چهارشنبه سوری یکی از جشنهای ایرانی است که در شب آخرین چهارشنبهی سال (سه شنبه شب) برگزار میشود.
در شاهنامهی فردوسی اشارههایی درباره بزم چهارشنبهای در نزدیکی نوروز وجود دارد که نشاندهندهی کهن بودن این جشن است. مراسم سنتی مربوط به این جشن ملّی، از دیرباز در فرهنگ مردمان ایران زنده نگاه داشته شدهاست.
پیشینه
یکی از جشنهای آتش که در ایران باستان برای پیش درآمد یا پیشواز نوروز برگزار میشده و آمیزهای از چند آیین گوناگون است، جشن سوری بودهاست. سوری به یک چم (معنی) سرخی است و اشاره به سرخی گل است که در این روز میافروختهاند. جشن «سور» از گذشته بسیار دور در ایران زمین مرسوم بودهاست که جشنی ملی و مردمی است و چهارشنبه سوری نام گرفتهاست که طلایهدار نوروز است.
آریاییان قفقاز هنوز در شب چهارشنبه سوری هفت توده آتش میافروزند و از روی آن میجهند. بنا به آیینی کهن در سوئد، شبی را که «والبوری» خوانده میشود به عنوان آغاز بهار میشمارند و در آن آتشی بزرگ افروخته و پیرامون آن به جشن و شادی میپردازند. همچنین نمونه دوردستی از آتشافروزی نوروزی را در نزد مردم روستاهای جنوب کشور رومانی گزارش کردهاند.
آیین آتشافروزی تا روزگار ما بر جای مانده و نام چهارشنبه سوری بر خود گرفتهاست. سامی ها که باور داشتند خداوند، جهان را در 6 روز آفرید و روز هفتم به استراحت پرداخت و آفرینش پایان یافت؛ و از همین رو روز هفتم را به زبان یهودی شنبد یا شنبه نامیدهاند که به معنی فراغت و آسایش است. بخشبندی روزها به هفته از یهود به عرب و از اعراب به ایرانیان رسیدهاست. اعراب دربارهٔ هر یک از روزهای هفته باورهایی داشتهاند؛ برای نمونه اینکه چهارشنبهی هر هفته، روز شومی است.
آیینهای چهارشنبه سوری
حاجت خواهی از توپ مروارید
توپ مروارید، یک توپ نظامی بزرگی واقع در میدان ارگ تهران قدیم، روبروی نقارهخانه قدیم بوده است.
فالگوشی و گره گشایی
دختران جوان نیت میکنند، پشت دیواری میایستند و به سخن رهگذران گوش میدهند و سپس با تفسیر این سخنان پاسخ نیت خود را میگیرند.
آجیل مشگل گشای چهارشنبه سوری
در گذشته پس از پایان آتشافروزی، اهل خانه و خویشاوندان گرد هم میآمدند و آخرین دانههای نباتی مانند: تخم هندوانه، تخم کدو، پسته، فندق، بادام، نخود، تخم خربزه، گندم و شاهدانه را که از ذخیره زمستان باقی مانده بود، روی آتش بو داده و با نمک تبرک میکردند و میخوردند. آنان بر این باور بودند که هر کس از این معجون بخورد، نسبت به افراد دیگر مهربانتر میگردد و کینه و رشک از وی دور میگردد.
قاشقزنی
در این رسم دختران و پسران جوان، چادری بر سر میکشند تا شناخته نشوند و به در خانهی دوستان و همسایگان خود میروند. صاحبخانه از صدای قاشقهایی که به کاسهها میخورد به در خانه آمده و به کاسههای آنان آجیل چهارشنبه سوری، شیرینی، شکلات، نقل و پول میریزد. دختران نیز امیدوارند زودتر به خانه بخت بروند.
امروزه
اما در این که چگونه مراسم به این زیبایی و پر از مهر و محبت تبدیل به این شرایط خشونت بار و نا امن گشته هنوز بحث است. چرا باید آتش کوچکی که از افروختن یک گل قرمز رنگ ایجاد می شد و باعث نزدیک شدن افراد به یکدیگر میشد، اینگونه خطرناک و مخرب شود؟ روز بعد از این جشن که در خیابان ها قدم میزنیم مناظر تخریب شدهی شهری، شهرهای جنگ زده را به خاطرمان میآورد؛ سطل زباله های آتش گرفته که اغلب هم پلاستیکی هستند، بوی مواد منفجره و زبالهی سوزانده. گازهای سمیای که به واسطهی این به اصطلاح گرامیداشت آئین سنتی به آسمان میروند اثرات مخربی بر محیط زیست و آب و هوا میگذارند. آیا با دوستان و آشنایان جمع شدن، آجیل خوردن و گل گفتن و گل شنفتن اینقدر غیرقابل تحمل است که در عوض آن باید خیابانهای شهر را به آتش بکشیم و مناظر آن را آنهم پیش از شروع سال نو تخریب کنیم و ضررات مالی و جانی به خود و دیگران وارد کنیم؟
حادثه ساختمان پلاسکو
همه ما یکی از غم انگیزترین اتفاقات سال 1395 را به یاد داریم. آتش سوزی در ساختمان پلاسکو، فرو ریختن آن و جان باختن تعدادی از بی ادعاترین قهرمانان ایران زمین. حادثه ای که تلخی آن تا مدت ها به یاد تکتک ما ایرانی ها خواهند ماند. حال در حرکتی دوست داشتنی در فضاهای مجازی همه مردم در حال دست به دست کردن پیامهایی مبنی بر آرام برگزار کردن چهارشنبه سوری امسال برای احترام به روح این مردان بزرگ است. شما نیز بیایید با برگزاری آرام چهارشنبه سوری در آخر سال 1395 در کاهش غم و اندوه آتشنشانان سهیم باشید.
در آخر هم مقاله را با یک جملهی تامل برانگیز خاتمه میدهم:
طبق گفته رئیس اورژانس کشور، در چهارشنبه سوری سال 1394، 19 کشته و 256 مورد جراحت رخ داد. جالب است بدانید که از ساعت 17 تا 22 روز سهشنبه تعداد 240 مورد آتش سوزی به سازمان آتش نشانی نیز گزارش داده شد.