دوره دوم فیلمسازی مسعود کیمیایی حدفاصل میان سالهای پس از انقلاب و جنگ تحمیلی را شامل میشود و تا اواسط دهه هفتاد و روی کار آمدن دولت اصلاحطلب محمد خاتمی ادامه مییابد. دورهای که میتوان آن را از جهاتی کاملترین دوره فیلمسازی کیمیایی دانست که شماری از بهترین آثار و بدترینهایش را در خود جایداده است. آنچه در مواجه و بررسی دوره دوم فیلمسازی او مهم به نظر میرسد، تأثیر حوادث سیاسی و اجتماعی کمنظیر آن سالها و حضور پویای سیاست در خانههای مردم عامه، بر فیلمها و مسیر فیلمسازی مسعود کیمیایی و شخص فیلمساز است.
تاریخ پرمخاطره ایران معاصر در حدفاصل اواخر دهه پنجاهتا اواسط دهه هفتاد، از سر گذراندن انقلاب اسلامی و تجربه حضور پرشور مردم در خیابانها، ایستادن جلوی گلولههای طاغوت در میدان ژاله و مبارزات مردمی گروههای مختلف، از چپگرایانی مانند فداییان خلق تا جریان درنهایت پیروز اسلامی، طیف متعددی از مردم و تفکرات متفاوتشان را در کنار یکدیگر متحد کرد تا در مقابل رژیم شاهنشاهی بایستند. تجربه زندگی کردن چنین لحظات نفسگیر و حضور در دل مبارزاتی حیاتی که نوید آزادی را میدهند نهتنها بر نگاه و نقطهنظر کیمیایی تأثیر گذاشت که حتی جایی بسیار قوی و پررنگ را در آثار بعدی او به خود اختصاص داد.
سرب
رد جوانان انقلابی، اعتراضی و مقابله در برابر نظام استبدادی را از مقاومت زوج جوان یهودی و روحیه شهادتطلبی نوری، برادر مقتول برای رسیدن بهحق و شهادت حق در دادگاه در «سرب»، محصول سال 1367 را تا روحیهی اعتراضی پولاد کیمیایی در «رئیس» و حقطلبی و عدالتخواهی حاج سروش در ساخته آخر استاد یعنی «قاتل اهلی» میتوان زد.
هرچند که در اکثر مواقع اشاره مستقیمی به انقلاب نمیشود اما کاراکترهای کیمیایی درست شبیه به شخصیت خود او تحت تأثیر سالهای انقلاب و مبارزاتشان هستند؛ و آنچه در این میان جالب به نظر میرسد آگاهی سیاسی ایست که کاراکترهایی از او که اکثراً از طبقه کارگر یا پرولتاریا انتخابشدهاند، در طول پیشروی فیلم به دست میآورند. در «سرب» دانیال که تنها به دنبال نجات جان خود فرار را آغاز کرده و درصدد است هرچه سریعتر از مرزهای کشور خارج شود، با وجودی که میداند فرارش ممکن است حق را پایمال کند، در طول داستان شروع به تحول میکند، پیگیریهای آقای نوری که برای اجرای عدالت در حق برادر مقتولش، در پی دانیال است، هم مانند کاتالیزوری در این تغییر عمل میکند و موفق میشود مرد بزدل در پی فرار را به دادگاه حقطلبی بازگرداند. دانیال حتی با وجودی که در این مسیر ترور هم میشود باز بهواسطه آقای نوری و تصمیم مصممش در دادگاه حاضر میشود! این شکل از دگرگونی شخصیتی که متأثر از امر سیاسی است، از حوالی انقلاب راه به آثار کیمیایی پیدا میکند و ادامه مییابد. مسعود کیمیایی در سالهای انقلاب، دست از فیلمسازی میکشد و شور آن روزها را زندگی و تجربه میکند.
دندان مار
اتفاق مهم دیگر در این دوره آغاز جنگ تحمیلی است که آنهم تأثیرات ویژه و مستقیم خود را برجهان کیمیایی میگذارد. «دندان مار» که بیاغراق یکی از سه فیلم برتر کارنامه سینمایی کیمیایی میتواند باشد، متأثر از سایه سنگین جنگ و رکودش بر پایتخت ساختهشده و راوی وجهه کمتر دیدهشدهای از جنگ در تهران و مناطق مرزیتری مانند جنوب است. «گروهبان» محصول دیگری از دوره دوم بازهم حول محور جنگ میچرخد و داستان مخاطرات یک گروهبان از جنگ بازگشته است. در این میان اما کیمیایی خلاقیت و شور هنری خود را هم لحظهبهلحظه تکامل میبخشد و بیشتر و بیشتر کشف میکند. «گروهبان» هرچند جز آثار مطرح کیمیایی محسوب نمیشود، اما یکی از بهترین صحنههای عاشقانه دونفره را در آغاز خود دارد. صحنهای که از یک ذهن خلاق و پرشور میآید و در تاریخ سینما ایران ماندگار میشود، اولین برخورد گروهبان و همسرش پس از بازگشت او در مکانیکی. درحالیکه زن کفشهای او را میبیند و زبان و نفسش بسته میشود و گروهبان در همان سکوت به محل تعمیر میرود و تنها با بازی نور چراغی که زن در دست دارد صحنه در آغوش کشیدن آنها پس از دوری طولانی به نمایش درمیآید.
هرچند بعضی از فیلمهای کیمیایی در این دوران اجتماعی سیاسی مشوش به شکل مستقیمتری تحت تأثیر انقلاب یا جنگ قرار میگیرد اما مفاهیم موردنظر کیمیایی، رفاقت و جان دادن پای آن تا نفس آخر را هم میتوان در همه این آثار پی گرفت.
ردپای گرگ
این رویدادهای سیاسی که شکل جامعه ایران و جماعت را بهکلی تغییر میدهد، سبک فیلمسازی کیمیایی را نه دچار دگرگونی که به شکلی ارتقا میبخشد و رنگ اجتماعیتری به آن میدهد. اگر رضا موتوری یا داش آکل، هرکدام بازگوکننده داستان خودشان و زندگی شخصیشان بودهاند، حالا درگذر از اینهمه تجربه زیست نو، احمد «دندان مار» و رضا «ردپای گرگ» و گروهبان نماینده خلق و مردماند، دانهای دستچین شده از میان انبوه جمعیت؛ اما بیش از آنکه کاراکترهایی داستانی و مطابق با فانتزیهای سینمایی باشند به مردم تعلق دارند و این مهمترین تأثیری ست که انقلاب و جنگ بر تغییر کیفیت آثار کیمیایی میگذارد. کاراکترهایی فردی و سینمایی را تبدیل به خیل عظیم مردم میکند که درگذر از فیلتر ذهن او، ادبیات خاص فیلمهای او را پیدا میکنند.
در دهه هفتاد پس از پشت سر گذاشتن جریانهای سیاسی پرخون و دشنهای چون ترورهای اوایل دهه شصت، اعدامهای جانکاه و قتلهای زنجیرهای، درحالیکه جامعه بهراستی خسته است و از همه ناآرامیها و تشنجها به تنگ آمده، جریانهای اصلاحطلبانه آغاز به فعالیت میکنند تا درنتیجه شان، در سال هفتادوشش دولت برای اولین بار به دست دولتمردان اپوزسیونی بیفتد که لحن و فحوای کلامشان با آنچه پیشتر بوده است متفاوت است. جریانی که جوانها را به خود بیشتر و بیشتر جذب کرده و تندروها و افراطیان را بیشتر و بیشتر میترساند. نه شبیه به انقلاب اما تجربه مجدد اعتراضهای خیابانی و سرکوبهای متقابل (که این بار توسط نسلی از جوانانی که نوجوانی خود را در جمهوری اسلامی گذراندهاند، مدیریت میشود.) مجدداً وارد جهان فیلمهای کیمیایی میشود. این بار نه بهواسطه تجربه اعتراض و حقطلبی که آنچه مهم مینماید این است که جریانهای اصلاحات نقطه فوکوس جهان فیلمهای کیمیایی را از همنسلان خودش به جوانان متولد اواخر دهه پنجاه و اوایل شصت تغییر میدهد.
سلطان
آنها در فیلمهای کیمیایی قهرمانهای بسیار متفاوتتری را میسازند که بازهم البته درگذر از فیلترهای استاد همرنگ جهان او میشوند؛ اما از دانیال «سرب» یا رضا «ردپای گرگ» تا سلطان «سلطان» یا رفقای هممحلهای «ضیافت» فاصلهها بسیار است…
میتوان دوره دوم فیلمسازی مسعود کیمیایی را کاملترین دوره او دانست. درس و تجربه گرفتن از همه حوادث اجتماعی مهم یادشده هرچند زبان کیمیایی و موتیفهای موردعلاقهاش را تغییر نمیدهد یا حذف نمیکند که آنها را بلوغ میرساند. همانطور که بینش خود فیلمساز در دوره دوم فیلمسازیاش در اوج خود قرار دارد و پختهترین فیلمهای کارنامه کاریاش را سبب میشود: «سرب»، «دندان مار»، «ردپای گرگ» و «سلطان»! هرچند آن جهان شخصی و سخت فهمیاش باعث میشود منتقدان و تماشاگران بسیاری با فیلمهای شاخص و مهم این دوره مانند «ردپای گرگ» زیاد هم ذات پنداری نکنند اما در مقایسه با فیلمهای دیگر کارگردان واجد اهمیت ویژهای هستند. همانطور که بدترین فیلمهای این دوره را هم مانند «تجارت» میتوان در جرگه بدترین فیلمهای کارنامه کلی کیمیایی دانست.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
0