دستاوری های حکومت امام مهدی(عج))دینی، تربیتی، سیاسی، قضایی)

قال الصادق علیه السلام:.

دستاوری های حکومت امام مهدی(عج))دینی، تربیتی، سیاسی، قضایی)

مقدمه

قال الصادق علیه السلام:...وان یسیر فیهم بسیرة رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و یعمل فیهم بعمله.(1). از مجموع اشارات رهبران آسمانی درباره ی بخش پایانی جهان، به این مطلب قاطع می شویم که: بینش الهی برای پایان دنیا و قسمت اخیر عمر انسانها در روی کره ی زمین امیدوارکننده است و علی رغم همه ی انحرافها و ستمها و مفاسدی که تاریخ بشر به خود دیده و می بیند و همه ی عوامل تهدید کننده ی حیات بشر و تبدیل کره ی زمین به تلی از خاکستر، آینده روشن است، و پایان شب سیه سپید است و روزگار تلخ هجران به سر خواهد آمد و بار دیگر روزگای چون شکر آید و جهانی نو در پرتو رهبری بزرگ رهبر الهی و محبوب قلوب آسمانیان و زمینیان، جن و انس، ذوی العقول و غیر ذوی العقول آغاز خواهد شد و جهانی تشنه ی عدالت و حقیقت؛ تصویر کامل حکومت الهی را به چشم خواهد دید و زندگان آرزو خواهند کرد که ای کاش مردگان نیز بودند و می دیدند که چگونه دریا دریا معرفت به کام تشنگان حقیقت ریزش می کند و چگونگی گرگ و میش، در کنار یکدیگر با صلح و صفا زندگی می کنند و کل دنیا مثل یک خانواده با یک مدیر محبوب زندگی می کنند.

و براساس اعتقادات ما این وعده ی الهی حق است و خیالی کاذب و بی محتوا نیست زیرا خداوند نیازی ندارد که جز حق چیز دیگری بگوید و وعده هایی بدهد که هرگز جامه ی عمل نخواهد پوشید.

ما در این مقاله نگاهی گذرا به ابعاد و زوایای گوناگون زندگی اجتماعی در جامعه ی نبوی امام مهدی (عج) داریم و از آنجا که این مسأله نقلی و مستند به خبرهای آسمانی و وحی است (وگر نه بر اساس محاسبات دیگر، آینده ی بشریت تاریک است) طبعا با استفاده از آیات و روایات باید مورد مطالعه قرار گیرد و نگارنده در این مقاله از همین زاویه وضع دنیا در عصر امام مهدی (عج) را ترسیم نموده است.

1-از نظر اعتقادی و دینی

در جامعه ی امام زمانی اثری از شرک و کفر و الحاد و زندقه و بت پرستی وجود نخواهد داشت و همانطوری که بزرگترین دشمن معنویت و عقیده و به ماوراء طبیعت، یعنی مرکز مادیت و ماتریالیسم، شوروی سابق از هم فرو پاشید و نابود شد، کل مکتبهای کفر و شرک نابود خواهد شد در سراسر عالم شعار توحید طنین انداز خواهد شد و جوامع بشری به خدای یگانه ایمان خواهند آورد و تنها او را خواهند پرستید، بشریت به یمن حکومت امام مهدی (عج) گمشده ی واقعی خویش را خواهد یافت، و به او که کمال مطلق هستی است عشق خواهد ورزید و در برابر او کرنش خواهد نمود، همه یک خدا را می پرستند، همه یک کتاب دارند (قرآن) به یک قبله نماز می گذارند (کعبه)، شعار کل دنیا اذان خواهد بود، شیطان و ایادی او کوبیده می شوند و رهزنی نخواهد کرد. دوباره زمین مرده به نور ایمان و حیات معنوی و مادی زنده خواهد شد،بتها در هم کوبیده می شوند، صلیب های دروغین شکسته خواهد شد و عیسای مسیح فرود خواهد آمد و به امام مهدی (عج) اقتدا خواهد نمود و آنروز کوس رسوائی کلیسا نواخته خواهد شد. اینک بیان آیات و روایاتی در این رابطه: -... اذا خرج القائم لم یبق کافر بالله العظیم؛ (2) آنگاه که قائم (آل محمد) قیام کند در جهان کافری نخواهد ماند. - امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه ی: اعلموا ان الله یحی الارض بعد موتها (3) فرمود: منظور از مرگ اهل زمین کفر آنها است و الکافرمیت (4) کافر مرده است (هر چند دارای حیات ظاهری و مادی باشد ولی مرده ی متحرک است.) - ویکسر الصلیب؛ (5) در آن زمان صلیب ها شکسته می شود و دروغ هزاران ساله ی مسیحیت تحریف شده بر ملا می گردد. -... و بالقائم منکم اعمر ارضی بتسبیحی و تقدیسی و تهلیلی و تکبیری و تمجیدی وبه اطهر الارض من اعدائی. (6). خداوند در شب معراج به رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: توسط قائم شما خاندان زمین را از یاد خودم و تسبیح و تقدیس خویش آباد خواهم کرد، همگان مرا تسبیح گفته (و از عیوب و نقایص تنزیه خواهند کرد.) شعار لا اله الا الله و الله اکبر و سبحان الله و الحمدلله ورد زبان همگان خواهد شد. و بوسیله ی او زمین را از لوث وجود دشمنانم پاک خواهم گردانید. -... لاتبقی فی الارض بقعة عبد فیها غیرالله الا عبدالله فیها (7) بر روی زمین نقطه ای نخواهد ماند که در آن مدتی غیر خدا پرستش شده مگر اینکه خدا در آن پرستش خواهد شد. (بتخانه ها تبدیل به مراکز عبادت الله می شوند.) -... فلا یبقی فی الارض معبود دون الله من صنم وثن و غیره الا وقعت فیه نار فاحترق. (8). در روی زمین معبودی جز معبود به حق یعنی الله تعالی باقی نخواهد ماند، هر آنچه از معبودهای دیگر بر روی زمین باشد آتشی در خرمن وجود آنها بیفتد و آنها را خاکستر سازد. -... وکل ما کان فی الارض معبود سوی الله تعالی تنزل علیه نار من السماء فتحرقه. (9). -...اذا قام القائم لم یعبد الا الله عزوجل. (10). آنگاه که قائم (آل محمد) قیام کند در کل دنیا جز خداوند کسی یا چیزی مورد پرستش واقع نمی شود. وه چه زیبا است آن دولت و آن عصر و تازه بشریت از خواب گران هزاران ساله بیدار می شود و می فهمد که شیاطین جن و انس و عوامل زر و زور و تزویر و طواغیت عالم و ایادی آنها چه کلاه بزرگی بر سر آنها گذاشته و آنها را از خدا جدا کردند و به لجن زار شرک و کفر و الحاد کشاندند. آنها را از خود بیگانه ساخته اند، چقدر از شخصیت واقعی تنزل کرده و به قدری خوار و بی مقدار شده اند که در برابر بتهای چوبی و سنگی که بدست خویش ساخته اند به کرنش می افتند و چیزی که هیچ سود و زیانی به حال آنها ندارد و قدرت دفاع از خویش ندارد پرستیده اند و از خدای واقعی فرسنگها فاصله گرفته اند.

2 - جهانی شدن اسلام

نه تنها توحید و معنویت و ایمان به الله و پرستش یگانه معبود حقیقی عالم، سراسر جهان را می گیرد بلکه توحید ناب و کامل عالمگیر می شود و دین مبین اسلام بر سرتاسر کره ی زمین گسترش پیدا کرده و دین رسمی جهان، دین اسلام ناب و اصیل محمدی صلی الله علیه و آله و سلم خواهد بود. قرآن کریم خبر از جهانی شدن اسلام و غلبه ی آن بر تمام ادیان داده است و در سه جای قرآن این مطلب را تکرار نموده که حاکی از اهتمام به این امر است و فرموده: هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون (11) و نظیر آن را در سوره ی صف (12) و قریب به این مضمون در سوره ی فتح (13) آمده، و تردیدی نیست که این وعده ی الهی تا به حال جامه ی عمل نپوشیده و در حکومت جهانی امام مهدی (عج) تحقق خواهد یافت و روایات فراوان این مطلب را بیان می کند. که ما برای نمونه به برخی از آنها اشاره می کنیم:

-... ان ذلک یکون عند خروج المهدی فلا یبقی احد الا اقر بمحمد صلی الله علیه و آله و سلم و لا یبقی علی ظهر الارض بیت مدر و لا وبر الا ادخله الله کلمة الاسلام؛ (14) یعنی پیروزی آئین آسمانی اسلام بر همه ی ادیان دیگر در زمان قیام حضرت مهدی صلی الله علیه و آله و سلم اعتراف می نماید و در روی زمین و هیچ گوشه ی جهان هیچ خانه ی سنگی و گلی و چادرهای پشمی و کرکی نخواهد ماند، مگر اینکه خداوند کلمه ی اسلام را به آن وارد خواهد کرد. (طبیعی ترین راه آن همین است که حکومت جهان بدست امام مهدی باشد و همه ی انسانها از طریق رسانه های عمومی پیشرفته ی متناسب با آن زمان اسلام را در خانه های خود بشنوند و با آن آشنا شوند.) در ذیل آیه ی «وقاتلوهم حتی لا تکون فتنه و یکون الدین لله»؛ (15) امام صادق علیه السلام فرموده: هنوز تأویل این آیه نیامده و آنگاه که قائم ما خاندان قیام کند انسانهای آن روزگار آیه را به چشم خواهند دید؛ «و لیبلغن دین محمد ما بلغ اللیل حتی لا یکون مشرک علی ظهر الارض (16) حتما و جزما؛ دین پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به همه جای عالم خواهد رسید. - اذا قام القائم لا یبقی ارض الا نودی فیها شهادة ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله. (17). - ویبسط الاسلام علی الارض؛ (18) امام مهدی به جای توسعه ی سیاسی و اقتصادی به توسعه و گسترش اسلام ناب بر روی زمین اقدام خواهد نمود و سایر توسعه ها به پیروی از توسعه ی اسلام و دین خواهد آمد. - فلا یبقی یهودی و لا نصرانی و لا احد ممن یعبد غیر الله الا آمن به وصدقه و تکون الملة واحدة ملة الاسلام. (19). وقتی امام عصر (عج) ظهور کند در دنیا هیچ یهودی و نصرانی و هیچ کس از آنان که غیر خدا را پرستش می کنند، باقی نخواهند ماند مگر اینکه به آن حضرت ایمان آورده و او را تصدیق خواهند نمود و آن روز یک دین در سراسر عالم خواهد بود و آن دین مقدس اسلام است. - ویقبل الناس علی العبادات و الشرع و الدیانة و الصلوة فی الجماعات؛ (20) جامعه ی انسانی به عبادات و شریعت و دیانت روی آور می شوند و نمازها را به جماعت برگزار می کنند. باری در آن عصر بازار دین و دین داری گرم و پر رونق می شود و اقبال عمومی به دین پیدا می شود و به مصداق این حدیث که: وقتی سلطان تغییر کرد و صالح شد زمان هم تغییر می کند و صالح می شود (21) چون سلطان عادل حاکم می شود و خود بیش از همه اهل عبادت خدا است ویعبدالله حق عبادته (22) طبعا تأثیر عملی گذاشته و جهت گیری عمومی جامعه به سمت و سوی دین خواهد بود و دینداری مایه ی فضیلت و ارزش و برتری می گردد. و ما نمونه ی کوچکی از این حقیقت را در کشور خودمان پس از انقلاب مقدس اسلامی مشاهده کردیم که چه تحول عظیم و انقلاب بنیادینی در جامعه بوجود آمد و نسل جوان از آن آمال و آرزوهای پست و حقیر حیوانی و شهوانی بالا آمده و به عالیترین مدارج کمال انسانی یعنی شهادت که لیس فوقه بر (23) نائل آمدند، و در جامعه ی نبوی امام مهدی (عج) همین مطلب در کل جهان بشریت پیاده می شود و مسابقه در خیرات و مسارعت به سوی عوامل آمرزش الهی آغاز می شود، بر فراز بام جهان شهادت به توحید و رسالت خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله و سلم داده می شود. نکته ی قابل توجه: منظور این نیست که در جامعه ی امام زمانی (عج) هیچ فردی کافر و بی دین نخواهد بود و بدون استثناء همه ی انسانهای عالم موحد و مسلمان می شوند و دیاری از یهود و نصارا و غیرهم باقی نمی ماند بلکه منظور این است که: چهره ی عمومی جامعه خالی از شرک و کفر و بت پرستی می شود، حکومت مشرکان و کافران و حزب آنها سرکوب می شوند و موانع هدایت و ایمان انسانها از سر راه برداشته می شود وگرنه مادامی که انسان دارای آزادی اراده است (که همیشه چنین خواهد بود و تا انسان انسان است آزادی اراده و انتخاب دارد و سلب آن از انسان از قبیل سلب شی ء از خودش یا سلب لوازم شی ء از شی ء است که از محالات است.) امکان دارد در بهترین جوامع انسانی هم احیانا افراد منحرفی وجود داشته باشد (و آیات انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا. (24)فمن شاء فلیؤمن و من شاء فلیکفر (25) و... برای همه ی ادوار تاریخ بشر است و زبان حال طبیعت بشر را بازگو می کند.) چه اینکه به عکس در حکومت کافران و طاغوتها و بدترین و منحطترین جوامع هم ممکن است افراد صالح و مؤمنی وجود داشته باشند آنگونه که در حکومت فرعون بودند و آسیه همسر فرعون یکی از بهترین بانوان اهل بهشت به حساب آمده است. (26) آنچه مسلم است اینکه: هیچ خانه ای در شهر و بیابان نمی ماند مگر آنکه توحید در آن نفوذ می کند یعنی اسلام به صورت یک آئین رسمی همه ی جهان را فرا خواهد گرفت و قانون اسلام بر جهان حکومت خواهد کرد ولی مانعی ندارد که اقلیتی از یهود و نصارا و غیرهم در پناه حکومت مهدی با مشروط اهل ذمه زندگی مسالمت آمیزی داشته باشند چنانکه الان در حکومت های اسلامی ما چنین است و قبلا در حکومت امام علی علیه السلام و رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم چنین بوده است زیرا حضرت مهدی (عج) مردم را از روی اجبار مسلمان نمی کند بلکه به منطق پیش می رود و توسل به زور و قدرت و نیروی نظامی برای بسط عدالت و براندازی حکومتهای ظلم و قرار دادن جهان در زیرپرچم عدالت اسلام است نه برای اجبار به پذیرفتن آئین اسلام که اصولا ایمان امری قلبی است و با زور سرنیزه نتوان آن را در قلبها جای داد و حتی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هم که بالاتر از امام مهدی (عج) بود چنین سیطره ای نداشت؛ لست علیهم بمصیطر. (27).

3 - از لحاظ فرهنگی

فرهنگ معانی گوناگونی دارد (28) گاهی به معنای تأدیب و تربیت و پرورش انسانها آمده، گاهی به معنای علم و دانش و معرفت آمده است. اگر فرهنگ به معنای ادب نیکو باشد در عصر امام زمان و جامعه ی جهانی آن حضرت انسانها عالم با آداب اسلامی تربیت می شوند و متأدب به آداب الهی می شوند (تأدبوا بآداب الله) که عالیترین مکتب تربیتی و کاملترین آنها است و متکی بر وحی الهی است و از سوی خالق انسانها و به وسیله ی انسان شناساندن بی نظیر (پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و جانشینان معصوم حضرت) عرضه می شود، مظهر صبر الهی، مظهر قدرت پروردگار، مظهر جود و کرم الهی و در یک کلام مظهر همه ی اسماء حسنای الهی می شود. روایات می گوید: «و القی الرافة و الرحمة بینهم فیتواسون... ولا یعلو بعضهم بعضا و یرحم الکبیر الصغیر و یوقوا الصغیر الکبیر.» (29). یعنی در میان عموم مردم عالم مهربانی و رحمت برقرار می شود و در سایه ی آن مواسات و همیاری می کنند و بر یکدیگر برتری طلبی ندارند، بزرگتر به کوچکتر رحمت و عطوفت و مهربانی می ورزد و کوچکتر به بزرگتر احترام می گذارد و اگر فرهنگ به معنای دانش و بینش، علم و معرفت باشد در عصر امام زمان بینش و معرفت بشر به مبدأ و معاد و کل معارف الهی به اوج خودش می رسد تا آنجا که مخدرات در خانه های خویش تفسیر قرآن کرده و طبق کتاب و سنت الهی قضاوت می کنند و به تعبیر روایات:

«و تؤون الحکمة فی زمانه حتی ان المرأة لتقضی فی بیتها بکتاب الله تعالی و سنة رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم». (30). به انسانهای عصر امام مهدی آن اندازه حکمت و معرفت داده می شود که زن در میان خانه اش بر اساس کتاب الهی و سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم قضاوت می کند. این اندازه اسلام شناسی گسترش پیدا می کند و انسانها با حقیقت اسلام از طریق دو منبع اصلی آن یعنی کتاب و سنت انس پیدا می کنند و حقایق دین با جان آنها عجین می شود. دانش و آگاهی انسانها به نهایت درجه ی خود می رسد و تمام مراتب علم و دانش را یکی پس از دیگری می پیمایند و بر کل آسمانها و زمین و حقایق موجود در آن دو و ما بین آن دو مطلع می شوند و این دعوت قرآنی جامه ی عمل می پوشد که: «قل انظروا ماذا فی السماوات و الارض». (31) و تا به حال آنچه از معلومات نصیب بشر شده مربوط به گوشه ای از آسمان اول یا آسمان نزدیک است که «وزینا السماء الدنیا بمصابیح...» (32) ولی در منطق دین سخن از سماوات سبع و آسمانهای هفتگانه است که بشر از آنها و اسرار آنها اصلا اطلاع ندارد و در عصر امام مهدی (عج) این اطلاعات به دست می آید و به تعبیر روایت معروف: «العلم سبعة و عشرون حرفا فجمیع ما جائت به الرسل حرفان فلم یعرف الناس حتی الیوم غیر الحرفین فاذا قام قائمنا اخرج الخمسة و العشرین حرفا فبثها فی الناس و ضم الیها الحرفین حتی یبثها سبعة و عشرین حرفا». (33). ترجمه: تمام دانش بیست و هفت حرف است و از آدم ابوالبشر تا خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله و سلم و از خاتم انبیاء تا زمان ظهور خاتم الاوصیاء (عج) کل آنچه به بشریت عرضه شده و معلمان الهی بیان کرده اند دو حرف است و انسانهای امروزی تنها دو حرف آن را می شناسند و آن هنگام که قائم ما قیام می کند بیست و پنج حرف دیگر را بیرون آورده و در میان مردم عالم می پراکند و دو حرف معلوم بشر را به آنها ضمیمه می کند تا تمام بیست و هفت حرف و در واقع تمام علم در جامعه ی بشری نشر و پخش شود و آنگاه است که مجهولی برای بشر نمی ماند و آنگاه است که بشر در برابر عظمت خالق و آفریدگار هستی کرنش می کند و مقام خشیت پیدا می کند که «انما یخشی الله من عباده العلماء» (34) و احساس کوچکی می نماید و با تمام وجود به مبدأ عالم متوجه می شود و با شناخت کامل او را می پرستد. و در روایت دیگر می خوانیم: «ان المؤمن فی زمان القائم و هو بالمشرق لیری اخاه فی المغرب و کذا الذی فی المغرب یری اخاه الذی فی المشرق». (35). در زمان امام مهدی (عج) مؤمنی در شرق عالم زندگی می کند و برادر دینی خود را در غرب عالم می بیند و آنکه در مغرب عالم زیست می کند برادرش را که در مشرق جهان است می بیند، و هزار و چند صد سال پیش درک این سخنان و هضم آن برای مردم آسان نبود و تعبدا می پذیرفتند ولی ابزارهای صنعتی پیچیده ی امروزی و دنیای رایانه و دیگر وسائل ارتباط جمعی، قبول این مطلب را برای ما آسان نموده است، البته منظور این نیست که در آن عصر، زمین از کروی بودن خارج شده و مسطح می گردد و انسانها به قدری نور چشمشان قوی می شود که صدها و هزاران فرسنگ دورتر را می بینند، بلکه منظور این است که در سایه ی پیشرفتهای صنعتی، ابزاری ساخته می شود که شرق و غرب جهان را به یکدیگر مرتبط می سازد و همه می توانند با فشار دادن دکمه ی رایانه یا هر وسیله ی مدرن دیگر با برادر دینی خود در اقصی نقاط جهان ارتباط برقرار کند و گرنه سنت الهی بر این است که جهان را از طریق اسباب و مسببات اداره کند «ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها» (36) و این سنت نه قابل تبدیل و دگرگونی بنیادین است و نه قابل تحویل و اصلاح است «فلن تجد لسنة الله تبدیلا ولن تجد لسنة الله تحویلا» (37) و این نظامات لا یتغیر و سنن قطعی برای همیشه ی جهان است و چنین نیست که در آن عصر این نظامات و قوانین برچیده شود. و اگر فرهنگ به معنای آداب و رسوم و عادتهای یک ملت باشد در جامعه ی جهانی امام مهدی عادات و رسوم غلط و جاهلی و خرامی کلا از جامعه زدوده می شود و به جای آن آداب و عادات صحیح انسانی و اسلامی جایگزین می شود، تعصبات نژادی و قبیله ای و غیره ریشه کن می شود، بشر دارای انصاف می شود و واقع گرائی و رئالیست بودن حاکم می شود و به عنوان مثال از عادات و شعارهای عرب جاهلی این بود که:

«انصر اخاک ظالما او مظلوما»؛ یعنی برادرت را یاری کن چه ستمگر باشد و چه ستمدیده و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که مبعوث به رسالت شد فرمود: من نیز می گویم: «انصر اخاک ظالما او مظلوما»؛ ولی به این نحو که اگر ظالم است جلوی ظلمش را بگیر و این کمک کردن به او است و اگر مظلوم است به او کمک کن و از او دفع ظلم بنما (38) و امام مهدی (عج) که سیره ی نبوی را زنده می کند این شعارهای غلط جاهلیت جدید و مدرن و جاهلیت قرن بیستم و مانند آن را از جامعه ریشه کن می کند، انسانها را با واقعیات آشنا می کند و از تخیل و خیالگرائی و مانند آن دور می کند. نتیجه: در جامعه ی امام زمان فرهنگ اصیل انسانی و اسلامی و الهی به معنای جامع کلمه بر بشر حاکم می شود.

4 - از نظر سیاسی

دشمنان اسلام پیوسته سعی می کنند دین را جدای از سیاست بدانند و مسأله سکولاریزم را مطرح می کنند و اینگونه وانمود می کنند که: دین حکومت ندارد و کاری به حکومت ندارد و تنها رابطه ی فردی میان بنده و خدا است و کاری به روابط انسانها با یکدیگر و روابط بین الملل ندارد و برای این مسائل طرح و برنامه ای ندارد چه اینکه وانمود می کنند که دین از دنیا جدا است و کاری به دنیای انسانها و معیشت آنها ندارد، دین از علم و دانش جدا است، دین از عقل و خردورزی جدا است و.... البته این حرفها برای کسانی که با الفبای اسلام آشنایی ندارند ممکن است جالب و جاذب باشد ولی اگر کسی با اولیات دین اسلام انس داشته باشد به این سخن غیر منطقی وقعی نمی نهد، چگونه دین از دانش جدا است در حالی که نطق افتتاحیه رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم دعوت به دانش و سخن از خواندن و دانستن است و خدای بشر نخستین پیامی که به بشر می دهد پیام خواندن و آگاهی است: «اقرء باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقرء و ربک الاکرم، الذی علم بالقلم، علم الانسان مالم یعلم»؛ (39) دین آن اندازه برای دانش ارزش قائل است که به قلم و نوشتار سوگند یاد می کند: «ن و القلم و ما یسطرون» (40) که در هیچ مکتبی چنین چیزی وجود ندارد، دین اسلام مهمترین ویژگی انسان را که باعث خلیفة الله شدن او می شود همین دانش او می داند: «و علم آدم الاسماء کلها...» (41) دین می گوید: «اطلبوا العلم و لو بالصین (42) اطلبوا العلم من المهد الی اللحد». آیا این است معنای جدائی دین از دانش، آری این وصله ها به دامن مسیحیت محرف می چسبد که دانشمندان را در قرون وسطی به خاک و خون می کشیدند... به آئین تحریف شده ی یهود می چسبد که گناه آدم را در خروج از بهشت دانش و آگاهی او می داند (43) ولی با منطق کتاب و سنت اسلام ابدا سازگار نیست.

چگونه دین از عقل و خردورزی جدا است در حالی که یک ساعت فکر و اندیشه را معادل با یک سال عبادت بلکه بهتر از آن می داند (44) و انسانهایی را که از قلب و دل و عقل خدا داده بهره می گیرند از چهارپایان پست تر می داند (45) این همه دعوتهای قرآنی، تدبر، تفکر، تعقل و... را چگونه حل می کنند؟! چگونه دین از دنیا جداست در حالی که یکی از اهداف مقطعی خلقت انسان را آباد کردن زمین می داند: «هو انشاکم من الارض و استعمرکم فیها» (46) و می گوید: سهم خویش را از دنیا فراموش نکن: «ولا تنس نصیبک من الدنیا» (47) دین طلب روزی حلال را بالاترین اجزاء می داند: «العبادة سبعون جزء افضلها طلب الحلال» (48) تلاش در راه تأمین زندگی را همانند جهاد در راه خدا می داند: «الکاد علی عیاله کالمجاهد فی سبیل الله». (49). امام صادق علیه السلام فرمود: «لیس منا من ترک دنیاه لاخرته و لآخرته لدنیاه»؛ (50) از ما خاندان نیست و به ما نسبتی ندارد آن کس که دنیا را فدای آخرت کند یا آخرت را فدای دنیا کند، هر دو باید در کنار هم باشند. چگونه دین از حکومت و سیاست جدا است در حالی که عالیترین دستورات حکومتی و سیاسی در متن قرآن و سنت آمده؟! دین نه تنها به روابط انسانها با یکدیگر عنایت فراوان کرده بلکه به رابطه ی انسان با خودش و رابطه ی انسان با خدا هم خیلی اهتمام ورزیده است و در این رابطه تنها به بیان روایت بسیار جالبی بسنده می کنیم: جمیل بن دراج از امام صادق علیه السلام از پدر بزرگوارش از اجداد طاهرینش از امام امیرالمومنین علیه السلام نقل می کند که حضرت امیر علیه السلام فرمود: «الاسلام و السلطان العادل اخوان لا یصلح واحد منهما الا بصاحبه. الاسلام اس و السلطان العادل حارسین، مالا اس له فمنهدم. و مالاحارس له فضایع». (51). ترجمه: اسلام و سلطان دادگر (حاکم عادل) دو برادرند که هیچ یک اصلاح نمی شوند مگر به وسیله ی دیگری: اسلام اصل و اساس و پایه است و سلطان عادل پاسدار آن است، بنائی که پایه و اساسی ندارد ویران است، و چیزی که نگهبان ندارد ضایع شونده است. با حفظ این مقدمه می گوییم: در جامعه ی جهانی امام زمان حاکم بر تمام جهان امام زمان است، پرچم اسلام در کل عالم برافراشته می شود، کتابی که به عنوان قانون اساسی بر دنیا حکومت می کند قرآن است، قوانینی جاری متکی به متن اصیل اسلام است، در تمام کره ی زمین یک حکومت بیشتر نیست، مرزها بر چیده می شود، سازمانهای گوناگون و عریض و طویل و کم فایده یا بی خاصیت بین المللی وجود نخواهد داشت، ارتشهای گوناگون نیست، یک حاکم در تمام دنیا است، کل دنیا مثل یک خانواده با یک مدیر محبوب است و منظور آیه ی کریمه: «لیظهره علی الدین کله»؛ (52) همین است که غلبه ی مطلق باشد یعنی روزی فرا می رسد که اسلام هم از نظر منطق و استدلال و هم از نظر نفوذ ظاهری و حکومت بر تمام ادیان پیروز خواهد شد و همه را تحت الشعاع خویش قرار خواهد داد. در ذیل آیه ی «الذین ان مکناهم فی الارض...» (53) امام باقر علیه السلام فرموده: این آیه مال مهدی و یاران او است که: «یملکهم الله مشارق الارض و مغاربها و یظهر الدین» (54) خداوند آنان را مالک و حاکم بر شرق و غرب جهان خواهد نمود و دین را به دست آنها ظاهر و غالب می کند. و در ذیل آیه ی «جاء الحق و زهق الباطل» (55) امام باقر علیه السلام فرمود: «اذا قام القائم ذهبت دولة الباطل» (56) یعنی وقتی که قائم (آل محمد) قیام کند دولت باطل نابود می شود. و به جای آن دولت حق و دولت کریمه ای که سبب عزت اسلام و مسلمین باشد بر سرکار می آید. و در حدیثی می خوانیم: «یبلغ سلطانه المشرق و المغرب»؛ (57) دایره حکومت و قدرت امام مهدی (عج) شرق و غرب عالم را فرا می گیرد. یا می خوانیم: «فیفتح علی یدیه مشارق الارض و مغاربها»؛ (58) خداوند به دست امام زمان شرق و غرب عالم را فتح می کند. و می خوانیم: «ویصیر سلطانا علیها»؛ (59) یعنی امام مهدی سلطان ارض است و بر کل کره ی زمین حکومت خواهد کرد. و آخرین روایت در این بخش اینکه: «...اذا تناهت الامور الی صاحب هذا الامر رفع الله تبارک و تعالی له کل منخفض من الارض و خفض له کل مرتفع حتی تکون الدنیا عنده بمنزلة راحة فایکم لو کانت فی راحته شعرة لم یبصرها». (60). هنگامی که امور و کارهای جهان به صاحب این امر (امام زمان) برسد و به او منتهی شود، خداوند هر نقطه ی پستی از این زمین را برای او بالا می آورد و هر نقطه مرتفع را پست می کند (پیداست که مراد این نیست که زمین مسطح می شود و از کروی بودن در می آید، بلکه با امکانات قوی علمی و صنعتی همه ی جهان را زیر پوشش و در معرض دید امام زمان قرار می گیرد.) تا آنجا که کل دنیا به مثابه ی کف دست انسان می شود، آنگاه کدامیک از شما اگر مویی در کف دست باشد آنرا نمی بیند؟! (امام علیه السلام هم کل دنیا را می بیند و از همه ی اطراف و اکناف جهان با خبر است وگرنه حکومت عادلانه بر همه ی زوایای ارض ممکن نیست.) باری بسیاری از جنگها و لشگرکشیها و افساد در ارض و اهلاک حرث و نسل مربوط به حکومتهای ستمگر است که برای رسیدن به قدرت بیشتر به یکدیگر می تازند و رقیب را قلع و قمع می کنند و انسانها را نابود می کنند و تاریخ، کشورگشایان و جلادان و آدم کشان فراوانی به خود دیده است و وقتی بساط حکومتها برچیده شد و یک حکومت مرکزی در کل دنیا بود با آن مردان نیرومند و آهنین اراده و کل هستی هم در معرض دید حاکم مرکزی بود و دقیقا بر همه جا نظارت و اشراف داشت و در همه جا عدل و انصاف را مراعات نمود دیگر وجهی برای نزاع و فتنه و فساد و قتل و غارت وجود ندارد. جامعه ی بشری در کمال امنیت و آسایش به بندگی خدا و کوشش و تلاش می پردازد.

5 - از نظر قضایی

در روایات می خوانیم: «فیحکم بین اهل التوراة بالتوراة و بین اهل الانجیل بالانجیل و بین اهل الزبور و بین اهل الفرقان بالفرقان»؛ (61) یعنی آن قاضی عادل و دادگستر در میان پیروان تورات (یهودیان) بر اساس کتاب آسمانی خود آنها یعنی تورات (تورات اصیل) قضاوت می کند و در میان پیروان انجیل (مسیحیان) برطبق انجیل قضاوت می کند، در میان پیروان زبور طبق همان کتاب حکم می کند، و در میان پیروان فرقان (قرآن) نیز طبق قرآن حکم و قضاوت می نماید. و از آنجا که این قضاوت صد در صد عادلانه است همه ی پیروان ادیان از آن اراضی هستند. و سیره ی جد بزرگوارش امام علی علیه السلام را دنبال می کند که فرمود: «لو کسرت لی الوسادة لحکمت بین اهل التوراة بتوراتهم و بین اهل الزبور بزبور هم و بین اهل الفرقان بفرقانهم». (62). و نیز می خوانیم: «اذا قام القائم حکم بالعدل وارتفع فی ایامه الجور... ورد کل حق الی اهله»؛ (63) حکم و قضاوت امام مهدی عادلانه خواهد بود، جور و ظلم و نامردی در ایام حکومت حضرت رخت بر می بندد، هر حق به اهل آن باز می گردد. و می خوانیم: «و حکم بین الناس بحکم داود و حکم محمد صلی الله علیه و آله و سلم»؛ (64) امام زمان در میان مردم چونان داود نبی صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم حکم و قضاوت خواهد نمود. حکم داودی این است که قرآن می گوید: «یا داود انا جعلناک خلیفة فی الارض فاحکم بین الناس بالحق و لا تتبع الهوی فیضلک عن سبیل الله»؛ (65) حکم و قضاء باید به حق و عادلانه باشد. حکم محمدی صلی الله علیه و آله و سلم این است که: «وان حکمت فاحکم بینهم بالقسط»؛ (66) قضاوت باید به قسط و عدل باشد. «فاحکم بینهم بما انزل الله و لاتتبع اهوائهم...»؛ (67) قضاوت باید بر اساس احکام الهی و ما انزل الله باشد. و در محاکم قضائی دنیا چنین قضاوت عادلانه ای یا اصلا نیست یا بسیار کمرنگ است و تنها در گوشه ای از عالم تا حدودی که مقدور است این قضاوت صورت می گیرد و در حکومت عدل مهدی در کل جهان قضاوت بر اساس احکام الهی و عادلانه خواهد بود و به احدی کمترین ستمی نمی شود.

نتیجه گیری

تلاش برای رفاه جامعه، ریشه کن کردن فقر و بدبختی، به وجود آمدن امنیت مالی و جانی و... و ایجاد عدالت قضائی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی... و بالا رفتن و کامل شدن خردها و پیشرفت علم و دانش و آباد کردن زمین و استخراج منابع آن و تشکیل زندگی بی دغدغه و... آرزوی هر مصلحی است و مصلح بزرگ جهان بشریت امام مهدی (عج) نیز این امور را در سرلوحه ی برنامه های حکومتش دارد ولی این امور هدف اصلی نیست بلکه تمام اینها زمینه است برای یک هدف برتر و بالاتر و آن عبادت و بندگی خدا است که هدف اصلی از خلقت جن و انس می باشد (وما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون) (68) و هدف از عبادت هم رسیدن به کمال انسانی و به جوار قرب حق است (فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر) (69) شعار مهدی شعار انبیاء است، هدف او احیاء دوباره ی دین و سنن الهی و زدودن بدعتها است: مهدی بزرگ منادی توحید در کل عالم است، او دعوت کننده به علم و دانش است. انسانها را به تعقل و خردورزی می خواند، به عدالت فرا می خواند (لاتظلمون و لاتظلمون) (70) او دعوت کننده به سوی الله است، دعوت کننده به آزادی است دعوت کننده به وحدت کلمه و بلکه اخوت دینی است، دعوت کننده به عزت اسلامی است، دعوت کننده به مکارم اخلاقی است، دعوت کننده به تقوا و طهارت و پاکی است، دعوت کننده به عبادت خدا و اجتناب از طاغوت است و بالجمله آنچه به عنوان هدف از بعثت انبیاء و مخصوصا خاتم آنها صلی الله علیه و آله و سلم بود هدف حکومت امام مهدی است و در رأس همه ی اهداف پیاده شدن احکام و قوانین دینی است و شگفتا که کسانی که حکومت دینی را در یک نقطه ی عالم نفی می کنند و می گویند: دین به درد اداره ی جامعه نمی خورد.اینان چگونه حکومت جهانی امام مهدی را باور دارند که به وسیله ی حضرت همه ی دین ظهور و بروز و غلبه پیدا می کند، کتاب و سنت زنده می شود (ویحیی میت الکتاب و السنة) (71) و در کل جهان یک حکومت دینی مبتنی بر قوانین اسلام حاکم می شود آنهم در جامعه ای که دنیا آباد است، دانش به بلندترین قله اش رسیده، خردها کامل شده، افکار به معنای حقیقی کلمه روشن و منور گردیده است. چگونه ممکن است قوانین بشری که از مغز مشتی انسان آلوده به انواع گناهان و مواد مخدر و مشروبات الکلی و قمار و زنا و ربا و... به درد اداره ی جامعه بخورد، یا دانشمندان و اندیشمندان و خردمندان و حیکمان می توانند خیر و سعادت مادی و معنوی بشر را تشخیص داده و تأمین کنند ولی دین که سرچشمه ی وحی به دست آمده و توسط فرشته ی امین به پیامبر ابلاغ شده و پیامبر هم با کمال امانت داری آن را به ما رسانده و کمترین احتمال کذب و عصیان و خطا و نسیان و لغزش و انحرافی در آن نیست نتواند سعادت بشر را تأمین کند و به درد حکومت نخورد؟! انسان گاهی در صداقت مدعیان این سخنان تردید می کند.

پی نوشت ها

1-بحارالانوار، ج 52، ص 337، حدیث 78.

2-تفسیر نور الثقلین، ج 2، ص 27.

3-حدید، 17.

4-تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 242 و بحارالانوار، ج 51، ص 54.

5-بحارالانوار، ج 51، ص 61.

6-همان، ج 51، ص 61.

7-بحارالانوار، ج 51، ص 66.

8-منتخب الاثر، ص 292.

9-منتخب الاثر، ص 436.

10-منتخب الاثر، ص 471.

11-توبه، 33.

12-صف، 9.

13-فتح، 28.

14-مجمع البیان، ج 5 و 6، ص 25.

15-بقره، 193.

16-منتخب الاثر، ص 394.

17-بحارالانوار، ج 52، ص 340.

18-منتخب الاثر، ص 292.

19-منتخب الاثر، ص 436.

20-منتخب الاثر، ص 477.

21-نهج البلاغه، فرازی از نامه ی 3، ص 405؛ صبحی صالح.

22-منتخب الاثر، ص 469.

23-بحارالانوار، ج 74، ص 61 و ج 100، ص 10.

24-انسان، 1.

25-کهف، 29.

26-بحارالانوار، ج 43، ص 36.

27-غاشیه، 22.

28-فرهنگ معین، ج 2،ص 2538.

29-بحارالانوار، ج 52، ص 385.

30-بحارالانوار، ج 52، ص 352.

31-یونس، 101.

32-فصلت، 12.

33-بحارالانوار، ج 52، ص 336.

34-فاطر، 28.

35-بحارالانوار، ج 52، ص 391.

36-اصول کافی، ج 1، ص 259.

37-فاطر، 43.

38-بحارالانوار، ج 52، ص 391.

39-علق، 4-1.

40-قلم، 2-1.

41-بقره، 31.

42-بحارالانوار، ج 1، ص 180.

43-سفر تکوین، فصل دوم، آیه ی 17.

44-تفسیر عیاشی، ج 2، ص 208.

45-اعراف، 179؛ فرقان، 44.

46-هود، 61.

47-قصص، 77.

48-فروع کافی، ج 5، ص 72.

49-کافی، ج 5، ص 72.

50-من لایحضر الفقیه، ج 3، ص 94، باب 58، حدیث 3.

51-منتخب الاثر، ص 273.

52-توبه، 33.

53-حج، آیه 41.

54-تفسیر نور الثقلین، ج 3، ص 506.

55-اسراء، 80.

56-تفسیر نور الثقلین، ج 3، ص 212.

57-بحارالانوار، ج 51، ص 71.

58-بحارالانوار، ج 51، ص 146.

59-منتخب الاثر، ص 292.

60-بحارالانوار، ج 52، ص 328.

61-بحارالانوار، ج 51، ص 29.

62-کشف المراد، ص 385، چاپ جامعه ی مدرسین حوزه ی علمیه ی قم.

63-بحارالانوار، ج 52، ص 338.

64-بحارالانوار، ج 52، ص 338.

65-ص، 26.

66-مائده، 42.

67-مائده، 48.

68-ذاریات، 56.

69-قمر، 55.

70-بقره، 279.

71-بحارالانوار، ج 51، ص 130.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان