ماهان شبکه ایرانیان

نقد و بررسی فیلم Serpico (سرپیکو)

خلاصه داستان : روایت فیلم روایت پلیسی سالم است که در فساد پلیس آمریکا گرفتار شده است. سرپیکو با بازی آل پاچینو در اوایل دهه هفتاد در پلیس آمریکا کار می‌کند. او برخلاف همکارانش رشوه را رد می‌کند و سعی می‌کند سالم بماند.

0

کارگردان : Sidney Lumet

نویسنده : Peter Maas (book), Waldo Salt

بازیگران : Al Pacino, John Randolph, Jack Kehoe

خلاصه داستان : روایت فیلم روایت پلیسی سالم است که در فساد پلیس آمریکا گرفتار شده است. سرپیکو با بازی آل پاچینو در اوایل دهه هفتاد در پلیس آمریکا کار می‌کند. او برخلاف همکارانش رشوه را رد می‌کند و سعی می‌کند سالم بماند.

Serpico

www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/12/logo-trans.png

Serpico

هشدار! این متن ممکن است داستان فیلم را لو دهد.

«سرپیکو» (Serpico)، فیلمی الهام گرفته از داستان «فرانک سرپیکو»، پلیس نیویورکی. داستان «سرپیکو» (Serpico) توسط «پیتر ماس» و فیلمنامه آن از «والدو سالت» (نویسنده «کابوی شب» (Midnight Cowboy) و «بازگشت به وطن» (Coming Home)) و «نورمان وکسلر» (نویسنده «تب یکشنبه شب» (Saturday Night Fever)) نوشته شده. این اثر را میتوان، به نوعی مقدمه یک اثر فوق‌العاده برای «آل پاچینو» در بیست سال دیگر، بنام «راه کارلیتو» (Carlito’s Way) دانست. با یک ریش ژولیده و یک عالمه جواهر، «سرپیکو» بیشتر شبیه یک هیپی است، اما وقتی متوجه میشیم او در اصل پلیسی است که در حین ماموریت مجروح شده، برای ما کمی تعجب‌برانگیز است. عجیب‌ترین بعد این حادثه، آشوبی است که اخبار با زخمی شدن این پلیس درست میکند؛ چرا این پلیس ریشو اینقدر مهم است؟ و اینکه چرا بنظر خیلی از همکارانش از مرگ محتملش خوشحال هستند؟ جواب این سوال در دیالوگی پارادوکس‌گونه از یکی از شخصیت های فیلم است: «کی میتونه به پلیسی که پول نمی‌گیره اعتماد کنه؟»

Serpico

بعد از این حادثه، با یک فلش‌بک طولانی دلایل این حمله به او، تشریح میشود: جوان ایده‌‌آل طلبی که قصور همکاران خودش را بخاطر چیزهای بی‌ارزش، مثل پارک دوبل کردن در برابر رستورانی که از پلیس‌ها پول نمی‌گیرد را می‌بیند و حرص میخورد. او هم‌آنقدر از شیوه همکاران خودش بیزار است که از خودشان بیزار است و همین امر باعث میشود که درخواست انتقال به بخش دیگری را بدهد و امیدوار باشد که همکاران عادلی را پیدا کند، اما همیشه در همان روز اول با درخواست رشوه‌ای که به او داده میشود، تمام آرزوهایش به فنا میروند.

فیلم راهی خوبی را برای نشان دادن وضعیت دشوار شخصیت اصلی فیلم انتخاب میکند و توجه خود را به شیوه بسیار ستودنی، معطوف اداره پلیس فاسد میکند. «سرپیکو» در برابر خودش دو راه بیشتر نمی‌بیند: یا مجموعه پلیس را تغییر دهد یا علی‌رغم میل باطنی‌اش، خبرچین شود. او گاهی اوقات سعی میکند با جملاتی مثل: «آنها صاحب خانواده هستند و حقوق پلیسی برای حمایت از خانواده کافی نیست» خودش را قانع کند. روحیه فساد ستیزی او باعث میشود که «سرپیکو» نزد همکارانش منفور شود و در موقعیت حساسی قرار گیرد. در آخر، همکارانش سعی میکنند با در خطر گذاشتن «سرپیکو»، او را تبدیل به قربانی فساد ستیزی کنند.

Serpico

«آل پاچینو» با نشان دادن آرامش و خونسردی شخصیت‌هایش در فیلمهای «وحشت در نیدل پارک» (Panic In The Needle Park) و «پدرخوانده» (Godfather) (قبل از آن، او حضور کوتاهی در فیلم «من و ناتالی» (Me, Natalie) داشت)، هوش خودش را در خلق کردن شخصیتی پر تضاد مثل «سرپیکو» که در ابتدای فارغ‌التحصیلی‌اش جوانی ناراحت و هتاک است و در آخر تبدیل به مردی میشود که حاضر است حتی کارهای خارج از حیطه قانونی‌اش را انجام دهد و به همه‌کس و همه‌چیز بی‌اعتماد است و در سراسر وجودش نگرانی و اضطراب است، به رخ میکشد.

Serpico
Serpico

همچنین، تاثیر متد اکتینگ که آن را از استاد خودش «لی استراسبرگ» (کسی در «پدرخوانده 2» (Godfather ll) با او همبازی میشود) آموخته و با «مارلون براندو» به اوج میرسد، کاملا در کیفیت بازی عالی «آل پاچینو» مشهود است. بنابراین، «پاچینو» با نشان دادن «سرپیکو» به عنوان شخصی آرام، ما را برای هیجان‌انگیز شدن در برابر انفجار او از عصبانیت، آماده میکند: مثل صحنه فوق‌العاده‌ای که او بعد از دستگیر کردن کسی که مورد حمایت همکارانش است، از اتاق دیگر برمیگردد و مرد مذکور را درحال بگو و بخند با ماموران پلیس دیگر می‌بیند و همین امر باعث میشود که او به شدت از کوره در برود. البته ناگفته نماند که انتخاب «سیدنی لومت» در گرفتن نمایی فول شات برای نشان دادن به ستوه آمدن پلیس‌ها دیگر، بسیار ستودنی است.

Serpico
Serpico
Serpico

«فرانک سرپیکو» چیزی فراتر از یک پلیس است. برعکس خیلی از فیلمهای دیگر که شخصیت‌هایشان با شغلشان تعریف میشوند، در اینجا شخصیت اصلی فیلم، هدفی فراتر از حل پرونده و دستگیری شخص منفی را دارد. «سرپیکو» محصول دوره پریشانی فرهنگی است (اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد). «سرپیکو» به هنر علاقه دارد و تلاش میکند از جنبه های متفاوت با افراد ارتباط برقرارکند؛ همین امر باعث میشود که علی رغم چهره عجیب و غریبش، متوجه ساز کوکش با ساز زمانه بشویم (سبیل و موی بلندش هم او را در شرایط ایده‌آلی قرار میدهد). «سرپیکو» (Serpico) که از فرهنگ هیپی و ذهیات کمیاب آن حمایت میکند، با فیلم «ام سی کیو» (McQ) 1974 ساخته «جان استرجس» و با بازی «جان وین» که درمورد کاراگاهی با شرایط مشابه «سرپیکو»، اما منفی نزد جوانان پرموی آن دوره، کاملا متفاوت است (بسیار حیف است که تنها همکاری «جان استرجس» و «جان وین» مزخرف است).

Serpico
Serpico

اما «پاچینو» تنها کسی نیست که بین بازیگران نقشش را خوب ایفا کرده. «باربا ادا یانگ»، «لارا»یی (دوست‌دختر قهرمان) را بازی میکند که معمولا از شرایط موجود گله‌مند است. شخصیت او، با علاقه‌اش به «سرپیکو» و ناامیدی او از سرگرم بودن بیش از حدش به مشکلات شخصی‌اش، سه بعدی جلوه میکند. بله، او «سرپیکو» را دوست دارد، اما برایش زندگی با کسی که هر لحظه در مرز فروپاشی ذهنی‌ست، دشوار است (چه کسی نیست؟)، اما در گوشه‌ای دیگر، بخاطر ترک کردن او احساس گناه میکند (همین علاقه‌اش را به «سرپیکو» نشان میدهد). ضمنا، «جان راندولف» به محض اینکه وارد فیلم میشود، بیننده را سراسر اعتماد میکند؛ چیزی که انجام دادن آن، در فیلمی که پر از فاسد و خائن است، بسیار سخت جلوه میکند (چیز جالب‌تر این است که او اینکار را با نشان دادن نقشش، به عنوان شخصیتی بدخلق انجام میدهد). و اگر «جاد هیرش»، «مورای آبراهام» و «امت والش»، همگی نقش کوتاهی در فیلم داشته باشند، «تونی روبرتز» بزرگ، از عملگرایی شخصیت خودش، یعنی «باب بلیر» برای ترکیب با «سرپیکو» استفاده میکند.

Serpico

«سیدنی لومت» در این فیلم، روایت راست‌نمایی را انتخاب میکند و با جزئیات سعی در روایت کوچکترین چیزها دارد؛ مثل در پیش‌زمینه دستگیری شخص درحال تیراندازی توسط «سرپیکو»، یک پلیس دیگر، پلاک ماشینی را که به اتفاقی برخورد کرده است را می‌نویسد. البته در به تصویر کشیدن جزئیات، میتوان پر کردن فرم دستگیری توسط «سرپیکو» هم اضافه کرد. بعلاوه، فیلمساز با گرفتن نماهای باز، سعی میکند کوچک بودن او را در برابر جهان را نشان دهد و همچنین با گرفتن کلوزآپ‌‌های مکرر از همکارانش در پارک، تهدیدی که با آن روبروست را به تصویر میکشد. در صحنه‌ای دیگر، «لومت» از لنزهای خاصی برای وسیع نشان دادن صحنه استفاده میکند. اون اینکار را با عدم استفاده از عمق‌دهی و بزرگ نشان دادن سناریو در برابر «سرپیکو» انجام میدهد، پس در نتیجه چیزی که عاید میشود، چیزی غم‌افزا است.

Serpico
Serpico
Serpico
Serpico
Serpico
Serpico
Serpico
Serpico

تدوین نابغه زمان، «دده آلن» ( کسی که، چند سال قبل با تدوین فیلم «بونی و کلاید» (Bonnie And Clyde)، انقلابی در تدوین به‌وجود آورد) بی‌عیب و نقص است. ردیف کردن ترتیب وقایع توسط او که شخصیت‌ها را در سبک آرامتر و عمیق‌تری دنبال میکند، برای بیننده متشنج‌کننده است. او اینکار را با استفاده از جامپ کات و حذف و ادغام آن با موسیقی متن بی‌شیله‌پیله انجام میدهد. کار «آلن» در صحنه‌ای که زندگی «سرپیکو» به خطر می‌افتد، بیاد ماندنی است؛ وقتی که تنش در صحنه‌ای که دست پلیس قصه ما در لای در حال له شدن است، به اوج میرسد و او هم تلاش میکند که به زور وارد خانه شود و در آن طرف ما صدای گریه های بچه را می‌شنویم و همین امر باعث میشود که «سرپیکو» تازه جدیت قضیه رو متوجه شود.

Serpico
Serpico
Serpico
Serpico

لازم است که غنای فیلم را در جنبه های دیگرش نیز در نظر بگیریم؛ از طراحی لباس «آل پاچینو» که باعث میشود، شخصیت «سرپیکو» بهتر در ذهن ما تصدیق شود، گرفته تا طراحی صحنه فیلم که به خوبی شخصیت «سرپیکو» را در دکور خانه‌اش نشان میدهد (و همچنین اتاق کناری معاون شهردار که مملو از ماشین تحریر است و حس ما را در باور اینکه تاسیسات اداری هم در برابر قهرمان قصه ایستاده است، تحریک میکند). و در آخر، بهتر است یادی کنیم از انتخاب لوکیشن فوق‌العاده که در نشان دادن فساد شهر و در نتیجه در موفقیت فیلم بسیار تاثیرگذار بوده.

Serpico
Serpico

چیزی که در صدر اهمیت قرار دارد، گذرگاه احساسی و روانی شخصیت اصلی است. همچنین وضعیت بهرنج او از اطرافیانش و آرزوهای نابودشده‌اش از تبدیل شدن به پلیسی خوب در اداره پلیسی فسادناپذیر. پس، وقتی سرانجام «سرپیکو» گریه میکند، ما متوجه می‌شویم که او در جنگش شکسته خورده و هم برای او و هم برای دنیای اطرافمان که در آن زندگی می‌کنیم، تاسف میخوریم.

اختصاصی نقدفارسی

مترجم: سمیر نعمتی‌نژاد

//

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان