زمانی که والدین بین پیامدهای منفی ارتباطی و روان شناختی در تقابل با عواقب واقعی تمایزی قائل نشوند، با مشکلات بزرگی روبه رو میشوند. زندگی بر پایهی نتایج واقعی استوار است. عواقب ارتباطی منفی و روان شناختی، مانند عصبانی شدن، پیامهای گناهکارانه را به زبان آوردن، غرغر کردن و دریغ کردن محبت، معمولاً انگیزهی تغییر را در افراد به وجود نمیآورد. اگر تغییری نیز به وجود آید، کوتاه مدت است و فقط باعث افزایش فشار بر آن شخص میشود. تغییر واقعی معمولاً فقط زمانی اتفاق میافتد که رفتار شخص سبب شود او با پیامدهای واقعی آن رو به رو شود؛ پیامدهایی مثل ناراحتی، از دست دادن وقت، پول، متعلقات، چیزهایی که از آن لذت میبرد و افرادی که برایشان ارزش قائل است.
آیا این حقیقت ندارد که تنها وقتی که به ما اجازه داده میشود بهای اشتباهات خود را بپردازیم، از آنها درس میگیریم؟ از دست دادنهای واقعی سبب میشود رفتارمان را تغییر دهیم. قانون کاشت و برداشت، قانونی است که ما هر روز با آن سروکار داریم، هم از جنبهی مثبت و هم از جنبهی منفی. خداوند این قانون را بر تمام جهان حاکم کرده است و ما میتوانیم زندگی خود را بر اساس آن پایه ریزی کنیم. در جنبهی مثبت، ما به آن وابسته ایم تا اتفاقهای خوب برایمان به وقوع بپیوندند:
* اگر سخت کار کنم، میتوانم در شغل خود پیشرفت کنم.
* اگر به اندازهی کافی تبلیغ کنم، فروش بیشتری خواهم داشت.
* اگر به خداوند اعتقاد داشته باشم و او را بر همهی کارهای خود ناظر ببینم، ارتباط روحی خود را با او عمیق تر خواهم کرد.
* اگر وقت بیشتری را با افرادی که برایشان اهمیت قائل هستم بگذرانم، از لحاظ برقراری روابط اجتماعی رشد پیدا خواهم کرد.
یا در جنبهی منفی:
* اگر من هر چیزی را که میخواهم بخورم، چاق میشوم یا دچار ناراحتی قلبی خواهم شد.
* اگر بر سر افرادی که دوستشان دارم فریاد بکشم، آنها را از خودم میرنجانم و بین ما فاصله میافتد.
* اگر خودم را مجبور نکنم به لحاظ شغلی پیشرفت کنم، در سطحی خواهم ماند که مرا راضی نخواهد کرد.
* اگر مواظب خرج کردن پولهایم نباشم، با مشکل مالی مواجه میشوم و آزادی خود را از دست میدهم.
جنبهی مثبت قانون کاشت و برداشت به ما حسی منطقی میبخشد؛ حسی حاکی از قدرت کنترل زندگی خویش. ما باید از استعدادهای خود بهره ببریم. تجربهی زندگی نشان میدهد که تلاش، پشتکار و مسئولیت پذیری سرانجام ثمربخش خواهد بود.
جنبهی منفی قانون کاشت و برداشت نیز به ما ترس طبیعی از چیزهای بد را القاء میکند. توجه سالم به عواقب کارهایمان سبب میشود که در واقعیت زندگی کنیم و در راستای مسیری مثبت گام برداریم. به طور مثال در طول رویارویی با عواقب شکستهای ارتباطی از عشق به عنوان روشی که به موفقیت ختم میشود، یاد میکنیم.
اما اگر قانون کاشت و برداشت را یاد نگیریم، هر دو وجه مثبت و منفی زندگی را از دست میدهیم. در چنین حالتی انگیزهای برای انجام کارهای خوب و مهربان بودن نخواهیم داشت و در عین حال از تنبلی، عدم مسئولیت پذیری و دیگر مشکلات شخصیتی نمیهراسیم. قرار گرفتن در هر دو وضعیت باعث رنج ما میشود: از دست دادن واقعیتهای خوب و مواجه شد با پیامد واقعیتهای بد.
منبع مقاله :
دکترکلاود، هنری؛ دکترتاون سند، جان؛ (1391)، کودک و حد و مرزهایش، مترجم: دکتر مینا اخباری آزاد، تهران: انتشارات صابرین، چاپ دوم.