ماهان شبکه ایرانیان

سه درس مهمی که رهبران بزرگ بعد از شکست خوردن یاد می‌گیرند

خطا پایه موفقیت است و وسیله ای است که با آن می توان به موفقیت رسید. از اشتباهات خود شرمنده نشوید و آن را جرم ندانید

شکستخطا پایه موفقیت است و وسیله ای است که با آن می توان به موفقیت رسید. از اشتباهات خود شرمنده نشوید و آن را جرم ندانید. شکست خوردن درس‌های بسیار مهمی را به شما می‌آموزد که در هیچ مدرسه و دانشگاهی تدریس نمی‌شود. در ادامه با تکراتو همراه باشید تا بیشتر در این باره صحبت کنیم.

سوشیرو هوندا در اینباره می‌گوید: « بسیاری از افراد موفقیت را می‌بینند. برای من موفقیت با تکرار خطا و درون بینی آن بدست می‌آید. در حقیقت موفقیت حاصل یک درصد کار است که خود از 99 در صد خطا حاصل شده است.»

شما باید به بهترین شکل ممکن این درس‌ها را فرابگیرید. کارمندی که نزد من در اتاق کنفرانس روشنی نشسته بود، به من گفت: «تو روابط عمومی بسیار بدی داری». آیا این‌یک طعنه بزرگ بود؟ من در آن زمان یک گروه ارتباطات فنی داشتم. درس‌هایی نظیر این، به‌سختی برای آدم‌ پیش می‌آیند و تنها در صورتی آن‌ها را می‌آموزید که شکست‌خورده باشید، در شکست چیزهایی را یاد می‌گیرید که نمی‌توانید به‌هیچ‌وجه به‌غیراز تجربه کردنشان یاد بگیرید. در اینجا این سه درس مهم را آورده‌ام.

همیشه تا می‌توانید با دیگران ارتباط برقرار کنید

اگر نتوانید با دیگران ارتباط برقرار کنید، پس محکوم‌ به شکست هستید. البته این کار به نظر دشوار می‌آید اما شما بایستی اول‌ از همه‌ چیزی را بخواهید، سپس شروع به جمع‌آوری اطلاعات پیرامون آن کرده و نهایتاً این اطلاعات گردآوری‌ شده را بررسی کنید. از کارمندانتان بپرسید: آیا متوجه منظور شما شده‌اند؟ آیا همه‌چیز روبه‌راه است؟ آیا با شما هم‌عقیده هستند؟ اگر نتوانید به‌اندازه کافی با آنان ارتباط برقرار کنید، ناخودآگاه به حاشیه رانده می‌شوید و صرفاً به یک گردآورنده اطلاعات بدل می‌شوید. کارمندانتان حرف‌های شما را خواهند شنید ولی به آن‌ها گوش نخواهند داد. آن‌ها دیگر به شما واکنش نشان نخواهند داد، مسئولیت کاری را بر عهده نخواهند گرفت و درست کار نخواهند کرد.

اما چرا احتمال دارد که شکست بخورید: بین داشتن روابط اجتماعی خوب با آداب معاشرت تفاوت وجود دارد. داشتن روابط اجتماعی خوب یعنی، وقتی برای مثال با کسی سلام و احوال‌پرسی می‌کنید، تأثیرگذار باشید. اما مشکل اینجاست از کجا بفهمیم که به‌اندازه کافی تأثیرگذار بوده‌ایم؟ ارتباط برقرار کردن به این معنی است که شما با دیگران صحبت کنید، اما واقعاً کارکنان متوجه برنامه‌های شما خواهند شد؟ آداب معاشرت فرق دارد.  اگر آن‌ها متوجه صحبت‌هایتان نمی‌شوند، یعنی شما اطلاعات را به‌طور منظم و واضح در بین آن‌ها پخش‌ نکرده‌اید. زمانی که به خاطر کم‌کاری در معاشرت با کارمندان از آن‌ها بازخورد نگرفتید، بدانید که دیگر در آستانه شکست خوردن قرارگرفته‌اید؛ به این خاطر که اطلاعات را با آن‌ها به‌اندازه کافی در میان نگذاشته‌اید یا اصلاً با آن‌ها ارتباطی نداشته‌اید. چون در آن لحظه دیگر همه چی دیر شده است، سردرگم و گیج خواهید شد.

روند کار را برای آنان شرح دهید

من بارها و بارها آن را تجربه کردم ولی هنوز ه درک درستی نرسیده ام. درواقع این چیزی نیست که بشود به‌راحتی توضیحش داد. پیشرفت و موفقیت در مورد پیدا کردن مسیر حرکت و سودمند بودن و همچنین تمایل به آموزش دادن و همچنین یادگرفتن است. جزئیات را طوری به کارمندان تعریف کنید که تأثیرگذار باشند، سپس بار دیگر با کارمند خود کل مسیر فرآیند را ترسیم کنید تا مطمئن شوید که او کاملاً می‌داند چه باید بکند. این قسمت یعنی «پیش‌بینی تمام راه‌های ممکن» جایی است که بسیاری از رهبران شکست‌خورده‌اند.

بررسی چند عامل مهم در رابطه با شروع یک کسب و کار ایده‌آل و سود آور

اما چرا احتمال دارد که شکست بخورید: شما می‌دانید که هر فرایندی مهم است. هرچقدر هم آن خسته‌کننده باشد، باز اهمیت دارد. هیچ‌کس به غیر شما نمی‌داند که چه مسیری را باید پیش بگیرید و البته هیچ‌کس هم نمی‌داند چه انتظاراتی از آن‌ها می‌رود. اما تنها زمانی که آن اتفاق شوم روی می‌دهد همه‌چیز معلوم می‌شود، ارتباطتان قطع می‌شود سپس کارکنان یکی‌یکی استعفا می‌دهند و ورشکست می‌شوید. آنجاست که متوجه می‌شوید مسئولیت خود را به‌درستی انجام نداده‌اید. پس باید نگاهی به عقب بیاندازید و پی به اشتباهاتتان ببرید. روند کار را باز از سر بگیرید و کار را به کارمندانی بسپارید که دقیقاً می‌دانند که چه کاری را باید انجام دهند. بدین ترتیب آن‌ها امور را به‌صورت خودگردان بر عهده خواهند داشت و شما غیرمستقیم کنترلشان خواهید نمود.

یادآوری کردن امور در کمال شگفتی کارساز هستند

یادداشت‌ها ابزارهای قدرتمندی هستند. آن‌ها تقویت‌کننده و محرک و البته نشان‌دهنده یک رهبری فوق‌العاده در یک کسب و کار هستند. درواقع این کار شماست تا گاه‌به‌گاه درباره دیدگاه‌ها، اخلاق کار و اولویت‌ها به کارمندانتان تذکر دهید تا آن‌ها هم متوجه شوند که شما روی آن‌ها حساب بازکرده‌اید. مدیران بد کسانی هستند که از رشد و بالندگی کارمندانشان نگران می‌شوند و احساس تنزل و شکست می‌کنند. آنان خودشان را کنار می‌کشند به‌گونه‌ای که کارمندانشان پس از تحمل مشقت‌های فراوان و با تکیه‌بر تنها اعتمادبه‌نفسشان نهایتاً به این نتیجه می‌رسند که در این راه تنها هستند.

اما چرا احتمال دارد که شکست بخورید: من دوست دارم یک روز کتابی در مورد یادآوری بنویسم. یادداشت‌ها فراتر از نوشته‌های روی کاغذهای چسبنده هستند. یادآوری، کلید قفل بهره‌وری کارمندان است، یادآوری وسیله‌ای است تا به کارمندان بگویید: «من مواظب شما هستم، من به شما اعتماد دارم و از شما می‌خواهم باقدرت کارها را به اتمام برسانید، همچنین من از حجم کار سنگین شما و استرس که تحمل می کنید، آگاه هستم». یادآوری‌ها بیان‌کننده جمله «من هدف از آن کار را می‌دانم» به بهترین شکل ممکن هستند. به عبارتی این اساس رهبری فوق‌العاده است. شما با این حرکت به آن‌ها وظایفشان را گوش‌زد می‌کنید. وقتی فراموش می‌کنید که به آن‌ها موارد لازم را تذکر بدهید، درواقع با آن‌ها قطع ارتباط کرده‌اید و به کارمندانتان این پیام را می‌دهید که حواستان به آن‌ها نیست. درنتیجه آن‌ها را از دست خواهید داد چون آن‌ها فکر خواهند کرد که نسبت به آنان بی‌توجه هستید.

منبع: inc

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان