رستاخیز و پاداش و کیفر اخروی سخنی گفته نشده است. در این کتاب ها، روز خداوند به همین جهان مربوط می شود و قهر و غضب الاهی در این جهان، دشمنان بنی اسرائیل و گناهکاران این قوم را فرا می گیرد. سپس پادشاهی از قوم یهود، عدل و اراده خداوند را برپا می کند.
عاموس نبی اندیشه ی « روز خداوند»(19) را به اندیشه ی « روز رستاخیز و جزا» تبدیل کرد. عاموس با نامیدن این روز به « روز یهوه» مفهوم آن را تغییر داده و آن را از روز انتقام جویی بنی اسرائیل از دشمنان خود به« روز جزا»(20) و روز حساب و داوری جهانی تبدیل کرده است:« وای بر شما که مشتاق روز خداوند می باشید. روز خداوند برای شما چه خواهد بود؟ تاریکی و نه روشنایی»؛(21) « اگر به هاویه فرو روند، دست من ایشان را از آنجا خواهد گرفت و اگر به آسمان صعود نمایند، ایشان را از آنجا فرود خواهم آورد».(22)
نخستین کسی که موضوع رستاخیز را به شکل عقیده بیان کرد، اشعیا بود:
مردگان تو زنده خواهند شد و جسدهای من خواهند برخاست. ای شما که در خاک ساکنید، بیدار شده، ترنّم نمایید؛ زیرا که شبنم تو شبنم نباتات است و زمین مردگان خود را بیرون خواهد افکند.»(23)
این موضوع در کتاب دانیال نیز آمده است؛ اما با این تفاوت که می گوید نیکان برای گرفتن مزد و بدان برای دیدن مجازات برخواهند خاست:
بسیاری از آنان که در خاک زمین خوابیده اند، بیدار خواهند شد؛ اما اینان به جهت حیات جاودانی و آنان به جهت حقارت و خجالت جاودانی. حکیمان مثل روشنایی افلاک خواهند درخشید و آنانی که بسیاری را به راه عدالت رهبری می نمایند، مانند ستارگان خواهند بود؛ تا ابد الآباد.(24)
دو فقره مذکور زیربنای همه ی اندیشه های بعدی یهودیت و مسیحیت پیرامون آخرالزمان و حیات اخروی شد. در کتاب دوم مکابیان که از کتاب های اپوکریفایی عهد عتیق است، اشاره هایی درباره ی اعتقاد به رستاخیز و نفی رستاخیز امّت های دیگر دیده می شود:
او در نفس های آخر به پادشاه گفت: تو می توانی از روی ستم این زندگی زودگذر را از ما بگیری؛ اما پادشاه جهان به کسانی که در راه شریعتش می میرند، زندگی جاودانه خواهد بخشید.(25)
هنگامی که آماده مرگ می شد به پادشاه گفت:« چه نیکوست که آدمی به دست مردم کشته شود، به این امید که خداوند دوباره او را برانگیزد؛ اما تو هرگز رستاخیزی نخواهی داشت.»(26)
آنان با توسل به دعا از خداوند خواستند تا تمام گناهانشان را از یاد ببرد. یهودای شریف نیز از مردم خواست خود را از گناه بازدارند؛ زیرا با چشم خویش دیدند که چگونه گناهکاران کشته شدند. یهودا دو هزار درهم نقره از یاران خویش گرد آورد و برای تقدیم قربانی گناه با اورشلیم فرستاد و این کار براساس اعتقاد به رستاخیز مردگان کاری نیکو بود؛ زیرا اگر به رستاخیز مردگان امید نداشت، دعا برای مردگان کاری بیهوده و زاید بود و اگر باور نداشت پرهیزکاران پاداش کارهای نیک خویش را خواهند دید، هیچ گاه برای آمرزش گناهان مردگان کفاره نمی پرداخت.(27)
در تلمود این عقیده وجود دارد که رستاخیز مردگان نیکوکار در همان پوششی خواهد بود که با آن به خاک سپرده شده اند.(28)
پی نوشت:
*دانش آموخته حوزه و پژوهشگر ادیان.
1. دکتر، ا، کهن راب، گنجینه ای از تلمود، ص 354.
2. جولیوس گرینستون، انتظار مسیحا در آیین یهود، ص 62.
3. تلمود بابلی، شبات، 118 ب.
4. همان، کتوبوت، 112ب.
5. همان، سنهدرین، 97 الف.
6. همان، 98 الف.
7. همان، 97 الف.
8. دکتر، ا، کهن راب، گنجینه ای از تلمود، ص 358-359.
9. یوئیل 2: 28.
10. اشعیا 11: 1-9.
11. Pseudepigrapha.
12. مجموعه ای از آنها زیر عنوان The Forgotten Books of Eden در سال 1927 به زبان انگلیسی در آمریکا انتشار یافته است. ترجمه بخش هایی از این مجموعه در برخی از شماره های فصل نامه هفت آسمان موجود است.
13. کتاب اول خنوخ، 61.
14. جولیوس گرینستون، انتظار مسیحا در آیین یهود، ص 68.
15. تثنیه 8: 16.
16. دکتر، ا، کهن راب، گنجینه ای از تلمود، ص 362؛ عبدالوهاب المسیری، دائرة المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ج 5، ص 353.
17. لازم به یادآوری است که قرآن مجید به روشنی بیان می کند که مسئله قیامت و پاداش و کیفر در نخستین پیام حضرت موسی (ع)وجود داشته است.(طه: 11-16).
18. مثلاً در مورد حضرت ابراهیم و اسحاق و یعقوب(ع) ر.ک: پیدایش 25: 8؛ 35: 29 و 49: 33.
19. The Day of the Lord.
20. The Day of Judgement.
21. عاموس 5: 18.
22.عاموس 9: 2.
23. اشعیا 26: 19.
24. دانیال 12: 2-3.
25. کتاب دوم مکابیان 7: 9.
26. همان، 7: 14. یهودیانی که در آن زمان به رستاخیز معتقد بودند، معمولاً آن را مخصوص نیکوکاران می دانستند. البته رستاخیز نیکوکاران و بدکاران در دانیال 12: 2 آمده است.
27. کتاب دوم مکابیان 12: 42-45.
28. جولیوس گرینستون، انتظار مسیحا در آیین یهود، ص 58.
منبع: نشریه معرفت ادیان شماره 2