۳ راه برای مثبت باقی ماندن در شرایط منفی

همه ما پند پر معنای «مثبت بمان» را شنیده‌ایم. هر چه چالش‌های زندگی بزرگتر باشد، نیمهٔ خالی لیوان زندگی بیشتر توی چشم می‌زند. وقتی شرایط به آدم طعنه می‌زند که «خوش‌خیال نباش» به سختی می‌شود انگیزه‌ای برای تمرکز بر نیمهٔ پر لیوان پیدا کرد.

همه ما پند پر معنای «مثبت بمان» را شنیده‌ایم. هر چه چالش‌های زندگی بزرگتر باشد، نیمهٔ خالی لیوان زندگی بیشتر توی چشم می‌زند. وقتی شرایط به آدم طعنه می‌زند که «خوش‌خیال نباش» به سختی می‌شود انگیزه‌ای برای تمرکز بر نیمهٔ پر لیوان پیدا کرد.

مانع اصلی برای مثبت بودن این است که مغز انسان طوری سیم‌کشی شده که به دنبال تهدیدها بگردد و روی آنها تمرکز کند. این مکانیزم بقا در زمانی که پدران و مادران ما غارنشین و شکارچی بودند و خطر از هر طرف به سمت‌شان می‌آمد در خدمت بشر بود. ولی امروز که شهرنشین و متمدن شده‌ایم و زندگی‌مان طبق برنامهٔ روزانه جلو می‌رود، مکانیزم بقا ساعت‌ها سرگردان به دنبال تهدیدها می‌گردد و در نتیجه خودش را با بدبینی تغذیه می‌کند.

خب وقتی که یک خطر در پایین‌دست شما را تهدید می‌کند، این مکانیزم به نفع شما ست اما وقتی تهدیدها تخیلی هستند و مثلا شما دو ماه به خودتان تلقین کرده‌اید که پروژه‌تان شکست خواهد خورد، این مکانیزم در عمل شما را با بینشی مسموم تنها می‌گذارد که فقط خرابی به بار می‌آورد.

مثبت‌اندیشی و سلامت

منفی‌نگری برای سلامت شما بد است. پژوهش‌های مختلف نشان داده‌اند که آدم‌های مثبت‌نگر وضعیت فیزیکی و روانی سالم‌تری نسبت به دیگران دارند.

پژوهش‌های کلینیکِ مایو نشان داده که آدم‌های مثبت کمتر دچار بیماری‌های قلبی می‌شوند و عمر طولانی‌تری دارند. البته اینکه منفی‌بافی دقیقا چطور اثر تخریبی روی سلامت دارد کشف نشده، اما گویا ارتباطی بین آن و تضعیف سیستم ایمنی در واکنش به تومورها و بیماری‌ها وجود دارد.

مثبت‌اندیشی و بهره‌وری

داشتن رویکرد مثبت در زندگی نه فقط برای سلامت شما خوب است بلکه روی تمرکز و بهبود بهره‌وری‌تان هم اثر خوبی دارد. تبدیل کردن افکار و تمایلات منفی به تلاش و تکرار روش‌های مثبت، می‌تواند عملکرد شغلی آدم‌ها را بهتر کند.

سه توصیه‌ای که برای شما داریم اینها هستند:

1. حقیقت را از خیال جدا کنید

اولین قدم در یادگیریِ تمرکز بر چیزهای مثبت، توقف گفتگوهای منفیِ درونی است. هر چه بیشتر از افکار منفی تغذیه کنید، آنها را قوی‌تر می‌کنید. بیشتر افکار منفی ما فقط فکر و خیال هستند، و وجود خارجی ندارند.

وقتی خودتان را در وضعیت باور به چیزهای منفی -که زاییدهٔ ذهنتان هستند- می‌یابید، در جا توقفی کنید و آنها را بنویسید. با این کار شتابشان را می‌گیرید، و بعد منطقی آنها را ارزیابی می‌کنید تا ببینید آیا بویی از واقعیت برده‌اند یا خیر.

از کلمات منفی کمتر استفاده کنید: هرگز، همیشه، بدترین، هیچ‌وقت، و ... آیا واقعا همیشه چیزی را جا می‌گذارید یا فقط گاهی این اتفاق می‌افتد؟ آیا هیچ‌وقت راه‌حل مشکلات را نمی‌یابید یا حقیقت این است که از گرفتن کمک طفره می‌روید؟ یا شاید وقت‌تان را با کارهای بیهوده تلف می‌کنید و واقعا در پی راه‌حل نمی‌روید. اگر نظراتی که در مورد خودتان دارید افراطی هستند، چطور است آنها را با دوست یا مشاوری قابل اعتماد در میان بگذارید، و ببینید نظرشان چیست. مطمئنا حقیقت از پرده بیرون می‌آید.

وقتی تصور می‌کنید چیزی همیشگی یا برعکس کمیاب است، شاید این فقط مکانیزم دفاعی مغز شما است که دارد چیزها را تشدید می‌کند. افکارتان را شناسایی و آنها را از حقیقت جدا کنید، تا راه فراری از منفی‌بافی و تبدیل شدن به آدمی خوشبین شکل بگیرد.

2. یک چیز مثبت را شناسایی کنید

وقتی دست از خودشکنی و تفکر منفی برداشتید، وقت آن می‌رسد که غذای مناسبی در اختیار مغزتان قرار دهید: افکار مثبت.

این کار بعد از کمی تمرین کاملا عادی می‌شود، اما در ابتدا باید به ذهن سرگردان خود کمک کنید تا از چیزهای مثبت تغذیه کند. هر فکر مثبتی می‌تواند تمرکز جدیدی به مغزتان هدیه کند. وقتی اوضاع خوب است و خودتان هم روحیه خوبی دارید، تمرکز روی چیزهای مثبت آسان است اما وقتی شرایط خوب پیش نمی‌رود، و ذهنتان در افکار منفی غرق شده است، تازه چالش شروع می‌شود.

در این لحظات منفی، کل روزتان را مرور کنید و چیزی مثبت را در نظر آورید، مهم نیست چقدر کوچک بوده. اگر نتوانستید چیزی از امروز به یاد آورید کمی عقب‌تر بروید، بالاخره چیزی پیدا می‌شود. یا شاید هم نباید به عقب بروید، بلکه باید روی چیزهایی که قرار است از راه برسند تمرکز کنید. کلید موفقیت این است که همیشه چیزی دم دست باشد تا وقتی افکار منفی هجوم آوردند، روی آن تمرکز و مثل سپر از آن استفاده کنید.

پس در قدم اول افکار را از حقایق جدا کردیم، و حالا در قدم دوم افکار منفی را بیرون می‌ریزیم و با مثبت‌ها جایگزین‌شان می‌کنیم. این فرآیند شامل تشخیص افکار منفی، نوشتن آنها، ساقط کردنشان از اعتبار، و جایگزینی‌شان با افکار مثبت و لذت بردن از این آزادی جدید است.

3. عادت شکرگزاری را در خود پرورش دهید

کمی وقت گذاشتن برای شکرگزاری بابت چیزهایی که دارید، نه فقط کار درستی است بلکه کورتیزول (هورمون استرس) را 23٪ کاهش می‌دهد. پژوهشی از دانشگاه کالیفرنیا نشان داده که اگر کسی روزانه به شکرگزاری بپردازد روحیه و انرژی‌اش بهتر و تنش او کم می‌شود.

شکرگزاری یکی از روش‌های تمرکز روی چیزهای مثبت و کاهش افکار منفی است. حتی از شکرگزاری می‌توانید به عنوان ابزاری برای تغییر وضعیت از منفی به مثبت استفاده کنید. به مرور رویکرد مثبت و شکرگزاری می‌تواند تبدیل به یک سبک زندگی شود و شما را به سمت آرامش همیشگی هدایت کند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان