بیشتر شبیه یک باغ است، یک ویلا، از آن خوشنشینهای پیش از انقلاب، با درختهای کهنسال که سایهای بزرگ و خنک دارند و یک استخر که باد رویش موجهای ریز میاندازد و چشم را نوازش میدهد.
به گزارش ، جام جم نوشت:حیاط شرکت چاپ و نشر کتابهای درسی در کیلومتر17جاده مخصوص کرج، در خیابان عریض داروپخش جای آرامی است. در حیاط چهچهه پرندهها زیر سایهسار درختان روحنواز است و بزرگی فضا هوس پیادهروی دارد، جایی که سال56 جمعی از ناشران و چاپخانهداران، پولهای کوچکشان را روی هم گذاشتند و وقتی به شش میلیون تومان رسید، آن را خریدند تا جایی دائمی باشد برای چاپ کتابهای درسی.
اما پشت چهره آرام این ویلا ولولهای برپاست، یک دنیا هیاهو با صداهای کرکننده و بوهای عجیب. اینجا 120 کارگر از صبح تا شب، بیوقفه و بیخواب پای دستگاههای غولآسا کار میکنند تا کتابهای درسی به وقتش توی کیف دانشآموزان باشد.
شرکت چاپ و نشر یکجورهایی خواهرخوانده شرکت افست است؛ شرکتی که آن هم مسئول چاپ کتابهای درسی است و نطفهاش سال36 به دست جمعی از ناشران در خیابان 30 تیرفعلی و قوامالسلطنه قدیم بسته شد و حالا بعد از60 سال سراغش را باید در کیلومتر4 جاده آبعلی گرفت. شرکت افست کتابهای درسی دوره ابتدایی را چاپ میکند و شرکت چاپ و نشر، کتابهای دوره متوسطه و پیشدانشگاهی را، چیزی حدود80 میلیون جلد کتاب درسال.
یک، دو، سه؛ کتاب
سمت شرقی باغ، ساختمانی چند پله میخورد و بالا میرود، ساختمانی که پایینش هیاهوست و بالایش آرام. آسانسور که میایستد و درهای بخش آرام ساختمان به رویمان باز میشود سکوتی محض میپیچد توی گوشها. در بخش لیتوگرافی صدا از کسی درنمیآید.
دو میز مونتاژ گوشهای سرپاست. با آن که تاریخ مصرفشان گذشته، ماندهاند تا فقط هر بازدیدکنندهای که آمد بداند اسکلت کتابهای درسی در قدیم وقتی هنوز دنیا دیجیتال نشده بود، چطور سرهم میشد. سالها پیش کتابهای درسی تالیف شده صفحه به صفحه به لیتوگرافی میرسید و از هرکدامشان عکسی تهیه میشد و این عکسها به صورت فیلم درمیآمد و عدهای صفحات را کنار هم مونتاژ میکردند و روی میز کار با فوت و فنی که خودشان بلد بودند خط نشان و تا را میزان میکردند تا فیلمها بینقص و بیکجی به مرحله بعد برود.
مسئول لیتوگرافی اما میگوید با آن همه دقت بازهم خطا زیاد بود و کار زمانبر، دو نقصی که دنیای دیجیتال امروز برطرفشان کرده و سرعت کار را به طرز چشمگیری افزایش داده. حالا مولفان کتابهای درسی، متن نهایی کتاب را مینویسند و سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی آن را تایید میکند و مُهر محرمانه آبی رنگش را روی آنها میکوبد و نسخههای پیدیاف کتابها به لیتوگرافی میرسد، جایی که سر و کار پرسنلش با زینک است و یک مشت ماده شیمیایی و دستگاههای پیشرفته بیصدا.
سرپرست بخش، کاغذ پوستی را از روی زینک برمیدارد و اشاره میکند به سطح براقش و نقبی میزند به گذشته، به آن زمان که فیلمهای آماده روی زینکها چسبانده میشد و با تابیده شدن نور رویشان متن و عکس کتاب روی آنها نقش میبست.
این روش نیز اما به تاریخ پیوسته و جزئی از خاطرات شده چون اینک در لیتوگرافی پیشرفته شرکت چاپ و نشر کتابهای درسی همه مونتاژها، صفحهآراییها و ویرایشها در دستگاههای دیجیتال انجام میشود و محتویات کتاب، اتوماتیک روی زینکها مینشیند.
در این دستگاههای لیزری و دیجیتال، زینکها سوخته، ژلاتین روی آنها ذوب و این ژلاتینهای سوخته در دارویی مخصوص حل میشود و آن قسمتها که نسوختهاند میشوند عکس و متن کتاب.
چاپخانه، گوشها را بگیرید
دنیای سکوت تمام میشود و دنیای هیاهو جان میگیرد وقتی آسانسور ما را به طبقه همکف میرساند و در شیشهای چاپخانه باز میشود. سروصدا به حدی است که سرپرست چاپخانه بعد از 54 سال کار بیوقفه و خو کردنش به این همه شلوغی بازهم ما را گوشهای جمع میکند تا حرفهایش را بهتر بشنویم، مردی که تعریف میکند آلودگی صوتی در چاپخانه به حدی زیاد است که او به بلند حرف زدن عادت کرده آنقدرکه حتی وقتی عادی حرف میزند دیگران گمان میکنند او دعوا دارد.
رزاقی برایمان توضیح میدهد کتابهای درسی یا روی کاغذهای شیت (برش خورده) یا روی کاغذهای رول چاپ میشوند و روزانه350 هزارجلد کتاب چاپ و صحافی میشوند تا در نهایت بشوند 80 میلیون جلد کتاب که توزیعشان هرسال در شهریورماه آغاز میشود.
کاغذهای رول و شیت با شتاب درون دستگاهها میروند، نقش میخورند و با شتاب بیرون میآیند. دستگاه غولپیکر چاپ کاغذهای رول، رولهای450 کیلویی را مثل وزنهای سبک بالا میبرد، با سرعت به درون دستگاه میکشد، رویش نقشهای چهار رنگ میپاشد و کاغذهایی را که در این مسیر داغ داغ شده خنک میکند و اتو میکشد.
آنچه در این دستگاهها میگذرد پشت دیوارهشان مخفی است مگر چند جا که میشود حرکت سریع کاغذهای چاپ شده را دید که مثل لبه تیز یک چاقو قادر است هرجسمی را تکه تکه کند.
کار چاپ که تمام میشود شیتها و رولها نیز آرام میگیرند و در قطعهای رحلی و وزیری تا میخورند و روانه دنیای صحافی میشوند، سالنی بزرگ که مملو از صداست، با بوهای عجیب و غریب که مخلوطی است از بوی کاغذ و چسب، بویی شبیه رایحه کفاشیها.
اینجا کوه کوه صفحه کتاب که لای بستهای چوبی و غلافهای پلاستیکی حبس شدهاند درون دستگاههای پیشرفته به هم دوخته میشوند، انتهایشان رنده میشود، چسب میخورد و به هم میچسبند، دست آخر هم جلد رویشان کیپ میشود و زیرتیغههای بزرگ و تیز، اضافاتشان برش میخورد؛ اینجا کتابهای درسی متولد میشوند، داغ داغ.
جولان مواد اولیه خارجی
کتابهای درسی دانشآموزان ایران را دستگاههای پیشرفته آلمانی چاپ میکنند، صحافی هم با دستگاههای مدرن خارجی است، این چسبهای ایتالیاییاند که صفحات را به هم میچسبانند و جلدهای مقوایی را روی آنها محکم میکنند، کاغذها عمدتا از شرکتهای چند ملیتی اروپایی خریده میشوند و مرکبها نیزخارجی است، محصول کره جنوبی.
در شرکت چاپ و نشر کتابهای درسی حرف اول را مواد اولیه خارجی میزند و تولیدات ایرانی در حاشیهاند. در بخش صحافی حتی سرپرست آن تاکید میکند از چسبهای ایرانی نیز استفاده میکنند، ولی استقامت چسب ایتالیایی کجا و نوع ایرانیاش کجا. کاغذها هم که آنور آبیاند سفیداند مثل برف، در مقایسه با نوع ایرانیاش که کمی به زردی میزند و وقتی دوکتاب کنار هم قرار میگیرند تفاوتشان مشهود است؛ در این کارخانه از هر که بپرسند کاغذهای ایرانی بهتر است یا خارجی، بدون مکث دست روی خارجیها میگذارد.
اما محمدموسوی، مدیرعامل شرکت چاپ و نشرکتابهای درسی میگوید اوضاع فعلی از گذشته بهتر شده، ازآن زمان که کاغذهای ایرانی بههیچوجه قابل چاپ نبود و در دستگاهها دوام نمیآورد، ولی کم کم تولیدکننده با آزمون و خطا، مشکلات را حل کرد و کاغذی قابل چاپ ساخت، آنقدرکه حالا از 25 هزار تن کاغذ مصرفی در سال ده هزار تن آن از کاغذهای داخلی تامین میشود. با این حال هنوز ما کجا و اندونزی کجا که امروز در دهمین سال تولید کاغذ در کشورش محصولاتی باکیفیتتر از اروپا تولید میکند وکاغذهایش را در بازار گرانتر از هر کاغذی میفروشد.
هزینه میلیاردی کتابهای درسی
امسال 138 میلیون جلد کتاب درسی در دو چاپخانه کشور چاپ شده است که ده میلیون جلد آن هنوز توزیع نشده و به این دلیل تولیدشده که اگر حادثهای رخ داد، اگر کامیون حمل کتاب درسی در نقطهای چپ کرد یا هر رویداد غیرمترقبه دیگری رخ داد، کتاب درسی به اندازه کافی دپو باشد، اگر هم حادثهای رخ نداد این کتابها میمانند برای سال آینده، البته آنها که بدون تغییر خواهند ماند.
آنها که 138 میلیون جلد کتاب درسی را از نزدیک دیدهاند و به حجم زیاد آن واقفاند به شوخی میگویند اگرکامیونهای حمل کتاب را پشت هم ردیف کنیم جاده قزوین به آبیک را میپوشاند، زنجیرهای که فقط با پولی کلان ایجاد میشود.
عددش تقریبا به روز است و گویندهاش رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی که گفته است برای تولید کتابهای درسی، امسال57 هزار تن کاغذ مصرف شده و اگر این عدد را به گفتههای چندی قبل مجتبی ولیزاده، کارشناس بازیافت اضافه کنیم که گفته بود هرتن کاغذ نیازمند قطع17 درخت تناوراست، اهمیت عدد 57 هزار را بهتر درک خواهیم کرد.
با حساب و کتاب ریالی هم که باشد محمدطلایی، قائممقام سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی چندی پیش گفته بود برای خرید کاغذ کتابهای درسی امسال حدود صد میلیارد تومان هزینه شده که این از مبلغی که برای بقیه مواد اولیه خرج میشود جداست.
با این حال بیشتر کتابهای درسی خوش عاقبت نیستند و زیر دست دانشآموزان سهلانگار نابود میشوند، غافل از این که اینها سرمایهاند و ارزخور، کتابهایی که تقریبا برای تولید به خارج ازکشور وابستهاند و ایران باید نفت بفروشد تا کاغذ و مرکب وچسب و دستگاه بخرد.