ماهان شبکه ایرانیان

آخر الزمان و حیات اخروی در یهودیت و مسیحیت(۱)

چکیده   شوق آگاهی از سرنوشت، در سرشت آدمی نهاده شده است. با نگرشی کوتاه به تاریخ زندگی بشر درمی یابیم یکی از دغدغه های همیشگی انسان، چگونگی فرارسیدن پایان این جهان و حیات پس از مرگ بوده است

آخر الزمان و حیات اخروی در یهودیت و مسیحیت(1)

چکیده
 

شوق آگاهی از سرنوشت، در سرشت آدمی نهاده شده است. با نگرشی کوتاه به تاریخ زندگی بشر درمی یابیم یکی از دغدغه های همیشگی انسان، چگونگی فرارسیدن پایان این جهان و حیات پس از مرگ بوده است. برای مباحثی پیرامون آمدن موعود، جاودانگی روح، پایان این جهان و فرا رسیدن جهان دیگر، واژه ی « اسکاتولوژی»(1) به کار می رود. این واژه به معنای شناخت آخر الزمان و آخرت، از کلمه ی « اسکاتوس» یونانی به معنای « آخر» یا « بعد» گرفته شده است. سه دین ابراهیمی یهودیت، مسیحیت و اسلام، از نزدیک بودن آخرالزمان و آخرت سخن گفته اند. جمعی از یهودیان و همه مسیحیان، این دو دوره را به گونه ای بر هم منطبق می دانند؛ اما جمعی دیگر از یهودیان و همه ی مسلمانان، آخرالزمان و آخرت و یا به عبارتی، عصر ظهور و روز قیامت را دو دوره ی جدا از هم می دانند.
کلیدواژه ها: آخرالزمان، ماشیح، موعود، دجال، بازگشت، رستاخیز، پاداش، کیفر، بهشت، جهنم.

آخرالزمان و حیات اخروی در یهودیت
 

مفهوم آخرالزمان در طول تاریخ یهود تحولاتی را گذرانده است. در کتاب هایی که از آخرالزمان سخن به میان آمده، مطالبی مطرح شده که از فرهنگ های بابلی، مصری، کنعانی، یونانی و ایرانی ریشه گرفته است. گروهی از کسانی که در مجاورت بنی اسرائیل زندگی می کردند، به حیات پس از مرگ، به صورت زندگی در قبر عقیده داشتند. به همین دلیل، آنان همراه مردگان خود در گورها وسایل زندگی قرارمی دادند تا در جهان دیگر از آنها استفاده کنند. برخی از پژوهشگران پنداشته اند یهودیان اعتقاد به رستاخیز مردگان را از ایرانیان عهد باستان گرفته اند. به گفته آنان، این اعتقاد پس از بازگشت از بابل پدید آمد.(2) ایرانیان عقیده داشتند در زمان آینده، پس از آنکه« سپنته مئنیو» خدای خیر و روشنایی بر هماورد خود « انگره مئنیو» خدای شر و تاریکی پیروز شود و او را نابود کند، مردگان بر خواهند خاست.

اخبار وحشتناک آخرالزمان
 

در بیشتر پیشگویی های مربوط به آخرالزمان، خبرهای وحشتناک و نگران کننده ای وجود دارد. رؤیاها و هشدارها درباره ی آخرالزمان و توصیف علائم ظهور موعود، از موضوع های رایج در ادبیات پیشگویی است و انبیا از تشویش ها و پریشانی های پیش از دوران گشایش سخن گفته اند.(3) در باب های 38 و 39 کتاب حزقیال، نبرد یأجوج و مأجوج(4) از نشانه های آخرالزمان به شمار رفته است. توصیف و پیشگویی یوئیل از « روز عظیم و مهیب خداوند» و بلاهای طاقت فرسای آن و گردآوری« باقی ماندگان»، نمونه ای از این امور است:« آفتاب به تاریکی و ماه به خون مبدل خواهند شد؛ پیش از ظهور یوم عظیم و مهیب خداوند. و واقع خواهد شد هر که نام خداوند را بخواند نجات یابد...»(5).
در گذشته برخی از بزرگان یهود از ترس این حوادث و فتنه ها دعا می کردند خدا ظهور ماشیح را در عصر آنان قرار ندهد.(6) توصیف این حوادث در تلمود(7) که آن را « تورات شفاهی» نیز می نامند، آمده است. هر وقت ببینی که دولت ها با هم به جنگ می پردازند، منتظر قدوم ماشیح باش. بدان که همین طور است؛ چون در دوره ابراهیم نیز چنین شد، و هنگامی که دولت ها با هم به جنگ پرداختند، برای ابراهیم نجات حاصل شد.(8) مقدمه ی ظهور ماشیح، دوران هفت ساله ای است که در سال هفتم آن جنگ هایی درخواهد گرفت و در پایان آن ماشیح فرزند داود ظهور خواهد کرد.(9)
در تومارهای بحرالمیت(10) « روز داوری» و « روز خداوند» بسیار نزدیک تصور شده است. نویسندگان این تومارها از پیروان خود می خواهند تا هر لحظه منتظر فرارسیدن آن روز باشند. یکی از این تومارها « جنگ فرزندان نور با فرزندان ظلمت» نام دارد. این تومار جنگ بزرگی را شرح می دهد که در آخرالزمان میان نیروهای خیر و شر در خواهد گرفت و سرانجام پس از چهل سال فرزندان نور به یاری خداوند و فرشتگان، بر فرزندان ظلمت و نیروهای شیطانی پیروز خواهند شد. تومار دیگری به نام « سرود شکرگزاری» از داوری بزرگ و پاک شدن جهان از گناه، فساد، مرگ و نو شدن هستی سخن می گوید.(11)
این اندیشه همچنان ادامه داشته تا جایی که براساس پیشگویی کتاب زوهر(12) دوران پیش از آمدن ماشیح برای بنی اسرائیل وحشتناک و محنت بار خواهد بود. امت ها در ستم کردن به بنی اسرائیل بر یکدیگر سبقت و پیشی خواهند گرفت و « هر گرفتاری تازه چنان شدید خواهد بود؛ که گرفتاری های قبلی را از یادها خواهد برد.» پیش از آمدن ماشیح یک ستون آتش در جهان ظاهر خواهد شد و چهل روز در برابر چشمان اقوام روی زمین برپا خواهد بود.(13)

ماشیح
 

یکی از دوره های تاریخی قوم یهود دوره ی پادشاهان است. کسانی که در این دوره به پادشاهی می رسیدند، به دست انبیا با روغن مسح و به « ماشیح» ملقب می شدند.(14) ماشیح در زبان عبری به معنای « مسح شده» است.ماشیح افزون بر قدرت اجرایی یک پادشاه، جنبه ی روحانی نیز پیدا می کرد. از پادشاهی که به ماشیح ملقب می شد، انتظار می رفت ظلم را ریشه کن و عدالت را در جامعه جاری کند. پادشاه یهود پس از مسح با روغن به وسیله ی نبی، حاکمیت الاهی پیدا می کرد و اطاعت از او بر همگان واجب می شد.
افزون بر این، در زمان های بعد، یهودیان کسانی را که از آنان چنین انتظاری می رفت، گرچه مسح نشده باشند، ماشیح می نامیدند. برای نمونه، کورش که به یهودیان خدمت کرده بود، در کتاب اشعیا « مسیح خداوند»(15) نامیده می شود؛ در حالی که چیزی پیرامون مسح شدن وی در جایی نیامده است. یهودیان تحقق آرزوها و رؤیاهای خود را در شخصیت یک منجی می دیدند. موسی، یوشع، شائول( طالوت) و داوود، نمونه هایی از منجیان بنی اسرائیل در گذشته بودند. شائول، داوود و همچنین پسرش سلیمان پادشاه مسح شده بودند و لقب « ماشیح» داشتند.
در کتاب هایی که در زمان اسارت بابلی نگاشته شده است، نهایت آرزو و انتظار بنی اسرائیل بازگشت به اورشلیم، تجدید بنای معبد، ظهور پادشاهی از نسل داوود و تحقق وعده خداوند در سرزمین موعود است.
براساس کتاب دانیال، وی در میان اولین گروه از اسیرانی بود که نزدیک شش قرن قبل از میلاد از اورشلیم به بابل برده شدند؛ اما نقادان کتاب مقدس تاریخ نگارش کتاب دانیال را به دوره ی مکابیان( میانه یقرن دوم قبل از میلاد) نسبت می دهند و نخستین کسی که به این نکته پی برده، فرفوریوس(16) در قرن سوم میلادی بوده است. بنابراین، نویسنده ی ناشناسی حدود 400 سال پس از دوران اسارت بابلی، آن کتاب را نوشته، و به دانیال نسبت داده است. در نتیجه، کتاب دانیال در دوران انقطاع وحی نوشته شده و از آخرین کتاب های عهد عتیق است؛ زیرا عالمان یهود اتفاق نظر دارند که نبوت با نخستین ویرانی معبد قطع شد و تنها عده ی اندکی از پیامبران که در بابل در اسارت بودند، از نبوت داشتند و با درگذشت آنان، نبوت در بنی اسرائیل پایان یافت. در کتاب دانیال، منجی یهود در شخصیت یک ماشیح شکل می گیرد. این تنها موردی است که عهد عتیق از ماشیح به عنوان یک موعود تعبیر می کند.(17)

ماشیح موعود
 

ملت ها به گذشته خویش می بالند و دوران طلایی تاریخ خود را در آن می بینند. آنها همچنین دل در گرو آینده دارند و با امید به فرارسیدن آن، روزگار را سپری می کنند. در این رهگذر، قوم یهود نیز مستثنا نیست و مانند دیگران با یادآوری گذشته ی شکوه مند خویش در عصر داوود و سلیمان، پیوسته در انتظار آینده ای درخشان است. در کتاب های پیشگویی عهد عتیق، این اندیشه پیدا شد که آخرالزمان با سختی ها و محنت های غیرقابل تصوری همراه است، اما خداوند از قوم خود به وسیله ی یک ماشیح موعود حمایت خواهد کرد.
یهودیان در تاریخ محنت بار خود، هر گونه خواری و شکنجه ای را به این امید بر خود هموار کرده اند که روزی ماشیح بیاید و آنان را از خواری و رنج نجات دهد. به مرور زمان واژه ماشیح برای اشاره به موعود یهود به کار رفت و دل های بنی اسرائیل از عشق به ماشیح موعود لبریز شد. برخی از یهودیان این آرمان را توسعه دادند و مسائلی بر آن افزودند و گفتند که در دوران ماشیح، برکات طبیعت افزایش می یابد. آنان برای دوران ماشیح چیزهایی را بیان کردند که حتی در زمان داوود و سلیمان وجود نداشت.(18)
در تلمود، صدها بار به ماشیح و رسالت او اشاره شده است. به عقیده ی عموم یهودیان، ظهور ماشیح و فعالیت های او برای بهبود وضع جهان و تأمین سعادت بشر، قسمتی از نقشه ی خداوند در آغاز آفرینش جهان بوده است.(19) در یک میدراش این گونه آمده است:« از آغاز خلقت عالم، پادشاه ماشیح به دنیا آمد؛ زیرا ( لزوم وجود او) حتی پیش از آنکه جهان آفریده شود، به ذهن ( خداوند) خطور کرد».(20)

هویت ماشیح موعود
 

عالمان یهود درباره ی این موضوع که ماشیح موعود چه کسی خواهد بود، تحقیقات فراوانی انجام داده اند. آنان برای روشن شدن این مطلب آیه های کتاب مقدس را به دقت مطالعه و موشکافی کرده اند. پیرامون هویت ماشیح موعود عقاید مختلفی اظهار شده است. برخی از صاحب نظران یهودی ماشیح موعود را با داوود پادشاه یکی دانسته اند. در کتاب هوشع می خوانیم:« بعد از آن بنی اسرائیل بازگشت نموده، یهوه خدای خویش و پادشاه خود داوود را خواهند طلبید».(21) دانشمندان این سخن را چنین تفسیر کرده اند که« این پادشاه ماشیح است. اگر او جزو زندگان باشد، اسمش داوود است، و اگر هم جزو مردگان باشد( که بعد زنده خواهند شد) نامش داوود است.»(22)
حزقیا نیز از کسانی است که برخی وی را ماشیح موعود دانسته اند. او یکی از پادشاهان یهود بود که بنی اسرائیل وی را به خداترسی و مبارزه با بت پرستی می شناختند. در دوران حزقیا وضع دینی و اخلاقی مردم بهبود یافت. در قرن اول میلادی، یکی از عالمان یهودی برجسته در بستر مرگ خطاب به شاگردانش می گوید:« برای آمدن حزقیا پسر داوود یک تخت پادشاهای آماده کنید.»(23) در ضمن این امر نشان می دهد که امید به آمدن ماشیح موعود تا چه اندازه قوت داشته است و افرادی به تحقق سریع آن خوش بین بوده اند.

نام های ماشیح موعود
 

اهمیت ماشیح موعود در فرهنگ دینی یهود تا آنجاست که گفته می شود نام او پیش از آفرینش جهان آفریده شده است:« پیش از آنکه عالم هستی به وجود آید، هفت چیز آفریده شد: تورات، توبه، باغ عدن، جهنم، عرش الاهی، بیت المقدس و نام ماشیح».(24)
برجسته ترین و معروف ترین نامی که در یهود به ماشیح داده شده، « داوود» است:
ذات قدوس خداوند در آینده داوود دیگری را برای ملت اسرائیل برپا خواهد ساخت. چنان که مکتوب است: « ایشان خداوند خدای خود و داوود پادشاه خویش را که برای ایشان برپا خواهم ساخت، خدمت خواهند کرد»( ارمیا30: 9). گفته نشده است « برپا ساختم»، بلکه « برپا خواهم ساخت».(25)
افزون بر نام های داوود و حزقیا پسر داوود که اندکی پیش گفته شد، براساس تفسیر عالمان یهود از کتاب مقدس، نام های دیگری نیز به ماشیح اشاره دارند:
گروهی می گویند نامش « شیلو»(26) خواهد بود؛ چنان که مکتوب است: « تا که شیلو بیاید»(پیدایش 49: 10)؛ جمعی می گویند: اسم او « یینون» خواهد بود؛ چنان که آمده است:« نام او تا ابد باقی خواهد ماند، و اسم او پیش آفتاب دوام خواهد کرد»( مزامیر 72: 17)؛ گروهی می گویند: اسم او« حنینا» خواهد بود؛ چنان که گفته شده است:« زیرا که بر شما ترحم( به عبری: « حنینا») نخواهم کرد»( ارمیا 16: 13)؛ برخی او را « منحم»( تسلی دهنده) می دانند؛ آن گونه که نوشته شده:« زیرا تسلی دهنده و تازه کننده جانم از من دور شده است» ( مراثی ارمیا 1: 16)؛ برخی او را « صمح»( شاخه و نهال) نامیده اند؛ زیرا در عهد عتیق می خوانیم:« اینک مردی که به شاخه مسمی است و از مکان خود خواهد رویید و هیکل خداوند را بنا خواهد نمود... و بر کرسی او جلوس نموده، حکمرانی خواهد کرد»( زکریا 6: 12-13). ارزش عددی این دو نام یعنی منحم و صمح برابر و معادل 138 است. عده ای او را « برنفله»( فرزند افتاده) می نامند؛ زیرا چنین نوشته شده است:« در آن روز خیمه داوود را که افتاده است، برپا خواهم نمود»( عاموس 9: 11).(27)
یکی دیگر از نام های ماشیح« حدرک»( حد: سخت، نیز؛ ر.ک: نرم، معتدل) خواهد بود؛ زیرا او با امت ها به سختی و با یهود به نرمی رفتار خواهد کرد.

پی نوشت:
 

*دانش آموخته حوزه و پژوهشگر ادیان.
1.Eschatology.
2. حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص 110-111.
3. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 1، مدخل« آخرالزمان».
4. در ترجمه فارسی کتاب مقدس این دو نام به صورت جوج و ماجوج آمده است.
5. یوئیل 2: 31-32.
6. تلمود بابلی، سنهدرین 97 الف.
7. کلمه « تلمود» به معنای آموزش از فعل ثلاثی عبری « لمد» یعنی یاد داد می آید و با واژه رباعی « تلمیذ» و مشتقات آن در زبان عربی ارتباط دارد.
8. برشیت ربا، 42: 4، به نقل از: گنجینه ای از تلمود، ص 355.
9. تلمود بابلی، سنهدرین، 97 الف.
10. در سال های 1947 و 1951 در ناحیه قمران فلسطین تومارهایی کشف شد. عده ای این تومارها را که به تومارهای بحرالمیت یا قمران شهرت یافت، متعلق به فرقه ای از یهود به نام اسنیان می دانند. این فرقه در قرن اول میلادی به کلی از میان رفت؛ اما بقایای اندیشه های آنان در یهودیت و مسیحیت به چشم می خورد.
11. ژان دانیلو، ریشه های مسیحیت در اسناد بحرالمیت، ترجمه علی مهدی زاده، ص 86-103.
12. زوهر( درخشان) مهم ترین کتاب در قبالا یا عرفان یهودی است.
13. جولیوس گرینستون، انتظار مسیحا در آیین یهود، ترجمه حسین توفیقی، ص 112.
14. اول سموئیل 10: 1.
15. اشعیا 45: 1.
16. Porphyry.
17. دانیال 9: 25-26.
18. دکتر، ا، کهن راب، گنجینه ای از تلمود، ترجمه امیر فریدون گرگانی، ص 357-362.
19. همان، ص 352.
20. پسیقتا رباتی، 152 ب، به نقل از: گنجینه ای از تلمود، ص 352.
21. هوشع، 3: 5.
22. تلمود اورشلیمی، براخوت: 5 الف، به نقل از: گنجینه ای از تلمود، ص 355.
23. تلمود بابلی، براخوت، 28 ب.
24. همان، پساحیم، 54 الف.
25. همان، سنهدرین، 98 ب.
26. معنای شیلو مبهم است. برخی آن را به معنای " صاحب حق" می دانند.
27. همان، سنهدرین، 96 ب.
 

منبع: نشریه معرفت ادیان شماره 2
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان