«مگه قرار نبود تو راه که میآیی خانه، چیزهایی که بهت گفتم را بخری، یعنی چی که یادم رفت؟»
«تو به من گفتی که زنگ میزنی و به خواهرم اطلاعات را میدهی، یعنی چی سرم شلوغ بود یادم رفت؟ مگه من سرم شلوغ نیست؟»
«ببین ماه پیش هم یادت رفت قسط را سر وقت بدهی، جریمه شدیم، این ماه هم باز همین بازی را ادامه دادی، واقعا از این شلختهبودن تو کلافهام!»
«گفتی تلفن دکتر اِشغاله رفتم دم در مطب وقت گرفتم، تو هم قرار بود که بچه را ببری دکتر، بعد میگویی وقتی یادت اومد که دیگه دیر شده بود، واقعا بیمسئولیتی!»
بدقولی همسران یکی از اتفاقات شایع و البته کلافهکننده است. این وضعیت میتواند به دلایل متعددی روی دهد. توجه به دلیل این بدقولیها از آن نظر اهمیت دارد که همسران با وجود تلاشهای بسیار بهتنهایی نمیتوانند به نتیجهی مطلوب دست پیدا کنند و گاهی اوقات تنها کمکگرفتن از یک متخصص میتواند در این وضعیت تغییری پایدار و محسوس ایجاد کند؛ اما نکتهی مهم دیگر، نوع تفسیر ما از بدقولی همسرمان است. اینکه افراد این بدقولی را به چه چیزهایی ربط میدهند، میتواند تعیین کند که رابطهی آنها چهقدر از این بدقولی آسیب ببیند. در این مطلب چند نکته در این زمینه ارائه خواهد شد.
بدقولی در نتیجهی تعدد مسئولیت
غالب افراد بدقول نه از روی بدجنسی و عمد که به دلیل بیبرنامگی بدقولی میکنند. در واقع بسیاری از افراد توان مدیریت چند کار با هم را نداشته و به محض اینکه سرشان شلوغ میشود، فراموشی و بدقولی نیز تشدید میشود. این موضوع بهویژه در افراد شاغل در مشاغل آزاد بیشتر دیده میشود، چرا که وضعیت کاری آنها به صورتی است که تنوع مسئولیتها و لیست کارهایی که باید انجام دهند، برخی اوقات غیرقابلپیشبینی است. در این موقعیت گاهی ممکن است دیگران همسران را تشویق به پایینآوردن انتظارات و برعهدهگرفتن بخشی از مسئولیتها کنند. چنین برخوردهایی برای موقعیتهایی خاص و ویژه مناسب است. مانند درگیر شدن در پروژه و یا کاری که ممکن است هر چند سال یک بار برای همسر ما پیش بیاید و در واقع موقعیتی خاص و استثنائی است. اما اگر اینطور باشد که تا همسرمان موضوعی را فراموش کرد ما به جای او آن را انجام داده و سطح توقع خود را دائم پایین بیاوریم، در واقع به صورت غیرمستقیم به او این پیغام را میدهیم که رفتار او ایرادی ندارد و به خاطر تواناییهای محدود او ما حاضر به چشمپوشی هستیم و نیازی به تغییر نیز وجود ندارد؛ درحالیکه در بسیاری از موارد بدقولی افراد و فراموشکردنهای آنها ناشی از بیبرنامگی و یا بیتوجهیهای روزمرهای است که با کمی یادآوری، مشکل حل میشود. البته منظور از یادآوری، تماس تلفنی همسر و تذکر به او نیست، بلکه راههای بهتر و کارآمدتری نیز برای این موضوع وجود دارد. این روزها و به مدد فناوری دیگر همهی گوشیهای تلفن مجهز به تقویم و برنامههای یادآوری هستند. شاید استفاده از آنها در ابتدا خیلی راحت نباشد، اما اگر هر کدام از ما یاد بگیریم از این بخش فناوری به درستی استفاده کنیم، میتوانیم امیدوار باشیم که فراموشکاری و بدقولی نیز به شکل محسوسی کاهش پیدا کند.
بدقولی در نتیجهی عوامل روانی
علاوه بر تعدد مسئولیتها، گاهی اوقات برخی اختلالات روانشناسی میتواند به بدقولی در افراد دامن بزند؛ مانند افسردگی و یا نقص توجه. افراد افسرده ممکن است تمایل زیادی به انجام کار داشته باشند، حتی به صورت پیوسته هم آن چیزی که قول دادهاند در ذهنشان مانده باشد، آنقدر که به احساس گناه منجر شود اما توان لازم برای شروع کار و یا به سرانجام رساندن آن را نداشته باشند. مسئلهای که بسیاری از افراد در زمان برخورد با افراد افسرده دارند، انتخاب واکنشهای درست در مقابل رفتارهای آنهاست؛ اینکه به روی آنها بیاورند یا نه؟ اگر این کار را بکنند ممکن است تنها به احساس گناه آنها دامنزده و وضع را بدتر کنند؛ اما از طرفی بهعنوان مثال شاید با صحبت در مورد بدقولی بتوانند در آنها انگیزهی حرکت در موارد بعدی را تقویت کنند. در مورد برخورد مناسب با افراد افسرده بحث زیاد است. واقعیت این است که فرمول واحدی را نیز نمیتوان برای همه تجویز کرد، اما یک نکته وجود دارد که در مورد همهی افراد افسرده صدق میکند و آن نیاز به درمان آنها زیر نظر یک متخصص است. داشتن برنامهی درمانی مناسب گاهی وقتها میتواند در عرض چند ماه افسردگیای که چندین سال فرد را رنج داده و باعث مشکلات فراوان در رابطهی او با دیگران شده، بهبود بخشیده و روابط بینفردی آنها را هم درست کند. پس اگر مشکوک به افسردگی همسرتان هستید، از متخصص کمک بخواهید و او را در طول درمان پشتیبانی کنید.
اما داستان افراد با نقص توجه متفاوت است؛ اول اینکه ممکن است با خود تصور کنید که تنها کودکان ممکن است مبتلا به چنین اختلالی باشند، اما باید گفت که بزرگسالان نیز ممکن است دچار نقص توجه همراه با بیشفعالی و یا جدای از آن باشند. البته تشخیص چنین موضوعی بر عهدهی متخصص است. اما میتوانید امیدوار باشید که در صورتی که همسر شما در این گروه قرار بگیرد، با آغاز درمان و بعد از گذشتن زمانی کوتاه بتوانید نشانههای بهبود را مشاهده کرده و دیگر شاهد بدقولی از جانب او نباشید.
خوشبینی را تمرین کنید
اما بخش دیگری که میتواند عوارض بدقولیهای همسرمان را کاهش دهد، نوع برداشت ما از ماجراست. اگر همسر شما هر از گاهی بدقولی میکند، سعی کنید بدقولی او را ابتدا به عواملی موقت و بیرون از او نسبت دهید. به عنوان مثال اگر آخر ماه همسرتان فراموش کرده که خریدی را انجام دهد، موضوع را به درگیری بیش از حد در حساب و کتاب آخر ماه ربط دهید. اگر همسرتان فراموش کرده که به خواهر شما تلفن زده و اطلاعاتی را به او بدهد، موضوع را به بیماری چند روز اخیر فرزندتان و درگیری او در این مورد ربط دهید. چنین برداشتهایی در ارتباط با رفتار همسر دو نتیجه دارند؛ اول آنکه به ما این وعده را میدهند که میتوانیم امیدوار باشید که در آینده چنین بدقولیهایی کمتر دیده خواهد شد و نکتهی دوم اینکه دلخوری ما نسبت به همسرمان کاهش پیدا کرده و در زمان صحبت با او نیز آرامتر و منطقیتر خواهیم بود. البته میتوانید مطمئن باشید که برخورد آرام و منطقی شما میتواند خود به تکرار نشدن چنین رفتارهایی بیشتر کمک کند.
نکتهی آخر
گاهی بدقولی نه در اموری مانند خرید خانه، تلفن زدن، قرار ملاقات دکتر و… که در مسائلی خاص و ویژه روی میدهد؛ به عنوان مثال تعهدی برای تغییر رفتار. چنین مواردی بیشتر برای کنار گذاشتن عادتی ناپسند مطرح هستند، مواردی چون سیگار کشیدن، اعتیاد، تماشای تصاویر مستهجن و یا بددهانی. هر چند در گفتوگوهای روزمرهی ما اصطلاح بدقولی را برای زیر پا گذاشتن تعهداتی چنین به کار میبریم اما در واقع مسئله کمی پیچیدهتر از بدقولی است و عوامل متعددی در این زمینه میتواند دخیل باشد. مواردی چون نداشتن انگیزه و یا ضعف در آن، نداشتن توانایی در کنترل تحریکهای درونی، اعتیاد فیزیولوژیکی در مواردی چون اعتیاد به مواد و یا سیگار کشیدن، نداشتن توانایی در مدیریت تنشهای ناشی از کنار گذاشتن رفتارهای قدیمی و… در واقع کنار گذاشتن عادتهایی چنین نیازمند داشتن برنامهای همهجانبه است و البته نیازمند صبر و حوصلهی فراوان از سوی خود فرد و همسر اوست. با توجه به تمامی این نکات شاید بهتر باشد «بدقولی»هایی از این دست را به کل متفاوت از بدقولیهای روزمره در نظر بگیریم.