ماهان شبکه ایرانیان

مفهوم و اثبات رجعت (۱)

معنای رجعت رجعت، به معنای بازگشت به مبدأ است و مبدأ می تواند محل، حالت، عمل، گفتار و یا هر چیزی باشد که حرکت از آن آغاز می گردد

مفهوم و اثبات رجعت (1)

معنای رجعت

رجعت، به معنای بازگشت به مبدأ است و مبدأ می تواند محل، حالت، عمل، گفتار و یا هر چیزی باشد که حرکت از آن آغاز می گردد. قیّومی می نویسد:
الرَّجعَةُ بِالفَتحِ بِمَعنَی الرُّجُوع.(1)
رجعت به -فتح راء- به معنای بازگشت می باشد.
رجعت به معنای یک بار برگشتن است، چنان که زبیدی می نویسد:
الرَّجعةُ ألمرَّةُ مِنَ الرُّجُوعِ.(2)
رجعت، یک بار بازگشت می باشد.
جوهری در معنای اصطلاحی رجعت، آورده است:
فُلانُ یُؤمِنُ بِالرَّجعَةِ إی بِالرُّجُوعِ إلَی الدُّنیا بَعدَ المَوتِ.(3)
فلانی به رجعت ایمان دارد؛ یعنی به بازگشت به دنیای پس از مرگ ایمان دارد.
کلمات دیگری نظیر «کَرَّة» و «إیاب» هم به معنای بازگشت می باشند. ابن منظور می نویسد:
الکَرُّ، الرَّجُوعُ.(4)
و جوهری آورده است:
آبَ، یَؤُوبُ اِیاباً؛ یعنی رَجَعَ(5) (بازگردید).

تعریف رجعت

خداوند به هنگام ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) عدّه ای از امواتی که دارای ایمان خالص و یا شرک خالص بوده اند را با همان صورتی که در زمان حیات خود داشته اند، به دنیا باز می گرداند تا مؤمنان به عزّت و حاکمیت زمین دست یابند و مشرکان مورد عذاب قرار گیرند.
تعریفی که بیان شد، برخاسته از آیات(6) و روایاتی است که در مباحث مختلف این کتاب به ویژه فصل اهداف رجعت نقل خواهد شد.

بررسی برخی از تعریف های رجعت

شیخ حرّ عاملی در تعریف رجعت آورده است:
اعلم، ان الرجعة هنا هی الحیاة بعد الموت قبل القیامة و هو الذی یتبادر من معناها.(7)
بدان که رجعت در اینجا، همان حیات و زندگی پس از مرگ و قبل از قیامت است و این همان معنایی است که از لفظ رجعت به ذهن پیشی می گیرد.
این تعریف دارای اشکال هایی است که به آنها اشاره می کنیم.
1- به بازگشت به دنیا پس از مرگ تصریح ندارد؛ زیرا حیات قبل از قیامت به حیات دنیا، منحصر نمی شود و حیات عالم برزخ را هم شامل می شود.
2- به ویژگی کفر و ایمان خالص بازگشت کنندگان، اشاره ای ندارد.
3- حاکمیت مؤمنان و عذاب کافرانی را که باز می گردند، بیان نکرده است.
4. به ظرف زمانی رجعت، اشاره نکرده است.
علاّمه میرزا ابوالحسن قزوینی در تعریف رجعت، می نویسد:
«رجعت؛ یعنی رجوع ارواح و نفوس ناطقه ی مقدّسه ی حضرت رسالت پناهی وائمه طاهرین سلام الله علیهم اجمعین به بدن های عنصری و جسدهای دنیوی خویش».(8)
این تعریف هم دارای اشکال هایی است که به سه مورد آنها اشاره می کنیم:
1- از جمع همه رجعت کنندگان، تنها به رجعت معصومین (علیه السلام) اشاره کرده است.
2- به حاکمیت رجعت کنندگان، تصریح ندارد.
3- ظرف زمانی رجعت را بیان نکرده است.
سیّد مرتضی در تعریف رجعت آورده است.
اعلم، أن الّذی تذهب الشیعة الامامیة إلیه، أن الله تعالی یعید عند ظهور امام الزمان، المهدی عجّل الله تعالی فرجه قوماً ممن کان قد تقدّم موته من شیعته لیفوزوا بثواب نصرته و معونته و مشاهدة دولته، و یعید ایضاً قوماً من اعدائه لینتقم منهم، فلیتلذّوا بما یشاهدون من ظهور الحق و علوّ کلمة اهله.(9)
بدان آنچه را شیعه به آن اعتقاد دارد، این است که خداوند متعال به هنگام ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه، گروهی از شیعیان را که پیش از ظهور او مرده اند، به دنیا باز می گرداند تا به پاداش یاری و کمک به او و مشاهده ی دولت ایشان برسند و نیز گروهی از دشمنان ایشان را باز می گرداند تا از آن انتقام گیرد. پس آنان از مشاهده آشکار شدن حقّ و علّو سخن (پیروزی آیین) پیروان آن لذت می برند.
این تعریف از جامعیت خوبی برخوردار است و اشکال های تعریف های گذشته را ندارد، امّا دو اشکال بر آن وارد است:
1- حاکمیت جهانی مؤمنان را که هدف اعلای رجعت می باشد، بیان نکرده است و تنها به مشاهده ی این دولت جهانی اشاره دارد، مگر اینکه کمک رسانی مؤمنان را گسترده تر از کمک های قبل از استقرار حکومت حضرت مهدی (علیه السلام) بدانیم که به نوعی شامل حضور در دستگاه حکومت جهانی آن حضرت گردد.
2- به ویژگی کفر و ایمانِ خالصِ رجعت کنندگان، اشاره نکرده است.

اثبات رجعت

بازگشت به دنیا، نیازمند دو رکن اساسی است که اگر هر دوی آنها به اثبات برسند رجعت تحقق خواهد یافت. رکن اوّل، امکان وقوع این رستاخیز در عالم فعلی است و رکن دوم، وجود دلایل قابل قبول، جهت تحقق آن، در آستانه قیامت می باشد؛ بحث ما دراین فصل به اثبات این دو رکن مربوط می شود.

امکان بازگشت به دنیا

رجعت، بازگشت انسان به دنیا و ادامه ی حیات مجدد او می باشد؛ یعنی پس از مدتی که ارتباط روح با جسم قطع گردید، دوباره به آن تعلق می گیرد، جسم زنده می شود و با تدبیر روح به حیات خود ادامه می دهد.
حال این سؤال مطرح است که آیا ممکن است، جسم انسان دوباره دارای حیات شود و روح به آن تعلق گیرد و زندگی دوباره ی خود را آغاز کند؟
بدون شک اصل حیات مجدد امری ممکن است چرا که قیامت هم چیزی غیر از این نیست. رجعت تشابه زیادی با قیامت دارد به گونه ای که می توان آن را قیامت کوچک نام گذارد؛ زیرا در قیامتِ بزرگ همه انسان ها بدون استثناء زنده خواهند شد، امّا در رجعت عدّه خاصی از خوبان و بدان زنده می شوند. در قیامت روح به جسم انسان تعلق میگیرد و در رجعت نیز همین تعلق مجدد صورت می گیرد.
وقتی ما امکان قیامت را با گستردگی شگفت انگیزی که دارد پذیرفته باشیم رجعت را که در مقیاس محدودتری قرار دارد پذیرفته ایم؛ زیرا همان خدایی که قادر است انسان را بیافریند و به او حیات دهد و در قیامت برانگیزاند تا به اعمال او رسیدگی کند، توان آن را دارد که پیش از قیامت هم، او را به دنیا باز گرداند و این رستاخیز را که از مظاهر شکوهمند قدرت اوست تحقق بخشد.
امام باقر (علیه السلام) در پاسخ ابی الصباح که در باره ی رجعت سؤال کرد فرمود: تِلکَ القُدَرةُ.(10)
این قدرت خداوند است.
سیّد مرتضی علم الهدی (رحمه الله) در این باره می نویسد:
«هیچ شبهه ای بر عاقلی وجود ندارد که بازگشت اموات برای خداوند مقدور است و ذاتاً محال نمی باشد.»(11)

پاسخ به شبهه استبعاد

شیخ حرّ عاملی در بیان شبهات مخالفان رجعت، اوّلین شبهه را استبعاد قرار داده و می نویسد:
الشبهة الاول الاستبعاد و هذا اصل انکار مَن انکرها.(12)
شبهه اوّل بعید دانستن رجعت است و ریشه ی انکار کسانی که آن را رد کرده اند همین استبعاد است.
امّا پاسخ به این شبهه آن است که اگر چه برخی از امور بسیار بعید به نظر می رسند امّا وقتی دلیل بر محال بودن آنها وجود نداشته باشد احتمال وقوع آنها وجود دارد و اگر دلیلی بر وقوع آنها اقامه گردد گریزی از پذیرش آنها نخواهد بود. ابوعلی سینا می نویسد:
کلّما قرع سمعک من عجایب الزمانِ و غرائبی البلدانِ، قذره فی بقعة الامکان مالم یذده قائم البرهان.(13)
آنچه را گوش تو از مسائل عجیب دوران و امور شگفت انگیز شهرها شنید، در بوته امکان قرار ده مادامی که برهانی آن را نفی نکرده است.
نتیجه آنکه باز گرداندن عدّه ای از انسان ها به دنیا برای خداوند مقدور است و به صرف بعید دانستن نمی توان آن را انکار کرد؛ زیرا بعید دانستن به معنای منع تحقق نیست بلکه به معنای دور بودن تحقق است و چه دوره هایی که با کمال ناباوری، نزدیک می گردند.
معجزات انبیاء از اموری بوده اند که مردم آنها را بعید می شمردند، اژدها شدن عصای موسی (علیه السلام) زنده شدن مردگان به دست عیسی (علیه السلام) و دو نیم شدن ماه به دست رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از اموری هستند که بسیار بعید به نظر می رسیدند، امّا تحقق یافتند. یکی از مسائلی که کافران آن را بعید می دانند مسئله قیامت است، که قرآن هم به استبعاد آن اشاره کرده است و می فرماید:
(إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیداً وَ نَرَاهُ قَرِیباً) (14)
آنها آن روز را دور می بینند و ما آن را نزدیک می بینیم.
و در آیه ای دیگر، از قول آنها می فرماید:
(ذلِکَ رَجْعٌ بَعِیدٌ )(15)
این بازگشت، دوری است.
همه ی مخالفان معاد، بر این استبعاد، اتفاق نظر دارند امّا بعید شمردن آنها دلیلی بر منع تحقق آن نخواهد بود و استبعاد رجعت نیز، همین گونه است.

نمونه های بازگشت به دنیا در قرآن

وقوع رجعت در گذشته، بهترین دلیل امکان تحقق آن، در آینده است و ما در اینجا چند مورد آن را بیان می کنیم.

1- بازگشت گسترده مردم شام

خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید:
( أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیَاهُمْ)(16)
آیا ندیدی گروهی را که هزاران نفر بودند و از ترس مرگ از خانه های خود خارج شدند؟ پس خداوند به آنها فرمود: بمیرید؛ سپس آنها را زنده کرد؟
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «این کسانی که زنده شدند، هفتاد هزار خانواده از اهالی یکی از شهرهای شام بودند، که گاهی در شهرشان طاعون می آمد و ثروتمندان که توانمند بودند، از شهر بیرون می رفتند و فقرا باقی می ماندند و به این صورت عده ی کمی از کسانی که بیرون می رفتند به طاعون گرفتار می شدند و مبتلایان به طاعون در میان باقی ماندگان زیاد بودند؛ از این رو همه تصمیم گرفتند، هر گاه آثار طاعون را احساس کردند از شهر بیرون روند. وقتی فهمیدند طاعون آمده است همه ی آنها از بیم مرگ، از شهر خارج شدند و مدتی در شهرها می گشتند تا به شهر خرابه ای رسیدند که مردم، آن را ترک کرده بودند و بیماری طاعون همه را نابود کرده بود. وقتی پیاده شدند تا در آنجا اقامتی داشته باشند خداوند به آنها فرمود: همگی بمیرید و همه ی آنها در یک ساعت مردند و بدن آنها به تدریج متلاشی و پوسیده شد.
یکی از انبیاء بنی اسرائیل به نام حزقیل که از آنجاعبور می کرد وقتی استخوان های آنان را مشاهده نمود، گریه کرد و اشک از چشمانش جاری گردید و گفت:
پروردگارا! ای کاش همان گونه که آن ها را میراندی، الآن زنده می کردی تا شهرهای تو را آباد سازند و فرزندانی آورند تا بنده ی تو باشند و به همراه سایر بندگانت، تو را پرستش کنند...
(خداوند به خواست او پاسخ داد) و حزقیل مشاهده کرد که استخوان ها به سوی یکدیگر پرواز کرده و به یکدیگر پیوستند و همه ی آنها زنده شدند و به همدیگر می نگریستند و خدا را تسبیح و تکبیر گفته و زبان به لااله الا الله می گشودند.
در این حال حزقیل گفت: «شهادت می دهم که خداوند بر همه چیز تواناست.»(17)

2. بازگشت هفتاد نفر از بنی اسرائیل

خدای تعالی در قرآن کریم می فرماید:
(وَ إِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَى لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ‌* ثُمَّ بَعَثْنَاکُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ‌)(18)
(به خاطر آورید) هنگامی که گفتید: ای موسی! هرگز به تو ایمان نمی آوریم تا خدا را به صورت آشکار (با چشم ظاهر) ببینیم؛ پس صاعقه شما را گرفت در حالی که آن را می دیدید؛ آنگاه شما را پس از مرگ زنده کردیم، شاید خدا را شکر گویید.
امام رضا (علیه السلام) درباره ی این واقعه می فرماید:
«وقتی خداوند با موسی سخن گفت، به سوی قوم خود بازگشت و سخن گفتن خدا با خود را به آنان خبر داد؛ امّا آنها گفتند: ما به تو ایمان نمی آوریم تا خود سخن خدا را بشنویم.
جمعیت آنها هفتصد هزار نفر بود و موسی از میان آنها هفتاد هزار نفر را برگزید و از جمع آن ها، هفت هزار نفر و از میان آنها هفتصد نفر و از جمع آن ها هفتاد نفر را انتخاب کرد و با خود به کوه طور برد. وقتی سخن خدا را شنیدند، گفتند: به تو ایمان نمی آوریم تا خدا را آشکارا ببینیم. پس به خاطر این ظلمی که کردند، خداوند صاعقه ای فرستاد و آنان را گرفت و همه مردند.
موسی عرض کرد: پروردگارا! وقتی من به جمع بنی اسرائیل بازگردم چه جوابی به آنها دهم؟ ایشان خواهند گفت: تو آنان را بردی و به قتل رساندی؛ زیرا در ادعای نبوّت خود راستگو نبودی. خداوند هم آنها را زنده کرد و همراه او فرستاد.»(19)

3- بازگشت ارمیا

بازگشت ارمیا (عزیز) به دنیا، از نمونه های صریح و خدشه ناپذیر دیگری است که امکان تحقق رجعت را به اثبات می رساند. قرآن کریم می فرماید:
«یا مانند کسی که از کنار یک آبادی گذر کرد که بام هایش فرو ریخته بود (و اجساد مردم آن بر روی زمین پراکنده بود. با خود گفت:) چگونه خداوند اینها را پس از مرگشان زنده می کند؟ خدا هم او را به مدّت صد سال میراند و سپس زنده کرد و به او فرمود: چه اندازه درنگ کردی؟ به غذا و نوشیدنی خود (که به همراه داشتی) نگاه کن، هیچ تغییری نکرده است (خدایی که این مواد غذایی را به مدّت صد سال نگاه داشته است، بر آنچه اراده کند قدرت دارد.) و به الاغ خود بنگر (که چگونه از هم متلاشی شده است، این حیات پس از مرگت هم پاسخی برای تو درباره ی معاد است) وهم آنکه تو را نشانه ای برای مردم (درباره ی قیامت) قرار دادیم. (اکنون) به استخوان های مرکب خود نگاه کن که چگونه آنها را برداشته به یکدیگر پیوند می دهیم و آنگاه گوشت بر آنها می پوشانیم. (وقتی زنده شدن خود و مرکبش برای او) آشکار گردید گفت: میدانم که خداوند بر هر چیزی تواناست.»(20)

پی نوشت ها :

1. المصباح المنیر، ماده رجع.
2. تاج العروس، ج 11، ص 156.
3. الصحاح، ج 3، ص 1216.
4. لسان العرب، ج 5، ص 135.
5. الصحاح، ج 1، ص 89.
6. سوره ی نور، آیه 55 و سوره ی نمل، آیه 83.
7. الایقاظ من الهجعة، ص 61.
8. مجموعه رسائل و مقالات فلسفی، ص 10.
9. رسائل الشریف المرتضی، ج 1، ص 125.
10. بحارالانوار، ج 53، ص 72.
11. رسائل المرتضی، ج1، ص 125.
12. الایقاظ من الهجعة ، ص 374.
13. الاشارات و التنبیهات، ج 3، ص 418، النمط العاشر فی اسرار الآیات.
14. سوره ی معارج، آیه 6- 7.
15. سوره ی ق، آیه 3.
16. سوره ی بقره، آیه 243.
17. الکافی، ج 8، ص 199.
18. سوره ی بقره، آیه 55- 56.
19. عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ج 2، ص 178.
20. سوره ی بقره، آیه 259.

منبع مقاله :
اکبری، محمد رضا، (1390)، عصر شکوهمند رجعت، قم: انتشارات مسجد مقدّس جمکران، چاپ دوم
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان