همانطور که زندگی با تولد آغاز میشود، بیتردید روزی به پایان میرسد. هر قراردادی نیز ممکن است روزی فسخ شود؛ از جمله قرارداد ازدواج. طلاق نباید تابویی فرض شود که نتوان به آن نزدیک شد. به پدیدههای اجتماعی از جمله آنچه ما آسیبها یا مسائل اجتماعی مینامیم، میتوان از دو زاویه نگاه و آنها را تحلیل کرد. میتوان با یک نگاه ارزشی به آنها نگریست و یا یک نگاه واقعبینانه به آنها داشت. براساس نگاه ارزشی، یک پدیده یا یک رفتار ممکن است از نظر فردی یا مکتبی منفی تلقی شود، در حالی که همان پدیده یا رفتار از سوی فرد یا مکتبی دیگر مثبت تلقی شود. این موضوع حتی درباره پدیدههایی مانند مرگ، خودکشی و طلاق نیز رواست. اگرچه هر یک از اینها برای افرادی یا طرزفکرهایی بسیار ناگوار، دردآور و ناپذیرفتنی باشد، برای افرادی دیگر، رهایی از درد و رنجهای فراوانی است که ادامه زندگی را با مشکلات و بیماریهای لاعلاج مواجه ساخته است.
اما نگاه واقعبینانه فراتر از آن است. بیماری خوب نیست؛ اما بخشی از زندگی ماست که ابتدا بایستی خوب آن را بشناسیم و سپس یا آن را درمان کنیم و یا اگر لاعلاج است، با آن کنار بیاییم. چون بیماری خوب نیست، آیا نباید پزشکی به آن بپردازد و پیرامون انواع آن مطالعه و تحقیق کند و در این زمینه نتایج یافتههای خود را انتشار دهد؟ مسلماً تردیدی نیست که عقل سلیم در این باره میپذیرد که به موضوع بیماری توجه شود. این نگاه، نگاه واقعبینانه است که همیشه جریان داشته و از اهمیت آن کم نشده است. به نظر میرسد موضوع طلاق نیز باید از این منظر مورد توجه قرار میگرفته است؛ کما اینکه حتی در قرآن مجید نیز به آن، هم به عنوان یک نگاه ارزشی و هم نگاه واقعبینانه توجه شده است. آمار و ارقام در مورد طلاق در ایران، جهان و حتی کشورهای اسلامی نیز امروز حکایت از آن دارد که به موضوع طلاق به عنوان یک مسئله اجتماعی باید نگاه کرد و آن را مدیریت علمی نمود.
خود این نگاه واقعبینانه نیز میتواند از دو زاویه باشد: 1٫ بررسی به منظور شناخت علل و عوامل ایجاد و شدتیافتن آن 2٫ بررسی به منظور مدیریت پیامدها و عواقب آن.
اگرچه طلاق همیشه در جوامع گوناگون از گذشته تا حال وجود داشته است، امروز در جامعهای زندگی میکنیم که به دلایل متعددی این پدیده شدت یافته است. با این وصف، به نظر میرسد بخش عمدهای از نگاه واقعبینانه آن باشد تا به جای بررسی ریشههای طلاق و ماندن در این سطح، تلاش شود تا آن را به عنوان واقعیت عصر حاضر بپذیریم و سپس درصدد مدیریت پیامدهای آن باشیم. هرچه در این رویکرد به طلاق تأخیر کنیم، کار درمان مشکلتر و هزینههای آن برای جامعه در تشدید آسیبها و مسائل اجتماعی سنگینتر میشود.