تجربه هایی که حس های منفی در پی دارند, به قدری ناخوشایند هستند که هیچ کدام ما مایل نیستیم تکرار شوند و بیشتر مواقع آن ها را انکار میکنیم. هرچند که هر احساسی، مفهومی به دنبال دارد که بهتر است ابتدا آن ها را بدانیم و با شناخت درست از آنها استفاده کرده یا از آنها رها شویم. چهار دسته اصلی یا مادر از احساسات منفی وجود دارند که در این مطلب به مفاهیم و فواید آنها خواهیم پرداخت.
ترس
از اضطراب پرداخت قبوض آخر ماه گرفته تا وحشت پرت شدن از لبه یک پرتگاه، همه ترس هستند و به عنوان زنگی برای مغز عمل میکنند که خطری در پیش است.
کی از این حس استفاده کنیم: نگرانی، اضطراب یا هیجان در میزان متعادل به شما فرصت خلاقیت، حرکت و احتیاط میدهد. خونسردی بیش از حد، انگیزه پیشرفت را کاهش میدهد.
کی آن را رها کنیم: اگر میزان ترس و احتیاط به حدی برسد که مانع از هر قدمی رو به جلو یا پیشرفتی در زندگی باشد، حتما میبایست تعدیل شده و برای جلوگیری از عواقب فیزیکی با آن مبارزه کرد.
خشم
هر موردی که برای ذهن تحریک آمیز تلقی شود، سبب واکنش و عصبی شدن خواهد بود. که میزان آن از فردی به فرد دیگر متغیر است.
کی از این حس استفاده کنیم: در مواردی که بی توجهی، بی احتیاطی یا حماقت دیگران شما یا عزیزانتان را در معرض خطر قرار بدهد، مقداری خشم و واکنش میتواند کارساز باشد.
کی آن را رها کنیم: بهانه گیری، توبیخ دنیا به مقصر بودن برای تمام مشکلات شما و انتقال تاثیرات منفی بر زندگی دیگران به دلیل خشم, قابل توجیه نیست و باید کنترل شود.
غم
حس شکست یا از دست دادن، مربوط به هرکس یا هر چیزی باشد غم را به دنبال خواهد داشت. که میزان تاثیر گذاری و تداوم آن در افراد مختلف متفاوت است.
کی از این حس استفاده کنیم: بی تفاوتی، یکی از بدترین امراض فکریست که نه تنها زندگی شخصی بلکه زندگی اطرافیان را نیز تحت تاثیرات منفی خود قرار میدهد. پس در جایکه نیاز و ناراحتی یا سوگواری هست، میبایست این مرحله را نیز گذراند.
کی آن را رها کنیم: وقتی غصه خوردن تبدیل به عادت شود و تداوم یابد، در کوچکترین مسائلی که بر خلاف میل فرد باشد بروز میکند که نهایتا سبب افسردگی هم خواهد بود؛ پس میبایست کنترل شود.
شرم
معمولا افراد نسبت به نقص های خود، شرم زده هستند و ترس از اشتباه کردن یا کاستی داشتن شرمندگی را به دنبال خواهد داشت.
کی از این حس استفاده کنیم: حس گناه کردن یا داشتن عزت نفس و حیا به میزان درست بسیار هم مفید است. سبب میشود نسبت به رنجاندن انسان ها حساس تر برخورد کنیم.
کی آن را رها کنیم: اگر حس شرم تبدیل به جزیی از شخصیت شده و دام برای ما حس عدم امنیت ایجاد کند و ما را از فعالیت های اجتماعی باز دارد خطر محسوب میشود و حتما باید از آن رهایی یافت.