ماهان شبکه ایرانیان

گفتگو با مجید صفاری‌نیا

رفتارشناسی پولی مجرمان اقتصادی

لازم است بپرسیم چرا در کشور ما جرم ‌اقتصادی این‌قدر گسترش دارد. ما با هفتاد میلیون نفر جمعیت، هفت میلیون پرونده قضایی داریم، در حالی که کشوری مثل هند با بیش از یک میلیارد نفر جمعیت ۱۰ میلیون پرونده قضایی دارد. این نسبت واقعاً قابل تأمل است.

در بررسی روان‌شناختی مجرمان اقتصادی لازم است جایگاه این موضوع را در روان‌شناسی اجتماعی تعریف کنیم. آیا درباره این موضوع در تمام ابعادش کار شده است؟

ابتدا باید به چند نکته اشاره کنم. اول اینکه، موضوع بکر و بسیار جالبی را می‌خواهید بررسی کنید. در ایران،‌تا آنجا که بنده اطلاع دارم، هیچ منبعی در این مورد نداریم و تحقیق و مطالعه منسجم و جدی‌ای نیز در این باره نشده است. دوم اینکه، این موضوع کاملاً در حوزه روان‌شناسی اجتماعی قابل بررسی است و خود ما در انجمن روان‌شناسی اجتماعی نشست علمی‌ای درباره پول و آسیب‌شناسی پول داشته‌ایم. البته اصولاً روان‌شناسی اجتماعی علم مطالعه رفتار فرد در گروه است. براساس نظر آلپورت، روان‌شناسان اجتماعی رشته خود را کوششی می‌دانند برای فهم و تبیین اینکه افکار، احساسات یا رفتار افراد چرا و چگونه تحت تأثیر حضور واقعی، تصوری یا تلویحی دیگران قرار می‌گیرد. نکته سوم این است که روان‌شناسی مجرمان اقتصادی نیازمند مطالعات میان‌رشته‌ای است، مطالعاتی که می‌تواند بین چند علم اقتصاد،‌ مدیریت ، روان‌شناسی اجتماعی و جامعه‌شناسی انجام بگیرد تا ابعاد موضوع را روشن‌تر کند. من در این بحث براساس داده‌هایی از روان‌شناسی اجتماعی و جامعه‌شناسی سعی می‌کنم موضوع را کمی برای شما روشن کنم. نکته دیگرم این است که با اشاره جناب آقای دکتر گلزاری در مورد بررسی کتاب «روان‌‌شناسی پول» و بهره‌گیری از آن، برای روشن شدن بهتر بحث باید عرض کنم اگرچه این ترجمه تنها منبع ما در ایران درباره روان‌شناسی پول است، به آسیب‌شناسی پول در جامعه هم پرداخته است. البته بخش‌هایی از این کتاب می‌تواند به بحث روان‌شناسی مجرمان اقتصادی کمک کند، ‌ولی خیلی راهگشا نیست، چون اولاً کتاب خیلی رویکرد اقتصادی دارد و دوم اینکه ما در چنین بحثی نیازمند نگاه بومی هستیم. اگر قرار است به آسیب‌شناسی پول و دارایی در ایران برسیم، باید از تجربه‌های علمی دیگران بهره ‌بگیریم، اما تا به نگاه بومی و بررسی مصادیق خودمان دست پیدا نکنیم هیچ نتیجه‌ای نخواهد داشت.

مجرم اقتصادی

 

اگر بخواهیم این موضوع جدید را در مطالعات شما مبتنی بر روان‌شناسی اجتماعی دنبال کنیم، تصور می‌کنید چه سرفصل‌هایی اولویت دارد؟

اول باید نگاه جامعه و مردم به پول و دارایی را آسیب‌شناسی و تعریف کنیم که نگرش جامعه سالم به پول‌اندوزی چیست و الگوی ما در برابر پول در این جامعه چیست. از طرفی، لازم است بپرسیم چرا در کشور ما جرم ‌اقتصادی این‌قدر گسترش دارد. ما با هفتاد میلیون نفر جمعیت، هفت میلیون پرونده قضایی داریم، در حالی که کشوری مثل هند با بیش از یک میلیارد نفر جمعیت 10 میلیون پرونده قضایی دارد. این نسبت واقعاً قابل تأمل است. بحث بعدی رسیدن به همان نگاه بومی است که گفتم. این مسئله لااقل در حوزه تحلیل مجرمان اقتصادی در ایران بسیار اهمیت دارد، چون مجرم اقتصادی در این مملکت شاکله خاص فردی دارد. او با بزهکاران دیگر متفاوت است. حتی اگر در چرخه‌ای که شما از دسته‌بندی مجرمان پرونده توسط نیروی انتظامی گفتید دقت شود، ‌به این نتیجه می‌رسیم که بررسی روان‌شناختی شخصیت این افراد با بررسی شخصیت یک قاتل یا سارق ساده فرق می‌کند.

 

آقای دکتر، همین موضوع پایه خوبی برای بحث است. برچه اساسی شخصیت یک مجرم اقتصادی با شخصیت بزهکاران دیگر از نظر روان‌شناسی متفاوت است؟

در آسیب‌شناسی روانی، گروهی از شخصیت‌ها را «سایکوپت» می‌نامیم، یعنی کسانی که اختلال شخصیتی ضداجتماعی دارند. اینها اصولاً شخصیت‌هایی هستند که از نظر روانی دچار مشکل هستند. سارقان کوچک،‌ قاتلان، صادرکنندگان چک‌های بی‌محل و آزاردهندگان جنسی از این دسته‌اند. اما مجرمان اقتصادی از این گروه نیستند. از رجال قدرت و سیاست گرفته تا عاملان اجرایی همه شخصیت‌های کاملاً سلامتی دارند. حتی اگر گروهی مثل عاملان اجرایی این مجرمان از طبقه پایین اجتماعی باشند، ‌افرادی با شخصیت اجتماعی، دارای کمال‌گرایی‌های شدید و افراطی، هوش بالا و تیپ ظاهری متوسط به بالا هستند که ارتباط‌هایی قوی با دیگران دارند. شخصیت اینها با شخصیت قاتل یا سارق فرق می‌کند. نوع ارتباط آنها در جامعه متفاوت است. سایکوپت‌ها اصولاً اهل ارتباط عمومی قوی نیستند و با افسردگی‌ها و اختلالات روانی شدید دست به گریبانند، اما مجرمان اقتصادی ـ حتی در رده عامل اجرایی ـ بسیار فعال و پرتحرکند. البته نه به این معنی که آنها از سلامت روان برخوردارند؛ منظورم این است که از نظر بالینی باید تمایز قائل شویم بین شخصیت یک مجرم و بزهکار ضد اجتماعی و مجرم اقتصادی. مدل مجرمانه اینها هم با هم متفاوت است،‌ اگرچه باز وجوه مشترک شخصیتی میانشان می‌توان یافت. یکی از مسائلی که ما در ایران به آن نیازمندیم این است که اصولاً وقتی یک سارق یا قاتل یا بزهکار جنسی به دست نیروهای قضایی بازداشت می‌شود، گاهی امکان گفت‌وگوی روان‌شناسان با این گروه‌ها وجود داشته و روان‌شناسان برای بررسی شخصیتشان رو در رو گفت‌وگو کرده‌اند و به نکته‌های خوبی هم دست یافته‌اند، اما همین بررسی تجربی و رویارویی بین روان‌شناسان و مجرمان اقتصادی در ایران تاکنون وجود نداشته و ما هیچ‌وقت روی آنها تحقیق نکرده‌ایم. خیلی ضروری است که این فضا به وجود بیاید و این ارتباط برقرار شود.

روانشناسی پول

 

برای پیدا کردن تیپ‌شناسی علمی، بررسی شخصیت مجرمان اقتصادی و علل و ریشه‌های روان‌شناختی رفتار هر گروه از مجرمان با چه دیدگاه‌ها و نظریه‌هایی می‌توانیم به بررسی بپردازیم؟

من دقیقاً با توجه به همین بحث پیش می‌روم، یعنی این نکته که اساساً در روان‌شناسی عمومی و روان‌شناسی اجتماعی، ما براساس چه دیدگاه‌هایی می‌توانیم درباره شخصیت این مجرمان کاوش کنیم. فکر می‌کنم این نقطه آغاز خوبی باشد. ما می‌توانیم سه دیدگاه اصلی برای بررسی این مجرمان مطرح کنیم. اول، دیدگاه و نظریه روان‌کاوی است. براساس این دیدگاه که مبتنی بر نظریه فروید است، ابتدا برای بررسی شخصیت مجرمان اقتصادی باید به دوران کودکی آن برگردیم. نظریه روان‌کاوی می‌گوید پول آرزویی مربوط به دوران کودکی نیست، اما نگرش افراد به پول به عنوان حاصل احساسات اولیه در دوران کودکی قابل بررسی است. براساس این نظریه، دوران کودکی مجرم باید بررسی شود، چون نظریه‌پردازان این مکتب معتقدند میان تمایل به دفع مدفوع در دوران کودکی و نگرش فرد به پول ارتباط وجود دارد. به اعتقاد فروید،‌ افرادی که در مرحله مقعدی تثبیت می‌شوند و در دوران کودکی در خصوص دفع یا نگهداری مدفوع خود با مشکل روبرو می‌شوند بسیار منضبط، خسیس و لجوجند و اینها با خصوصیاتی مانند پاکیزگی، وظیفه‌شناسی، اعتمادپذیری، خودسری و کینه‌توزی همراهند. کودکانی که در مرحله لذت مقعدی برای دفع مدفوع خود می‌مانند در کودکی تخلیه مطلوب نداشته‌اند و در بزرگسالی به اخلاق خسیسانه و جمع‌آوری پول تا مرحله پول‌پرستی روی آورده‌اند.

 

این دو چه نسبتی با هم دارند؟ بیشتر توضیح می‌دهید؟

بله، روان‌شناسان معتقدند شیوه‌ای که خسیس پول انباشت می‌کند نمادی از خودداری او از اجابت مزاج در دوره کودکی است، چون شخصیت و ارکان اخلاق فرد در دوران کودکی خصوصاً تا سه‌سالگی ریخته می‌شود. مثلاً آدم دست و دل‌باز یادآور کودکی است که با اجابت مزاج و دفع مدفوع در کودکی تسلیم قدرت والدینش می‌شود و محبت و تأثیر آنان را به دست می‌آورد. پس براساس نظر فروید و دیدگاه روانکاوی، همان‌طور که در سه مقاله «پیرامون جنسیت» در سال 1905 می‌نویسد،‌ آدمی با پول همان کاری را می‌کند که در کودکی با مواد زائد و دفع‌شدنی بدن خود می‌کرد. به هر حال، گرسنگی پول از دید روانکاوی ناشی از محرومیت و عقده‌های دوران کودکی است.

 

دیدگاه‌های دیگر چیست؟

دیدگاه دوم در زمینه ثروت‌اندوزی انگیزشی است. براساس این دیدگاه،‌ پول باعث رضایت خاطر و امنیت روانی و عاطفی می‌شود. شرح‌حال بعضی از ثروتمندان نشان داده که عده‌ای به خاطر امنیت خاطر به کسب مال می‌پردازند. در این دیدگاه، فرض بر این است فردی که در جست‌وجوی فراهم کردن ایمنی است بیشتر به خاطر رضایت خویش به پول وابسته می‌شود. پول باعث تقویت احساس امنیت و عزت نفس می‌شود. طبق هرم مازلو، پایین‌ترین سطح نیازها، نیازهای فیزیولوژیکی است، یعنی نیاز به غذا، پوشاک، آب، میل جنسی. نیاز بعدی نیاز به امنیت یا احساس امنیت است. براساس این رویکرد، افراد مال‌اندوز و حتی مجرمان اقتصادی در مرحله ارضا یا نیازهای اولیه خود با مشکل روبرو شده‌اند، لذا از طریق کسب مال به دنبال امنیت روانی‌اند. پول به آنان عزت نفس می‌دهد. این افراد گاهی با پول به دور خود حصاری می‌کشند و شیوه‌های دیگر افزایش اعتماد به نفس را کنار می‌گذارند. طبق این دیدگاه، یک گروه محقق، به سرپرستی گلدبرگ و لوئیس، چند تیپ از افراد پول طلب را مشخص کرده‌اند. گروه اول صرفه‌جوهای وسواسی هستند. برای این افراد پس‌انداز نوعی پاداش است. آنان عرصه زندگی را بر خود تنگ می‌کنند و مبلغی را که پس‌انداز کرده‌اند برای تأمین امنیت خاطر خود کافی نمی‌دانند. بعد، خویش‌انکارها هستند. این افراد شبیه به صرفه‌جو‌ها هستند، اما از ماهیت ایثاری که در تحمیل فقر به خود می‌دهند لذت می‌برند. ممکن است برای دیگران پول خرج کنند، هرچند نه خیلی زیاد. این تأکیدی است بر روحیه ایثارشان. سومین گروه ارزان‌خرهای وسواسی‌اند، افرادی که پول را مشتاقانه پس‌انداز می‌کنند تا زمان مناسب، مثلاً یک حراجی فرا برسد و با خوشحالی خرج کنند. هیجان این عمل در احساس باهوش‌تر بودن آنها نسبت به دیگران است؛ یعنی فروشندگان و خریدارانی که بهای کامل کالا را می‌پردازند. آنها از خریدهایی که کیفیت لازم را ندارند احساس خوشحالی می‌کنند.

گروه چهارم کلکسیونرهای شیدا یا وسواسی‌اند. آنها با اشیا که حتی گاهی ارزش چندانی هم ندارند رابطه برقرار می‌کنند و آنها را جمع می‌کنند. آنها به جای اینکه به انسان‌ها که منبعی از محبت و امنیتند علاقه نشان بدهند، به دارایی‌های مادی تمایل دارند. این افراد تا می‌توانند جمع می‌کنند اما از بخشیدن آن خودداری می‌کنند.

روانشناسی پول

نظریه سوم در تحلیل شخصیت و تیپ‌شناسی افراد چه می‌گوید؟

نظریه سوم، نظریه شرطی و دیدگاه‌های یادگیری است. براساس این دیدگاه نگرش و گرایش افراد مبتنی بر یادگیری و آموزش است. این افراد مطابق الگوهای خاصی یاد گرفته‌اند که به سرمایه و مصرف چه نوع نگاهی داشته باشند.

براساس این دیدگاه، پول تشویق‌کننده و پاداش‌دهنده‌ای بزرگ است. افراد از طریق پول نیازهای اولیه و مایحتاج زندگی خود را به دست می‌آورند. بنابراین، پول تقویت‌کننده‌ای قوی است که می‌تواند بسیاری از نیازهای آدمی را برطرف کند. غذا، ‌سرگرمی، سیگار، کالاهای تجملاتی و حتی قدرت براساس مشوق‌های پولی کسب می‌شود. در این دیدگاه، پول تقویت‌کننده‌ای شرطی است و به شیء با ارزش و معناداری تبدیل می‌شود. این نظریه‌ها برای بررسی شخصیت افراد در رویارویی با پول مطرح شده‌اند. در بحث مجرمان اقتصادی هم همین مدل‌ها قابل بحثند.

 

نظریات دیگری برای مدل‌های رفتاری و ریشه‌یابی رفتار پولی وجود ندارد؟ یعنی همه چیز را مبتنی بر همین سه نظریه باید بررسی کرد؟

چرا، من در تحلیل‌ها و بررسی‌هایم به یک نظریه تلفیقی دست پیدا کرده‌ام. این را در کتاب خاصی ندیدم و فکر می‌کنم در تحلیل رفتار و بحث روان‌شناسی مجرمان اقتصادی خیلی کمک کند. چه در رفتار و بحث روان‌شناسی مجرمان اقتصادی، چه در رفتار رجال قدرت و سیاست، چه در رفتار عامل اجرایی و مدیران میانی. نظریه‌ای که در حوزه روان‌شناسی اجتماعی به آن رسیده‌ام براساس نظریات آلپورت است، دیدگاهی که خودمختاری کنشی نامیده شده. آلپورت در تحلیل رفتار معتقد است مثلاً شکارچی یا ماهیگیر اول برای رفع نیاز خودش به شکار می‌پردازد، اما بعد که نیازهایش برطرف شد کشش درونی عادتی در آنها به وجود می‌آید که به این کار ادامه بدهند. یعنی گرایش به موضوع مادی اول مبتنی بر نیاز است، بعد عادت می‌شود و دیگر به خاطر نیاز نیست، بلکه از کاری که انجام می‌دهد، از شکاری که می‌کند یا از پولی که انباشت می‌کند لذت می‌برد. این لذت مبتنی بر عادت در درون فرد نهادینه می‌شود و دیگر نمی‌تواند از آن دست بردارد. همین‌جاست که نگرش فرد به انباشت دارایی مادی تغییر می‌کند. حالا براساس این خودمختاری کنشی، مجرم اقتصادی، از هر گروهی که باشد، اول نیازش به پول و گرایش به پول‌اندوزی برای برآوردن نیازهای اقتصادی زندگی است. اما چرا بعد این گرایش ادامه پیدا می‌کند؟ چون در فرد نهادینه و عادتی می‌شود.

گرایش یک عامل اجرایی که ممکن است از طبقه پایین جامعه هم باشد، ‌در روند جرم اقتصادی اول مبتنی بر نیاز است و بعد مبتنی بر لذت، تا اندازه‌ای که او را به پول‌پرستی می‌رساند.

این در رجال قدرت و سیاست هم می‌تواند مطرح شود که اصولاً کارشان سفارش فلان فرد است. چون اینها خیلی مواقع فقط از روی خیرخواهی سفارش می‌کنند.

 

بحث دیگری که اشاره کردید در روان‌شناسی مجرمان اقتصادی می‌تواند مطرح شود آسیب‌شناسی پول است که در روان‌شناسی اجتماعی طرح می‌شود. این مقوله را تشریح کنید.

در روان‌شناسی اجتماعی براساس نظریه فورمن که در 1987 مطرح شد، چند تیپ پولی معرفی می‌شوند. فورمن معتقد است که از میان انواع روان‌رنجوری‌ها نوع پولی آن گسترده‌تر است. مانند همه انواع روان‌رنجوری‌ها، این تیپ از تضادهای حل نشده‌ای که با ترس و نگرانی همراه است، تشکیل شده و مستقیم با رفتارهای نابخردانه، دفاع از خود و ناسازگاری فرد مرتبط است. پول نمی‌تواند عشق، محبت یا وضعیت روحی فرد مانند آرامش درون، عزت نفس، خشنودی یا نگرش‌های خاص اجتماعی مثل قدرت، مقام و امنیت را بخرد. فورمن معتقد است بسیاری از مردم به نوعی معادله ساده معتقدند؛ مانند پول در برابر عشق، ارزش فردی، آزادی، قدرت یا امنیت. مجرمان اقتصادی دقیقاً به این معادله غلط دچارند. بر همین اساس، پنج تیپ کلاسیک روان‌رنجورها وجود دارد که این تیپ‌ها در مجرمان اقتصادی هم قابل شناسایی هستند.

تیپ اول خسیس‌ها هستند که پول می‌اندوزند. اینها نمی‌پذیرند که تنگ‌نظر شناخته شوند. ترس وحشتناکی برای از دست دادن اندوخته‌هایشان دارند و قابل اعتماد نیستند. با این همه،‌ در لذت بردن از مزایای پول دچار مشکلند. تیپ دوم مصرف‌کنندگان وسواسی و غیرقابل کنترلند، به ویژه زمانی که افسرده‌اند یا احساس بی‌ارزشی و طردشدگی می‌کنند. مصرف کردن برای آنان خرسندی کوتاه مدت و به دفعات احساس گناه در پی دارد. تیپ سوم در روان‌شناسی اجتماعی خدایان پول نامگذاری شده‌اند. اینها کاملاً جذب پول درآوردن هستند که بهترین راه برای کسب قدرت و تأیید به نظر می‌رسد. اینها معتقدند هر چه بیشتر پول داشته باشند کنترل بیشتری بر زندگی خود خواهند داشت و احتمالاً خوشحال‌تر خواهند بود.

گروه چهارم چانه‌زن‌ها یا ارزان‌خرها هستند. اینها وسواس‌گونه در پی چانه‌زنی هستند، چون به دست آوردن کالا به بهای ارزان‌تر به مردم احساس برتری می‌دهد. اینها اگر مجبور به پرداخت بهای کامل شوند یا نتوانند تخفیف بگیرند، ‌احساس عصبانیت و افسردگی می‌کنند.

پنجمین گروه هم قماربازها هستند که به استفاده از شانس خوش‌بین هستند و از آن احساس شادمانی می‌کنند که خیلی مورد بحث ما نیستند. تیپ شخصیت‌های مجرمان اقتصادی کاملاً براساس نگرش آسیب‌دیده آنها به پول قابل تحلیل روان‌شناختی است.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان