در Leap! ویکتور (با صدای نت وولف Nat Wolff) و فلیسی (با صدای ال فنینگ Elle Fanning) از یتیمخانه فرار میکند و به سمت پاریس میروند.
حدود یک ساعت به Leap! ایمان آورده بودم. کاملاً شیفته این انیمیشن دربارهی یتیمی فرانسوی در دهه 1880 که آرزوی تبدیلشدن به یک بالرین مشهور را در سر دارد، شده بودم. عاشق رنگهای خاص، داستان الهامبخش و دوستداشتنی، شخصیتها و صداگذاری این فیلم توسط گروه بازیگرانش شده بودم.
و بعد ناگهان با سکانسی طولانی عجیب، نامربوط و کمی هم آزاردهنده مواجه شدم که در آن یک شخصیت بزرگسال در تلاش برای به قتل رساندن شخصیت کودک فیلم است. به معنای واقعی کلمه تلاش میکند او را به قتل برساند. وقتی یک جادوگر بدجنس و یا یک گرگ عظیمالجثه بد و یا یک تبهکار افسانهای سعی میکند از شر شخصیت کودک داستان خلاص شود بااینکه شخصیتی در دنیای واقعی همهچیز را خراب کند و دنبال بچهای در پاریس بیفتد تا او را به قتل برساند کاملاً فرق میکند.
بدون در نظر گرفتن این سکانس Leap! میتوانست انیمیشن مورد علاقه من در سالهای اخیر باشد. در کل یک ماجراجویی دوستداشتنی و شادیبخش با شخصیت اصلی شجاع و دوستداشتنی، موسیقی متنی تأثیرگذار و تصاویری جالب است.
ال فنینگ صداگذاری فوقالعادهای را روی شخصیت فلیسی یازدهساله انجام داده است، فلیسیای که در پرورشگاهی در حومه بریتانی Brittany زندگی میکند که از بیرون شبیه یک عمارت آرامشبخش و زیبا اما داخل آن سرد و زشت است. (همه یتیمها کنار یکدیگر درروی تختخوابهای سفری در راهروی غار مانندی میخوابند)
فلیسی به همراه دوست صمیمیاش ویکتور، مخترعی مشتاق، که گاهی آزاردهنده و گاهی هم سرزنده است درصدد فرار از یتیمخانه است- البته هر دفعه توسط لوتا، سرپرست سوار بر موتور یتیمخانه گیر میافتند (با صدای مل بروکس Mel Brooks که به طرز فوقالعادهای خندهدار است)
البته درنهایت ویکتور و فلیسی خودشان را به پاریس میرسانند. ادت خدمتکار (با صدای کارلی ری جپسون Carly Rae Jepsen) یک رقاص قدیمی است که به آشکارا به خاطر همان حادثهای که به حرفهاش پایان داده است، لنگ میزند. او فلیسی را به خانهاش میآورد و او را تشویق میکند تا رؤیاهایش را
دنبال کند. دراینبین، ویکتور کاری در کارگاه گوستاو ایفل Gustave Eiffel بزرگ پیدا میکند! این بچههای یتیم یازدهساله خیلی خوب در این شهر بزرگ جا میافتند.
فلیسی در رقابت با کمیل ثروتمند و کمی لوس (با صدای مدی زیگلر Maddie Ziegler) قرار میگیرد که از زمانی که راه رفتن یاد گرفته است در حال تمرین برای باله اپرای پاریس Paris Opera Ballet بوده است. مادر کمیل (کیت مک کینون Kate McKinnon) یک هیولای وحشتناک است- مادری سختگیر، وسواسی و عصبانی است. (جای تعجبی ندارد که چرا دخترش تا این حد سست و زننده است)
Leap! یک الگوی داستانی تکراری و قابل پیشبینی را دنبال میکند که در آن فلیسی به موفقیتهای کوچکی دست پیدا میکند، با شکستهای بزرگی مواجه میشود، دچار بحران میشود و در آخر ـ خب بقیه را خودتان میدانید. آهنگ پاپ آناکرونیستی فیلم خیلی خوب با صحنههای رقص کلاسیک میخواند و احتمالاً در جلب نظر بچهها هنگام تماشای این فیلم کمک زیادی میکند.
این فیلم به کارگردانی اریک سامر Eric Summer، اریک وارین Eric Warin، نوشته سامر، کارول نوبل Carol Noble و Laurent Zietoun است که توسط واینستین کمپانی The Weinstein Co ساختهشده است. مدتزمان آن 89 دقیقه است.
و اما نظر برخی منتقدان درباره فیلم:ریچارد روپر Richard Roeper از شیکاگو سان تایمز Chicago Sun-Times اینطور نوشته است:
داستان ازنظر زمانی ناهمخوانیهای زیادی دارد. درصحنههای پاریس دو سازه معروف در حال ساختاند: برج ایفل و مجسمه آزادی. کار بر روی برج ایفل در ژانویه 1887 شروع شد. در فیلم ساخت برج در حال اتمام است درنتیجه میتوان گفت فیلم در 1888 رخ میدهد. ساخت مجسمه آزادی در سال 1875 شروع شد. در اواخر دهه 1880 مجسمه آزادی بهطور کامل ساختهشده بود و در بندر نیویورک New York Harbor قرارگرفته بود.
من همچنین کاملاً مطمئنم که شلوارکهای جین و گرمکنهای پا در آن زمان مد نبودند.برایان ترویت Brian Truitt منتقد یواسای تودی USA Today مینویسد: Leap! وقتی میخواهد به قلب و احساساتتان نفوذ کند موفقتر از زمانی است که میخواهد عقلتان را درگیر کند. یک انیمیشن هیجانانگیز با یک دوئل باله که مسابقه رقص Dancing With the Stars را مسابقهای تازه کارانه جلوه میدهد درحالیکه با تماشای این انیمیشن فلیسی را میبینیم که رؤیاهایش را تحقق میبخشد.نظر کن جاوروسکی Ken Jaworowski منتقد نیویورکتایمز The New York Times اینگونه است: این انیمیشن برای بزرگسالانی که به تماشای آن میروند حرفی برای گفتن ندارد، کاملاً تکراری است اما آنقدر دوستداشتنی است که حاضر میشوید دوباره به تماشا بنشینید.
Leap! فیلمی ضعیف تا متوسط است و روی اثبات این موضوع پافشاری میکند. مطمئناً این فیلم میتوانست چند نکته را به ما گوشزد کند و یا جاهایی ریسک کند اما کارگردانان این فیلم بهخوبی میدانستند که تماشاگران کمسنوسالشان دقیقاً به دنبال چه چیزی هستند- یک داستان خوش آب و رنگ همراه با رقص – و هیچ ریسکی به خرج نمیدهند.
جود درای Jude Dry منتقد ایندیوایر Indiewire معتقد است این انیمیشن ازنظر زمانی و مکانی ضعیف عمل کرده است. پاریس در Leap! جادو و عشق را کم دارد و حتی زیباییهای این شهر بهخوبی نشان داده نشده است. موسیقی این فیلم فقط در قانع کردن بعضی از طرفداران جپسون موفق است، غیرازاین کاملاً بیربط است. کمبود جنبههای طنز در Leap! کاملاً مشهود است. از نقاط قوت این فیلم میتوان به محوریت زنان و دختران اشاره کرد، البته که ویکتور شخصیت عجیبتر و درنهایت تأثیرگذارتری نسبت به فلیسی است. Leap! میخواهد پرشی بزرگ باشد اما در همان موقعیت اول گیرکرده است.کتی والش Katie Walsh از لسآنجلس تایمز Los Angeles Times نقدش را اینطور نوشته است: ناهمخوانیهای زیادی در این انیمیشن وجود دارد. فلیسی شلوارک جین میپوشد، شخصیتها جملاتی امروزی مانند (رقص تو افتضاح است!) و جوکهایی میگویند که باحال و هوای قرن نوزدهی و کلاهها و کالسکههایی که توسط اسبها کشیده میشوند همخوانی ندارند.
فنینگ کار صداگذاری را به زیبایی انجام داده است و رقصهای فیلم دیدنی و جالباند (که توسط باله اپرای پاریس طراحیشدهاند) اما المانهای تصادفی و بیربط زیادی در Leap! وجود دارد. شاید بهتر باشد برای دیدن این فیلم تا آمدنش به سینمای خانگی صبر کنید و وقت خودتان را در سینما هدر ندهید.
Post Views:
6