ماهنامه عصر زمان:
زمان عامل مهمی است که در زندگی حرفه ای هنرمندانی مانند شما نقش ویژه ای ایفا می کند. چه تعریفی از این واژه طلایی ارائه می کنید؟
نقطه طلایی زندگی همه آدم ها زمان است. نه تنها هنرمندان، بلکه همه انسان ها اگر ارزش زمان را درک کنند، اتفاقات بزرگی در زندگی شاخ رخ خواهدداد. به یاد دارم در کودکی سوره ای از قرآن کریم را خیلی دوست داشتم. یک روز پدرم تحلیلی از این سوره کرد و گفت که خداوند (در سوره مبارکه والعصر) به زمان قسم خورده و در این سوره اهمیت زمان را به انسان یادآوری کرده است. بنابراین زمان در زندگی همه ما خیلی اهمیت دارد؛ هنرمندان هم همین طور.
قدیمی ترها ضرب المثلی را به کار می بردند و می گفتند که پول و مال برای شما نمی ماند؛ درواقع می گفتند مال برای شما نیست، بلکه زمان و دوره متعلق به شماست. اگر قدردان دوره و زمانی که در آن زندگی می کنیم باشیم، می توانیم از همه نعمت های خدادادی درست استفاده کنیم؛ از جمله هنری که خداوند به ما ارزانی کرده (هنر و خلاقیت در صنعت، کسب و کار، تولید و... ) و صدایی که به من داده شده است؛ اگر به نحو احسن از آن استفاده شود، موفقیت های زیادی را به همراه دارد.
تاکنون چند آلبوم به بازار موسیقی ارائه و آواز را از چه زمانی آغاز کرده اید؟
تاکنون 3 آلبوم به بازار ارائه کرده ام که 2 آلبوم را خودمان ارائه کرده ایم و یکی به سفارش حوزه هنری بوده است. آلبوم اولا کاملا سنتی به اسم «شرح پریشانی» بود که در ابتدای سال 1387 منتشر شد.
سال 1388 بعد از فوت استاد بزرگوارم «پرویز مشکاتیان»، تصمیم گرفتم یک دوره ای سکوت و مطالعه کنم. توانایی های هنری ام را ارتقا داده و کاری متفاوت انجام دهم که منجر شد به تفکر اولیه ساخت آلبوم «ماه و ماهی» و سرانجام قطعه «ماه و ماهی» را با شعر خوب «علیرضا بدیع» و تنظیم برادران بیات ساختم.
برای رسیدن به آن نقطه باید چند سالی فکر، تلاش و تحقیق می کردم. فکر می کنم تاکنون با اینکه کم کار کرده ام، اما باز هم به توصیه اساتیدم تلاش کردم در تولیدات کاری ام عجله نداشته باشم. خوشبختانه خوشحالم مردم اثر «ماه و ماهی» را به عنوان کاری ماندگار انتخاب کردند. برای عمر هنری یک هنرمند نقطه سرشار از خوشحالی است که مردم قطعه ای از او را به این شکل و مقدار دوست بدارند و حمایت کنند. از اینکه منتخب مردم شدم، به خود می بالم و با عشق برایشان می خوانم.
برای بیدار شدن از خواب ساعت کوک می کنید یا زنگ هشدار گوشی همراه شما را بیدار می کند؟
برای بیدار شدن از خواب تقریبا همه از زنگ هشدار گوشی استفاده می کنند. روزگاری ساعت هایی در خانه ها بود که باید کوک شان می کردی و صدایی که برای بیدارشدن داشت، در هر مرحله بلندتر از قبل بود تا موفق شود شما را بیدار کند. الان هم زنگ هشدار گوشی تلفن همراه تقریبا این کار را می کند. تمام اتفاقات زندگی ما کم کم تبدیل به اتفاقات دیجیتال می شود.
این رویداد هم خوب است و هم کمی غم انگیز. از این نظر غم انگیز است که بسیاری از اتفاقات نوستالژیک زندگی کودکی ما در حال تبدیل به اتفاقات مدرن است. این اتفاقات مدرن خاطره های کودکی بچه هایی می شوند که در سال های بعد خاطرات شیرینی مانند خاطرات ما، داشتن ساعت های شماته دار، صداهای نوستالژیک زنگ های بیدارباش صبح برای رفتن به مدرسه را نخواهندداشت و این چیزی است که نسل من آن را تجربه کرده و بسیار دل انگیز و دوست داشتنی است.
اولین ساعت مچی که خریدید را به یاد می آورید؟
اولین ساعت مچی را هدیه گرفتم. یادم است دایی کوچکم یک ساعت م چی بسیار زیبا داشت که با تکان دادن خود به خود کوک می شد. در آن زمان تکنولوژی جالبی بود. ساعت مچی سنگینی که صفحه سبز رنگ زیبایی داشت و میش د تاریخ را روی ان تنظیم کرد. این ساعت برایم بزرگ بود، اما خیلی علاقه داشتم این ساعت را به دستم بیندازم. اولین ساعت مچی را از دایی ام هدیه گرفتم و خیلی دوستش داشتم. شش، هفت ساله بودم و آن ساعت برای دستم بزرگ بود، اما خیلی دوستش داشتم و تا مدت ها آن را حفظ کردم تا در یک اسباب کشی و جا به جایی به یاد ندارم چه اتفاقی برایش افتاد.
تیک تاک ساعت چه خاطراتی را در ذهن شما زنده می کند؟
ساعت هایی که در دوران کودکی و نوجوانی من مورد استفاده قرار می گرفت، مکانیزم مکانیکی داشت. در برخی از آنها دیدن چرخ دنده ها و حرکت بسیار ظریف آنها کنار هم، هنگام تداعی ثانیه ها و حرکت عقربه ها و ثانیه شمار که صدای تیک تاک را تولید می کردند، همیشه از جذابیت های ساعت دیدن برای من بوده است. در دوران کودکی و نوجوانی، زمان تعطیلات و تابستان ها که خوانده وقت می گذاشتند برای دیدن از موزه، از جذابیت هایی بوده که در ذهنم همیشه باقی مانده است.
خاطرات سفررفتن، ساعت هایی که روی دیوارها همچنان در بعضی بیمارستان ها و بانک ها نصب هستند؛ صدای ناقوس و آونگی که در برخی ایستگاه های قطار یادآور حرکت قطار بودند، زمانی که برای آموزش دیدن موسیقی از نیشابور به تهران می آمدم و بر می گشتم، یادآور خاطرات زیادی برایم است.
روزهای سختی که برای یادگیری موسیقی حتی یک صندلی هم در قطار نبود که بنشینم و ساعت ها تا صبح روی صندلی رستوران قطار می نشستم تا به تهران برسم و همان شب با قطاری دیگر به نیشابور برگردم که به درس و تحصیلم برسم. روزهای سختی را تحمل کردم و همیشه همراه من در آن روزها ساعت و ساعت هایی بوده که یادآوری می کرده زمان در حال گذر است. از این بابت هم خوشحال بودم که با گذشت این ثانیه ها، چیزی به علم و دانش من افزوده می شود و هم نگرانی از گذر زمان همیشه در من وجود داشت.
زمان بندی و برنامه ریزی چقدر در زندگی یک هنرمند حائز اهمیت است؟
اهمیت برنامه ریزی آنقدر زیاد است که مانند آبی برای تشنه یا غذایی برای گرسنه و گاهی حتی مهم تر از این موارد است. مصداق شعر استاد ابتهاج که می فرماید: «زمانه قرعه نو می زند به نام شما/ خوشا شما ک جهان می رود به کام شما».
بیدار شدن هر روز و تجربه روز و روزگار نو و قدر دانستن آنها با مدیریت زمان بهطور قطع انسان را زودتر به هدفش می رساند. زمان شناسی تضمینی برای رسیدن به اهداف است. خیلی از ما اهالی هنر شاید خواب درست شبانه نداشته باشیم، آن هم به این دلیل که شب را برای کار انتخاب می کنیم. بنابراین ممکن است به خیلی از کارهای روزانه خود نرسیم، اما در هر حال بهترین کار، مدیریت زمان است.
حضرت حافظ می فرماید: «پنج روزی که در این مرحله مهلت داری/ خوش بیاسای زمانی که زمان این همه نیست». با این حساب برای رسیدن به اهداف، باید با برنامه ریزی درست پیش رفت، چرا که زمان زیادی در اختیار نیست.
قطعه «ماه و ماهی» از شنیدنی ترین کارهای شماست. دلیل موفقیت این کار خاطره انگیز و دلنشین را چه می دانید؟
علت موفقیت قطعه «ماه و ماهی» براساس موارد مشترکی که بین دوستان مان تجربه شده، کار برای مردم است. هیچ دلیلی محکم تر از این نمی تواند وجود داشته باشد. وقتی شما برای مردم، حال اجتماع تان، روزگارتان و آدم هایی که با شما در یک جامعه نفس می کشند می خوانید، قطع به یقین به دل آنها خواهد نشست و این اتفاق صادقانه ترین رویدادی است که هنرمند می تواند در آثارش داشته و آینه حال مردمش باشد. عاشقانه «ماه و ماهی» از حال و دل مردم است.
گذر زمان با سرعت بی وقفه اش برای شما خوشایند است یا نمی توانید با آن کنار بیایید؟
گذر زمان با همه اتفاقات خود و دقت آدمی در خصوص بهره وری از اوقاتش و مدیریت آن باز هم آرزوهایی را در دل شما به جا می گذارد. شاید همیشه آدم ها آرزو می کنند به گذشته بازگردند، اما زمان می گذرد و همه شیرینی داستان این است که هر لحظه فقط یک بار تکرار می شود. همیشه این کابوس بزرگ بشر و گذر زمان و رویدادهایی که در گذر زمان وجود دارند، به عنوان یک درام بزرگ در زندگی هر انسانی قابل یادآوری است.
زمان در ساخت یک اثر موسیقایی (ترانه، آهنگ) چقدر اهمیت دارد؟
یکی از شاخصه های بزرگ موسیقایی زمان، ریتم یا ضرب آهنگ است که می گویند همان طور که جان موسیقی، ریتم است، جان زندگی هم زمان است. هر خواننده یا موزیسینی که توانایی هماهنگی با ضرب آهنگ را نداشته باشد، یکی زا توانایی های اصلی را نخواهدداشت.
انسان وقت شناسی هستید؟
هیچ کدام از ما نمی توانیم ادعا کنیم که وقت شناسیم. همیشه سعی کرده ام به موقع سر قرارهایم برسم. بسیاری اوقات هم به وقت نرسیده ام. در سال های اخیر در تلاشم یکی از ایرادهای بزرگم، یعنی وقت نشناسی را اصلاح کنم، چرا که در سال های گذشته در این زمینه کم دقت بودم، اما در یکی دو سال گذشته زمانم را مدیریت می کنم تا زمان شناسی که یکی از مهم ترین اصول اخلاقی برای انسان ها محسوب می شود را رعایت کنم.
هر یک از کارهای تان در قالب تک آهنگ یا آلبوم، چه مدت زمانی را تا آماده شدن نیاز دارند؟
برای تولید یک اثر چه تک آهنگ یا آلبوم هیچ عجله ای ندارم و اتفاقا این کار باید با دقت و حوصله زیاد همراه باشد تا کار به پختگی لازم نرسد آن را منتشر نمی کنم. صبر در تولید اثر، کار را به پختگی کافی می رساند.
خاطره نوستالژیکی از ساعت و زمان به یاد دارید؟ از دیر رسیدن یا خواب ماندن.
در بخشی از دوران سربازی هر روز ساعت 6 صبح مراسم صبحگاه را من اجرا می کردم. یک مرتبه خواب شیرینی دیدم که مراسم صبحگاه را خیلی خوب اجرا کردم و بابت آن به عنوان تشویقی دو روز مرخصی گرفتم. با همین خیال خام و شیرین خواب ماندم و ساعت 7 چشمانم را باز کردم، با سرعت به محل اجرای صبحگاه رفتم، مراسم تمام شده بود و به جای دو روز تشویق، یک هفته تنبیه شدم.
هنوز هم فرصت سرزدن به شهر خود را دارید؟ چقدر برای این کار وقت صرف می کنید؟
هر انسانی زادگاه خود را بسیار دوست دارد. مهم ترین اتفاق هم خاطرات کودکی است. بعد از ظهرهای جمعه بین باغ های زیبای عطار و خیام، عطر گل ها در این مسیر و قدم زدن در آن، بازی با کاشی های بنای خیام که رنگ فیروزه ای آن دلنوازی می کرد. هر زمان حتی در خیال همگی دوست داریم به دوران کودکی بازگردیم و با آن خاطره بازی کنیم. البته زمان که به عقب باز نمی گردد، اما بر بال خاطرات که می توان سفر کرد.
در بعضی کارهای اخیرتان تغییراتی مانند (ریتم تندتر، نسبت به کارهای قبلی) دیده شد. این تغییرات شامل چه موارد دیگری می شوند؟
در آلبومی که پیش رو هست، یک فضای الکترونیک پر از ریتم های متفاوت با سناریویی خوب و عاشقانه وجود دارد که به زودی در ماه آینده در کنار دوست عزیزم «صدرالدین حسین خانی» آن را منتشر می کنیم.
کار تیتراژ هم از شما شنیده ایم. خواندن تیتراژ چه میزان در موفقیت هنرمند اثرگذار است؟
کار تیتراژ بسیار به من پیشنهاد می شود. سعی می کنم به فراخور حال خودم آنها را انتخاب کنم. سال گذشته یکی دو تیتراژ هم اجرا کردم که یکی جزو8 اثر برتر سال شد. به هر حال کار تیتراژ در کنار یک برنامه، تاثیرگذاری خود را دارد، اما هم چنان به شخصیت فاخر و منحصر به فرد خود موسیقی معتقدم، که به تنهایی آنقدر جذابیت دارد که صرفا با تیتراژ نخواهیم به هدف برسیم. موسیقی برای آدم ها عزیز و ارزشمند است، حتی اگر تیتراژ نخوانیم، امکان موفق شدن وجود دارد.
از برنامه های آینده تان بگویید.
با ارکستر خوبم کنسرت هایی را برگزار می کنیم که ریتم و نغمه، آوار و شعرهای عاشقانه را به جان مردم خواهیم ریخت.
صحبت پایانی شما را می شنویم.
آرزوی موفقیت می کنم برای خوانندگان محترم و از خداوند می خواهم به همه ما نگاه، انرژی و توانایی دهد تا از زمان خود استفاده کنیم و در خدمت آدم های روزگارمان باشیم، عشق بپرورانیم و خوبی درو کنیم.