ناصر شهسواری در گفتوگو با ایسنا، درباره مشکلات ساختاری باشگاههای قدیمی و ریشهدار که موجب سقوط و بعضا نابودی این تیمها شده است، اظهار کرد: مشکلات ساختاری و مدیریتی باشگاهها را میتوان در عدم طی مسیر درست از شکل سنتی به مدرن خلاصه کرد. با نگاهی گذرا به نحوه تشکیل و تاسیس باشگاهها در ایران متوجه میشویم که ابتدا عدهای دور هم جمع میشدند و یک گروه را تشکیل میدادند. سپس با توجه به قدرت و نفوذ افراد، این گروهها به مرور نام دسته، تیم و باشگاه را روی خود میگذاشتند اما به دلیل این که این باشگاهها قائم به فرد بودند، ریشه مستحکم نداشتند و با رفتن یک فرد محکوم به فنا بودند.
او تاکید کرد: به طور حتم عدم حمایتهای لازم از سوی دولت و فدراسیونها و در کنار آن اعمال سلایق شخصی موجب شده تا برخی باشگاهها مانند ابومسلم، پاس، برق شیراز، صباباتری و ... دچار فراز و نشیب شوند.
این مدیر فوتبالی با اشاره به دلایل سقوط و نابودی شموشک گفت: شموشک توسط مالکی بسیار ورزشدوست، با تجربه و متخصص به نام درویش اداره میشد. او برنامه جامعی برای ورزش مازندران و ایران داشت و با برنامه کارشناسی شده در ردههای پایه و بزرگسالان سرمایهگذاری کرد. درویش یک مدیر موفق در عرصه فوتبال و باشگاهداری بود اما پس از فوت او، به دلیل بیعلاقگی فرزندانش به فوتبال، تیم ریشهدار شموشک منحل شد.
مدیرعامل پیشین ابومسلم درباره عوامل نابودی این تیم هم بیان کرد: سال 84 به عنوان نمایند تامالاختیار ایرانخودرو در تیم ابومسلم حضور داشتم و در آن سال عملا نیروی انتظامی از تیمداری انصراف داد. در آن فصل با حضور یک گروه متخصص از مسئولان استانی و ورزشی یک هیات مدیره قوی تشکیل شد و در همان ابتدای کار وضعیت تیمهای پایه را سر و سامان دادیم. نظارت خوب بر تیمهای پایه باعث شد تا در فصل آینده 9 بازیکن به تیم بزرگسالان تحویل داده شود. نتیجه کارهای ما کسب مقام چهارمی و بهترین تیم شهرستانی لیگ شدن بود.
او ادامه داد: متاسفانه برای فصل آینده این تیم مدعیان زیادی پیدا کرد و هر کسی ادعای سهامداری در ابومسلم داشت. همین مساله باعث شد ایران خودرو تیم را به مسئولان استان تحویل دهد و دو سال پس از این اتفاق، تیم به لیگ یک سقوط کرد. در حالی که بدهی کمر تیم را شکسته بود و سه هفته از رقابتهای لیگ یک گذشته بود، استاندار وقت خراسان به سراغ بنده آمد و گفت تیم صاحب و بازیکن ندارد، بمانید و تیم را احیا کنید.
این مدیر ورزشی با بیان این که وضعیت ابومسلم را با وجود تمام مشکلات بهبود بخشید، گفت: پس از مدتی شخصی به عنوان مالک باشگاه ابومسلم معرفی شد که متاسفانه هیچ کدام از شاخصههای یک مدیر ورزشی را نداشت. ابومسلم در آن فصل یکی از مدعیان صعود به لیگ برتر بود اما در نیمههای راه از سوی دولتیها و مالک، جدی حمایت نشد تا ما هم عطای حضور در ابومسلم را به لقایش ببخشیم. دو سال بعد هم ابومسلم نابود شد.
شهسواری تاکید کرد: فدراسیون فوتبال و سازمان تربیت بدنی میتوانستند با یک رایزنی و نشست با مالکان باشگاهها و مسئولان استانی از انحلال این باشگاهها جلوگیری کنند ولی دریغ از یک صحبت ساده. مهمترین مساله تاثیرگذار در سقوط و نابودی تیمهای ریشهدار، مشکلات ساختاری و مدیریتی است.
او درباره ورود بخش خصوصی به فوتبال که معمولا با شکست روبهرو شده، تصریح کرد: متاسفانه زمانی که یک فرد ثروتمند یا یک کارخانه صنعتی وارد عرصه ورزش میشود، نه تنها از سوی مسئولان ورزش کشور هیچ حمایتی نمیشود بلکه هیچ برنامهای هم از سوی آنها درباره نحوه ورود بخش خصوصی وجود ندارد. فوتبال ما مانند سراب میماند که از دور زیبا، جالب، هیجان انگیز و سرشار از شهرت و افتخار است اما وقتی فردی وارد فوتبال میشود نه تنها هیچ کدام از این زیباییها را نمیبیند بلکه با بیبرنامگی مسئولان ورزش کشور، نمیتواند فعالیت کند.
مدیرعامل پیشین پیکان افزود: مشکل موجود دیگر این است که متاسفانه پس از ورود شخص سرمایهگذار به فوتبال، مافیای فوتبال که بوی پول به مشامشان رسیده، دور شخص سرمایهگذار را میگیرند، به یکباره به شکل کارشناس خبره درمیآیند. متاسفانه فرد سرمایهگذار تمرکزش را از دست میدهد و اگر برنامهای هم داشته باشد به علت فشارهای زیاد از سوی مافیا، از برنامههایشان دور میشوند. در این مواقع باید وزارت ورزش و مسئولان فدراسیون وارد عمل شوند و مانع ناامیدی سرمایهگذار شوند.
شهسواری با بیان این که حمایت نکردن مسئولان محلی و رغبت نداشتن صنایع درآمدزای محلی باعث نابودی تیمهای ریشهدار شهرستانی میشود، اظهار کرد: امروزه رقمی بیش از 500 میلیارد تومان در لیگ هزینه میشود اما با این مخارج شاهد این هستیم که کیفیت فوتبال پایین و میزان تماشاگر کاهش پیدا کرده است. مشکل امروز ورزش ما هزینه و مخارج آن هم است. خرج شدن پولهای دولتی در فوتبال به اصطلاح حرفهای ایران، باعث بیماری شدید این رشته شده که درمانش هم بسیار دشوار است. با این وضعیت شاهدیم که فوتبال ایران و تمام افراد دخیل در آن از مسیر خود خارج شده است.
او ادامه داد: باشگاه و فوتبال در همه جای دنیا به عنوان یک بنگاه اقتصادی شناخته میشوند. متاسفانه باشگاهداری در ایران فاقد نظام مبتنی بر درآمد و هزینه است و از سوی دیگر پولهای بیحساب و کتاب از سوی دولت خرج میشود. فوتبال ایران بحث درآمد و درآمدزایی را به طور کامل کنار گذاشته است. همین مشکل هم یکی از علل ورشکستگی و نابودی باشگاههای ریشهدار ایران است.
مدیرعامل پیشین استیلآذین در ادامه با تاکید بر این که رخنه کردن سیاست در بخشهای مختلف ورزش، تاثیر منفی در ورزش داشته، تصریح کرد: رفت و آمدهای رایج در سیاست و گماردن مسئولان با گرایشهای متفاوت سیاسی در مناصب مختلف باعث شده تا ورزش بیشترین لطمه را ببیند. این اتفاق باعث شده تا ما بارها مسیر پیشرفت در ورزش را از صفر شروع کنیم. سیاسیون با تعویض وزیر یا دولت دم به دم تغییر میکنند و افراد جدید بدون توجه به اقدامات افراد قبلی و حتی موضعگیری نسبت به اقدامات آنها، کارشان را از نقطه صفر آغاز میکنند.
ناصر شهسواری تاکید کرد: یکی از کارهای بسیار اشتباه که باعث نابودی و محو شدن باشگاههای قدیمی میشود، پارادوکس عجیبی است که در رفتار سیاسیون به خصوص مجلسیها وجود دارد. معمولا نماینده هر شهر برای رای جمع کردن به دنبال یک تیم در لیگ برتر یا لیگ یک است.
وی افزود: برای نمونه مشاهده کنید آقایان سیاسی با هماهنگی دولتمردان چه بلایی بر سر تیم محبوب پاس که قطب سوم فوتبال ایران بود، آوردند. این باشگاه در خیلی از جهات دارای امکانات استاندارد جهانی بود اما دو سال پس از انتقال به همدان به دلیل عدم حمایت مسئولان استان، نمایندگان و افراد سیاسی که باعث و بانی این انتقال بودند، دیگر نامی از پاس وجود ندارد. همچنین صاباتری که توسط شهید طهرانیمقدم، احمد شهریاری و من بنیانگذاری شد و در سطح فوتبال ایران و آسیا درخشش چشمگیری داشت، توسط سیاسیون و نفوذ قدرت طلبها به قم برده شد و پس از گذشت چند سال شاهد قعر نشینی صبا در لیگ یک هستیم.
این مدیر ورزشی گفت: متاسفانه سیاسیون از نفوذ و اعتبار فوتبال در راستای منافع سیاسی و گروهی خود استفاده میکنند و باعث نابودی تیمهای محبوب و مردمی ایران شدهاند.
شهسواری در ادامه در پاسخ به این پرسش که چه راهکاری برای جلوگیری از نابودی تیمهای ریشهدار پیشنهاد میکند، عنوان کرد: رسانهها در کنار نقش اطلاع رسانی خود باید نقش راهبردی ایفا کنند که این کار به خوبی انجام نمیشود. نقش رسانه در رشته فوتبال و باشگاهداری میتواند بسیار مثبت باشد اما متاسفانه برنامههای ورزشی سیما که به فوتبال میپردازند از سطح بسیار نازلی برخوردارند. در شرایط نامناسب اقتصادی امروز کشور کار از تعارف و رودربایستی خارج شده و باشگاههای وابسته به صنایع در آینده نزدیک از چرخه فعالیت خارج خواهند شد که این اتفاق یک فاجعه در ورزش قهرمانی است.
او ادامه داد: نقش باشگاههای ما در سازندگی بعضا مشکل اساسی دارد. اگر برای تیمهای پایه برنامه ریزی کارشناسی و علمی صورت گیرد، خروجی آن استفاده از بازیکنان با استعداد در تیم بزرگسالان همان باشگاه است که نتیجه آن پایین آمدن هزینه خرید بازیکن است. اگر ما در ردههای پایه و بزرگسالان در سطح بینالمللی رشد و موفقیت داشته باشیم، قطعا با ترانسفر کردن آنها به کشورهای مختلف میتوانیم بگوییم خروجی ما از فوتبال در یک بخش، مثبت است. همچنین دست ما در بخش فرهنگی و اخلاقی بسیار خالی است.