سیداسماعیل بن حسن حسینی ملقب به زینالدین از بزرگان دانش و طب در قرن پنجم و اوائل قرن ششم هجری قمری است. وی مؤلف کتابهای ذخیره خوارزمشاهی، خفی علایی و الاغراض الطبیه و المباحث العلائیه و یادگار در زمینه طب و همچنین «کتاب تدبیریوم و لیله» و «کتاب فی الرد علی الفلاسفه» است.
اهمیت جرجانی در تدوین رسالهها و کتابهای خود به زبان فارسی است و میتوان گفت که حرکتی را که فردوسی در قرن چهارم با تدوین شاهنامه در پاسداری از زبان فارسی آغاز کرد وی با تدوین کتابهای علمی پزشکی به زبان فارسی تکمیل و آغازگر تجدید حیات طب ایرانی شد. وی را میتوان معمار طب ایرانی تلقی نمود چرا که شکوفائی علمی و تدوین آثار علمی پزشکان ایرانی از قرن دوم هجری به بعد که با تأثیر تمدن اسلامی آغاز شده بود و تا عصر وی به زبان عربی بود. جرجانی با تدوین کتابهای خود به زبان فارسی آنچه را که به عنوان طب اسلامی- عربی میشناسیم به طب اسلامی- فارسی پیوند زده و زمینه لازم را برای طرح طب اسلامی ایرانی، آغاز کرد. بنابراین نوشتههای وی بازتاب تأثیر دو تمدن اسلامی و ایرانی بر یکدیگر در زمینه طب اسلامی است و مطالعه آثار وی از این جهت حائز اهمیت بسیار است؛ به همین علت آثار وی در رونق بخشیدن به زبان فارسی و تدوین اصطلاحات طب فارسی از اهمیت زیادی برخوردار است و میتوان او را پایهگذار فرهنگ پارسی اصطلاحات پزشکی Medical Terminology نام نهاد. و امروزه که تدوین اصطلاحات پزشکی به زبان فارسی مورد توجه بسیاری از محافل علمی جامعه است، جا دارد که از نوشتهها و اصطلاحات تدوین شده جرجانی استفاده نمائیم.
از سیداسماعیل جرجانی در زمینه طب چهار اثر به زبان فارسی باقی مانده است که مهمترین اثر آنها ذخیره خوارزمشاهی است که یک دوره کامل طب و شامل 10 کتاب و مهمترین اثر وی است و نسخههایی از آن به زبانهای عبری، ترکی و اردو در دسترس است که حکایت از اهمیت این تألیف در آن روزگار دارد.
آثار پزشکی دیگر جرجانی از جمله خفی علائی و الاغراض الطبیه و المباحث العلائیه را میتوان تلخیصی از ذخیره خوارزمشاهی تلقی نمود با این توضیح که الاغراض الطبیه و المباحث العلائیه خلاصه مفصل و خفی علائی خلاصه مجمل ذخیره خوارزمشاهی است.
کزاز (2) بیماری عفونی است که عامل آن کلستریدیوم تتانی است و امروزه اطلاعات کاملی در زمینه اتیولوژی، نشانهشناسی و سیر بیماری و درمان کزاز در نوشتجات پزشکی موجود است. ما در این مقاله به کنکاشی در زمینه دیدگاههای جرجانی در مورد کزاز میپردازیم و آنرا با دانش کنونی خود مقایسه میکنیم. زیباترین بحث جرجانی در ارتباط با کزاز شرح بالینی بیماری است که با دانش امروز کاملاً قابل تطبیق است.
جرجانی در آثار خود به خوبی از عهده تعریف و شرح بالینی بیماری کزاز برآمده است، وی در باب ششم از جزء پنجم از گفتار اول میگوید که:
«اندر علت کزاز بباید دانست که کشیده شدن عضلها و عصبها گردن را که از پیش و پس کشیده شود و گردن راست بماند کزاز گویند و متأخران اصطلاح کردهاند اندر آنک کزاز آنرا گویند که عضلها و عصبها سخت شود و از سوی بیش و بس کشیده شود و راست بماند و نتواند جنبد و التفات نتواند کردن و نتواند خفت.
وی تشنج ناشی از کزاز را میشناخته و در خفی علائی بحث کزاز را در مبحث تشنج مطرح میکند و سه نوع تشنج را مطرح میسازد که شامل تشنج امتلایی، تشنج خشک و صرع بوده است و کزاز را در دسته تشنج خشک جای میدهد و معتقد بوده است که در تشنج خشک به علت استفراغ و تحلیل عضلات و عصبها از رطوبت خشک میشود.
جرجانی گرفتاری و تظاهرات بیماری در سیستم عصبی-عضلانی (3) در کزاز را میشناخته و در همه جا بر آن تأکید میکند از جمله در قسمتی دیگر از آثار خود میگوید که:
عصبها و عضلات سخت شود و دندانها بر هم نشیند و باشد نیز که بیمار خندان نماید و خنده نباشد و سبب آن کشیده شدن عضله رخساره باشد.
این علائم که جرجانی به خوبی از عهده شرح آن در نوشتجات خود برآمده است به واسطه سم خارج سلولی (اگزوتوکسین) تتانواسپاسمین کلستریدیوم تتانی است که یک سم عصبی (نوروتوکسین) است.
جرجانی شایعترین علامت بالینی کزاز را که امروزه به عنوان تریسموس (4) «سختی فک» میشناسیم را در آثار خود شرح داده و از آن با عنوان «دندانها بر هم نشیند» یاد میکند. همچنین اسپاسم در عضلات دهان و صورت را که در نوشتجات پزشکی امروز آنرا ریزوس ساردینکوس (5) یا خنده شیطانی مینامند را به خوبی شناخته و آنرا با جمله زیبایی «بیمار خندان نماید و خنده نباشد» توصیف میکند از دیدگاه روانشناسی اصطلاحی بسیار زیباتر از خنده شیطانی است. جرجانی در علت کزاز با توجه به این که ده قرن بعد از او عامل بیماری و اگزوتوکسین مسئول در بیماری شناخته شده است نیز نظرات جالبی دارد که با دیدگاه امروزی قابل تطبیق است وی درباره علت کزاز میگوید که:
«اسباب کزاز اسباب خاضهی بادحاء غلیظ باشد که عصبها را کشیده دارد و باشد نیز که ماده در میان لبقهاء عصب و اجزاء عضله گذر یابد و به سبب سرماءکه بدور سر فسرده شود و لیفها فراز هم گیرد و بدان سبب در دها تولد کند و حرکتها باطل گردد». که با توجه به فاصله زمانی نزدیک به 10 قرن از زمان جرجانی تا شناخت علت کزاز اگر بجای بادهاء غلیظ بیماری یعنی کلستریدیوم تتانی و بجای مادهای که به تعبیر جرجانی در میان لبغهاء عصب و عضله عبور مینماید اگزوتوکسین باکتری را قرار دهیم دیدگاه امروز ما تفاوت چندانی با دیدگاه جرجانی ندارد.
جرجانی در درمان کزاز استفاده از روغنها و ضمادها را که سبب گرمی و نرمی میشود و مالش آنها را بر عضلات توصیه میکند و از جمله استفاده از دنبه گورخر و شتر و خرس و گاو کوهی و مالش روغنهای گیاهی مثل روغن بنفشه و خطمی و برگ چغندر و کدو را توصیه میکند که اگر درمانهای نوین ایمنولوژیک در جلوگیری از جذب سم را با استفاده از آنتیتوکسین و آنتی بیوتیک تراپی را کنار بگذاریم درمان علامتی پیشنهادی جرجانی بسیار مفید و تنها راه ممکن است.
پینوشتها:
1- استادیار گروه ایمنولوژی- دانشکده علوم پزشکی- دانشگاه تربیت مدرس
2- Telanus
3- Neuromuscalar
4- Teismus
5- Risus asardenicus
منابع تحقیق :
1- ذخیره خوارزمشاهی- سیداسماعیل جرجانی
2- حفی علائی- سیداسماعیل جرجانی
3- الاغراض الطبیه و المباحث العلائیه، سیداسماعیل جرجانی
4- لغتنامه دهخدا، انتشارات دانشگاه تهران
منبع مقاله :
گروهی از نویسندگان، (1394) مجموعه مقالات کنگره بین المللی تاریخ پزشکی در اسلام و ایران، چاپ دوم.