ماهان شبکه ایرانیان

بررسی پدیده «خودکشی در ملاءعام»

امروزه دلایل متعددی را می‌توان برای اقدام به خودکشی برشمرد. دلایلی که می‌تواند متاثر از عوامل روان‌شناختی، فشارها و شرایط نامساعد اجتماعی- اقتصادی و ... باشد. در این میان خودکشی در ملاء عام پدیده ای است که نیازمند بررسی روانشناسانه بیش تری است.

خودکشی در ملاء عام به روایت آمارها

حداقل ماهی یک‌بار خبری از خودکشی در مترو منتشر می‌شود. گرچه مسئولان مترو زیر بار این اتفاقات نمی‌روند و در اکثر مواقع گفته می‌شود افراد با هل دادن‌ها و ازدیاد جمعیت به زیر قطار پرت می‌شوند، اما مردم خودشان خیلی چیزها را بهتر می‌دانند! نخستین مورد خودکشی در ایستگاه مترو، در فروردین ماه سال ۸۴ گزارش شد. سال 86 را می‌توان از این حیث یکی از پرحادثه‌ترین سال‌های متروی تهران دانست.

خودکشی در مترو

از خودکشی‌های سال 90 آماری در دست نیست. البته اطلاع‌رسانی در این‌باره و بیان جزئیات در رابطه با حوادث اینچنینی، چندان هم شفاف نیست. مسئولان معتقدند انتشار این آمارها باعث افزایش اتفاقات می‌شود. اما با مراجعه به اخبار چند مورد مهم این خودکشی‌ها معلوم می‌شود.

بهرام عبابافی، قائم مقام وقت شرکت بهره‌‌برداری متروی تهران، آمار خودکشی در مترو را در سال 91 بیش از 6 مورد عنوان کرد که آخرین‌شان خودکشی زنی جوان در ایستگاه سعدی بود. دی ماه سال 92 مردی 40 ساله در ایستگاه چهارراه ولیعصر دست به خودکشی زد. مرگ دستفروش مترو در ایستگاه گلبرگ در دی ماه همان سال را البته با اندکی تردید می‌توان به فهرست خودکشی‌ها اضافه کرد چرا که هنوز اما و اگرهای زیادی درباره آن وجود دارد.

روزانه بیش از 11 نفر در کشور خودکشی می کنند. آمارها نشان می‌دهد در 9ماه ابتدایی سال ۹۲ روزی بیش از ۱۱ نفر در کشور خودکشی کرده‌اند، بر اساس آمار اعلام شده از سوی سازمان پزشکی قانونی کشور در ۹ ماهه سال 92، ۳۱۲۵ نفر خودکشی کرده‌اند، از میان این افراد ۹۸۲ تن را زنان و ۲۱۴۳ تن را مردان تشکیل می‌دهند.


 بر همین اساس در مدت مشابه سال ۹۱ نیز ۲۷۴۰ تن به علت آنچه که پزشکی قانونی آن را خودکشی تشخیص داده بود، جان خود را از دست داده‌اند. در سال ۹۱، از کل مرگ‌های مشکوک به خودکشی در کشور، بیشترین موارد خودکشی در گروه سنی ۱۸ تا ۲۴ سال ثبت شده است که 2/28 درصد از کل موارد خودکشی این سال‌ها را در برمی‌گیرد و پس از آن گروه سنی ۳۰ تا ۳۹ سال با 2/22 درصد، ۲۵ تا ۲۹ سال با 6/17 درصد، بالای ۵۰ سال با ۱۲.۹ درصد، ۴۰ تا ۴۹ سال با 1/11 درصد و زیر ۱۸ سال با 9/7 درصد به ترتیب بیشترین موارد خودکشی را به خود اختصاص داده‌اند. ایران در ﺑﯿﻦ ﮐﺸﻮر ﻫﺎى دﻧﯿﺎ در زﻣﯿﻨﻪ ﺧﻮدﮐﺸﻰ ﺗﻮﺳﻂ ﺑﺮﺧﻰ از اراﺋﻪ دﻫﻨﺪﮔﺎن آﻣﺎر رﺗﺒﻪ ۴۸ و ﺑﺮﺧﻰ دﯾﮕﺮ رﺗﺒﻪ ۵۸ را دارد. اﻣﺎ از ﻃﺮف دﯾﮕﺮ در ﺣﺎﻟﻰ ﮐﻪ آﻣﺎرﻫﺎى اراﺋﻪ ﺷﺪه ﺑﻪ ﺳﺎزﻣﺎن ﺑﻬﺪاﺷﺖ ﺟﻬﺎﻧﻰ ﻣﯿﺰان ﺧﻮدﮐﺸﻰ در اﯾﺮان را ﺳﻪ در ۱۰۰ ﻫﺰار ﺑﺮاى زﻧﺎن و ﯾﮏ در ۱۰۰ﻫﺰار ﺑﺮاى ﻣﺮدان ﻧﺸﺎن ﻣﻰ دﻫﺪ. ﺷﻮاﻫﺪ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن اﯾﻦ آﻣﺎرﻫﺎ را ﻧﺰدﯾﮏ ﺑﻪ واﻗﻌﯿﺖ ﻧﻤﻰ داﻧﺪ. میزان خودکشی در سال ۱۳۶۳ برابر ۳/۱ در صد هزار نفر بود، در اوایل انقلاب هم میزان خودکشی بسیار کم بود، اکنون آمارهایى وجود دارد که حاکى از آنکه سالانه ۵ تا ۷ هزار نفر از طریق خودکشى جان خود را می‌گیرند که نیمى از آن‌ها در شهرهاى بزرگ، یک چهارم در شهرها کوچک و متوسط و بقیه در روستاها اتفاق می‌افتد. بر اساس تحلیلى که سازمان بهداشت جهانى در مورد بیلان خودکشى از ایران ارائه داده، ایران جزو کشورهاى در بدو ورود به مرحله صنعتى شدن است که در جدا شدن و بریدن از سنت‌ها و بافت سنتى و در ورود به جهان صنعتى دچار دوگانگى و تضاد فرهنگى و اجتماعى و اقتصادی شده است. این دوران گذار به دلیل ایجاد تضادهاى شدید بین باورها و واقعیت‌ها، انگیزه خودکشى را در افراد زیاد کرده است و به همین دلیل آمار خودکشى در ایران بالا است!

 

دکتر سعید معیدفر؛ جامعه‌شناس : پیامدهای فردی و جمعی خودکشی‌ها از منظر جامعه‌شناختی

به عقیده معیدفر، جامعه‌شناسان برخلاف تصور عمومی‌ که گفته می‌شود، خودکشی امری فردی است و افراد زمانی که دچار بحران‌های روحی می‌شوند و یا به بن‌بست در زندگی می‌رسند، دست به خودکشی می‌زند، معتقدند خودکشی یک امر اجتماعی است. درست است که فرد در جمع‌بندی نهایی‌اش به این نتیجه می‌رسد که زنده بودنش دیگر ضرورتی ندارد، اما در عین حال هم وجود یک نوع شرایط اجتماعی خاص باعث می‌شود که چنین ناکامی‌ای برای این فرد به وجود بیاید. وقتی فرد به این نتیجه می‌رسد که دیگر بقای او ضرورتی ندارد، دست به رفتاری می‌‌زند که این رفتار به همراه پیامی ‌برای جامعه و مردم خواهد بود. به عبارت دیگر می‌خواهد به جامعه و مردم بگوید که جامعه نتوانسته وظایف خودش را در قبال افرادش انجام دهد. خصوصا این نوع خودکشی‌هایی که به صورت علنی در ملأعام انجام می‌شود بیشتر نشان می‌دهد که دارای پیامی‌اجتماعی برای مردم است. خود مردم هم متوجه می‌شوند که این نوع خودکشی در بر دارنده پیامی ‌برای آنهاست. در واقع فرد خودکش می‌خواهد بگوید شرایط اجتماعی باعث شده که به بن‌بست برسد و دست به خودکشی بزند و جامعه نتوانسته به خوبی از  عضو خودش حمایت کند. در واقع خودکشی در عین حال بن‌بستی است که فرد در آن قرار می‌گیرد و احساس می‌کند دیگر به‌عنوان یک عضو جامعه به حساب نمی‌آید، از طرف جامعه طرد شده و کسی برای کمک به او برنمی‌خیزد. در عین حال این پیام را دارد که این جامعه دچار مشکل است و در واقع پیوندهای اجتماعی در حال سست شدن هستند. بنابراین این نوع خودکشی‌ها می‌خواهد صرفا تقصیر را از گردن خودکش بردارد و تقصیر را بر گردن جامعه و متولیان آن بیندازد. این پیام زمانی پررنگ‌تر می‌شود که خودکشی به طرز فجیعی اتفاق بیفتد در این صورت پیام؛ معنای بیشتری خواهد گرفت. اینکه بگوییم این نوع خودکشی یک نوع اعتراض به وضعیت اجتماعی و اقتصادی موجود است، برداشت ساده‌ای است از آنچه در بالا گفتم. در واقع آن فرد سعی دارد جامعه‌ای را که او را تنها گذاشته، تنها بگذارد. به عبارتی جامعه را متهم می‌کند که نتوانسته خوب کار کند و حمایت‌های لازم را از عضوش داشته باشد و فرد به آنجایی می‌رسد که عضویتش را خودش لغو کند تا به این وسیله در واقع متهم را نه خود خودکش  بلکه جامعه و متولیان آن بدانیم.

 

دکتر مصطفی فروتن؛ روانشناس، مدرس و محقق علوم رفتاری :  فقط افراد بدون سلامت روان دست به چنین کاری می‌زنند

فروتن خودکشی را به عنوان یکی از شاخص‌ترین تبعات افسردگی و فقدان معنادار اعتماد به‌نفس در افراد می‌داند و معتقد است: در بخش علل خودکشی در ملأعام چند دسته‌بندی وجود دارد؛ اثرگذاری موادمخدر و محرک، بیماری‌های روانی و اختلالات خلقی، بیماری‌های فیزیکی صعب‌العلاج و افسردگی‌ها. خودکشی در ملأعام با دو رویکرد انجام می‌شود؛ یکی جلب توجه که دو قسمت دارد، حالت اول برای تحریک کردن فردی خاص (شکست عشقی یا رابطه عاطفی) و حالت دوم، اجتماعی است. کسانی که کمبود اعتماد به نفس دارند سعی می‌کنند مورد توجه قرار گیرند. خودکشی‌های اینچنینی در پاسخ به ناکامی‌های بزرگ، بعضا اجتماعی یا عاطفی است؛ اعتراض به رویکردهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه. درمورد کسانی که دست به چنین کاری می‌زنند، دو بحث مطرح می‌شود. یکی اقدام به خودکشی و دیگری خودکشی منتج به نتیجه. کسانی که اقدام به خودکشی می‌کنند درواقع سعی دارند  توجه دیگران را جلب کنند تا جلویش را بگیرند. مثل کسی که می‌خواهد خودش را از طبقه اول ساختمان به پایین پرت کند. اگر خودکشی منتج به نتیجه یعنی خودکشی موفق شود، تبعاتی که به بار می‌آورد، بسیار جبران ناپذیر است. این اتفاقات باعث بی‌اعتمادی و ترس عمومی‌ می‌شود. از طرفی خودشکی در ملأعام عموما از طرف کسانی است که زورشان به جایی نمی‌رسد و اغلب خطاب‌شان با دولت و دولتمردان هستند. اینها همان کسانی هستند که دست به خودکشی و اعتصاب می‌زنند. فرد دچار ناتوانی درپی به دست آوردن نتیجه مطلوبش بوده و افراد با سیاست‌های خاص به دنبال این هستند که خودشان را بیشتر مطرح کنند. یک فرد اگر سلامت روان داشته باشد در اعتراض به مشکلات اقتصادی و اجتماعی دست به خودکشی نمی‌زند. اعتراض زمانی مطرح می‌شود که همه راه‌حل‌های منطقی آن اتفاق پیموده شده باشد آن‌و‌قت نوبت این می‌رسد که طرف در زندگی‌اش با آن اتفاق مبارزه کند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان