ماهان شبکه ایرانیان

کتاب هفته بنیتا؛ هفته دوم آبان ۹۵/باشگاه مشت‌زنی

با شنیدن «باشگاه مشت‌زنی» بیشتر یاد فیلم معروف «دیوید فینچر» به همین نام با بازی «برد پیت» و «ادوارد نورتون» می‌افتیم

با شنیدن «باشگاه مشت‌زنی» بیشتر یاد فیلم معروف «دیوید فینچر» به همین نام با بازی «برد پیت» و «ادوارد نورتون» می‌افتیم. فیلمی خوش‌ساخت و کاملاً حرفه‌ای از هر نظر. اما بد نیست بدانیم که این فیلم از رمانی به همین نام نوشته‌ی «چاک پالانیک» اقتباس شده است که در سال 1996 منتشر شد. فیلم در بخش‌هایی به کتاب کاملاً وفادار است و به‌راحتی می‌توان رد آن را در دیالوگ‌ها و عمل شخصیت‌ها دید. اما در بخش‌هایی نیز کارگردان فیلم و نویسنده‌ی کتاب هرکدام راه به جایی متفاوت از هم برده‌اند. مخصوصاً در پایان.

فیلم باشگاه مشت زنی

فیلم باشگاه مشت زنی

ما قصد داریم چهارشنبه‌ی هر هفته کتابی برای مطالعه‌ی آخر هفته، همراه با بررسی کلی پیشنهاد دهیم. در همین رابطه هفته‌ی پیش نگاهی به کتاب خیابان بوتیک‌های خاموش، اثر پاتریک مودیانو برنده‌ی جایزه‌ی نوبل داشتیم. این مطلب را می‌توانید در بنیتا بخوانید.

چاک پالانیک از نویسندگان معاصر آمریکاست. دنیایی که او روایت می‌کند دنیای انسان‌های له شده زیر چرخ‌دنده‌های زندگی مصرفی مدرن است. انسان‌هایی که تقریباً باخته‌اند و حالا مجالی برای گرفتن انتقام از نابودگرانشان را دارند. در نگاه اول به نظر می‌رسد که پالانیک مروج خشونت و هرج‌ومرج است؛ اما به گفته‌ی «جی. جی. بالارد» نویسنده‌ی مشهور آمریکایی، باشگاه مشت‌زنی را باید آینه‌ی تمام‌نمای انسان تنهای امروز دانست.

چاک پالانیک

چاک پالانیک

چاک پالانیک 54 ساله، متولد واشنگتن است. بعد از دبیرستان، وارد دانشگاه اورگون شد و در سال 1986 در رشته‌ی روزنامه‌نگاری فارغ‌التحصیل شد. بعد به‌عنوان روزنامه‌نگار در یک روزنامه‌ی محلی پورتلند به کار مشغول شد، اما خیلی زود از این کار خسته شد. بعد کاری به‌عنوان مکانیک موتور دیزلی پیدا کرد. روزهایش را با تعمیر کردن کامیون‌ها و نوشتن دستورالعمل‌های فنی می‌گذراند. در این زمان بود که چاک بیشتر آنچه را که بعدها نوشتنش را تغذیه کرد، تجربه کرد. کارهایی مثل همراهی بیماران رو به مرگ آسایشگاه‌ها و عضویت در انجمن بدنام «بدصدایی». گفته شده که منبع الهام پروژه‌ی «میهیم» در باشگاه مشت‌زنی، همین انجمن بدصدایی بوده که می‌خواسته چیزهایی را خارج از جریان اصلی تجربه کند و در مکان‌های عمومی شوخی‌هایی در مقیاس بزرگ اجرا می‌کرد.

در مقدمه‌ی کتاب آمده که پالانیک یک فصل کتاب را به ناشرش نشان داد تا او را بیشتر عصبانی کند؛ چون نوشته‌های قبلی‌اش را اصلاً نپسندیده بود. اما برخلاف انتظار پالانیک، ناشر از آن داستان خوشش آمد و از چاک خواست تا بقیه داستان را هم بنویسد و بدین ترتیب بهترین اثر این نویسنده منتشر شد و پس از ساخته‌شدن فیلم از روی این رمان، بارها و بارها تجدید چاپ شد.

هویت اصلی رمان نامی ندارد. کارمند یک شرکت اتومبیل‌سازی است اما به گفته‌ی خودش می‌داند که درنهایت کارش به ظرف‌شویی در رستوران می‌کشد. مدتی است که از بی‌خوابی رنج می‌برد؛ بنابراین به پیشنهاد پزشکش به انجمن‌های مختلف می‌رود و اتفاقاً همین‌ها به درمان بی‌خوابی او کمک می‌کنند. او  هر جا که می‌رود و در هر انجمنی که عضو می‌شود، نام‌های متفاوتی به کار می‌برد. تا این‌که با «تایلر داردن» آشنا می‌شود و به همراه او باشگاه مشت‌زنی را به راه می‌اندازد. این باشگاه در مدت کمی اعضای زیادی پیدا می‌کند که همه برای خالی کردن عقده‌های روانی به مبارزه می‌پردازند و به‌گونه‌ای روان‌درمانی می‌شوند. اما این تازه آغاز ماجرای پرهیجان و پر از خشونت و فضای سیاه شخصیت‌های این رمان فوق‌العاده است.

یکی از مهم‌ترین نکاتی که در کتاب از همان ابتدا به چشم می‌آید، پرداختن به موضوع مصرف‌گرایی است. نویسنده از محصولات مختلف و برندهای معروف جهانی نام می‌برد که همه‌چیز زندگی انسان امروزی را در چنگ گرفته و هرطور که می‌خواهند سلیقه و شیوه‌ی زندگی او را تعیین می‌کنند. اما می‌توان گفت که مصرف‌گرایی یک مضمون جانبی است و اصلی‌ترین درون‌مایه‌ی رمان، بحث بیماری روانی و به‌خصوص شیزوفرنی است. رمان باشگاه مشت‌زنی درواقع می‌خواهد خواننده را با ذهن یک بیمار شیزوفرن همراه کند و این کار را بسیار هم دقیق انجام می‌دهد. شخصیت اصلی بی نام این داستان مبتلا به این بیماری است. ولی پالانیک چنان هنرمندانه بخش‌های مختلف داستان را نوشته و موقعیت‌ها را چیده که خواننده متوجه این قضیه نمی‌شود تا زمانی که نویسنده این را بیان می‌کند. البته در جاهایی کدهایی برای خواننده گذاشته ولی فقط در خواندن دوباره‌ی کتاب است که این کدها معنی پیدا می‌کنند.

کتاب باشگاه مشت زنی

یکی از جالب‌ترین بخش‌های داستان، دستورالعمل‌هایی است که تایلر برای ساخت انواع مواد منفجره به کار می‌برد. این دستورالعمل‌ها به‌گونه‌ای است که خواننده به درست بودن آن‌ها شک می‌کند. اما بی‌تردید یکی از بهترین بخش‌های داستان، قوانین هشت‌گانه‌ی باشگاه است از زبان تایلر قبل از هر مسابقه گفته می‌شود:

«قانون اول: درباره‌ی باشگاه مشت‌زنی با کسی حرف نمی‌زنید.

قانون دوم: درباره‌ی باشگاه مشت‌زنی با کسی حرف نمی‌زنید.

قانون سوم: اگر کسی فریاد بزند ((بس است!)) یا بلنگد یا به زمین ضربه بزند، حتی اگر وانمود کند مبارزه خاتمه می‌یابد.

قانون چهارم: در هر مبارزه فقط دو نفر شرکت می‌کنند.

 قانون پنجم: در هر زمان فقط یک مبارزه انجام می‌شود.

قانون ششم: شرکت‌کنندگان باید بدون پیراهن و بدون کفش باشند.

قانون هفتم: مبارزه تا جایی که لازم باشد ادامه پیدا می‌کند.

قانون هشتم: اگر امشب اولین بار است که در باشگاه مشت‌زنی هستید، باید مبارزه کنید.»

درنهایت کتاب باشگاه مشت‌زنی، کتابی است در مورد انسان مدرن در جهان مدرن که با مسائلی روبروست که مختص انسان این عصر است و مطمئناً کتابی است که بارها و بارها می‌توان از خواندن آن لذت برد. البته در کنار تماشای فیلم که می‌تواند تجربه‌ی متفاوتی از کتاب را به مخاطب بدهد.

این کتاب توسط نشر چشمه و در 227 صفحه با ترجمه‌ی «پیمان خاکسار» منتشر شده است. برای تهیه این کتاب می‌توانید به فروشگاه نشر چشمه واقع در خیابان کریم‌خان زند، نبش میرزای شیرازی، پلاک 107 مراجعه کنید.


قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان