در بررسی قسمت اول از چالش هایی گفتیم که تیم سازنده بازی در ساخت این سری کوتاه با آن مواجه هستند، اپیزود دوم Before the Storm در ادامه راه، یک قدم رو به جلو و دو قدم رو به عقب بر می دارد.
- سازنده: Deck Nine
- ناشر: Square Enix
- پلتفرم ها: پی سی، پلی استیشن 4، ایکس باکس وان
- پلتفرم بررسی: پلی استیشن 4
Brave New World یا قسمت دوم این سری حواسش را به شمشیر دو لبه ای که روی آن قدم می گذارد، جمع می کند. در واقع این اپیزود وظایف یک پیش درآمد خوب را تا حد زیادی با موفقیت به پایان می رساند.
در ساخت پیش درآمد ها دانستن سرنوشت شخصیت ها بیش از آن که ضعف باشد، می تواند به نقطه قوت و اثرگذاری آن ها تبدیل شود و خبر خوب این است که سازندگان متوجه این موضوع هستند. Before The Storm به درک بهتر شخصیت هایی کمک می کند که پیش تر آن ها را می شناختیم و صحنه های قدرتمندی را ارائه می دهد که تنها در این قالب معنا و مفهوم پیدا می کنند.
خبر داشتن از عاقبت کاراکترها به لطف سری اصلی است که باعث می شود صحنه هایی چون اجرای یکی از نمایش نامه های معروف شکسپیر به این اندازه قدرتمند و احساسی باشند یا لحظه ای که کلویی و ریچل برای آینده شان نقشه می کشند، به قدری خوب است که ناخودآگاه بی توجه به آینده برای آن ها خوشحال می شویم. البته در ادامه همین دانستن آینده نزدیک آن ها است که سیلی محکمی به صورتمان می زند و معجونی از احساسات متضادی چون شادی و غم را در ذهنمان ایجاد می کند.
Brave New World سریع و بی درنگ آغاز می شود، کمی پایین می آید و در انتها آرام آرام به نقطه اوج داستان می رسد. در نتیجه، اپیزود دوم به ترنی هوایی از احساسات تبدیل می شود که ما سوار بر آن به عمیق ترین بخش های ذهن کلویی شیرجه زده و سپس همراه با او به سمت نقطه عطف زندگیش ارتفاع می گیریم.
اما متاسفانه چنین چیزی در مورد شخصیت های فرعی صادق نیست. به بیان بهتر، سازندگان اهمیت بالای شخصیت های فرعی در پیش درآمدها را فراموش می کنند. Before The Storm با وجود دنیایی به مراتب کوچکتر از نسخه اصلی، همچنان مملو از شخصیت هایی قدیمی و جدیدی است که پتانسیل های فراوانی دارند. اما خارج از دنیای کلویی-ریچل، همه چیز مصنوعی و مرده به چشم می آید.
اجرای نمایش «طوفان» شکسپیر، یکی از بهترین سکانس های این قسمت
اوج اهمیت سازندگان به این کاراکترها را می توان در سکانس های پایانی هر اپیزود دید که به شکلی تاثیر انتخابات شما روی زندگی آن ها را نمایش می دهد، صحنه هایی بی صدا و تاثیرگذار که تا منتشر شدن قسمت بعدی فراموش می شوند.
البته با توجه به تعداد کم اپیزودها تمرکز بیشتر داستان روی شخصیت های اصلی چندان غیرمعقولانه نیست اما به هر روی نمی توان به خاطر پتانسیل هایی که به هدر می روند، افسوس نخورد.
از پیشرفت خوب داستان و شخصیت پردازی کاراکترهای اصلی که بگذریم، Before The Storm در برابر چالش دوم چندان موفق ظاهر نمی شود.
Before The Storm نه تنها در مرداب یکی از ضعف های مهم سری اصلی می افتد، بلکه بیشتر در آن غرق می شود. اگر متوجه نشدید، در مورد گیم پلی بازی حرف میزنم.
برگرداندن زمان به عقب کلیدی ترین مکانیزم گیم پلی در سری اصلی بود و حالا در این پیش درآمد، سیستم Backtalk یا حاضرجوابی کلویی جایگزین آن شده است. حالا اپیزود دوم به جای برطرف کردن ایرادات این سیستم در اپیزود اول، نقش آن را به طرز قابل توجهی کمرنگ تر می کند.
این سیستم همچنان چالش زیادی را برای شما ایجاد نمی کند و تنها کمی توجه به دیالوگ های تبادل شده کافی است تا بتوانید در بحث ها پیروز شوید. همچنین بسته به انتخابات شما می توان نیمه دوم اپیزود را حتی بدون استفاده از آن به خوبی به جلو برد.
در کنار این ها، متاسفانه بازی همچنان شما را به ندرت در موقعیت هایی قرار می دهد که نیاز به تصمیم گیری سریع و آنی داشته باشید، لحظه هایی که بدون شک استرس و هیجان غیرقابل وصفی به بازی های این سبکی می بخشند.
بخش زیادی از اپیزود دوم را تنها با کلویی و دور از بقیه شخصیت ها سپری می کنیم و این لحظات هر چقدر در شناخت بهتر این کاراکتر مفید و ضروری هستند اما از لحاظ سرگرمی و گیم پلی هیچ چیز قابل دفاعی برای ارائه ندارند.
پیدا کردن وسایل مختلف در گورستان ماشین شهر برای درست کردن ماشینی خراب و یا تلاش برای ورود به خوابگاه مدرسه پس از اخراج شدن هیچکدام کوچکترین چالشی را ایجاد نمی کنند و تنها حوصله شما را تا رسیدن به قسمت های مهم تر سر برده و خسته می کنند.
Brave New World از لحاظ پیش بردن داستان و پرداخت بهتر شخصیت ها، دنباله ای موفق و تاثیرگذار است و بعید به نظر می رسد سازندگان در اپیزود سوم و نهایی در این زمینه از مسیرشان منحرف شوند. بنابراین اگر از طرفداران و عاشقان سری اصلی Life is Strange هستید، اپیزود دوم هم درست مانند قسمت پیش از عهده انتظارات شما بر می آید اما حیف که پتانسیل های فراوانی این میان حیف می شوند.
- شخصیت پردازی عالی کلویی و ریچل
- سکانس های احساسی قدرتمند
- تاثیر خوب انتخابات روی روند داستان و شخصیت ها
- پیشرفت درست داستان
- گیم پلی حوصله سر بر و کنترل ضعیف
- توجه کم به شخصیت های فرعی